بخشی از مقاله

چکیده

این نوشتار دربردارنده نحوه کارکرد شبکهای سنتیِزنجیرهتأمین و نگرانی های زیستمحیطی مربوط به آن میباشد، که در نهایت به سبب انگیزههایاقتصادیِدرونی و هم چنینفشارهای بیرونیِ مردم و قوانین حکومتی، منجر به شکلگیری جریان معکوس کالا در شبکههای امروزی گردیده است. پس از شکلگیری این جریان و ادغام آن باجریانِمستقیم، به شرط آن که کالاها پس از جمعآوری فقط بتوانند به کارخانههای اولیه باز گردند، حلقه های بسته زنجیره تامین به وجود میآید.

پس از تحقیقات متعددی که روی شبکههای زنجیرهتأمین با حلقههای بسته صورت گرفت، پژوهشگران در مقالات خود مدلهایی را به کار بردند که کالاها بعد از بازگشت به بخش جمعآوری در صورت دارا بودن شرایط اقتصادی باید به کارخانههای دیگر و شرکتهای ثالث منتقل شوند تا در بازارهای دستِ دوم مورد استفاده قرار گیرند. در واقع محصولات در این نوع مدلسازی دیگر به کارخانههای اولیه باز نمیگردند.

مدلسازی این شبکهها به صورت یک حلقه باز در شبکه زنجیرهتأمین انجام میشود. اما مفهومی که در ادبیات موضوع به آن توجه نشده است، حالتی است که محدودیتی روی بازگشت کالا، صرفا به کارخانه اصلی و یا سایر کارخانهها وجود نداشته باشد. این مفهوم برای نخستین بار در این مقاله، با نام انتخابی حلقههای مختلط زنجیرهتأمین مورد بررسی قرار خواهد گرفت. یک مدل برنامهریزی عدد صحیح مختلطِ خطی برای نمایش این گونه مسایل ارائه شده است که با استفاده از نرم افزار سیپلکس، به ازای مقادیر مختلف پارامترهای حساس مسأله نیز حل شده است.

-1 مقدمه

با مطالعه پژوهشهایی که در سالهای نه چندان دور صورت گرفته است، میتوان مشاهده کرد که در دهههای گذشته، فقط شبکههای زنجیرهتأمین سنتی مورد توجه محققان قرار داشت. به نحوی که در یک شمای کلی، جریان کالا از تأمینکننده به تولیدکننده و از تولیدکننده به توزیعکننده و در نهایت به فروشندگان و مشتریان مورد نظر، هدایت میشد. و به محض دریافت کالا توسط مشتری، کار مدلسازی به پایان میرسید و در ادامه، محققان فقط به دنبال حل مدل و تحلیل نتایج حاصل از آن بودند.

سپس، با افزایش نگرانیهای زیستمحیطی نسبت به حیات محصولات فروخته شده پس از واگزاری به مشتریان و توجه به دغدغههایی نظیر این که بعد از پایان عمر مصرف این محصولات، چه سرنوشتی در انتظار آنها خواهد بود و دلنگرانیهای از قبیل رها شدن در محیطزیست و صدمه زدن به آن، زمینه ساز صورت گرفتن تحقیقات بیشتر روی وضعیت محصولات فروخته شده بعد از پایان دورهیِمصرفشان شد.

این بررسیها نشان داد که بیشتر محصولات بعد از پایان یافتن دوره مصرفشان به صورت پراکنده در طبیعت پخش میشدند، مثل بطریهای خالی نوشیدنیها یا قوطیهای باقیمانده از مواد غذایی که به صورت نامناسبی سطح شهرها را با بینظمی و به هم ریختگی مواجه میکرد. حتی مشکلات در این زمینه از بطری و بستهبندیها فراتر رفته بود و محصولاتی نظیر تلویزیون، یخچال و حتی اتومبیلها به صورت گسترده و پراکنده، در طبیعت و یا خارج شهرها رها میشدند. به همین خاطر کم کم تلاشهایی برای جمع آوری مجدد محصولات صورت گرفت و توجه بسیاری از محققان را برانگیخت.

به طوری که در برخی کشورها قوانینی نیز در جهت حمایت از محیط زیست مصوب شد و مسئولیتها در شبکه زنجیرهتأمین از تحویل به موقع کالا به مشتری صرفا در زمان و کیفیت مناسب، فراتر رفت. در آن زمان نیز مقرراتی مانند جمع آوری مجدد کالاهای مصرف شده پس از پایان دوره عمرشان، در کشورهایی مانند آلمان و هلند به طور رسمی به عنوان قانون، پایهگزاری شد. به طور مثال× دولت آلمان در سال 1991 شرکتها را ملزم به جمعآوریِ بسته بندیهایِ مواد فروخته شده کرد. در سال 1996 نیز قوانینی مشابه در مورد قطعات الکترونیکی اجرا گردید و مورد توجه سایر کشورهای اروپایی نیز قرار گرفت .[1]

در ادامه، صنایع اتومبیلسازی نیز موظف به جمعآوری اتومبیلهای از کارافتاده و مصرف شده در کشور هلند شدند .[2] جدای از این مقررات که کشورهای توسعه یافته برای بهبود شرایط زیستمحیطی تصویب کردند، مردم نیز فشار زیادی به کارخانهها وارد کردند تا آنها را مجبور به در نظر گرفتن اینگونه فاکتورها در طول افق برنامهریزی خود کنند .[3] این فشارها چه از جانب دولت و چه از جانب مردم، نیرو محرکهای بود که کارخانهها را مجاب کند تا برای جمعآوری محصولات مصرف شده، به دنبال طراحی و به کارگیری برنامهای مفید باشند × .[4]

از طرفی، اگر با دید بازتری به این ماجرا نگاه شود، متوجه خواهیم شد که این اقدامات، علاوه بر بهبود شرایط زیستمحیطی، از نظر اقتصادی نیز میتواند اثر مهمی در کاهش هزینههای تولیدکنندگان نیز داشته باشد. مشخص است که در بین محصولات بازگشتی هنوز کالاهایی وجود دارند که حتی با وجود بیارزش بودن برای مصرف کننده، از نظر اقتصادی میتوانند برای کارخانه سودمند باشند. زبرا در پارهای از اوقات با تعمیرات جزئی روی برخی از این محصولات میتوان در بازارهای دستِدوم آنها را دوباره وارد چرخه فروش کرد، یا در برخی موارد از قطعات سالم آنها برای تولید محصولات جدید و یا تولید قطعات یدکی استفاده کرد.

با توجه به انگیزههای درونی و بیرونی به وجود آمده برای جمعآوری مجدد کالاهای فروختهشده، که هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ زیستمحیطی منفعتهای ملموسی را در بر داشت، مدیریت شبکههای زنجیرهتأمینبا مفاهیمِ جدیدی روبرو شد که آن را شامل دو بخش عمده کرد: زنجیرهتأمین مستقیم و معکوس. در حالت مستقیم، جریان مواد به گونه ای طراحی میشود که در آن تمام مراحل، از استخراج مواد خام تا تحویل محصول نهایی به مشتری مورد بررسی قرار گیرد و در طراحی مدل سعی بر آن است که تقاضای مشتریان همواره به مقدار مناسب و در زمان مناسب تأمین شود.

در حالت معکوس، هدف بهبود شرایط اقتصادی، رعایت قوانین حکومتی، راضی نگاه داشتن مشتریها و بهبود شرایط زیست میباشد. در نظر گرفتن همزمان شبکههای زنجیرهتأمینِمستقیم و معکوس با هم و به صورت یکپارچه، مفهوم جدیدی را به وجود آورد که به حلقههای بستهی زنجیرهتأمین - CLSC - معروف است. شکل - 1 جریان مواد از تأمینکننده به تولید کننده بعد از آن به توزیعکننده و سپس به فروشندگان را نشان میدهد که در نهایت محصول نهایی را در شبکه زنجیرهتأمینِ مستقیم به دست مشتری یا مصرف کننده میرساند.

همچنین در ادامه میتوان جریان بازگشتی مواد از مراکز فروش به بخش جمعآوریِ کالاهای مرجوعی را مشاهده کرد که همگی به این قسمت منتقل شده و مورد ارزیابی کارشناسان قرار میگیرند. وظیفه این بخش بررسی این موضوع میباشد که کالاهای بازگشتی از لحاظ اقتصادی و همچنین از نظر محدودیتهای تکنولوژیکی مثل ظرفیت انبارها، آیا امکان بازگشت به کارخانهی اولیه را دارند یا خیر. اگر مشخص شود که این مرجوعیها قابلیت استفاده مجدد را ندارند، به بخش پاکسازی منتقل میشوند تا با  معروف اند.

انجام فعالییتهایی نظیر سوزاندن و یا دفن کردن، از سطح شهر و یا محیط زیست خالی شوند و یا در شرایط اقتصادی، مواد مرجوعی دقیقا به همان کارخانه اولیه بازمیگردند که این مطلب مفهوم بسته بودن حلقه را نشان میدهد .[5] روی شبکههای بسته زنجیرهتأمین فعالیتهای بسیاری انجام شده است. از مکانیابی کارخانهها و مراکز جمعآوری مواد مرجوعی گرفته تا تخصیص دادن توزیعکنندهها به مراکز فروش. همچنین فعالیتهایی نظیر یافتن میزان بهینه تولیدِ هر محصول طی هر دوره که در مطالعات چند محصولی و چند دورهای مورد توجه محققان قرار داشته است.

در ادامه نیز شاهد بررسیهای صورت گرفته در زمینههای احتمالی و تصادفی بودیم که میزان تقاضا و یا مواد مرجوعی تحت شرایط عدم قطعیت قرار گرفته و در شرایط واقعیتر اثر آن روی موارد ذکر شده، مورد ارزیابی واقع شده است. همچنین با اضافه شدن برنامهریزی تولید و کنترل موجودی یا مسیریابی وسایل حملونقل و در نظر گرفتن فاکتورهای زیستمحیطی، شبکههای CLSC به سمت مدلهای چند هدفه نیز سوق پیدا کرد.

اما تمام این مطالعات مربوط به حالتی بوده که محصولات مرجوعی به کارخانه اولیه باز میگردند و جریان رفتوبازگشت مواد با هم یک حلقهی بسته را تشکیل میدادند، اما در ادامه مطالعاتی نیز در رابطه با بازگشت محصولات مرجوعی به کارخانهای غیر از کارخانهی مبدأ صورت گرفت. یعنی در مدل سازی این دسته از مسائل، مواد مرجوعی اجازه بازگشت به کارخانه اولیه را نداشتند، و یا باید به بخش پاکسازی میرفتند و یا برای مصرف مجدد تحت شرایط اقتصادی راهی شرکتهای ثالث میشدند.

در واقع، همانطور که در شکل - - 2 میبینید، جریان کلا و محصولات در این حالت یک حلقه باز را به وجود میاورد که به شبکههای باز زنجیرهتأمین - OLSC - اما مدلی که در ادبیات موضوع جای خالی آن حس میشود، حالتی هست که محدودیتی روی بازگشت محصولات، صرفا به کارخانه اولیه و یا صرفا به سایر کارخانهها، وجود نداشته باشد.

حالتی را در نظر بگیرید که محصولات پس از جمعآوری و انجام بررسیهای لازم هم بتوانند به کارخانه اولیه بازگردند و هم بتوانند در صورت امکانسنجی اقتصادی به کارخانههای دیگر و شرکتهای ثالث منتقل شوند. شکل - 3 - طرح شماتیکی از آنچه که به توضیح آن پرداختیم را نشان میدهد. این نوع مدل سازی برای نخستینبار، در نوشتار حاظر، با نام انتخابی حلقههای مختلط زنجیرهیتأمین - MLSC - به صورت یکپارچه مورد بررسی قرار گرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید