بخشی از مقاله
چکیده
مفهوم عشق و تکرار آن در کلام سخنوران، از آغاز حیات بشري تاکنون حتی در آثار غیر عاشقانه، جاذبهاي وصف ناپذیر ایجاد نموده است.در مقاله حاضر در بحثی مقایسهایی شخصیت و نوع عشق ورزي »شیرین« را به عنوان یکی از مطرحترین چهرههاي ادبیات تاریخی غنایی، در خسرو و شیرین نظامی با نگاهی به شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار میدهیم و از خود میپرسیم که:
آیا عشق این زن در کلام نظامی مطابق نظر بسیاري از پژوهشگران،راستیبه کاملاً پاك و عفیف است؟ آیا بدون بررسی دقیق اعمال شیرین تنها میتوان به جهت سخنان عاشقانهاش، وي را عاشقی راستین دانست؟ آیا عشق،این موهبت الهی میتواند دلیل و سببی براي انجام هر عملی باشد؟ آیا شاعران تنها بهواسطهي دستمایه قرار دادن عشق، میتوانند اعمال ناپسند قهرمانان عاشق پیشه خویش را توجیه کنند؟
مقدمه و طرح مسأله:
قضاوت دربارهي اعمال، رفتار و ارزشهاي شخصیتی که طی قرنهاي متمادي، یکی از بزرگترین شخصیتهاي عاشقانه ادبیات و مورد علاقه و ستایش عموم شاعران غنایی و حتی حماسی سراي ما بوده، از یک سو و سنجش میزان صحت و سقم مفسران از سوي دیگر برخلاف آنچه در اول تصور میشود؛ بسیار دشوار است؛ زیرا هرگونه قضاوتی در این موارد ولو اینکه از آغاز هم درست نباشد؛ بیقین در مرحله نخست سبب پدید آمدن» نکران بی قیاس« خواهد شد. شاید شناخت شیرین در ادبیات ایران بهویژه کلام نظامی این منادي گر عشق و شور یکی از این موارد باشد.
در مقاله حاضر ضمن ارایهي بحث مقایسهایی درباره شخصیت و نوع عشق ورزي این زن در خسرو و شیرین نظامی با نگاهی به شاهنامه فردوسی، این موضوعات را مورد بازبینی قرار میدهیم که علت تفاوت این شخصیت در دو اثر از چه روي است؟ از سوي دیگر عشق این زن را با توجه به عملکرد وي در داستان، آنگونه که در کلام نظامی و بسیاري دیگر از بزرگان ادب آمدهتوانمیکاملاً مطهر و معصوم دانست؟ آیا بهس راستی قهرمان محبوب نظامی، صرفاً به جهت حالات عاشقانهاش نه اعمال کینه آمیزش، عاشقی راستین است و نمادي از عشق پاك در ادبیات فارسی به شمار میآید؟ و اینکه عدالت تا چه اندازه در مورد قهرمانان این داستان بهخصوص شیرین رعایت شده است.
پیشینهي تحقیق و جامعه آماري پژوهش:
در آثار و مقالات فراوان، موضوعات گوناگون داستان خسرو و شیرین نظامی و فردوسی از منظرهاي مختلفی مورد بازبینی و مقایسه قرار گرفته است. براي نمونه ابراهیم اقبالی این دو اثر را با منابع تاریخی پیش از خود مقایسه میکند تا دریابد؛ در طول زمان شاخ و برگهایی به این داستان افزوده شده و وارد تاریخ گردیده است یا خیر. - اقبالی: . - 1383 کریم صادري به سبک و شیوهي نگارش و تعهد نظامی و فردوسی در خلق آثار مورد بحث توجه دارد - صادري: - 1370 و پریسا داوري با نگاهی دوباره به جایگاه زن در ادبیات با تأملی به روایت نظامی و فردوسی از داستان خسرو و شیرین به مقایسه این آثار دست میزند
اما درباره ي شخصیت، عملکرد و کیفیت واقعی عشقورزي شیرین و شیوهي رسیدن به وصال، توسط این زن
جز صرفاً تعریف و تمجید از پاکی او چندان پژوهشی صورت نگرفته است که در مقاله حاضر از منظر دیگر به این موضوع میپردازیم.
جایگاه عشق در خسرو و شیرین:
عشق در آثار نظامی محور اصلی بسیاري از داستانهاست اگرچه کیفیت آن یکسان نیست. در »مخزن الاسرارعشق« کاملاً جنبه الهی و معرفتی دارد اما در داستان »لیلی و مجنون« برخلاف عشق دورههاي قبل، بهویژه شاهنامه عشق از نوع افلاطونی است که در آن: »سالک... از عشق صورتهاي فردي میگذرد و به عشق صورت زیبا به کلی دل میبندد. از این مرحله نیز که گذشت به زیباییهاي جان دل میدهد.
عشق بهرام شاه به هفت شاهزاده خانم از هفت اقلیم مختلف در »هفت پیکر« با پیامی اخلاقی پایان میس یابد و در داستان »خسرو و شیرین« عاشق و معشوق رنگ و بوي زمینی به خود میگیرند و عشق در آن تنها
نشانه کشش دو فرد به یکدیگر است:
طبایع جز کشش کاري ندانند // حکیمان این کشش را عشق خوانند
در واقع نظامی خود نیز هنگام سرودن منظومه خسرو و شیرین از یک عشق زمینی ملهم میشود. همسرش آفاق، زنی از ترکان دشت قبچاق در جوانی میمیرد و خاطره او الهام بخش کار نظامی میگردد.
چو من بی عشق خود را جان ندیدم // دلی بفروختم، جانی خریدم
ز عشق آفاق را پر دود کردم // خرد را دیده خواب آلود کردم
کمر بستم به عشق این داستان را // صلاي عشق در دادم جهان را
بررسی نوع عشق ورزي شیرین از منظر نظامی - با نگاهی به شاهنامه فردوسی - :
1 به نظر میرسد شاعر گنجه، در نقل قصه خویش، بر اساس منبعی که سوادش در شهر بردع - ؟ - موقوف بود - نظامی،. - 116 /1 :1386 بر یک روایت محلی رایج در سرزمین ارمن اتکا میکند:
»از ایوان خسرو کنون داستان // بگویم که پیش آمد از راستان...
چنین گفت روشندل پارسی // که بگذاشت با کام دل چارسی
البته او در روایت این داستان، تاریخ بلعمی را نیز مورد توجه قرار داده است و در پارهاي از موارد، داستان او با روایتهاي بلعمی مطابقت یا نزدیکی دارد اگرچه در اثر بلعمی، شیرین نه تنها شاهزاده ارمن نیست؛ بلکه کنیزي از کنیزان خسرو به شمار میرود:
» و کنیزي بود او - خسرو پرویز - را شیرین نام که اندر همه ترك و روم از آن صورت نیکوتر نبود.... و این کنیز - شیرین - آن بود که فرهاد بر او عاشق شد. پرویز فرهاد را عقوبت کرد و به کوه کندن فرستاد.
اما فردوسی مانند روایت تاریخ بلعمی، شیرین را رومی دانسته؛ نه ارمنی: »محبوبه، خسرو شیرین نام داشت که بوستان حسن و رشک ماه تمام بود. چون شیرین عیسوي بود، بعضی از مورخان غربی و شرقی، او را از یونانیان دانسته اند، اما اسم او ایرانی است. گویا شیرین از مردم خوزستان بوده و در اوایل سلطنت خسرو به عقد او درآمد و با این که منزلی فروتر از مریم دختر قیصر داشت که پادشاه او را به علل سیاسی گرفته بود، از حیث منزلت در وجود خسرو، نفوذي تمام داشت.
2 در روایت نظامی، از داستان خسرو و شیرین، چهرهاي که بر سراسر داستان اشراف دارد؛ شیرین است که در ناز و نعمت بوده و در کنف حمایت عمه خود مهین بانو - سمیرا یا شمیرا - روزگار را به خرمی و نشاط سپري میکرده است؛ سرپرستی که:
»ندارد شوي و دارد کامرانی // بشادي میگذارد زندگانی
ز مردان بیشتر دارد سترکی // مهین بانوش خوانند از بزرگی
شمیرا نام دارد آن جهانگیر // شمیرا را مهین بانوست تفسیر«
و گویا قرار بوده، پس از درگذشت مهین بانو، برادر زاده عاشق پیشه اش، بر مسند حکومت ارمن نیز تکیه
زند:
»شکر لفظان لبش را نوش خوانند // ولیعهد مهین بانوش دانند«
اما بر خلاف نظامی، فردوسیداستان خسرو و شیرین را حتّی به شکل یک داستان مستقل هم نمیآورد و فقط آن را در قصه پادشاهی خسرو پرویز به صورت »گفتار اندر داستان خسرو و شیرین« ذکر میکند