بخشی از مقاله
خلاصه
در دوران معاصر یکی از مسائلی که در مورد جامعه بشریت وجود دارد مسئله مسکن مطلوب است. تنوع فضایی درخانههای معاصر اندک است و ساکنان هم اعتنایی به این نارسایی ندارند. آنچه تنوع نامیده می شود تفاوتهای جزئی درنور، رنگ و اختلاف یک تا دوپله درسطح است. در این تحقیق سعی شده است تا به یکی از اساسی ترین مسائل در طراحی مسکن یعنی کاربردی بودن فضاهای یک خانه از طریق ایجاد روابط خوانا و کارا برای به دست آوردن رضایت مسکونی پرداخته شود.
ایجاد آسایش روحی و روانی از طریق طراحی فضاهای کاربردی درقالب یک مجتمع مسکونی، بالا بردن سطح امنیت روانی و اجتماعی از طریق برطرف کردن نیاز به مسکن مطلوب، دسترسی آسان به امکانات رفاهی و خدماتی از طریق طراحی مراکز خدماتی باری، جلوگیری از اتلاف وقت و ایجاد آرامش، ارتباط و بهره گیری از طبیعت از اهداف پرداختن به این موضوع می باشد.
.1 مقدمه
به دنبال رشد فزاینده شهرنشینی در دهه های اخیر در ایران، تامین مسکن به یکی از مهم ترین مسایل کشور تبدیل شده است. در این راستا، تولید انبوه مسکن، به عنوان الگویی با مزایایی نظیر توجیهات فنی، اقتصادی و زمانی، مورد توجه جدی قرار گرفته و مجتمع های مسکونی را می توان تجلی کالبدی ایده انبوه سازی مسکن در شهرها دانست. نکته ای که در بررسی روند ایجاد مجتمع های مسکونی در ایران مشاهده می گردد اینست که همواره از توجه به اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی غالب مجتمع های مسکونی کاسته شده و اینگونه مساکن از ایجاد »محیط مطلوب« مسکونی فاصله گرفته اند.
رواج ساخت مسکن انبوه و تجمیع شده در شهرها بجای واحدهای مسکونی منطبق با نیازهای فردی و خانوادگی، عدم انعطاف مجموعه ها را موجب شده است. دلیل ایجاد چنین مشکلی این است که، در طراحی و ساخت مسکن انبوه به ندرت بین طراح و بهره بردار مسکن ارتباط مستقیم وجود دارد. نبود این ارتباط، تفاوت گذاری میان نیازهای متعارف و نیاز های واقعی مردم را پیچیده می سازد
یکی از جنبه های رضایت از زندگی، رضایت از محیط مسکونی و به تبع آن رضایت مسکونی می باشد. در نظر گرفتن دیدگاه ها و انتظارات سا کنان در طراحی و خلق فضا و ... حس تعلق به محیط را درآ نها افزایش داده و در رضایت مندی سا کنان مجتمع های مسکونی مؤثر است. رضایت مسکونی یکی از بیشترین موضوعات بررسی شده در زمینه محیط های مسکونی است، زیرا ثابت شده که رضایت مسکونی بخشی از حوزه رضایت از زندگی می باشد
.2 اهمیت مسکن در زندگی
پیشرفتهای صنعتی، ازدیاد جمعیت، تولید شیوههای معماری نوین و مفهوم توسعه عمودی نیروهایی بودند که سیر تحول این مجتمعها را به اشکال امروزی تحت تاثیر قرار دادند. در ایران نیز همگام با روند رشد شهرنشینی فزاینده، سیاست تولید مسکن انبوه در قالب مجتمعهای مسکونی به عنوان یکی از راههای پاسخ به نیاز مسکن به سرعت گسترش یافته است. ایجاد کویهای مسکونی برای رفع نیاز مسکن، احداث مجتمعهای مسکونی کوتاه و بلند مرتبه در مقیاسهای کوچک و بزرگ، از جمله اقدامات ایجاد مجتمعهای مسکونی بوده اند.
.3 تاثیر روانشناسی بر محیط مسکونی
در طول چند دهه اخیر، توسعه بیرویه شهرنشینی، مهاجرت و افزایش جمعیت و اجرای برنامههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی، ساختار اصلی اقتصادی کشور و پراکنش جمعیت در سطح شهرها و روستاها را دگرگون کرده است . بر طرح محلات مسکونی و اجرای برنامههای خانهسازی به دلیل نیاز به مسکن همان رفته است که دست بافته فرش را تبدیل به فرش ماشینی یا موکت کرده است. اگرچه این نظر، تمام نواحی مسکونی شهری یا روستایی را در بر نمیگیرد، ولی کلیت کار از این نوع است .
ساختن تعداد بیشتر واحد مسکونی، بر جنبههای کیفی آن پیشی گرفته است .بیم آن میرود که با الگو قرار گرفتن گونههای ویژهأی از مسکن و محلات مسکونی کهصرفاً به عنوان یک سرپناه مطرح میشود، نگرش جمعیت و روابط همسایگی ساکنان نیز دستخوش تحول گردد. دیدگاه های تعاملی در مکاتب روا نشناسی بر این باورند که انسان با محیط ارتباط برقرار مینماید، در آن دخل و تصرف میکند و از آن تأثیر میپذیرد.
با تاکید بر دیدگاه های اقتصادی و جمعیتی و کم توجهی به نیازهای دیگر انسان، محیط زندگی از کیفیت لازم کم بهر ه میماند و ساکنان محیطهای مسکونی با کم شدن حس تعلق به محیط زندگی، دچار نوعی بی هویتی میشوند. علاوه بر این، به دلیل مشکلات موجود در شهرهای بزرگ، گریزی از گسترش مجموعه های از پیش طراحی شده و انبوه وجود ندارد و پرداختن به جنبه های انسانی طراحی چنین مجموعه هایی ضرورت می یابد.
.4 رابطه هویت سنت معماری ایران با مدرنیسم و نوگرایی
سنت معماری ایرانی که بر پایه ارزشهای فرهنگ ایرانی که خود ملهم از جهان بینی اسلامی است استوار می باشد. تخاصمی با نوگرایی ندارد بلکه تضاد سنت معماری ایرانی را با آن دسته از مبانی مدرنیسم باید جستجو نمود که هویت فرهنگی و دینی جامعه را نفی می کنند. یکی از ادله نفوذ و گسترش معماری بیگانه در ایران و عدم کارایی و یا غیربومی ماندن آن را سطحی و ظاهری و کاذب بودن آن باید دانست. به این معنا که این تفکر و الگو و سبک معمار وارد ایران شد و گسترش یافت و مردم به استفاده از آن ترغیب و تشویق و حتی ناچار شدند بدون آنکه جامعه ایرانی به مبانی نظری و فلسفه ای که در ورای آن نهفته و آن را به وجود آورده بود معتقد و حتی آگاه باشند.
تاملی در ادبیات متذکر به مفاهیمی چون »سنت«، »نوگرایی« و »مدرنیسم« در معماری ایران بیانگر خلط برخی مباحث و معادل گزینی های ناکارآمدی است که همچون همیشه ناشی از مستور بودن و یا مستور نگه داشته شدن مبانی نظری و فکری آثار معماری و شهری برای جامعه است
.5 رضایت مسکونی
»رضایت از محل زندگی، بعد از رضایت از زندگی زناشویی دومین عامل در رضایت فرد از کل زندگی خویش است.« رضایت از محل سکونت معادل حس رضایتی است که فرد یا عضوی از یک خانواده از مسکن فعلی خود درک و یا تجربه میکنند.>6] پایداری اجتماعی در مجتمعهای مسکونی، وضعیتی است که ساکنان از زندگی در خانه و مجتمع خود رضایت داشته باشند و از همسایگی با سایر همسایگان لذت برند.
در این وضعیت، مجموعه شرایط زندگی به نحوی است که با گذشت زمان تعاملات اجتماعی بیشتر میشود و اکثریت ساکنان نسبت به محل زندگی خویش تعلق خاطر و دلبستگی مییابند. بنابراین ناخودآگاه حافظ سلامت و پایداری آن بوده، در نگهداری و بهبود وضعیت موجود مشارکت و هماهنگی خواهند داشت. در این صورت عمر مفید مجتمع های مسکونی پایدار نسبت به سایر مجتمعها بیشتر می شود. همچنین ارزش ریالی واحدهای مسکونی این نوع مجتمعها نیز در شرایط برابر بیشتر از سایر مجتمعها است. پایداری اجتماعی، بهره وری مجتمعهای مسکونی را به حداکثر میرساند
عامل بسیار مهم در ارزیابی افراد نسبت به تعیین محل مورد نظر برای سکونت، توجه به تأمین رضایتمندی سکونتی از محل مورد استفاده است. در حقیقت رضایتمندی سکونتی یک واکنش ذهنی به محیط عینی است
مطابق شکل1الگوی آرگونِز و آمریگو - 1997 - صفات عینی محیط تبدیل به صفات ذهنی شده و در حس رضایت تأثیر میگذارند. صفات ذهنی نیز متأثر از ویژگیها و خصوصیات شخصی فرد استفاده کننده از فضا است. رضایت از محیط تأثیر مستقیم و مثبت بر روی رفتار متجانس با محیط دارد و در نهایت رضایت از محیط مسکونی منجر به رضایت نسبی از کل زندگی میگردد
ویدرمن و آندرسون رضایتمندی را نوعی طرز برخورد - رفتار - تعریف کرده اند که جنبههای رفتاری، ادراکی و عاطفی افراد و محیط بر آن تأثیر می گذارد. در این دیدگاه عوامل تأثیر گذار و موثر بر رضایتمندی - بعد عاطفی - هم به صورت حسی و هم به صورتی که قابل اندازه گیری باشد تعریف می شود؛ بعد ادراکی شامل شناخت، ادراک و عقاید افراد بوده و بعد رفتاری نیز دربرگیرنده نیات و تمابلات رفتاری انسانها است.
شکل-1 الگوی رضایت از فضای مسکونی
ویژگیهای رضایت از محیط مسکونی به دو دسته تقسیم میشود: الف- ویژگیهای فیزیکی:
طرح فیزیکی یک خانه بازتابی از عوامل مختلف مثل آب و هوا، فن آوری، منابع، ارزشهای فرهنگی جامعه و همچنین سلیقه و ابتکار فردی است مثل: فضای خانه و کیفیت امکانات خانه - کیفیت لوله کشی، برق و تلفن و ..