بخشی از مقاله
چکیده
وقوع تحولاتی مانند جریان نهضت زنان، جنبشهاي اجتماعی، انقلاب جنسی در غرب و.. سبب تحولاتی بنیادین در فضاي فرهنگی و اجتماعی جوامع گردیده که فضاي فرهنگی و اجتماعی جامعه ما هم متأثر از این تغییرات و تحولات بوده و گسترش پدیده موسوم به بدحجابی را در دهههاي اخیر در پی داشته است. مقاله حاضر به واکاوي عوامل گرایش به بدحجابی و رابطه آن با امنیت اجتماعی با توجه به دریافت نگرش دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز در سال 95 پرداخته است.
روش تحقیق حاضر به صورت پیمایشی است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونهگیري تصادفی بر اساس فرمول کوکران 370 نفر انتخاب شده است. براي آزمون دادهها از روش آماري رگرسیون چند متغیره، ضریب همبستگی، آزمونT و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که عوامل فردي، خانوادگی، اجتماعی، رسانهاي در گرایش به بدحجابی و بدپوشی به میزان قابل توجهی اثرگذار است و بین بدحجابی بانوان با ناامنیهاي اجتماعی و اخلاقی بر علیه آنان رابطه مستقیم وجود دارد.
ازاینرو، براي مقابله با آن نمیتوان تنها به اقدامهاي سطحی و تکوجهی بسنده کرد بلکه ضروري است که نهادهاي مختلف آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادي، انتظامی و قضایی با همافزایی و انسجام، طرح علمی و کاربردي دقیقی را براي نهادینهسازي فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه اسلامی ایران اجرا کنند.
- 1 مقدمه و طرح مسئله
فرهنگ حجاب یکی از مؤلفههاي مورد تأیید فرهنگ اسلام و ادیان الهی و از جمله ارزشهاي اجتماعی است که مقدمه فرصتهایی تلقی میشود که اگر به نحو صحیح در جامعه مدیریت و نهادینه شود، امکان ایجاد جامعه ایدهآل و به دور از ناهنجاري هاي اجتماعی فراهم می شود؛ در مقابل اگر به عنوان ارزش اخلاقی و هویت جمعی شناخته نشود، عوارض ناشی از رعایت نکردن آن تبدیل به تهدیدي میشود که تحکیم خانواده و امنیت فرهنگی و اخلاقی را از جامعه سلب میکند. تغییرات و تحولاتی که در عرصه پوشش در سطح کشور ما بروز کرده است، با توجه به معیارها، ملاكها و شاخصهاي موجود، بیانگر این است که فاصله میان وضع موجود با وضع مطلوب، به صورت مستمر در حال افزایش است.
البته وقوع تغییر در الگوي پوشش و ظهور پدیده »بدحجابی«، از وقوع تغییر در برخی عناصر زیرساختی ذهنی و عینی حکایت دارد. بنابراین امروز اگر کسی که وجوب شرعی را در پوشش رعایت نمیکند با اطمینان خاطر نمیتوان قضاوت کرد که متدین در ابعاد دیگر زندگیاش نیست یا این ناهنجاري در پوشش به خاطر بیمبالاتی جنسی صورت میگیرد؛ بلکه به دلیل چند وجهی بودن پدیده بدحجابی، که مرکب از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، تربیتی، آموزشی و اخلاقی، سیاسی و اقتصادي است، با انگیزههاي متفاوتی در افراد مختلف صورت میگیرد. بنابراین گاهی مواقع، پوشش براي افراد بیشتر بحث هویتی است تا بحث جنسی؛ یعنی اشخاص میخواهند بانحوه پوشش پز اجتماعی بدهند. به تعبیر دیگر میتوان چنین ادعا کرد که وضعیت پوشش در جامعهي امروز ایران، دچار یک نوع بی قاعدگی و چهل تکه گی شده است. این چهل تکه گی، در رفتارها و سبک زندگی مردم حتی برخی افراد مذهبی رخ داده است؛ در واقع برخی افراد همزیستی مسالمتآمیز رفتارهاي متناقض در محیطهاي مختلف را پذیرفتهاند.
ازاینرو، به نظر میرسد براي رسیدن به سطح آرمانی مطلوب یا دست کم کاهش فاصله و امکان کنترل برنامهریزي شده محیط و هدایت روندهاي عادي در مسیرهاي همسو با انتظارات فرهنگی نظام اسلامی، انجام یک سري اقدامات به هم پیوسته اجتنابناپذیر خواهد بود. در این راستا با توجه به چندوجهی بودن پدیده بدحجابی در ایران، باید نهادهاي آموزشی، پژوهشی، تربیتی، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادي، انتظامی و قضایی، با اقدامات به هم پیوسته، همگرا و همافزا، وظیفه و مسئولیت محوله خود را پیگیري کنند، اما در این بین، نیروي انتظامی از یک سو به واسطه رسالت و مأموریت خطیر و نقش بازدارندگی و پیشگیري از جرم و ناهنجاريهاي اجتماعی، از سوي دیگر به سبب هجمه عظیم تهاجم فرهنگی سنگین در ابعاد نوین و گسترش پوششهاي نامناسب، وظایف سنگینی در این زمینه برعهده دارد.
بنابراین، طراحی و اجراي صحیح سیاستهاي طرحهاي امنیت اخلاقی و در صورت لزوم تشدید اجراي طرحها با ملاحظه زیرساختهاي آن در شرایط فعلی جامعه ضروري مینمایاند. از این رو، از رهگذر دیدهبانی و رصد محققانه، مقاله حاضر از طریق دریافت نگرش دانشجویان دختر و پسر، در صدد دستیابی به عوامل گسترش پدیده موسوم به بدحجابی در سالهاي اخیر در جامعه اسلامی ایران و نقش نیروي انتظامی در مهار توسعه الگوهاي پوششی و رفتاري نابهنجار با هدف نهادینهسازي فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه است.
- 2 مبانی نظري
در ادبیات قرآنی براي حجاب و عفاف، معیارهایی چون پوشش سراسري و پوشاندن موي سر، گردن و سینه توسط زن، حفظ زینت براي زن، کنترل نگاه - هم مرد و هم زن - ، رعایت شیوه گفتار در برابر نامحرم و رعایت راه رفتن توسط زن ارائه شده و بر میزان پوشش زنان، به دلیل جایگاه ویژه آنان در جامعه تأکید بیشتري شده است - الاحزاب: 32،59؛ نور 30 و - 31
بستر تاریخی رواج برهنگی عمدتاً به دوره شکلگیري رنسانس در اروپا و فراگیر شدن آن در نقاط مختلف و صنعتی شدن اروپا و به وجود آمدن وسائل ارتباطی پیشرفته باز میگردد که پوشش، حیا، عفاف و پاکدامنی و در نهایت پارسایی، اندك اندك از جامعه انسانی فاصله گرفت. این تحول نه تنها سبب جدایی انسان غربی از ارزشهاي انسانی و معنویات شده، بلکه سبب شد تا فرهنگ برهنگی، به ویژه از طریق هنر و ادبیات در فرهنگ ملل رسوخ کند. مخصوصاًبا تحولاتی که در دنیا با ورود به فضاي پست مدرن و رسانهاي در دهه 1960م وهمزمان با وقوع تحولاتی در این برهه مانند جریان نهضت زنان، جنبشهاي اجتماعی، انقلاب جنسی و ظهور و رشد جنبش فردگرایی در غرب، سبب تحولاتی بنیادین در فضاي فرهنگی و اجتماعی جوامع گردید که فضاي فرهنگی و اجتماعی جامعه ما هم متأثر از این تغییرات و تحولات بوده است.
در ذیل گفتمان فردگرایی و شادکامی فردي، مطالبهاي به عنوان آزادي در آحاد جامعه به وجود آمده که بر حق تسلط بر بدن هم تطبیق میشود؛ یعنی انسان باید آزاد باشد تا بدن خود را تدبیر کند و هرگونه که بخواهد نسبت به بدن خود برنامهریزي کند. هرچه این جریان در جامعه ما بیشتر تقویت شود، تمایل به متنوع پوشی، و نمایش دادن بدن به صورت یک مطالبه در میآید.
ازاینرو آنچه امروز در جامعه با آن مواجه هستیم، این است که انتخاب پوشش در حال تبدیل به یک مطالبه اجتماعی است و مردم پوشش را به مثابه یک حق براي خود میدانند. در کشورهایی که توسعه فردگرایی در آن بیشتر از جامعه ماست، وضع پوشش بهگونهاي است که شخص میتواند غلیظترین پوششها و بدترین آن را به عنوان یک حق انتخابی داشته باشد. در جامعه ما هم این تحول در حال روي دادن است و تصور مردم در مورد پوشش از حالت تعهد اجتماعی به سمت شخصی بودن پوشش میرود
رشد فردگرایی در جامعه ایران به شدت ساختار خانواده را تحت تأثیر خود قرار داده است. با رشد گفتمان فردگرایی در مناسبات خانوادگی، حاکم نبودن فضاي فرهنگ دینی و معنویت در خانواده، رواج تجمل طلبی و مدگرایی در خانواده، نبود الگوي مناسب شخصیتی براي همانندسازي جوان در محیط خانواده، نابسامانی موقعیت زنان در خانواده و گم شدن نقش مادري در تربیت، تجربه شکافهاي میان نسلی و ضعف خانوادهها در تربیت نسل جدید، و بدتر از آن حضور گسترده رسانههاي رقیب فراملی - ماهواره و اینترنت -
در خانواده موجب گسترش الگوهاي پوششی و رفتاري نابهنجار شده است. به تعبیر دیگر با رشد گفتمان فردگرایی در ساختار خانواده، نوع و سبک زندگی اعضاي خانواده بهگونهاي تغییر یافته که فرزندان، خانواده را نه عنصر هدایتی و نظارتی بلکه صرفاًعنصر حمایتی میدانند. از سوي دیگر امروزه خانواده احساس میکند توسط عوامل بیرونی محدود شده است، ازاینرو والدین اغلب احساس میکنند که نهادهاي آموزشی - مدارس و دانشگاهها - ، فرهنگی، اجتماعی و رسانههاي جمعی، با آنان هماهنگ نیستند و در تربیت فرزندان هم راستا با آنان عمل نمیکنند. بنابراین الدینو عملاً وظیفه تربیت اخلاقی فرزندان را به سایر نهادها واگذار کردهاند. به همین جهت مهارت آموزيهاي مناسب به منظور جامعهپذیري فرزندان به درستی انجام نمیشود و حساسیت والدین نسبت به کنترل و نظارت بر فرزندان و اهتمام به نیازهاي تربیتی و عاطفی روانی فرزندان کم شده است. بخشی از وقوع این تغییرات و تحولات در فضاي فرهنگی خانوادهها در موضوع عفاف و حجاب منعکس شده است
مسئله اجتماعی و فرهنگی »پدیده بدحجابی و پوششهاي نامناسب« با مسئله امنیت اجتماعی و اخلاقی، ارتباط غیرقابل انکاري دارد، بدحجابی و پوششهاي نامناسب میتواند آرامش روانی شهروندان را دچار اختلال کرده، تهییج و تحریک جنسی، افزایش مفاسد اخلاقی و اجتماعی، افزایش تجملطلبی و مدپرستی، حضور نگرش ماديگرایانه و ابزارگرایانه به زنان، افزایش زنان خیابانی و روسپی، عدم مصونیت و سلامت اجتماعی زنان، رشد تهاجم فرهنگی، تقویت هنجارهاي نامشروع، سقوط اخلاقی و شخصیتی، تزلزل ساختار دینی و فرهنگی فرد، خانواده و جامعه را به دنبال داشته باشد. در مقابل استمرار تلاش براي نهادینه شدن حجاب و پوشش اسلامی در جامعه، هویتبخشی اسلامی، کاهش آسیبها و انحرافات اجتماعی، تقویت باورهاي عمیق دینی و اسلامی، پایبندي به ارزشهاي نظام اسلامی، حفظ کرامت و ارزش زن به عنوان شهروند اسلامی، آگاهی عمیق فرهنگی و اجتماعی، استحکام و استمرار روحیه خودباوري و مبارزهطلبی و... را به دنبال میآورد.
حجاب به عنوان یکی از ابزارهاي افزایش سرمایه اجتماعی در راستاي اعتماد و مشارکت شهروندان نسبت به ساختار حاکمیت و جامعه نقشآفرینی میکند. در جامعهاي که آسیبهاي اجتماعی از جمله بیحجابی یا بدحجابی و بدپوشی رواج و اشاعه یافته باشد، جامعه به سمت افول سرمایههاي اجتماعی سوق مییابد و امنیت اجتماعی و اخلاقی که میتواند نقش مؤثري در تقویت سرمایه اجتماعی جامعه داشته باشد از طریق اشاعه پوششهاي نامناسب به اضمحلال و نابودي منتهی میشود.
در راستاي نهادینهسازي فرهنگ عفاف و حجاب و مقابله با بدحجابی، همه اجزا و ارکان جامعه، همه دستگاه ها و نهادهاي مختلف رسمی و غیررسمی که در راهکارهاي گسترش فرهنگ حجاب و عفاف مصوب 1384 شوراي فرهنگ عمومی شوراي عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت دارند، ساختارهاي سیاسی، نهادهاي اقتصادي و برنامهریزيهاي کلان اقتصادي - مانند سیاستهاي مسکن مهر و فرهنگ آپارتمانسازي و هدفمندي یارانهها و ... - ، نهادهاي تربیتی رسمی، صدا و سیما، رسانههاي تربیتی غیررسمی، نهادهاي فرهنگی، تبلیغی، اجتماعی و انتظامی و قضائی به نوبه خود نقش اساسی ایفا میکنند.