بخشی از مقاله

چکیده

سن ازدواج در دهه های اخیر، افزایش قابل توجهی داشته است و جوانان میل کمتری به ازدواج دارند. برای جلوگیری از آسیبهایی که این موضوع دارد باید اقداماتی صورت پذیرد؛ اقداماتی مانند آگاه سازی افراد، شناختن وشناساندن مسئله ی موجود، راهکارهایی برای برخورد با این مسئله و فرهنگ سازی و تدوین قوانینی برای حل آن. تحقیق حاضر تلاش دارد با شناسایی عوامل موثر بر بی میلی جوانان به ازدواج، سهمی هرچند کوچک، در برطرف کردن این مسئله داشته باشد. روش مورد استفاده روش پیمایشی می باشد.

جامعه آماری ما کلیه افراد مجرد شهر کرج است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین متغیرهای داشتن رابطه با جنس مخالف قبل از ازدواج، افزایش تحصیلات عالی، اشتغال جوانان، اعتقاد به هزینه فرصت با بی میلی جوانان به ازدواج رابطه وجود دارد. همچنین بی میلی نسبت به ازدواج در بین زنان بیشتر از مردان است. بین سن افراد و تاثیر آداب و رسوم بر بی میلی به ازدواج رابطه معناداری مشاهده نگردید. عوامل اجتماعی مختلفی در بی میلی جوانان نسبت به ازدواج و افزایش سن جوانان تاثیر دارد که با برنامه ریزی درست می توان از میزان آن کاست.

مقدمه

هرچند امر ازدواج به عنوان یک عمل ارادی انسان، تابع خواست، تمایلات و دیدگاههای فرد است، اما زندگی اجتماعی انسان و روابط پیچیده او با پیرامونش، شرایط وقوع ازدواج را روابطی متقابل با متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعیتی و سیاسی قرار می دهد. گویای این واقعیت را در جوانانی که ازدواج نمی کنند و فرصت ازدواج نمی یابند، جوانانی که به خاطر سنتهای غلط اجتماعی مجبور به خانه نشینی هستند، و همچنین جوانانی که دوست دارند مدتهای زیادی از عمر خود را مجرد بمانند، می توان یافت.

علاوه بر مسائل فردی بالا از طرف دیگر می توان به برخی مشکلات مانند مهریه های سنگین، مخارج هنگفت خرید طلا و جواهرات و هدایای گوناگون، هزینه های هنگفت عقد و عروسی و میزان اجاره، رهن و خرید مسکن، بارداری و تربیت فرزند - که بعد از عروسی ایجاد خواهد شد - و دهها مسئله دیگر خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرا روی جوانان اشاره کرد.

در گذشته نه چندان دور ما شاهد ازدواج زودرس بوده ایم ولی اکنون شرایطی پیش آمده که نه تنها زودرسی نیست بلکه سن ازدواج نیز بالا رفته است. سن ازدواج در دهه های اخیر، به خصوص در بین دختران افزایش قابل توجهی داشته است. نسبت زنان هرگز ازدواج نکرده سنین 20 تا 24 سال از 21,34 درصد در سال 1355 به حدود 40 درصد در سال 1375 و به 49 درصد در سال 1385 رسیده است.

این نسبت در مناطق شهری به حدود 80 درصد افزایش یافته است - مرکز آمار ایران، . - 1385 میانگین سن ازدواج دختران و پسران در سال 1375 به ترتیب 22,4 سال و 25,6 سال بوده است که در سال 1390 به 23,4 سال و 26,7 سال رسیده است. میانگین سن ازدواج در بین زنان و مردان در تهران در سال 1390 حتی کمی بیشتر است - به ترتیب 24 و . - 28 این امر موجب افزایش فاصله بین بلوغ و ازدواج در بین جوانان شده است.

به علاوه شواهد بر روند افزایش تجرد قطعی در سالهای اخیر دلالت دارد به طوری که تجرد قطعی در مردان و زنان به ترتیب از 1,1 درصد و 2,1 درصد در سال 1375 به 4,4 درصد و 3,6 درصد در سال 1385 - مرکز آمار ایران، - 1385 افزایش یافته و در سال 1390 در مناطق شهری کل کشور در زنان و مردان به ترتیب به 8درصد و 5درصد رسیده است - مرکز آمار ایران . - 1390 تا سال 1389 میزان رشد ازدواج همچنان تقریبا ثابت بوده و از این سال است که نرخ کاهشی به خود می گیرد. میزان رشد ازدواج و طلاق در سال 1388 نسبت به سال قبل در کل کشور رشد 2 درصدی ازدواج و 17 درصدی طلاق را نشان می دهد که روندی بحران زا می باشد - تویسرکانی . - 1389

مکان مورد بررسی ما شهر کرج می باشد. ما بدین دلیل این شهر را انتخاب کرده ایم که نخست تمایل به ازدواج در این شهر کاهش یافته است؛ برای تصدیق این ادعایمان می توانیم داده های آماری ثبت احوال را گواه بگیریم؛ آمار ثبت ازدواج در این شهرستان از سال 1387 تا سال 1391 به ترتیب در هر سال برابر بوده است با 17074 ، 16969، 16452 ، 17194 و 17326 - سالنامه آماری سازمان ثبت احوال کشور 1387 تا . - 1391 این آمار به خوبی روند نزولی ازدواج را نشان می دهد، حال آنکه جمعیت این شهرستان از 1732275 نفر در سال 1385 - مرکز آمار ایران - 1385 به 2024765 نفر در سال 1390 افزایش یافته - مرکز آمار ایران - 1390 که احتمال افزایش جمعیت در سال 1391 نیز ممکن می باشد.

دومین دلیل انتخاب کرج این امر می باشد که تاکنون تحقیق جامعه شناختی آنچنانی در این زمینه در این شهر صورت نپذیرفته است. تلاش ما این می باشد که راهگشای انجام تحقیقات بیشتر در این شهر باشیم. به راستی چرا جوانان تمایل کمتری به ازدواج پیدا کرده اند؟ عوامل اقتصادی و اجتماعی که بر تمایل جوانان به مجرد ماندن تاثیر دارند، کدامند؟ آیا تفاوتهای جنسیتی در این تمایل کمتر به ازدواج وجود دارد یا نه؟ در این تحقیق تلاش خواهیم کرد که به سؤالات فوق و سؤالهای دیگری که در این زمینه هستند، پاسخ گوییم.

در جامعه مسائل متعددی وجود دارد که باید شناخته شوند. اگر این مسائل ناشناخته باقی بمانند مشکلات متعددی گریبان گیر افراد، خانواده ها و جامعه خواهد شد. یکی از این مسائل مجرد ماندن و ازدواج در سنین بالاست که تبعاتی دارد و مسائل دیگری ایجاد می کند. برخی از عواقب این مسئله عبارت است از کاهش باروری و به تبع آن کاهش جمعیت در بلند مدت - سن ازدواج زنان عامل تعیین کننده طول مدت باروری است؛ ازدواج در سنین پایین به معنی طولانی تر شدن دوره باروری و احتمال داشتن فرزندان بیشتری است - ، افزایش فساد و بی بند و باری های اجتماعی مانند فحشا و بزهکاری، افزایش تجرد مطلق، به وجود آمدن مشکلات جنسی و به زوال رفتن اخلاق و ... .

تلاش این تحقیق بر این است که عوامل موثر بر افزایش سن ازدواج و بی میلی جوانان به ازدواج را بررسی کند تا بتواند سهمی در جلوگیری از عواقب این مسئله داشته باشد. تجرد و افزایش سن ازدواج می تواند آسیب های اجتماعی برای جامعه و همچنین آسیبهای فردی برای افراد داشته باشد. برای جلوگیری از این آسیبها باید اقداماتی صورت پذیرد؛ اقداماتی مانند آگاه سازی افراد، شناختن وشناساندن مسئله ی موجود، راهکارهایی برای برخورد با این مسئله و فرهنگ سازی و تدوین قوانینی برای حل آن. تحقیق حاضر تلاش دارد با شناسایی عوامل موثر بر بی میلی جوانان به ازدواج، سهمی هرچند کوچک، در برطرف کردن این مسئله داشته باشد.

همانطور که در بالا نیز اشاره کردیم دیگر هدف تحقیق فعلی راهگشایی و فتح بابی برای انجام تحقیقات جامعه شناختی بیشتر در شهر کرج است. امید است با انجام این تحقیق، اندکی از فقر مطالعاتی در این شهرستان کاسته شود. در بررسی علل افزایش سن ازدواج، انبوهی از مطالعات انجام شده است. در غالب این مطالعات اثر عوامل نوسازی مانند شهرنشینی، تحصیلات، تغییر نقشهای جنسیتی و استقلال اقتصادی زنان، تغییرات نگرشی نسبت به ماهیت ازدواج، مدرن شدن اقتصاد و ارتباط با جنس مخالف قبل از ازدواج و عوامل تاثیرگذار بر انتخاب فردی تبیین شده اند.

مطالعات متعدد در ایران نیز عواملی مانند مدرنیزاسیون، توسعه آموزش همگانی به خصوص برای زنان، تحصیلات و اشتغال در بین دختران و زنان را عامل افزایش سن ازدواج نشان داده اند - عباس شوازی و دیگران 1384 ؛ محمودیان 1383؛ کاظمی پور 1383؛ فراهانی و دیگران . - 1392 در تحقیقی که خانم فریده فراهانی و همکارانشان در مورد تاثیر معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج بر سن ازدواج انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که پس از کنترل وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده و جنس، تجربه معاشرت پیشرفته قبل از ازدواج یکی از عوامل تعیین کننده افزایش سن ازدواج در بین دانشجویان است به طوری که تجربه معاشرت پیشرفته با جنس مخالف قبل از ازدواج حدود دو سال ازدواج را به تاخیر می اندازد - فراهانی و دیگران . - 1392

البته باید در نظر داشت که اگرچه تاخیر در ازدواج نیز خود می تواند عامل زمینه ساز برای شروع معاشرتها با جنس مخالف یا توسعه آن باشد، ولی توسعه معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج بی تاثیر بر تمایل به ازدواج و سن ازدواج نیست. خانم معصومه توده فلاح و دکتر شهلا کاظمی پور در مطالعه با عنوان بررسی تاثیر نوسازی بر سن ازدواج با تاکید بر شاخصهای جمعیت شناختی ازدواج نشان داده اند که میزان شهرنشینی، میزان اشتغال و نسبت اشتغال در بخش صنعت از عوامل تعیین کننده افزایش میانگین سن ازدواج برای مردان است.

به عبارت دیگر هرچه میزان شهرنشینی، اشتغال و به ویژه اشتغال در بخش صنعت افزایش یابد میانگین سن ازدواج مردان نیز افزایش خواهد یافت - توده فلاح و کاظمی پور . - 1389 دکتر هزار جریبی و خانم آستین فشان با بررسی نتایج حاصل از چهار سرشماری سالهای 1355 تا 1385 بدین نتیجه رسیدند که از مهمترین عوامل موثر بر افزایش سن ازدواج طی این چهار دوره بیکاری، مشارکت اقتصادی زنان، میزان تحصیلات عالی و میزان باسوادی است.

وحید ضرابی و سید فرخ مصطفوی در تحقیق خود تاثیر مثبت سطح تحصیلات را بر سن ازدواج زنان ثابت کرده اند. در تحقیق ایشان متغیر شهری بودن در مقایسه با روستایی بودن در مجموع تاثیر منفی بر سن ازدواج زنان نشان می دهد. همچنین این فرضیه را هم اثبات کرده اند که متغیر قومیت بر سن ازدواج موثر است - ضرابی و مصطفوی . - 1390

دکتر گلمراد مرادی و محسن صفاریان در تحقیقی در مورد عوامل اجتماعی و اقتصادی مرتبط با افزایش سن ازدواج جوانان نشان دادند که بین متغیرهایی چون نگرش افراد به برابری جنسیتی، میزان تحصیلات، سطح انتظارات، میزان لذت بردن از مجردی و میزان استفاده از رسانه ها رابطه معناداری با سن ازدواج وجود دارد - مرادی و صفاریان . - 1391 تحقیق ایشان در شهر کرمانشاه صورت پذیرفته است.

نتایج حاصل از تحقیقات دکتر گتابی و دکتر غفاری در مورد افزایش سن ازدواج دختران در 5 مرکز شهری تهران، ساری، خرم آباد، مشهد و سنندج نشان داد که دخترانی که دیرتر ازدواج می کنند، از تحصیلات بالاتری برخوردارند، نگرش فرامادی به ازدواج دارند و اعتقاد بیشتری دارند که با ازدواج هزینه فرصتهای از دست رفته بیش از فرصت ازدواج است - حبیب پور، گتابی و غفاری . - 1390 با ارتقاء سطح تحصیلات زنان، سن ازدواج آنان نیز افزایش می یابد - براری و دیگران 1389؛ بحرائی و دیگران . - 1390 همچنین در این زمینه می توان به تحقیقات انجام گرفته از سوی فیروزه کاری، مجید کوششی، حسین محمودیان، محمدجلالی عباسی شوازی، مهریار و آقاجانیان اشاره کرد.

تحقیقات زیاد و متنوعی در زمینه زمان ازدواج در خارج از کشور صورت پذیرفته است. جین پل ساردن برای نشان دادن تفاوتهای الگوی ازدواج اروپای شرقی و غربی، وضعیت زناشویی را در 21 کشور اروپایی با استفاده از تحلیل نسلی و خوشه ای بررسی نمود. یافته های وی حاکی از آن است که در دو دهه اخیر ازدواج در اروپای شرقی زودرس بوده و عمومیت بیشتری داشته است. اما در اروپای غربی کاملا برعکس بوده و حتی نسبت بالایی از افراد هرگز ازدواج نکرده دیده می شود. علاوه براین ساردن دریافت میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان و زنان اروپای شرقی به ترتیب 25,1 و 22,1 سال بوده است، درحالیکه ارقام مشابه در اروپای غربی 27,2 و 24,8 بوده است - توده فلاح و دیگران . - 1389

در مطالعه دیگری که توسط مک دونالد و هیوول در سال 1994 میلادی انجام شده است در مورد علل افزایش سن ازدواج چنین اظهار می کنند: عوامل متعددی بر زمان ازدواج موثر هستند، یکی از مهمترین عوامل تحصیلات عالی زنان است که با تاخیر ازدواج همبستگی نشان می دهد. دومین عامل، اشتغال زنان می باشد. از عوامل دیگر دشواری دسترسی به زوج مناسب و میزان آزادی در انتخاب همسر است - سازمان ملل 1998، به نقل از توده فلاح و دیگران .

مبانی نظری

از دیدگاهها و نظریات متنوعی در مورد زمان ازدواج و افزایش سن ازدواج می توان استفاده کرد. برخی دیدگاهها مستقیما به این موضوع پرداخته اند و برخی دیدگاههای دیگر را می توان از دل سایر نظریات بیرون کشید. یکی از مهمترین نظریه هایی که در زمینه افزایش سن ازدواج مطرح شده است نظریه نوسازی - مدرنیزاسیون - است.

دیدگاه نظری نوسازی بیان می کند که در جریان نوسازی و جهانی شدن به واسطه تغییراتی مانند شهرنشینی، کاهش نفوذ نظام خویشاوندی، تحرک جغرافیایی، گسترش تکنولوژی، اشتغال زنان و تنوع پذیری نهادهای اجتماعی، بسیاری از کارکردهای قدیمی خانواده به سازمانها و نهادهای دیگر واگذار می شود و این تغییر کارکرد شبکه اجتماعی را جایگزین شبکه خویشاوندی می کند.

در نتیجه خانواده به یک واحد هسته ای که بر فردگرایی استوار است، تبدیل می شود. این فردگرایی فرآیند تصمیم گیری را طولانی می کند. ازدواجهای با انتخاب آزاد معمولا با سنین ازدواج بالاتر همبسته اند. گسترش تحصیلات عمومی و فراهم کردن امکان حضور در فعالیتهای بیرون از خانه، انتظار از روابط زناشویی و ازدواج و    نحوه انتخاب همسر را تحت تاثیر قرار می دهد.

نوسازی با تغییر ساختار سنی و جنسی جمعیت و تغییر ارزشهای ازدواج و خانواده، وضعیت افراد آماده ازدواج را از لحاظ در دسترس بودن همسر مناسب تحت تاثیر قرار داده است. مشکلات اقتصادی، از جمله بیکاری جوانان و بهبود موقعیت زنان نگرانی والدین افراد آماده ازدواج را بیشتر کرده است. این نگرانی که معمولا به صورت تاکید والدین دختر بر ادامه تحصیل، در جهت تامین آینده و سختگیری بیشتر در مورد ثبات اقتصادی شوهر و مقدار مهریه نمایان می شود، موجب به تاخیر افتاد ازدواج می گردد. در جامعه جدید صنعتی الگوهای خانواده و ازدواج تغییر می کند.

برخی از این دگرگونیها عبارتند از: رواج ازدواجهای غیرخویشاوندی به جای ازدواجهای خویشاوندی، افزایش نقش زنان در تصمیم گیریهای خانوادگی، افزایش سن ازدواج، عادی شدن طلاق، کاهش محدودیت در رابطه بین دو جنس مخالف، گسترش همسرگزینی آزاد و مبتنی بر عشق و    علاقه - ساروخانی 1375؛ عصاره 1379؛ آزادارمکی، زند و خزایی 1379؛ عنایت و موحد 1383؛ زنجانی زاده و جوادی . - 1384 مک دونالد نیز در قالب تئوری نوسازی بازاندیشانه معتقد است که اگرچه فرآیند نوسازی، آزادی و استقلال بیشتری را برای افراد به ارمغان آورده لکن آنها را با عدم اطمینان بیشتری نسبت به آینده مواجه ساخته است.

بنابراین تا موقعی که افراد شغل دائم و باثبات و توانایی بر عهده گرفتن خانواده را نداشته باشند، ازدواج نمی کنند و تشکیل خانواده نمی دهند - احمدی و دیگران . - 1390 ویلیام گود نیز در قالب این تئوری به فاکتورهای مهمی چون گسترش فرصتهای تحصیلی، تغییر نیروی کار و فعالیتهای شغلی، اشتغال زنان و شهرنشینی اشاره می کند - گود . - 1963

علی رغم اهمیت رویکرد نوسازی در تبیین تحولات ازدواج و خانواده، مطالعات مختلف به ویژه در جوامع آسیایی نشان می دهد که در چارچوب نوسازی و تغییرات ساختاری مرتبط با آن برای درک و تبیین فرآیند ازدواج کافی نیست و در این زمینه بایستی نقش عوامل ارزشی و فرهنگی را نیز در نظر گرفت. تئوریهای با رویکرد ارزشی فرهنگی بر تغییرات ارزشی و فرهنگی جامعه و ماهیت نو و ابداعی بودن ایده ها و نگرشها تاکید دارند.

در چارچوب این تئوری و برای تبیین تحولات جمعیتی از جمله ازدواج و خانواده، کالدول بر گسترش ایده ها و ارزشهای غربی در سایر جوامع، لستهاق بر تغییر نظام معنایی و افزایش فردگرایی سکولار در کشورهای اروپای غربی، منچ بر تغییرات سریع در نظامهای ارزشی جوامع آسیایی، کاسترلین بر نوآوری رفتاری، تغییر ایده ها و دینامیک اجتماعی اشاعه، تورنتون بر آرمان گرایی توسعه تاکید داشته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید