بخشی از مقاله
چکیده:
مخاطبین شهرهاي امروز ساکنان بی زمان وبی مکان دنیاي ارتباطات و عصر جهانی شدن هستند . انقلاب صنعتی،پیشرفت حمل ونقل وتحول در ارتباطات سبب گوناگونی وتکثر گونه نماهاي شهري گشته است. بر خلاف گذشته،همان گونه که امروز هر فرد در طول حیات خویش شاهد تحولات وتغییرارزش ها به دلیل گسترش ارتباطات و فن آوري است،تغییر ارزش هاي زیبایی شناسانه وفرهنگی و اقتصادي حاکم بر جوامع شهري نیز همواره در حال تغییر بوده و به خصوص در جوامع ناهمگون متشکل از خرده فرهنگ ها ،شهري تکثرگرا و ناهمگن را شکل می دهد.
در این شهر به دلیل عدم تمرکز خرده فرهنگ ها در مکانی خاص - برخلاف آنچه در شهرهاي مهاجر پذیر توسعه یافته در پیدایش محله هاي قومیتی رخ می دهد - ،سیماي شهري براي اکثریت ناخوانا ومنافع فردي شکل دهنده ي نماهاي شهر می باشد. درواقع تکثرگرایی و فرد گرایی ،گفت وگوي غالب فرهنگ این شهرها است. برهمین اساس هرگونه فرآیند معماري و شهرسازي در این بستر، تابع رویه فرهنگی جاري –از بعد از انقلاب مشروطه تا به حال- و انقطاع جریان هاي هنري و اجتماعی در ایران و پیدایش تکثر فردیت ها می باشد.
در واقع هرگونه طرح و برنامه بدون توجه به ساختار حقیقی فرهنگ با عدم توفیق در برقراري حس تعلق مخاطبان روبه رو خواهد شد. در مورد نما وسیماي شهر نیز دستیابی به یکپارچگی مطلوب بدون توجه به بستر فرهنگی شکل دهنده به وضعیت موجود نیز موفق نخواهد بود. در این راستا این مقاله با بررسی اجمالی فرهنگ و هویت ایرانی اخیر و ریشه هاي شکل دهنده آن به نماهاي شهري با ذکر نمونه هایی از ظهور فرهنگ ها – چه حقیقی و چه مجازي – ویا عدم تطابق آن ها با برنامه ها و طرح ها ي جاري درسیماي شهري می پردازد. درهمین خصوص مواردي از یکپارچگی ساختار در معماري و شهرسازي معاصر ایران -شهرك ها ي جدید ،ساخت وساز هاي کلان ویا رویه هاي رایج در زمان و مکانی خاص و...- ذکر وبا مواردي از مناطق توسعه یافته مقایسه و بررسی شده است.
مقدمه
نما ها و بدنه هاي شهري تابلوهایی از فرهنگ و ساختار اجتماعی شهرها هستند . آنچه ساخته می شود و آنچه سبب ساخته شدن می شود بنا به تمامی جوانب اقتصادي و اجتماعی به جوابی منتهی می شود که فرهنگ آن را در اختیار کاربران و پدید آورانش می گذارد . فرهنگ ها مظاهر گوناگون دارند ، و هر مظهر چنان که از نامش پیداست محلی براي ظهور فرهنگ است. بنابر این مظاهر هر فرهنگ ، به رغم تفاوت هاي ظاهري همه از یک چیز حکایت دارند
در واقع چه در پاسخ به نیازها وچه در آفرینش هنر هاي یک تمدن ، ریشه ها و اصولی وجود دارد که ناشی از تعلق آن ها به فرهنگی مشترك است . آنچه امروز رخ می نماید عدم وجود فرهنگی غالب در شهرها می باشد ، پدیده اي که عصر ارتباطات در کنار مهاجرت به شهر ها و تجمع خرده فرهنگ ها براي ما به ارمغان آورده است . تنوع فرهنگ ها و ارزش ها و سنت ها تنها ناشی از حضور خرده فرهنگ هایی نیست که از مبدا مکانی ، متفاوت از بستر مکانی شهر میزبان به آن نقل مکان کرده اند ، بلکه پدیده اي نو ظهور در عصر جهانی شدن است که به ترویج فرهنگی نو و فارق از تمام ریشه هاي معنایی و زمانی و مکانی که پدید آورنده فرهنگ حقیقی هر سرزمینی می باشد می پردازد .
این فرهنگ که در اثر گسترش رسانه ها ي بی زمان و بی مکان به وجود می آید – که توسط مولف و درمقاله اي با همین نام به خاطر ریشه هاي غیر واقعی ظهورش "فرهنگ مجازي"2 نامیده شده است – هر چه بیشتر سبب بی هویتی و تکثرفکري وفرهنگی در تمام انحاء زندگی، وآنجا که مخاطب این فرهنگ – چه معمار باشد وچه نباشد - دست به پردازش سیماي محیط زندگی خویش می زند، سبب بی هویتی و تکثر در بدنه ها و نماهاي شهري می شود.
اهمیت نقش فرهنگ در ساماندهی به نماهاي یک شهر از آن حیث ، به خصوص از آن زمان بیشتر مشخص می شود که به نقش پدید آورنده و آنچه در وي به عنوان فرهنگ و ریشه به تبیین پاسخ می انجامد توجه کنیم . نما فقط یک محافظ و یک رابط درون و بیرون نیست ، از زمانی که لباس فرد معرف شخصیت پنداشته شد ،خانه – والبته نماي ان به عنوان مظهر نمایش آن – به مثابه لباس دوم نیز می بایست معرف شخصیت ،ارج و مقام اجتماعی مالک خود باشد - پاکزاد ، - 90:1386، برخلاف آنچه سنت معهود درونگرایی و ارزش هایی بوده که در عمل براي پاسخگویی به روح زمان وبازار ، ودر تبعیت از فرهنگ نوظهور جهانی از دست داده ایم .
همین جریان هاي جدید فکري و سرعت رو به رو شدن با آینده ما را در شرایط ناهمگون و ناهمزمان زندگی و فعالیت قرارداده است .سرعت رویدادها اجازه تفکر و تعمق را به حداقل رسانده و سوداي پاي نهادن به عصر جهانی شدن و مجال خودنمایی یافتن در این عرصه ، هرچه بیشتر انحطاط فرهنگ حقیقی و پیدایش فرهنگ هاي مجازي را به دنبال داشته است.
تکثرفرهنگ ها در حال حاضر در دو حیطه معنا پیدا می کند، اول همنشینی و تجمعی از فرهنگ هاي حقیقی که قومیت ها ونژادها از بستر مکانی و زمانی-تاریخی حقیقی خاص خود به همراه آورده اند ودوم تکثر در فرهنگ هاي مجازي منتشر شده در عصر ارتباطات و جهانی شدن است،که به واسطه عدم سنخیت با زمینه ،اغلب با ظهور و بروزهایی نا متعارف و نا همگون با آن ،چه ازنظر اجتماعی ومعنایی و چه از نظر کالبدي وشکلی همراه است .
بر همین اساس است که اغلب جوامع درگیر با این پدیده ،با چنین ناهمگونی هایی در سطح فرهنگ جامعه روبرو هستند و اگر در فرآیند تولید معماري – والبته نما به عنوان ظاهر مشهود امر- داراي محورها ومبانی و دستورالعمل هایی مدون نباشند ، در حیطه نما و سیماي شهرها نیز با این تعارضات فرهنگی و ناهمگونی هاي کالبدي روبرو خواهند بود .
دراین حال بهترین راه ، دستیابی به فرهنگی جامع در ساماندهی به نماها و سیماي شهراست ، که سبب تداوم و پایداري آن در طی روند پیدایش و شکل گیري ، در حیطه هاي زمانی می شود ، که فرهنگ مذکور در جامعه تداوم دارد . البته ادعاي تولید و یا ترویج یک فرهنگ همواره بسیار دشوار و اغلب دست نیافتنی است ، چه آنکه فرهنگ حقیقی خود راه خویش می پیماید،واگر غیر از این باشد فرهنگی غیر واقعی است .
در این شرایط دادن مجال به فرهنگ هاي واقعی براي خودیابی افراد متعلق به آن ، و تبدیل کردن فضاي خصوصی به بستر هویت بخش جامعه متکثر در این رابطه مراجعه کنید به مقاله "معماري ،بستر بروز و ظهور هویت جامعه تکثرگرا ي فرهنگی در عصرآگاهی" از نگارنده در مجموعه مقالات همایش بین المللی تنوع فرهنگی ،همگرایی جهانی مراجعه کنید