بخشی از مقاله
چکیده
موسیقی شعر، از ارکان مهم شعر محسوب می شود و مهم ترین نقش را در زیبا سازی شعر ایفا می کند. یکی از مختصات سبکی غزلیات شمس ، موسیقایی بودن آن است . در میان شاهکارهای شعر فارسی ، غزلیات مولانا جلال الدین ، از حیث موسیقی بی نظیر است و این امر از آشنایی او با موسیقی و عروض فارسی و غزل گویی در محافل سماع نشاًت می گیرد .
غزل های او آینه ای است برای نشان دادن هیجان ها و بی قراری های او . هدف اصلی رساله شناخت پیوند های مشترک کالبدی و مفهومی موسیقی و معماری و تجلی تفکرات مولانا ، جهت به کار بردن رهنمودهای مناسب در طراحی معماری در این زمینه می باشد ؛و از دیگر اهداف رساله اثبات ارتباط مذکور و تبیین ابعاد مختلف آن در اندیشه مولانا است .
به این منظور در مسیر تحقیق در ابتدا مبانی مشترک موسیقی و معماری و مولانا بررسی قرار داده شد و در ادامه با توجه به اهمیت کاربرد هنر ایرانی در طراحی پروژه به ویژه طراحی تالار موسیقی مجموعه ، الگوها و حالت های فضایی مشترک معماری و موسیقی در ایران مورد بررسی قرار گرفت که در این راستا ابتدا مفهوم تاریخ موسیقی در ایران و سپس تفکرات مولانا و در نهایت ویژگی های آکوستیکی و کالبدی مشترک معماری و موسیقی بررسی گردید .
ار آنجا که بخش عملی این رساله ، به طراحی تالار موسیقی تعلق دارد بنابراین نمونه های تالارهای موسیقی مختلف مورد بررسی قرار گرفت تا پاسخ به طراحی یک تالار موسیقی ، با ایده های متفاوت قرار گیرد . در آخر با توجه به مباحث مطرح شده ، ایده های طرح شکل گرفت و طراحی تالار پژوهش موسیقایی تهران با محوریت تجلی تفکرات مولانا ، بر اساس این ایده ها به انجام رسید.
مقدمه
در تحقیق پیش رو سعی شده است در خور شان موسیقی ایران ، به عنوان تالار موسیقی طراحی شود که نماینده ای شایسته برای انواع سبک های موسیقی ایرانی و جهانی در تهران پایتخت ایران باشد. در این تحقیق که ابتدا مراحل مطالعاتی و نظری آن شروع می شود ، تلاش شده است مطالعاتی صورت گیرد ک به کمک آن بتوان فضایی را طراحی کرد که نماد موسیقی ایران زمین شود.
در بخش مطالعات نظری، از دو روش اسنادی - کتابخانه ای - و مصاحبه استفاده شده است . در بخش اسنادی ، از اسناد و منابع کتابخانه تخصصی معماری باغ فردوس تهران استفاده شده است . در بخشهای بعدی درباره تاریخ و تعاریف موسیقی ، تاریخ و تعاریف معماری و تاریخ و تعاریف مولانا و همچنین نگاهی گذرا به پیشینه آکوستیک در معماری سخن به میان ر فته است. همچنین درباره ضرورت این چنین تحقیق و طراحی نیز بیش تر بحث خواهد شد .
در بخش های پایانی نحوه اتود ها و طراحی های اولیه و در پایان طراحی نهایی آورده شده است . در این تحقیق، تعیین مولفه ها وشناخت ویژگی های اشعار مولانا که باعث فضای عرفانی و معماری میشود، تدوین ویژگی کالبدی - معماری که موجب تجلی فضای عرفانی در معماری می شود، شناخت ویژگی های فضای موسیقی و اشعار مولانا که باعث همبستگی فضای موسیقی و معماری می شود و همچنین تعیین ویژگی های طراحی مکانی با خصوصیات بومی به منظور معرفی بومی منطقه و شناخت تفکرات مولانا به عنوان مهمترین اهداف این مطالعه مورد پژوهش قرار گرفته است.
تئوری و پیشینه تحقیق
واژه ی موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمه ی Mousika و مشتق از کلمه یMuse میباشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان است . موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیله ی آواها گفته اند که مهم ترین عوامل آن صدا و ریتم هستند. دانش ترکیب صداها به گونه ای که خوش آیند باشند و سبب انبساط و انقلاب روان گرد ند نیز تعریفی دیگر از موسیقی می باشد. تمامی هنرها وجود خود را از طریق ایجاد فضا به دست آورده اند . فضایی که هنرمندی با نگرشی خاص نسبت به دنیای پیرامون خود آن را خلق کرده است.
شاعر فردی مثل سایر انسانهاست. او در زندگی خود به نگرشی خاص می رسد . او می خواهد سایرین را از این نگرش آگاه کند . بنابراین نیاز دارد تا فضایی را ایجاد نماید . شعر، فضای اوست. و شعر در خود کلماتی منظوم، دارای وزن و ریتم را جای داده است . شعر، هنر کلامی و معماری، هنر ساختاری و سازه ای که این نسبت میان دو هنر تصویری و آوایی باید با احتیاط صورت بگیرد و در تمام موارد این انطباق، نظیر و مانند نخواهد داشت .
تأکید بر فرم و ساخت اثر . از طریق کاربرد ویژه بافت، زبان، سطح و نظام واژگان یک اثر. از طریق قواعد و اصول زیبایی شناسی یک اثر که بیشتر بر حوزه ساختار مرتبط است. به وسیله عناصر تقابلی وزن، آهنگ و موسیقی که بیشتر به توازن و تقابل نظام آهنگین یک شعر و اثر معماری بر می گردد از جمله اشتراکات این دو هنر می باشند.
در این پروژه سعی می گردد تالار پژوهش موسیقایی تهران با محوریت شعرهای مولانا طراحی گردد. علاوه بر این در این پروژه سعی می شود که موسیقی بعنوان پایه و مبنای پروژه مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد تا در طراحی مرکز موسیقی بیش از پیش تاثیر گذار واقع شود. از طرف دیگر ارتباط معنی داری بین ارکان موسیقی معماری و تفکر مولانا که در اشعار او هویداست بدست و در نهایت یکسری اصول و احکام و نتایج استخراج گردد که بر اساس آنها طراح ی تالار موسیقی مورد نظر به عرضه ظهور آید. مقایسه سرزمین های معماری و موسیقی که موضوع مورد بحث این کتاب می باشد، بدون گذر از مراحل روند آفرینش این دو هنر ارزشمند ،کاری بس دشوار می نماید.
در این گذر زمانی سخن از آفرینش مفاهیم و معانی معماری و موسیقی به میان می آید که همچون موجی عظیم، چنگ در عمیق ترین لایه های دریای دل انسان می اندازد و او را به تفکر و تعمق در دنیای معانی وا می دارد و زمانی نیز سخن از ابزارها و امکاناتی به میان می آید که آفرینندگان معماری و موسیقی به مدد آن ها به شکل دادن به مفاهیم اثرشان می پردازند و آن مفاهیم معنوی را به کالبد مادی در می آورند که این ابزارها وامکانات چیزی نیست جز مبانی آفرینش کالبدی این دو هنر. مقایسه این مبانی با توجه به مفهوم کاربردی آنها گامی است کوچک که نویسنده مقاله در جهت بازشناسی روند آفرینش کالبدی این دو هنر برداشته و امیدوار است که توانسته باشد ابز اری سودمند برای پژوهش در این دو سرزمین پهناور هنری در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
برای مقایسه پایه ها و بنیان های آفرینش کالبدی معماری و موسیقی ،سه موضوع جوهره کالبدی ، ابزارهای ارزیابی جوهره کالبدی و تبدیل جوهره به کالبد در برگیرنده ایده و گسترش آن را دنبال می کنیم. در این کتاب به بحث درباره اتحاد علم و عرفان پرداخته شده . این دو رشته معرفت بشری سرانجام به یک معرفت واحد می رسند و جویبار هر دو به یک دریا خواهد پیوست . امروزه اکثر دانشمندان ژرف اندیشه شعور ذاتی عالم هستی ایما ن پبدا کرده اند و از طریق علم آن را اثبات می کنند .
مولانا شاید یکی از قدیمی ترین افرادی باشد که پس از تائوی چین ، فلسفه هنر و دانش و فلسفه قدیم بودیسم به شعور ذرات و همه کیهان پی برده و آن را در اشعار خود آورده است . اگر ما به فلسفه تئوری کوانتوم نظری اندازیم همین اندیشه را در آنجا خواهیم یافت. کتاب حاضر به اندیشه های اشعار مولانا اشاره می کند که در نظریه کوانتوم وجود دارد . به طوریکه می توان اشعار مولانا را که رفتار ذرات ابتدایی را توصیف کرده است به شکل معادلات ریاضی در آورد . پس اندیشه های وسیع و پهناور مولانا هم می تواند کوانتومی، هم فلسفی و هم عرفانی باشد.
در کتاب دکتر حسام الدین سراج بیان می کند که در آغاز آفرینش آدم و حوا در عالم وحدت به سر می برند و بعد از اینکه گرفتار شیطان شدند به عالم کثرت رسیدند و طی آن نسبت ها متغییر شد و همه یک ها - عالم وحدت - به دوها و سه ها رسیدند و به همین ترتیب است که یک معمار هنر خود را به کثرت می رساند تا به وحدت رسد . وی بیان می دارد که در قدیم معماری بر اساس نسبت هت و تخمین ها بوده و عالم ملکوتی موجب پدید آمدن آثار خیره کننده ای شده که امروزه ما را مبهوت خود می کنند، و همین نسبت هارا در موسیقی موجب پدید آمدن هارمونی و ریتم می داند و اشاره می کند به این که در میان اعداد - یک - نشانه وحدت - دو - گویای کثرت و از میان این ها - سه - به دست می آید و از نسبت دو و سه موسیقی شکل می گیرد .
وی با ترسیم مختصات نسبت های موسیقی و رسم جداول چگونگی به وجود آمدن تقارن در موسیقی می گوید این تقارن ها در گام ماهور باعث شادمانی و نشاط می شود و اگر این تقارن بههم ریزد باعث غم و اندوه می شود . وقتی ما از یک که نقطه توحیدی عالم است به سمت کثرت حرکت می کنیم، ابتدا با دو و سه مواجه هستیم.
هدف از این پژوهش به روش تفسیر متن به متن، شان معماری را از خلال ابیات مثنوی دریابیم .این کار را در مراتب یاده شده و در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اصلی انجام داده ایم :نسبت معماری با هنر وصنعت و پیشه؛تجلی معماری درزبان مثنوی؛نسبت معمار با خیال؛ویرانی در برابر آبادانی؛تجلی جهان معماری مولوی در آثار و مناقب نامه هایش؛ویژگی های مادی و غیر مادی مکان مطلوب؛معماری در مقام واسطه ذکر.مولانا در مثنوی بسیار به معماری پرداخته است. از نظر مولانا، صنعت معماری صنعت در آمیختن خرد با خاک است.
دراین مقاله به بخش هایی از ظرائف موسیقی مولانا در غزلیات مورد توجه قرار گرفته تا شاید به وسیله برجسته کردن علائق آن به موسیقی خاص،کلام صرف نظراز - بحث عروض - به نوعی از ویژگی یا ساختار سبکی او برسیم که در این راه از مباحثی استفاده شده است که شاید لونی دیگر داشته باشد؛ با شواهدی از غزلیات شمس سعدی شده است جلوه هایی از آمیختگی موسیقی و شعر وی به تصویر کشیده شود .
مولانا علاوه بر مشرب عرفانی خاص آهنگ کلام خاص دارد . آهنگی که در عین شادی و شور یک پارچه فریاد است و درخواست. و در برخی از اشعار این موسیقی عمیق و قوی اوست که القا مطلب می کند نه صرف کلمات . موسیقی شعر،پدیده ای است جهت تخیل و تاثیر بیشتر کلام؛وقتی این موسیقی درشعر پر رنگ ترمی شود باید به تاثیرات و زمینه هایی که ایجاد می کندتوجه بیشتر شود به ویژه وقتی در تداعی معنی و انتقال حسی که به گفت در نمی آید،این پدیده - موسیقی - همراهی جدی دارد.
در برخی از اشعار می بینیم این موسیقی است که بیشتر به شعر جلوه معنایی می بخشد و اگر آن را حذف کنیم شعر رنگ خودرا از دست می دهد.پس توجه به زوایای مختلف موسیقی خاص شعر در معانی و حس و حال گوینده بسیار موثر و قابل توجه است . به ویژه وقتی این موضوع بتواند به عنوان سبک مطرح شود . مولانا در نوع بکارگیری موسیقی شعر به به سبکی دست پیدا می کند که هم سابقه ندارد و هم حس و حال وسیعی که در ظرف کلمه نمیگنجد را به وسیله آن انتقال می دهد.
این نوشته برآن است تا اسباب و گونه های معنی گریزی در غزل مولوی را با توجه به پیوند این غزل ها و مجلس سماع به بحث بگذارد، تا در نهایت آشکار شود که هر قدر عواطف شدت گیرد از کارکردمعنایی شعر کاسته می شود؛چنان که دربسیاری از غزل ای مولوی کلمات و عبارات با فرو نهادن بار معنایی ،تنها نقش موسیقایی دارند و نیز بسیاری از زیباترین غزل های مولوی حاصل همین مجاورت ها و هم نشینی های موسیقایی کلماتند . در این غزل ها محور جانشینی و هم نشینی کلام ،نه بر قاعده معنی، که بر بنیان موسیقی استوار می شود.
در بسیاری از غزل های مولوی کلمات رهااز هرگونه جبر منطقی یا دست وری ، بر اساس تناسبات موسیقایی در کنارهم قرار می گیرندو این امر موجب پیدایی زبانی متناقض ،معنی گریزو گاه هذیان نمامی شود . موسیقی در آن برهر چیز دیگر ترجیح دارد. هدف از این مقاله دو عامل اصلی موسیقی و عشق در القا نمودن احساسات پاک مولانا به خواننده، تاثیر شگرف دارد . در این نوشتار سعی شده است تا چگونگی کارکرد موسیقی و عوامل آن در شعر مولاناو بازتاب عشق خاص وی در این اشعار مورد بررسی قرار گیرد.