بخشی از مقاله
خلاصه
پروژه های گودبرداری عمیق شهری کشور به جهت تأمین پارکینگ انبوه، فضای تأسیسات و سایر کاربریهایی که قابلیت بهرهبرداری در طبقات زیر زمینی را دارند، با تقاضای قابل توجه رو به رو است. با این وجود، این پروژهها در دستیابی به اهداف پیشبینی شده از جمله هزینه، زمان و کیفیت، با چالشهای جدی روبهرو هستند که ریشه در ریسکهای متعدد آنها دارد. پروژهها به طور کلی یکتا هستند وذاتاً با عدم قطعیتهای فراوان رو به رو میشوند. از طرف دیگر، شرایط و مشخصات خاک و عوارض موجود در آن نیز با عدم قطعیتهای فراوانی رو به رو است، بنابر این، پروژههای مرتبط با کار در زیر سطح زمیننوعاً با ریسک بالا محسوب میشوند.
البته ریسکهای مورد اشاره منحصر به ریسکهای ژئوتکنیکی و فنی نبوده، و در بر گیرنده ریسکهای متنوعی از جمله ریسکهای قانونی، مالی، قراردادی، ایمنی و زیست محیطی می باشند. در این مقاله ضمن تعریف مفهوم ریسک و مدیریت آن، سطوح ریسک در پروژههای گودبرداری عمیق شهری معرفی میگردد. پس از آن نیز ضمن بیان روشهای شناسایی ریسک، اهم ریسکهای شناساییشده در این پروژهها ذیل ساختار شکست ریسک، طبقهبندی شدهاند. در انتها نیز ضمن جمع-بندی مباحث مطرحشده، زمینههای پژوهشهای آتی در این راستا بیان شدهاست.
1. مقدمه
گرایش به بلندمرتبه سازی به جهت حداکثر بهرهبرداری از حداقل زمین و بالطبع، استهلاک قیمت زمین در قیمت طبقات در شهرهای بزرگ کشور مطرح است. از جمله دلایل ظهور این گرایش میتوان به رشد قیمت زمین در شهرهای بزرگ کشور با نرخی بسیار بیش از نرخ تورمو نتیجتاً ارزشمندشدن بیرویهی زمین شهری اشاره کرد. دلیل دیگر، به صرفهبودن حداکثر استفاده از زمینهای مناطق مرکز شهر و جایدهی تراکم بالای اماکن و کاربریهای متنوع، در وسعت محدود این مناطق پر رونق است. همچنین به جهت جلوگیری از افزایش هزینههای توزیع خدمات و تأسیسات شهری در مساحت زیاد شهرهای کم ارتفاع، توسعهی عمودی شهرهای بزرگ و نتیجتاً افزایش شاخص میانگین ارتفاع ساختمانها، مد نظر مدیران حوزهی شهرسازی است.
تأمین پارکینگ ساختمانهای بلند مرتبه و یا مجتمعهای خدماتی، تجاری، اداری و اماکنی که با متقاضی عمومی پر تعداد رو به رو هستند، یک ضرورت به حساب میآید. تأمین پارکینگ انبوه در مواردوردم اشاره، عمدتاً در طبقات زیر زمینی ساختمان پیش بینی میشود. از طرف دیگر فضای تأسیساتی و همچنین برخی فضاهای ورزشی و سایر کاربریهایی که قابلیت بهرهبرداری در طبقات زیرزمینی را دارند، به تعداد طبقات زیر زمینی افزوده و عمق گودها را افزایش میدهند. در کنار این تقاضا برای افزایش عمق گود، عرضهی تکنولوژیهای نوین مانند نیلینگ و انکراژ زمینه را برای اجرای پروژههای متعدد گودبرداری عمیق شهری در کشور مهیا کردهاست.
2. ضرورت تحقیق
با وجود افزایش تعداد پروژههای گودبرداری عمیق شهری، به دلیل کمبود سابقهی آن در کشور، و همچنین کمبود وجود تجارب قابل توجه در این حوزه در شهرهای بزرگ سایر کشورها، این حوزه چه به لحاظ پژوهشی و فنی، و چه به لحاظ اجرایی جوان محسوب میشود. لذا زوایا و خفایای بحث مدیریت پروژه هنوز در این نوع پروژهها به طور کامل روشن نشده و مورد تجربه و ارزیابی قرار نگرفته است.
بنابراین با وجود مزایای قابل توجه گودبرداریهای عمیق و کاربردهای ذکر شده، این پروژهها تا کنون در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده مانند هزینه، زمان، کیفیت و ایمنی با چالشهای جدی مواجه شدهاند. به عنوان نمونه، بر اساس تجزیه و تحلیل و بررسیهای آماری درچهارسال اخیردرکشور، ازکل حوادث به وجود آمده به طور متوسط حوادث کارگاههای ساختمانی، 37 درصد را به خود اختصاص داده است و بیش از 21 درصد از کل حوادث ساختمانی در عملیات گودبرداری و آماده سازی زمین به وقوع پیوسته که از این میزان 23 درصد حوادث منجر به فوت کارگران حادثه دیده طی عملیات گودبرداری شده است
با عنایت به موارد مورد اشاره، انجام پژوهش در حوزهی مدیریت ریسک این گونه پروژهها، ضمن شفاف سازی نقاط شایان توجه، شیوهی برنامهریزی صحیح برای برخورد سنجیده با ریسکهای پروژه را در جهت تحقق حداکثری اهداف پروژه و منافع عموم شهروندان در برخواهد داشت. البته در این پژوهش تنها به بخش شناسایی و طبقهبندی ریسکها پرداخته شده و سایر بخشهای فرآیند کامل مدیریت ریسک، در قسمت پژوهشهای آتی در انتهای مقاله معرفی شدهاست.
3. مرور ادبیات فنی
استاندارد - Project Management Body OF Knowledge - PMBOK که توسط انستیتوی مدیریت پروژهی ایالات متحده منتشر میشود، مهمترین منبع روش تحقیق این پژوهش است. بر اساس این استاندارد، "ریسک یک شرایط و یا رویدادی محتمل است که در صورت وقوع، بر حداقل یکی از اهداف پروژه - هزینه، زمان، کیفیت، ایمنی و ... - تأثیر مثبت و یا منفی دارد"
بنا بر این، ریسک بر رویدادی غیر قطعی اطلاق میشود نه رویدادی قطعی که وقوع آن در پروژه کاملاً قابل انتظار است. از این رو، وجود معضلات قطعی در یک پروژه به خودی خود، ریسک نیست و تنها یک مشکل و یا مسأله قلمداد میشود که شایسته است تمامی جوانب آن در مراحل برنامهریزی مبنای پروژه در نظر گرفته شده و حساب این مشکلات قطعی از ریسکهای غیر قطعی منفک گردد.
مدیریت ریسک، یکی از شاخههای مدیریت پروژه است و شامل فرآیندهایی است که با افزایش احتمال و اثر فرصتها و کاهش احتمال و اثر تهدیدها، دستیابی به اهداف پروژه را تسهیل میکنند. این فرآیندها بر طبق استاندارد PMBOK شامل مراحل برنامهریزی فرآیند مدیریت ریسک، شناسایی ریسکها، ارزیابی کیفی و کمی ریسکها، برنامهریزی پاسخ به ریسکها و در نهایت پایش و کنترل اجرای برنامهی مدیریت ریسک است.
تعریف اشاره شده برای ریسک، نگاهی معطوف به پروژه دارد و برای مدیریت ریسک در چارچوب پروژه مناسب است، لیکن هنگامی که منافع عمومی در ورای سطح پروژه مطرح باشند نیاز به تعریفی از ریسک داریم که از دید کلان اهداف را تعریف کرده و منافع و مضرات پروژه را برای شهروندانی که لزوماً درگیر پروژه نیستند لحاظ کند. به عنوان نمونه، ویرایش دوم سند "راهنمای جامع آمادگی "، منتشره سال 2013 توسط Homeland Security ایالات متحده که از رویههای مورد استفاده در سازمان مدیریت بحران فدرال ایالات متحده - FEMA - است، چنین نگرشی دارد. در این سند ریسک عبارت است از "پتانسیلی برای ایجاد نتایج نامطلوب که در اثر یک اتفاق، حادثه و یا رویداد حاصل میشود و با تعیین احتمال وقوع و پیامدهای مرتبط با آن شناسایی میشود" .[4] در نگرش سند نامبرده، ضمن در نظر گرفتن اقدامات پیشگیرانه، با تعریف توانمندیها و منابعی که در صورت وقوع ریسک باید عملیاتی شوند، برنامهی پاسخ به ریسک تدوین میشود.
با مقایسهی دو تعریف فوق از ریسک، ملاحظه میشود که ریسک با تعریف دوم در حقیقت به علت یک اتفاق اطلاق میشود که در تعریف اول، خود آن اتفاق ریسک شناخته میشود. در این پژوهش برای بررسی ریسک در سطح پروژه، از تعریف اول استفاده شده و برای بررسی ریسک در سطح کلان، از تعریف دوم بهره گرفته میشود. توضیح سطح ریسک پروژه و سطح ریسک کلان در ادامه آمده است.
4. سطوح ریسک
پروژههای گودبرداری عمیق شهری در دستیابی توأمان به منافع عمومی در سطح کلان، و اهداف پروژه در سطح پروژه، با مشکلاتی مواجهند. نخست این که در این زمینه راهبرد درست و قوانین منسجم و کاملی از سوی مراجع رسمی قانونگذاری تا کنون تدوین نشده است. شاهد این مدعا عدم وجود رویه برای تشخیص صلاحیت پیمانکاران تخصصی این حوزه، عدم وجود فهرست بها و یا هرگونه مرجع قابل استناد قیمت گذاری، عدم تبیین سیاست-های کلی شهری در زمینهی ناحیهبندی و عمق مجاز گود در هر ناحیه، و عدم توسعهی مباحث و مقررات حقوقی مرتبط با این گونه پروژهها است. از این رو میتوان به مشکلاتی اشاره داشت که بخش بزرگی از شهروندان را درگیر خود کرده و منافع عمومی و بالطبع کیفیت زندگی شهری را تحت تأثیر قرار میدهد. در این پژوهش، حوزهای از ریسکها را که تبعاتی فراتر از سطح پروژه داشته و منافع عموم شهروندان را تحت تأثیر قرار میدهد، در سطح کلان بررسی میکنیم.
از زاویهای دیگر، عوامل درگیر در حیطهی پروژه مانند کارفرما، مشاور و پیمانکار، با در نظر گرفتن اهدافی پا به عرصهی عمل گذاشته و در سادهترین حالت، دستیابی به هزینه، زمان و کیفیت خاصی را انتظار دارند. لیکن آنچه در بسیاری از مطالعات موردی مشاهده شدهاست حاکی از عدم توفیق در دستیابی به انتظارات از پیش تعیینشده در بسیاری از پروژههای گودبرداری عمیق شهری است؛ که طبیعتاً ناشی از عدم شناخت مناسب ریسک-ها در درجهی اول و عدم مدیریت مناسب آنها در درجهی بعدی است. از این رو در این پژوهش، حوزهای از ریسکها که تبعاتی در سطح پروژه داشته و بر منافع عوامل ذینفع در سطح پروژه تأثیر گذار است، در سطح پروژه بررسی میشود.
5. فرآیند شناسایی ریسک
فرآیند شناسایی ریسک، به منظور ایجاد یک لیست جامع از عدم قطعیتهای قابل شناختی که بر روی اهداف پروژه و یا اهداف عمومی مرتبط با آن، تأثیر گذارند انجام میشود. البته شناسایی تمام ریسکهای پروژه در آغاز آن ممکن نیست چرا که در اثر اخذ تصمیمات و بروز تغییرات درون حیطهی پروژه و خارج از آن، ریسکهای آن دچار تغییر میشوند. پارامترهایی که باعث افزایش ارزش و کارایی فرآیند شناسایی ریسک میشوند، عبارتند از:
- 1 شناسایی زودهنگام:
این عامل باعث میشود تا تصمیمات کلیدی اخذ شده در ابتدای پروژه با نگرش به حداکثر ریسکهای قابل شناسایی انجام شود. از طرف دیگر به منظور در نظر گرفتن پاسخ به ریسک، مدت زمان بیشتری در اختیار خواهد بود و همین امر موجب افزایش کارایی این پاسخها خواهد شد؛ چرا که هر چقدر پاسخ به ریسک زودتر تعیین شود، با صرف هزینهی کمتری همراه است.
- 2 شناسایی مستمر:
شناسایی ریسک باید به طور ادواری انجام پذیرد. همچنین این فرآیند باید در مقاطع کلیدی پروژه که از قبل معین شدهاند و یا مقاطعی از کار که شرایط خاص و تغییرات مهمی در پروژه و یا محیط و شرایط اجرای آن ایجاد میشود، مجدداً تکرار شود.
- 3 شناسایی ریسکهای بحرانی:
جدای از بازههای زمانی و شیوههای تعیینشدهی شناسایی ریسک، در هر زمانی از اجرای پروژه، ریسکهای بحرانی باید به سرعت شناسایی شوند.
- 4 شناسایی جامع:
باید علل متنوع و فراگیری برای پیدایش ریسک در نظر گرفته شده باشند تا بتوان مطمئن شد که تا جای ممکن ریسکهای قابل شناسایی ملاحظه شدهاند.
- 5 شناسایی شفاف فرصتها:
در کنار نگاه جامع به تهدیدها، ریسکهای مثبت و یا فرصتها هم باید مورد شناسایی قرار گیرند.
- 6 نگاه از زاویههای دید مختلف:
به منظور تکمیل لیست ریسکهای پروژه، شناسایی ریسکها از منظر تمامی ذینفعان و عوامل مرتبط با پروژه ضروری است.
- 7 شناسایی معطوف به اهداف:
هر ریسک شناسایی شده باید به طور واضحی بر حداقل یکی از اهداف پروژه و یا اهداف عمومی مرتبط با آن در سطح کلان مرتبط باشد.