بخشی از مقاله

چکیده

مدیریت طراحی و نوآوری به کارگیری فرآیند مدیریت در فرآیندهای طراحی و نوآوری است.این نوع مدیریت اقدامی مشابه دیگر انواع یا فرایندهای مدیریت دارد که در واقع تحقق اهداف معین را به صورت اثربخش و کارآ تضمین می کند.این موضوع خود شامل استقرار سیاستها، برنامه ها،ساختارها و استانداردهای مناسبی است که می تواند برای شکل دادن به برنامه ها،زمان بندی و نظارت به سیستم ها جهت فعالیتهای خاص طراحی و نوآوری،مورد استفاده قرار گیرد.

این خود بخشی از مدیریت گسترده تری است که ضمن فعالیت،مطمئن می سازد که خدمات و محصولات عرضه شده بوسیله سازمان،مشارکت موثری را نسبت به تحقق اهداف سازمان و تحول سازمانی ایجاد می کند ارتباط خلاقیت و نوآوری، تأثیر ساختار بر نوآوری، تأثیر فرهنگ سازمانی بر نوآوری، تأثیر متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری از دیگر مباحث این بخش هستند. ویژگیهای افراد خلاق، فرصتهای خلاقیت، نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی و سازمانی، ویژگیهای سازمانهای خلاق، مدیریت خلاقیت، تکنیکهای توسعه خلاقیت در علم اطلاعات و دانش شناسی از موارد مهم این تحقیق هستند.

امروزه با سرعت گرفتن حرکت به سمت جامعه دانشی، اهمیت اطلاعات و دانش بیش از پیش آشکار شده است. ظهور پسوند دانش برای مفاهیمی مانند جامعه، اقتصاد، توسعه و نظایر آن به خوبی نشان دهنده این است که امروزه دانش و دانایی نقش اساسی در جامعه دارد.یکی از مهم ترین قشر از متخصصان که نقش تعیین کننده ای در جوامع دانشی ایفا می کنند، متخصصان اطلاعات و دانش شناسان هستند.

این متخصصان با مطالعه ماهیت اطلاعات و دانش و تدوین مکانیزم هایی برای گردآوری، سازماندهی، اشاعه و مدیریت آن زمینه را برای پویایی جریان دانش در جامعه - اعم از سازمان ها و کل جامعه - فراهم می سازند. از این رو رشته علم اطلاعات و دانش شناسی به عنوان رشته ای که ماهیت و کاربردهای اطلاعات را مطالعه می کند یکی از مهم ترین رشته های دانشگاهی به حساب می آید. مدیریت طراحی و نوآوری با شناسایی و تعیین موضوعات فعالیت طراحی و نوآوری سروکار دارد و اطمینان می یابد که این موضوعات و فعالیتها بخشی از فزآیندهای مدیریت راهبردی و یا تاکتیکی و یا عملیاتی هستند،به شمار می روند.

مقدمه

با پیشرفت روزافزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسانهایی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونهای که انسانها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهرهگیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.

رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسانها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در میآید که انگیزهای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن میشود. در این مرحله انسانها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر میکوشند و در نهایت سبب میشود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینهساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود.

یکی از عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینهسازی و بسترسازی در بین انسانها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تأثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک میکنند. یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش برای مغز است .به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب ساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپرده گذاریهای اخلاقی میتوان شرایط را برای شکل گیری یک محیط آرامبخش در جامعه فراهم کرد.

کاهش سپردهگذاریهای اخلاقی در جامعه سبب میشود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی، شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سخت تر شود. زیرا فرصتی برای تفکر کردن وجود نخواهد داشت. مدیریت طراحی و نوآوری به کارگیری فرآیند مدیریت در فرآیندهای طراحی و نوآوری است.

این نوع مدیریت اقدامی مشابه دیگر انواع یا فرایندهای مدیریت دارد که در واقع تحقق اهداف معین را به صورت اثربخش و کارآ تضمین می کند.این موضوع خود شامل استقرار سیاستها،برنامه ها،ساختارها و استانداردهای مناسبی است که می تواند برای شکل دادن به برنامه ها،زمان بندی و نظارت به سیستم ها جهت فعالیتهای خاص طراحی و نوآوری،مورد استفاده قرار گیرد.این خود بخشی از مدیریت گسترده تری است که ضمن فعالیت،مطمئن می سازد که خدمات و محصولات عرضه شده بوسیله سازمان،مشارکت موثری را نسبت به تحقق اهداف سازمان و تحول سازمانی ایجاد می کند.

مدیریت مقوله میان رشته ای است که هم اکنون رشد آن به مرحله ای رسیده است که مجموعه ای فراوان از کتابها و شرایط آموزشی متعدد تحت نام و همراه با این واژه است.مدیریت لفظی کلی است که فرآیندی را شامل می شود که خود از مجموعه فعالیتهایی تشکیل شده است. "ماری پارکر فالت" مدیریت را " هنر انجام امور به وسیله دیگران" توصیف کرده است.برخی مدیریت را توأمان علم و هنر یکپارچگی تلاشها و فعالیتهای اعضای سازمان و بهره برداری از منابع انسانی،مالی و فیزیکی در نیل به اهداف مشخص تعریف کرده اند.

"جیمز استونر" و "ادوارد فریمن" بر این اساس مدیریت را اینچنین تعریف کرده اند: مدیریت فرآیندی است مشتمل بر سازماندهی،برنامه ریزی،هدایت و نظارت تلاشهای افراد سازمان و بهره برداری از سایر منابع سازمانی جهت نیل و اهداف تعیین شده سازمان. از آنجا که مدیریت طراحی و نوآوری به لحاظ ذاتی،مشابه مدیریت هر نوع فعالیتهای دیگر است،یک مدیر خوب طراحی و نوآوری باید دارای کیفیات مشابه با هر نوع مدیر خوب دیگر،از نظر مهارتها،صفات و نگرش باشد و به طور یکپارچه و با انتخاب روش ها و فنون موردنظر زمینه ای،وظایف موردنیاز را فراهم کند.

همه مدیران نیازمندند تا درباره فعالیتها و افرادی که در این فعالیتها تحت مدیریت آنها هستند مطالبی بدانند.البته این مطلب بدان معنی نست که خود مدیران باید طراح یا نوآور باشند،اما به هر حال باید از ماهیت فرآیندها و فعالیتهای موجود در آن و نیازهای آن آگاه باشند.مدیران ضمنأ باید روش ارتباطی مورد استفاده در زمینه فعالیتهای خاص نیز آشنا باشند.کار طراحی از روشهای ارتباطی خاص خود بهره می گیرد و مدیر باید بتواند نقشه ها و مدلها را بخواند.

مدیریت طراحی و نوآوری با شناسایی و تعیین موضوعات فعالیت طراحی و نوآوری سروکار دارد و اطمینان می یابد که این موضوعات و فعالیتها بخشی از فزآیندهای مدیریت راهبردی و یا تاکتیکی و یا عملیاتی هستند،به شمار می روند. مدیران طراحی و نوآوری از جمله مدیران مسئله یاب "هستند" چون مدیران در برخورد با مسائل و مشکلات چهارگروه می باشند:

-1 مدیران اجتناب کننده از مسائل:این گروه از مدیران،مسائل و مشکلات سازمانی را نمی توانند و یا نمی خواهند ببینند و در واقع از مسائل و مشکلات فرار می کنند.این گروه از مدیران،خود و سازمان را به شکست و عدم موفقیت راهنمایی می کنند.این نوع مدیران از دید وسیع مدیریتی،طیق گفته "کونتز" "تصویر بزرگ" که لازمه مدیریت است،بی بهره اند.

-2 مدیران نظاره گر مسائل:این گروه از مدیران با مسائل و مشکلات سازمانی خو می گیرند و به آنها عادت می کنند و وجود مسائل و مشکلات را برای خود و سازمانشان توجیه می کنند.این گرون نیز در مدت زمانی کوتاه،سازمان را فلج می کنند و از ادامه حیات و بقاء باز می دارند.

-3 مدیران حل کننده مسائل:این گروه از مدیران،هنگامی که مسئله و مشکلی در سازمان بوجود می آید در پی حل آن،اقدام می کنند.این گروه نیز به دو علت در زمره مدیران موفق نیستند،زیرا اولأ مشکل پس از بوجود آمدن،هزینه های خود را بر سازمان تحمیل خواهد نمود و »نوشداروی پس از مرگ سهراب« مصداق پیدا خواهد کرد و ثانیأ تنها یک مشکل نیست که مدیر آن را حل کند بلکه در یک مقطع زمانی،دهها مشکل بروز خواهند نمود که باید مدیر منابع خود را در جهت رفع و حل.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید