بخشی از مقاله

چکیده

هدف از مطالعه حاضر، بررسی و شناسایی عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش2 در اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران می باشد.

آموزش و پرورش، سازمانی است که به لحاظ ساختاری بسیار گسترده و دارای نقشی تعیین کننده درجامعه بوده وازسویی محور توسعه و تحول جوامع مختلف و کانون اصلی تربیت عمومی نیروی انسانی کشور است؛ بنابراین، تحقق مدیریت دانش در این حوزه می توانداز الزامات اساسی و ابزار اصلی توسعه جامعه دانش محور به عنوان یکی از ارکان چشم انداز کلان کشور محسوب شود.

از سوی دیگر با اشتراکگذاری دانش و توسعه آن درون سازمان و همچنین بین سازمانی و سیستمهای گوناگون مرتبط با آن که از نظر تعداد، گستره عظیمی را در بر می گیرد، می توان به تصمیم گیری های حساسی که در آن واقع می شود نیز کمک شایانی نمود. لذا ایجاد یک دیدگاه جامع در خصوص عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی به اشتراک گذاری دانش و شناخت مناسب تسهیل کننده های آن در آموزش و پرورش به عنوان پیش نیازی در رسیدن به اهداف مدیریت دانش در حوزه آموزش عمومی کشور ضروری می نماید.

در این راستا، این مقاله با شناسایی 17عامل و 26 پرسش کلیدی در فرایند به اشتراکگذاری دانش در سازمانها و دسته بندی آنها در قالب سه حوزه فرهنگ سازمانی، سیستم و فناوری و راهبردهای مدیریت، به تعیین اولویت اهمیت هر یک از عوامل مذکور درحیطه اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران پرداخته است

مقدمه

در عصر حاضر، حرکت به سوی سازمان یادگیرنده یک انتخاب نیست؛ بلکه ضرورتی است برای سازمانهایی که در شرایط پر تغییر محیطی، برای بقا و توسعه خود دست و پنجه نرم میکنند؛ خاصه سازمانهای تنومندی همچون آموزش و پرورش. وزارت آموزش و پرورش مسوولیت امور آموزشی کودکان و نوجوانانمعمولاً - 5 تا 18 سالگی - را عهدهدار است. در کشور ایران این وزارت خانه از سال 1343 که از وزارت فرهنگ منتزع گردید و وظیفه آموزش رایگان همه افراد را در مقاطع دبستان، دوره متوسطه اول و دوره متوسطه دوم را به عهده دارد

با اینکه زمان زیادی از مطرح شدن تئوری سازمان یادگیرنده به عنوان راهکار بقای سازمانها در عصر جدید می گذرد، ولی هنوز بر سر عملیاتی کردنِ پیادهسازی آن ، توافق نظر فراگیر میان متخصصان وجود ندارد. شاید این خود به دلیل ماهیت مفهوم سازمان یادگیرنده بوده؛ از این رو طبیعی است که مسیری یکسان و مشخص برای رسیدن به آن پیش روی سازمانها نباشد.

به عبارت دیگر برای هر سازمانی در جهت یادگیرنده شدن، بایستی مسیری با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد آن طی گردد.سازمان یادگیرنده ومدیریت دانش با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند - انواری رستمی و شهایی . - 1388 به طور کلی، منظور از سازمان یادگیرنده، سازمانی است که با توجه به قابلیتهایی که به عنوان سبقه دانشی در خود ایجاد کرده است، انعطافپذیری و توان مقابله با هر نوع تغییرات محیطی را دارا بوده و به صورت یک کلِ یکپارچه، میتواند مسایل جدید را کشف و حل نموده و یا مسایل قدیمی را با روشهای جدید حل نماید

نظریههای بسیاری در خصوص اجرایی نمودن سازمان یادگیرنده، توسط متفکرین و متخصصین مدیریت مطرح گردیده است که. برخی بیشتر بر رویکردهای مدیریت دانش و برخی دیگر بر تغییرات ساختاری سازمان؛ برخی بر اهمیت مدیریت ارشد و برخی بر فرهنگ سازمانی تاکید می ورزند. حال اینکه عوامل محدود کننده یادگیری در سازمان، بیشتر ضعف ابزار و تکنولوژی مناسب است یا ساختار سازمانیِ سنتی یا ...، وبحث فرهنگ مقاوم در برابر تغییر و یا نبود تعهد مدیریت بر اجرایی نمودن آن که بسته به شرایط و وضعیت هر سازمان متفاوت خواهد بود

یکی از مسایل مهمی که در سازمان یادگیرنده مورد توجه قرار می گیرد، بحث آشکارسازی و اشتراک دانش افراد و به طور کلی بهرهگیری از خرد جمعی سازمان است . در طول سالهایی که از عمر مدیریت دانش میگذرد، ابزارها و رویکردهای گوناگونی برای عملیاتی کردن آن پیشنهاد شده و در سازمانهایی نیز اجرا گردیده است

امروزه با توجه به مطرح شدن نسل جدید مدیریت دانش - مدیریت دانش - 2 و پیشرفت ابزار تکنولوژیکی نظیر وب2 جهت تسهیل عملیاتی سازی اشتراک گذاری آن، بررسی مطالعات موردی عارضهیابی مدیریت دانش، سازمانها به این نتیجه رسیدهاند که پیادهسازی این ابزارها، تضمینی بر مشارکت افراد در تسهیم دانش نیست و باید نقاط ضعف و قوت روش ها، شناسایی و مورد پیگیری قرار گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید