بخشی از مقاله

مقدمه

عرفان اگرچه در این سرزمین از تاریخی غنی برخوردار است و از متون سرشار از معرفت نیز بهره برده است ، مانند دیگر پدیدههای فکری با ارتباط و برخورد آرا و عقاید عرفانی گوناگون قوی تر و بارورترخواهد شد . گفت وگو و بحث و استدلال، عرفان را قوی و بارور میسازد و اختلاف آرا و عقاید در علوم، هبویژه در عرفان ، حکمت و فلسفه خطرناک نیست زیرا در نظر اسلام اندیشه و اندیشیدن آزاد است تا همه آرای خود را بیان دکنن و گفتوگو امکنپذیر و حقیقت ظاهر شود. امروز اگر عرفان اسلامی که براساس عرفان نظری و عملی بنا شده است، دامن به کمر نزند و با سلاح اندیشه به میدان مقابله با تفکرات گوناگونی که لباس عرفان به تن کردهاند نرود چه بسیار حقیقت خواهانی که بهلحاظ نداشتنِ فاروقی در تشخیص سره از ناسره به دام آنها    خواهند افتاد .

.خوشبختانه انسان امروز به سرگردانی خود پی برده است و بهدنبال راهی برای رسیدن به گمشده خود است و در تجربه دیدهایم که گمشده خود را در عرفان اسلامی و دیگر رشتههای مربوط به فلسفه مییابد.امروز بهترین فرصت فراهم است تا در نشر اندیشه متعالی عرفانی و سایر علوم قدم برداریم؛ عرفان متعالی و برتر را برای جهان امروز به ارمغان آوریم و باتبادل اندیشه و گفتوگو به شناخت نقاط ضعف و رفع موانع آن بپردازیم و به بشر دربرابر انحراف از مسیر فطری و اصلی خود کمک کنیم.

با نگاهی به سیر تاریخی متون عرفانی در عرصه های پیدایش، رشد ، تحول و عصر تکامل به این واقعیت میرسیم که در گذشته متون از سادگی، روانی و شیوای و صراحت برخوردار و در مقوله هدف آن تعالی افراد براساس کلام وحی و رسولش بوده است به گونهای که در صدر هر موضوع، با استناد به یک آیه که ریشه عرفانی دارد، موضوع مورد بحث را جستوجو میکرد و سپس با تطبیق آن با احادیث نبوی ، مخاطب خویش را با نظر خود آگاه میساخت. علاوه بر آن، انطباق نظر و عمل نیز به جذابیت آن میافزود.برای مثال در کتاب قوتالقلوب اثر ابوطالب مکی - متوفای 386 ه.. - در شرح مقام خوف چنین آمده است:

قالاالله عزّوجلّ ...»:وَایَمعْقِلُاِلﱠاهالْعالِمُونَ. - «عنکبوت - 43/ فرفع العلم علیالعقل وجعله مقاما فیه و قدقال سبحانه تعالی ...»:مایَانخْشَی االله مِنْعِبادِهِالْعُلَماءُ «... - فاطر - 28/ فجعل الخشیه مقاما فیالعلم حققه بها والخشیه حال من مقام الخوف اسم لحقیقه  التقوی والتقوی  معنی جامعللعباده وهی رحمتهالله تعالی للاولین والاخرین . - مکی، :1995در این کتاب به شرح مسائل عملی بیش از مسائل نظری توجه شده و به مسائل کلامی و اعتقادی کمتر پرداخته شده است .همچنین در رساله قشیریه - - - 1 تألیف سال 438 ه.. ق. - نیز در بیان فتوت چنین آمده است:قالااللهتعالی انهم فتیه امنوا بربهم ...بدان که اصل فتوت آن بود که بنده دائم درکارخویش مشغول بود ؛ پیامبر - صگفت - که همیشه خداوند عزّوجلّ در روایی حاجت بنده  بود تا بنده در حاجت برادر مسلمان بود وگفتهاند: فتوت آن بود که خویش را برکسی فضیلتی نبینی .

جنید را پرسیدند از جوانمردی، گفت: آن است که با درویشان تفاخر نکنی و با توانگران معارضه نکنی.همین ویژگی درکتاب منازلالسائرین - - 2 نیز هبخوبی مشهود است . خواجه عبداالله انصاری نیز دراب فتوه در قسمت چهارم ، که مربوط به اخلاق است مینویسد:قالااللهتعالی انّ:هم فتیه امنوا بربهم و زدناهم هدی   نکته الفتوه ان لاتشهدلک فضلاًولاتری حقاً،هی علی ثلاث درجات الدرجهالاولی ترکالخصومه و التغافل عنالزله و نسیانالاَذّیه... . - انصاری، بی تا : - 108نکتهفتوت این است که خود را دارای فضل نبینی و دارای حقی نشناسی و آن را سه درجه باشد: درجه نخست ترک خصومت است و تغافل از لغزش دیگران و نسیان اذیت .

در برخورد با این متون، توانایی درک مفاهیم مطالب باتوجه به صدر و ذیل آن بهخوبی قابل ملاحظه است امّا. در دور ه بعد عواملی در پیدایش و نفوذ تفکرات مختلف و مکاتب گوناگون در محدودههای اسلام تأثیر بهسزایی داشتند، ازجمله رشد فرق کلامی و آرای آنها، ورود اندیشه های یونانی به حوزه های فلسفه و تغییر در شیوه نگارش باعث شد بهتدریج از این سادگی فاصله گرفته شود و واژههای گوناگونی وارد متون اسلامی شوند. علاوه بر آن ، ورود شعر و کلامهای موزون چون نثر مسجع بر این اغلاق افزود. البته دلیل مؤلفان و شارحان اینگونه متون این بوده است که این مباحث به هر کوی و برزنی نباید راه پیدا کند، ازاینرو در قالب اصطلاحاتی آنها را بیان کرده است تا تنها محرم این مقولهها رازدارانِ آن باشند. گرچه همین اصطلاحات به جای ساده و قابل فهم کردنِ واژهها به پیچیدگی آنها نیز افزودند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید