بخشی از مقاله

چکیده:

هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی سبکهای دلبستگی در دانشجویان دانشگاه آزاد همدان است. در این مقاله سعی شده است مفهوم سبکهای دلبستگی در دانشجویان دانشگاه آزاد همدان مشخص شود و نتایج و پیشنهادات عملی در این زمینه بیان گردد.

به این منظور برای مبانی نظری پژوهش از روش کتابخانهای و بصورت فیش برداری مبتنی بر کدگذاری مفاهیم اساسی پژوهش استفاده شده است. و این مقاله مروری ،تالیفی میباشد، که از طریق مقولهبندی، یکپارچهسازی و ارزشیابی متون منتشر شده پیشین، سیر پیشرفت پژوهشهای جاری را در جهت روشن ساختن مسئلهای مشخص دنبال میکند و روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و برای بدست آورن اطلاعات از روش تاریخی استفاده شده است.

مقدمه

مفهوم دلبستگی از یک مفهوم یونانی به نام استورج3 که نوعی عشق بین والدین و کودک است گرفته شده است. واترز بیان میکند که دلبستگی رفتارهایی را شامل میشود که سبب نزدیکی به نگاره دلبستگی است. این رفتارها شامل توجه داشتن، لمس کردن، نگاه کردن، وابسته بودن و اعتراض به طردشدگی است.

دلبستگی از نظر بالبی پیوند پایداری است که ویژگی آن گرایش به جستجو و حفظ مجاورت با شخص خاص در زمان استرس است. بالبی فرایند شکلگیری دلبستگی نوزاد به مادر را تشریح کرد و نشان داد که تشکیل چنین پیوندی و تجربه امنیت در چارچوب این پیوند، سنگ بنای تحول و کنشوری در افراد غیرمبتلا است. از سوی دیگر، تجربه ناامنی در رابطه دلبستگی به مشخصههای بیاعتمادی4، آسیبپذیری5، حساسیت6 و مشکلات ارتباطی7 همبستگی دارد. پیرو تحقیقات بالبی در مورد دلبستگی، اینورث، بلهار، واترز، وال - 1978 - 8 سه سبک دلبستگی ایمن9، اجتنابی10 و دوسوگرا11 را تشخیص دادند.

سبکهای دلبستگی، روشهای مواجهه فرد با موقعیتهای استرسزا را متأثیر میسازند. افراد ایمن ضمن تصدیق موقعیت، به سادگی از دیگران کمک میگیرند، اجتنابگر در تصدیق موقعیتها و جستجوی کمک و حمایت با مشکل مواجه میشوند. نشان برجسته دوسوگراها حساسیت بیش از حد نسبت به عواطف منفی و نگارههای دلبستگی12 است، بهگونهای که سد راه خودپیروی آنها میشود.

نتایج پژوهش بشارت، غفوری و رستمی - 1380 - نشان داد که بین سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن در دو گروه بیمار و غیربیمار تفاوت معنادار وجود دارد. بر اساس یافتههای پژوهش، سبکهای دلبستگی میتوانند ابتلا به اختلالهای مصرف مواد افیونی را از طریق فرایندهای تعامل خانوادگی، کنترل اجتماعی، تنظیم عواطف و خودکارآمدی تحت تأثیر قرار دهند.

مکنالی، پالفایی، لوین و مور - 2003 - 13، کاسپر، کادورت، دوگلاس، یوکوییس و تروتمن14 ، - - 2005 و توربرگ و لیورز15 - 2005 - در پژوهشهای جداگانهای به بررسی سبکهای دلبستگی و سوءمصرف مواد مخدر پرداختند. نتایج پژوهشهای فوق نشان داد که نوع سبکهای دلبستگی ابتلا به اختلالهای مصرف مواد را تحت تأثیر قرار دارد.

با وجود اینکه شروع مصرف مواد ممکن است یک کنجکاوی ساده باشد، عوامل تداوم مصرف اعتیاد میتواند با سبکهای دلبستگی ارتباط داشته باشد. جدایی از منبع ایمنیبخش میتواند با گسستگی ارتباط فرد با منابع انسانی اطراف و گرایش او به مصرف مواد برای فرار از ترسها، اضطرابها و ... ارتباط داشته باشد. در واقع اعتیاد را میتوان تعامل فرد، مواد و محیط دانست. در عمل مواد واسطهای بین فرد و محیط میشود و رابطه ایمنیبخش با محیط به واسطه مواد صورت میگیرد. چنین تعبیر میشود که فرد در پرتو مصرف مواد امنیت پیدا میکند

چگونگی پیدایش و رشد دلبستگی

در دیدگاه بالبی - - 1969 دلبستگی در دو سال اول زندگی در طول 4 مرحله به طور طبیعی رشد پیدا میکند:

مرحله پیش دلبستگی:16 که از تولد تا شش هفتگی را شامل میشود در این مرحله آنچه برای کودک اهمیت دارد وجود مراقبتی است که در آن غذا و آرامش باشد. اینکه مراقبت توسط یک فرد آشنا یا ناآشنا ارائه شود برای آنها تفاوتی ندارد. مرحله دلبستگی در حال شکلگیری:17 که از شش هفتگی تا شش الی هشت ماهگی را شامل میشود. در این مرحله کودکان حضور افراد آشنا و ناآشنا را تشخیص داده و به طور متفاوتی پاسخ میدهد.

مرحله دلبستگی مشخص:18 این مرحله از شش الی هشت ماهگی تا هجده الی بیست و چهار ماهگی را شامل میشود در طی این دوره کودک اضطراب جدایی را نشان میدهد. کودک غیبت مادر یا مراقبین را تشخیص میدهد. وقتی این مرحله فرا میرسد، دلبستگی برای کودکان، احساسی از امنیت را به وجود میآورد و مادر به عنوان پایگاهی از امنیت برای کودک محسوب میشود.

مرحله روابط دو جانبه:19 این دو مرحله از هجده الی بیست و چهار ماهگی و بعد از آن را شامل میشود. در این مرحله یک ارتباط عاطفی دو سویه بین کودک و مراقبین به وجود میآید که این ارتباط عاطفی به حفظ امنیت در کودک در طول دوره جدایی از مراقبین، کمک میکند. با تحریک بیشتری که در کودک به وجود میآید کودک زمان بیشتری را به جدایی از مادر به سر میبرد و هم کودک و هم مادر به حالت دو جانبهای میرسند که در آن مسئولیت خود را برای حفظ تعادل سیستم تقسیم میکنند

ثبات دلبستگی

نوزادان دلبسته ایمن، بیشتر از نوزادان ناایمن - که در روابطشان با والد، شکننده و نامطمئن است - ؛ وضع دلبستگی خود را حفظ میکنند. علاوه بر این، در خانوادههایی که از لحاظ مرتبه اجتماعی - اقتصادی متوسط هستند و شرایط زندگی با ثباتی دارند، کیفیت دلبستگی معمولاً تا سالهای کودکی، امن و کاملاً با ثبات است. اما در خانوادههایی که از لحاظ مرتبه اجتماعی - اقتصادی پائین هستند و استرسهای روزمره زیادی دارند وضع دلبستگی بی ثبات است. در خانوادههایی که متحمل تغییرات مهم زندگی مانند شغل و وضع زناشویی میشوند نیز، کیفیت دلبستگی گاهی در جهت مثبت و گاهی منفی، تغییر میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید