بخشی از مقاله
چکیده
میرزا اسداله خان غالب معروف به میرزا نوشه و ملقب به نجم الدوله، دبیر الملک، اسداله خان بهادر جنگ، متخلص به غالب در فارسی و اسد در ریخته در سال 1797م در شره آگرا متولّد شد. وی نابغه روزگار خود بود. ارتباط میرزا غالب و انگلیس با مراجعه به نوشتجات موجود در »تقریض« و »آئین اکبری«تصحیح سرسیّد احمد خان روشن می شود.
او بی هیچ غرضی از پیشرفت انگلیس در زمینه های اقتصادی، صنعتی و مدیرتی کشور ستایش می کند و سرسیّد را تشویق می کند که سفری به لندن کند و باچشم خود و از نزدیک کارنامه اعمال انگلیس را مشاهده نماید. میرزا غالب با درک قوی و فراست خود متوجه شده بود که حکومت مغول در برابر قدرت انگلیس در شبه قاره توان زیادی نخواهد داشت و آفتاب دولت انگلیس در هند پهناور تا قرنهای آینده خواهد درخشید. به همین سبب شاعر دربار مغولان هند، رطب اللسان حسن و خوبیهای دولت انگلیس می شود.
از آنجا که مورخین به ذکر آنچه که پادشاهان خواسته اند، پردا خته اند، چهره ای حقیقی از وقایع عصر در دست ما نیست، آنچه که هست دورنمای زیبایی است که همه حکومتها را در نهایت عدل و داد معرفی می کند اما با تامل در آثار شعرا و نویسندگانی چون غالب می توان به واقعیاتی دست یافت. وی در حقیقت در جامه شعر اوضاع سیاسی - اجتماعی، فرهنگی - ادبی این عصر را به تصویر کشیده است.
از میرزا غالب آثاری به نظم و نثر به زبانهای فارسی و اردو باقی مانده است، در این مقاله تلاش نویسنده بر آنست که در این مجال کوتاه نظری به قصاید مدحی غالب داشته باشد. غالب در بخش مهمی از آثار خود درباره حکومت انگلیس و شخصیت های حقیقی این کشور سخن گفته است. از آنجا که میرزا غالب با برخی از حکام انگلیس دوست بود و شخصاً مهر و وفای حکام انگلیس را دیده و تجربه کرده بود. در آثار وی بازتاب روابط بین هند و انگلیس در قرن نوزدهم دیده می شود.
مقدمه
زبان اردو که از چند قرن گذشته مراحل تکامل خود را در هند طی می کرد، در قرن سیزدهم به اوج کمال خود رسید، و نه فقط رسمیت خود را نگاه داشت بلکه عمومیت نیز پیدا کرد. مجالس مشاعره برای توسعه و ترویج این زبان تشکیل می شد و بهترین شاعران اردو هم در همین قرن زندگی می کرده اند. در این دوران قلمرو زبان فارسی تنگتر و تنگتر می گردید. شعرا توجه زیادی به زبان فارسی نداشتند. کلمات و اصطلاحات و ترکیبات اردو و عامیانه و حتی بی مایه وارد زبان و ادبیات فارسی در هند می شد. در همین زمان رقیبی دیگر زبان انگلیسی که زبان فاتحان بود برای زبان فارسی در سرزمین هند بوجود آمد و مربیان و مشوقانی هم پیدا کرد.
در این دوران شعرای فارسی بسیاری، ظهور نکردند اما در همین دوره شاعری ظهور کرد که به هر دو زبان اردو و فارسی شعر می گفت و آن میرزا غالب دهلوی است.
میرزا اسد االله خان »غالب« دهلوی
میرزا اسداله خان غالب معروف به میرزا نوشه و مخاطب به نجم الدوله، دبیر الملک، اسداله خان بهادر جنگ، متخلص به غالب در فارسی و اسد در ریخته در سال 1797م در شره آگرا متولّد شد. 2 اجدادش ازاقوام ایبک بودند و سلسله نسب وی به تورانیان می رسید و چون سیل که از بالا به سرزمینهای پست می آید، اقوام وی از سمرقند به سرزمین هند آمدند.3
غالب از نسب خود چنین یاد می کرد:
غالب! از خاک پاک تورانیم // لا جرم، در نسب فره مندیم
تُرک زادیم و در نژاد همی // به ستر گان قوم پیوندیم
ایبکیم از جماعت اتراک // در تمامی زماه ده چندیم
فن آبای ما کشاورزیست // مرزبان زاده سمرقندیم
آثار غالب
آثار غالب علاوه بر کلیات فارسی او که بارها بچاپ رسیده و نیز دیوان اردو عبارتست از کلیات نثر شامل پنج گنج، پنج آهنگ، مهر نیمروز، دستنبو، و دیگر. قاطع برهان، وی در این کتاب فرهنگ کتاب برهان قاطع را مورد بررسی انتقادی قرار داده و ایرادهایی بر صاحب برهان وارد آورده است. علاوه بر این دو مجموعه نامه به اردو نیز از او چاپ و منتشر شده است. غالب را پدر نثر جدید اردو شمردهاند.
اشعار غالب
اشعارش شیرین و فصیح و پر از نکات و تشبیهات بدیع و دقیق و مزین به مضامین فلسفی و عرفانیست. سبک شعرای متقدم بویژه سخنسرایان هند را تتبع کرده و در عین حال کوشیده است که برای نوادر افکار خود قالبهای نو بسازد، و در لفظ و معنی متجدد باشد . دلداده دختر رز بود و این کیفیت از اشعارش پیداست. عنصر غم نیز اهمیت خاصی در کلامش داشت، آثارش هم بیانگر حزن و ملال است و هم مایه ی سکون و قرار. به قول نویسنده ی شمع انجمن مجموع اشعارش10424 بیت می باشد؛ متضمن قصاید، که غالباً درمدح حکام فرنگ و رؤسا و اکابر هند است، و غزلیات و قطعات و رباعیات و مثنویات و مراثی و غیره.
مدایح غالب
غالب بیشتر شعر فارسی سروده و در انواع قالبهای شعر فارسی آثاری از او بجا مانده است. در کلیات وی مثنوی، قصیده، رباعی و دیگر انواع شعر به چشم می خورد. وی قصاید بسیاری در شیوه شاعران عصر خویش سروده است. وی غزلسرای برجستهای در شیوه هندی بشمار می آید و شاید بزرگترین سخنوری باشد که از قرن سیزدهم ببعد در شبه قاره هند غزل سروده است.
میرزا اسداله خان غالب نابغه روزگار خود بود. ارتباط میرزا غالب و انگلیس از »تقریض« بر آیین اکبری تصحیح و ویرایش سرسیّد احمد خان روشن می شود. او بی هیچ غرضی از محاسن انگلیس در زمینه های اقتصادی، صنعتی و کشورداری ستایش می کند و سرسیّد را تشویق می کند که سفری به لندن کند و باچشم خود و از نزدیک کارنامه اعمال انگلیس را مشاهده نماید.
در حقیقت این تقریض غالب در تاریخ شبه قاره هند نقطه عطفی به حساب می آیدروابط. سر سیّد و میرزا غالب و دولت انگلیس به عبارتی دو روی یک سکه می باشد . چه بسااگر غالب سر سیّد را به کار نامه انگلیس متوجهنمی کرد، سرسیّد نقش یک مصلح جامعه شبه قاره هند را به خوبی ادا نمی کرد. علاوهبر آن غالب سرپرست سر سیّد احمد خان بوده است و این گوشه و جنبه روابط سر سیّد و میرزا غالب هنوز هم بطور کامل روشن نگردیده است و این روابط هم بایستی در چهار چوب روابط غالب و حکومت انگلیس بررسی و دیده شود.
میرزا غالب به واسطه درک قوی و فراست ذاتی متوجه شده بود که حکومت مغولان هند در برابر قدرت انگلیس در شبه قاره پرتوی نخواهد داشت و آفتاب دولت انگلیس در هند پهناورتا قرنهای آینده خواهد درخشید. به همین سبب شاعر دربار مغولان هند رطب اللسان حسن و خوبیهای دولت انگلیس می شود.
وقتی که سر سید احمد خان تصحیح آیین اکبری ابوالفضل را به پایان برد، برخی از مشاهیر دهلی بر آن نثر تقریظی نوشتند، از آن جمله میرزا اسداله غالب هم تقریظی بر آیین اکبری ابوالفضل نوشت، از آنجا که میرزا غالب از تحریر ابوالفضل خوشش نمی آمد، آیین پادشاهان مغول را در »مقابل آیین زمان انگلیسها هیچ و پوچ می داند.
مژده یاران را که ایم دیرین کتاب دیدهبینا آمد و بازو و قوُی وینکه در تصحیح آئین رای اوست برچنین کاری که اصلش این بود من که آئین ریا را دشمنم گربدین کارش نگو هم آفرین گر زآئین می رود با ما سخن صاحب انگلستان را نگر زین هنرمندان هنر بیشی گرفت