بخشی از مقاله
چکیده
تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان به علت وجود موانع و محدودیتهای گوناگون تاریخی و فرهنگی در سر راه پیشرفت و تحول وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب طرح رویکردها و تدابیر مختلف از جمله توانمندسازی زنان در ادبیات توسعه و جنسیت شده است. لذا این تحقیق با هدف شناسایی و تاثیر راهکارهای بهینه خدمات رسانی ترویج کشاورزی بر توانمندسازی اجتماعی زنان روستایی و کشاورز منطقه لنجان اصفهان انجام گردید.
جامعه آماری این تحقیق را زنان برنج کاران منطقه لنجان استان اصفهان N=539 تشکیل داده است؛ که تعداد نمونه های تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 87 نفر تخمین زده شد که برای بالابردن دقت اندازه گیری، محقق این تعداد را به 100 نمونه افزایش داد و در پایان تعداد 93 پرسشنامه از تعداد کل جمع آوری گردید. ابزار جمع آورری اطلاعات پرسشنامه بود که اعتبار - روائی - آن با نظر چند تن از متخصصین و اساتید گروه ترویج وآموزش کشاورزی دانشگاه تهران مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین قابلیت اعتماد - پایائی - تعداد 30 عدد پرسشنامه پیش آزمون شد و آلفای کرونباخ آن محاسبه شد که برای بخشهای مختلف پرسشنامه از مقدار مناسب برخوردار بود
دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین راهکارهای مناسب ترویج کشاورزی با توانمندسازی زنان روستایی و کشاورز رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بمنظور شناسایی مهمترین راهکارهای خدماترسانی ترویج کشاورزی برای این زنان روستایی و کشاورز از تحلیل عاملی نوع - Rاکتشافی - استفاده گردید.
متغیرها در سه عامل، تقویت و استفاده از گروهها و سازمان های زنان، بکارگیری فرایندها، رهیافتها و روشهای مشارکتی و برگزاری جلسات آموزشی و ترویج سیار قرار میگیرند که این سه عامل در حدود 55 درصد واریانس راهکارهای بهینه خدماترسانی برای این زنان را برآورد مینمایند.
مقدمه
مطالعات اخیر صاحبنظران در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره نشان داده است که دستیابی به توسعه پایدار بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصهها اعم از خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی امکانپذیر نیست. از این رو در دهه 1980 به جای اصطلاح زن در توسعه، اصطلاح جنسیت و توسعه به کار گرفته شد و در پی آن، در بسیاری از کشورهای جهان سوم، راهبردهایی برای مشارکت زنان در توسعه اتخاذ گردید. یکی از این راهبردها توانمندسازی زنان با تاکید بر ایننکته است که مشارکت زنان صرفاً به مفهوم بهرهمندی آنان از مزایا و نتایج برنامههای توسعه نیست بلکه آنان باید در اجرای برنامهها و طرحهای توسعه مشارکت فعالانه داشته باشند
لذا از سال 1990 زنان به عنوان عامل کلیدی توسعه پایدار مطرح شدند و برابری و توانمندسازی آنها به عنوان رهیافتی کلنگر در ایجاد انگاره و فرایند نوین توسعه پایدار مدنظر قرار گرفت به طوری که بانک جهانی بر لزوم قرار گرفتن برنامههای زنان به عنوان بعد اساسی برنامههای توسعه اجتماعی تاکید نمود
در ایران نیز قشر عظیمی از جامعه که جمعیتی بالغ بر 12 میلیون نفر دارند را زنان روستایی تشکیل میدهند. این زنان نقش گستردهای در انجام فعالیتهای کشاورزی و دامپروری ایفا نموده و همچنین امور مربوط به خانهداری را انجام داده و در تولید حدود 80 درصد از مواد غذایی در روستا مشارکت می-کنند.بنابراین میتوان گفت که زنان روستایی در تحول جامعه انسانی کشور عاملی بنیادی محسوب میشوند. از این رو زنان روستایی به عنوان رکن اصلی بخش کشاورزی مطرح بوده و ساختار اجتماعی و اقتصادی خانوار بدون حضور فعال آنان نمیتواند پایداری داشته باشد. لذا نقش آنان در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی واقعیتی انکارناپذیر است و این امر تاکیدی است براینکه زنان باید به عنوان یک گروه شاخص در طرح-های توسعه مشارکت داشته باشند
جهت رفع این مشکلات و به منظور دستیابی به اهداف مختلف و مشارکت زنان روستایی در برنامههای توسعه روستایی و کشاورزی همانطوریکه نامورو - - 2008 نیز بیان داشته است یکی از راهکارهای مورد استفاده، بهرهگیری از راهبرد توانمندسازی زنان میباشد.
از توانمندسازی تعاریف متعددی ارائه شده است. محققان زیادی از جمله آلسوپ - - 2005 و کارنی - - 2002 در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که توانمندسازی بر توانایی، قدرت و قابل احترام بودن افراد جامعه تاکید خاصی دارد. همچنین توانمندسازی زنان را به عنوان فرایندی تعریف میکنند که بویسیله آن زنان برای سازماندهی خودشان توانمند میشوند و اعتماد به نفس خود را افزایش میدهند