بخشی از مقاله
چکیده
حافظ شیرازی تنها یک شاعر ایرانی نیست، او سراغ کننده عرفان و فرهنگ بود که در شبه قاره هند آیینهای خودش را جلو انداخت و از این رو غزل او سر تا سر بنگال گسترش یافت و ملت بنگالی او را با شاعر عارف میشناسد و شاعر و ادیب بنگال با زبان بنگالی هم شعر آن را ترجمه نمیکنند با او نسبت به عشق داشتند که از او فیض و قوت قلبی مییابد. این شاعر بزرگ در صد چهاردهم میلادی زمانه تیموری در شیراز به دنیا آمد و در زمان حیات خود برای سرودن غزل مشهور شد؛
جماعتی از فضلا، عالمان و شاعران به اشعار و غزلیات او تمثل جسته و بخصوص غزلیات را استقبال کرده است و هم مشهور است او در بنگال برای تشریف داشتن به سوار کشتی شده بود ولی آن وقت نموافق سفر او از دستخودنامه و غزل آمده، بیشتر نویسندگان زبان بنگالی دانا خواجه حافظ شیرازی را در آثار ادبی به کتاب خود ذکر دادن خودش را به شامل ادبیات بنگالی بزرگواری میشمردند و به شهرت عظیمه طریقه عشق آن در ترانه مرشیدی، لالن و قوالی بنگالی روشن داد و تأثیر افتاد.
بدین جهت، این پژوهش بر آن است تا بتوانیم نویسندگان بنگالی که با زبان خودش ترجمه غزلیات و رباعیات او را پیش مردم عام برده است هرگز بیسلیقه آثار ادبی بنگالی نیست بلکه عشق و خدا شناس را شامل ادبیات بنگالی کرد و بسیار عاشقان حافظ غزل او را در مجلس مختلفه به سرودن عشق ظاهر میکند و بیشمار مردم بنگالی حافظ را دوست داشته باشد و تحریم او را به شخص صوفی بزرگ شمردن لایق میتواند تأثیر حافظ در بنگال همین است که برابری داشته باشد. مردم بنگال از زمان گذشته به شاعران ایران بسیار عشق و احساس داشته بود و همه میتواند که بنگلیان، حافظ را به شعرش شناختهاند ولی بحقیقت مسئله دیگر که درین مقاله از فکر نویسندگان و پژوهشگران توضیح شده است.
مقدمه
بزرگترین شاعر زبان فارسی خواجه حافظ شیرازی و تأثیر آن در بنگالی زیاد بیان نمیکنیم که فکر و علم ما درباره او خیلی کم است و مرا هرگز برای حافظ پژوهشی لایق نمیدانم. وی مقبول ترین و محبوب ترین شاعر فارسی مشهور به سرودن غزل و کلام عرفانی که در موجزترین عبارات آورده بود وعشق الهی، خود شناسی را با زبان تصوف که فارسی است در ادبیات فارسی زرین داد بهتر در جهان شمار میآید. او برای کشورمادری ایران یا هند نیامده، در شبه قاره بخصوص در بنگال برای اظهار فرهنگ و عرفان به صوفی روشن بین مرد کامل بزرگ آشنا است و میان کسی عارف و درویش به شمار آمدن اشکالی ندارد بلکه او را خدا شناس پیر مرد حقیقی میگوید.
در بنگال که کنار هند است، شاعران بنگالی دراین زمان، بیشترغزل و شعر دین و تصوف را به پیروی شعر فارسی و موضوع شعر به عشق خداوند تعالی با کتابی ذکر داده اند این که از تأثیر حافظ شیرازی، مولوی رومی و سعدی خالی نیستند.
وی صدق وصراط مستقیم را به غزل اظهار داد همین عشق شاعر بنگالی چندیداس در پدابلی - نام شعر - ذکر داده بود، شاعر چندیداس و خواجه حافظ هم معاصر بودند. - منصورالدین،1965 م.: - 49 شاعران مذهب هندو هم از تأثیر او بی خیالی نیستند بلکه در شعر خود اسلام و تصوف را جا داده است اینکه عصبنی نیست. ربیندرو ناته تاگور، حریندروناته، دبیندروناته و مانند آنان بسیارادیب هندو در شعر و نثر خود کلمه شراب، ساقی، پیاله، عاشق، محبوبه.. ذکر نموده و آنان پیروی حافظ شیرازی به کامل داشته باشد این که رابطه به خواجه حافظ و زبان فارسی با زبان بنگالی است هرگز به روزانه پیدا نشده بود بلکه رابطه هزار سالانه دارد که به شروع اسلام در بنگال به ایرانیان دیده میشود
علما و فضلای محقیقن دین اسلام شعر حافظ، سعدی و رومی را دوست داشتند و آنان شعر حافظ را برای راحت و آرام زندگی سرودند. وقتیکه ورود دین اسلام در بنگال تصوف و عرفانیت گسترش یافت بیشک شعر حافظ تأثیر داشته بود و آن وقت مسلمنان بنگال تصوف و عرفانیت را برای تلاش راه راست دوست داشتن باشد و هم شعر فارسی را محبت کردند است. شکی نیست که گروه ایرانیان هم در بنگال آمده بودند و آنان مسلمنان بنگال را دعوت اسلام و تصوف دین به زبان فارسی دادند.
از سد سیزدهم تا چهاردهم میلادی شیخ جلالالدین تبریزی و مانند صوفی آن بیشمار صوفی کرام و درویش برای تبلیغات دین اسلام در بنگال تشریف داشته بود. - حق، - 23 :2001 آن وقت بنگالیان شعر تصوف و اخلاقی را سروده بودند و خواجه حافظ و مانند آن شاعران بزرگ را یاد هم کرده اند. بسبب مردم بنگال به اهسته کلام حافظ و فرهنگ و معنی را تلاش و زبان تصوف را قبول کردن مشکل نیافتند. آن چه مسلم است زبان فارسی با کلام عرفانی و تمدن فرهنگی درین کشور شش صد سال گسترش یافت.
در زمان حیات و پس از وفات حافظ درین زمین، زبان فارسی زبان درباری بود و آن وقت مردم ایران، افگانستان و هندوستان بخصوص بنگالیان زبان فارسی را به ادبیات و تمدن کار بردن برابری شایستگی میتوانند و مردم عام و عالمان بنگالی هم در مکتب خانهها و مدارسها زبان فارسی و عربی آشنای بزرگ داشته بودند
آنان آثارادبی مانند مثنوی معنوی، گلستان سعدی، پند نامه و محبت نامه را از خود میخوانند و به یادگار نهادند اینکه اهمیت و سجاوری بخصوص به زبان فارسی است مقصود به تلاش عشق تمدن و فرهنگی که بنگالیان از سالهای گذشته یک رابطه به ملت ایران داشته باشند و آن تأثیر در دل شاعران وجود آمدن بی قیمت نیست. مسلم است زبان بنگالی در دوره ورود اسلام مانند زبان فارسی بود و علاوه این، سبب بزرگ زبان بنگالی از زبانهای هند و آریای همین که زبان فارسی است و بهم رابطه شدن شایستگی دارد.
ما میگوییم وجوه تأثیر زبان و ادبیات فارسی در بنگالی بیشتر دارد و یکی از فرهنگ و زبان فارسی که زبان عرفان و تصوف قربا در ین زمین شش صد سال رایج شدن بی بنیادی نیست. نویسنده تاریخ و تمدن مسلمنان این زمین اشاره داده است که مسلمنان ایران و بنگال یک زمان به هم بود و خیالات تفرقی نداشته باشد. گرچه پس از سال 1837 میلادی زبان فارسی از جایگاه زیر افتاده ولی تأثیر آن در مسلمنان و هندوان همین برابر باقی است.
سؤال آمد که دیوان حافظ چرا شاعران نو دوست داشتند؟ جواب قطعی این است که شاعران نو ادبیات بنگلا را پیش بردن و گسترش دادن از کمک زبان و ادبیات فارسی مخالف نمیتوانند بلکه آنان هم زبان فارسی را زبان پدر و مادر بزرگ شماردند و از این یاد گرفته بودند و درین زمان، میان ادیب و نویسندگان بنگالی که فارسی دانا و عاشق ادبیات فارسی است او را بهترین شخص از دیگر شمردند.
بیشک آنان کتابهای فارسی را دوست داشتن و برای خواندن کتاب را جمع می کنند و در بنگال کتاب مثنوی معنوی، گلستان و دیوان حافظ بیشترمقبول ترین آسان و بهترین کتاب عشق و اخلاقی است. ما میدانیم که کسی رباعیات و غزلیات حافظ را با زبان بنگالی بی بهره و بی وجه ترجمه نمی کرد و از این مقصود بزرگ است که به راه حافظ تلاش عشق خداوند تعالی و در ادبیات بنگالی پدید طریقه نو که شامل فرهنگ دارد.
اشکال آمد چگونه بنگالیان کتابهای زبان فارسی را میخوانند و توضیح و تشریح هم میکنند! همه از مکتب یا از مدرسه درس خوانده بود؟ جواب درست که زبان فارسی شیرین و در ادبیات عشق و فرهنگ دارد و بیشتر شاعران و ادیبان بنگال زبان فارسی از میراث یاد گرفته بود و هم کسی از استاد خصوصی و دوست حقیقی اند. درست است ما نرم و رحم عشق حافظ را یاد کردیم وعاشق حافظ به واسطه شدیم و عشق کارهای سختی را با آسان انجام داد.
حافظ به بنگال لسان الغیب و ترجمان اسرار خواجه محمد شمسالدین حافظ شیرازی در شیراز از شش صد سال پیش به رحمت خداوندی در راه عشق و عرفان آمد و در روزگار او فقیه، عالم، مفسر، محدث و حافظ قرآن بود و سخنان وی تیز رفتار به عشق و عرفان الهی پر و معنیدار بی مثال بوده است
مشهور است که خواجه حافظ سفر بنگال اشتها داشته بود ولی غزل و شعر او آمده و درباره شاعران بنگال "طوطی" گفته گرچه محقیقین نسبت به امیر خسرو را داد. - صافی، - 50 :1387 اما در بنگال آن وقت بیشترشاعران و گویندگان بنگالی وجود داشته بود و در صد پنجدهم میلادی شاه محمد صغیر و زینالدین، درصد شانزدهم میلادی شاه برید خان، شیخ کبیر، دولت وزیر بهرام خان، شیخ فیض االله، شیخ پران، افضل علی، سید سلطان، شیخ چاند، دونا غازی چودهری، محمد کبیر، محمد مزمل و حاجی محمد شاعر مشهور بنگالی بودند و آنان برای مسلمنان تلاش حق دین بیشتر شعرهم سرودند. سؤال شد که در بنگال کی شعر حافظ آمد؟
آیا آن وقت میان بنگالیان زبان فارسی آشنا بود ؟ شکی نیست که حافظ در حیات خود مشهور بوده و شعر او را دوستان و علاقه مندان جمع و مرتب کرده اند و آن وقت در ایران و کشور آسیای صغیر به مسجد مکتب و خانقاه بسیار ساخته شد و درآنجا برای اخلاق و تصوف تعلیم نموده و در خنقاهها شعر او تفسیر شده باشد. میان محقیقین عالم کسی هم آنطور نبوده که حافظ را نشناسد.
عالم، دانشمند وعقلمند بیشتر حافظ را دوست داشته بود و شعر را هم میتواند پس بزبان بنگالی آن را در مجلس مختلفه توضیح دادن اشکالی ندارد. شاید آن را در صد شانزدهم و درصد هجدهم میلادی مردم بنگال بیشتر شناسد و با زبان خود در ادبیات آورده بود مثال هم وجود است و میان مردم عام دوست داشتند فرقی نمیآید. ما در دوره نو تأثیر آن را دانیم ولی اصلا ازین پیش تأثیر زیاد داشته بود.
درزمان سلطان غیاثالدین اعظم شاه 1389 - 1409 - م. - زبان فارسی در بنگال بهترین دوره بود و آن را دوره طلای زبان فارسی میگوید و آن وقت بادشاه اعظم شاه به حافظ شیرازی برای تشریف داشتن به بنگال دعوت نامه داد. - اکرام، - 112 :1955 خواجه حافظ جواب به شعر آورد که چنین غزل مشهور است:
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود // وین بحث با ثلاثه غساله میرود
شکر شکن شوند همه طوطیان هند // زین قند پارسی که به بنگاله میرود
حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین // غافل مشو که کارتو از ناله میرود
ما رابطه ایران به بنگال ازاین شعر بیشتر شنیده شدیم و شعر حافظ در دوره بادشاه اعظم شاه معروف بود و شعر فارسی در ادبیات بنگلا هم روشن داد و بزرگترین شاعر فارسی و کامل صوفی خواجه حافظ در بنگال مشهور شدن همین وقت بود. درست است که این بیت در کتاب تاریخ آیین اکبری ابوالفضل علامی نخستین بار ذکرکرد و آن زمان تاریخ و ادبیات نویسندگان میتوانند که حافظ بنگال را دوست داشت و این زمین را بهترین سرودن شعر میتواند. سؤال آمد که میان حافظ از دعوت بادشاه بنگال چرا اراده حرکت نشد؟ آن وقت حافظ سفر طول را نگوار میتواند! شاید خواجه حافظ وطن خود رکن آباد را زیاد دوست دارد.
تاریخ ادبیات نویسان حافظ را از شیراز بیرون تشریف داشتن قابلیت نمی تواند و یک بار به زودی یزد آمد و به قرار اقامت نشد. - سبحانی، - 1388:318 ما میدانیم که خواجه حافظ در آسیای هند آمده ولی به تحقیق تلاش نکردیم کی آمده بود و در کتاب خود دکتر قاسم صافی ذکر کرد که او به اراده سند از ترک وطن به قندهارتشریف داشته بود شاید در سند نیامد. - صافی، - 66 :1387 ما صورت حافظ را ندیدیم ولی عشق و فرهنگ حافظ مرا نزدیکتر کرد و بنگالیان او را همینطور شاعر بزرگ و صوفی دین میدانسته اند . هرچه مسلم است خواجه حافظ بنگال را میشناسد و بنگالیان از اواخر چهاردهم میلادی شعر او سروده شده است و فرهنگ را میداند.
نسخههای خطی در بنگلادش، به موضوعهای مختلف بسیار نسخههای خطی زبان فارسی دیده میشود بخصوص در موزه ملی داکا، اسیاتیک سوسایتی داکا، دانشگاه داکا و دانشگاه چیتاگنگ اند. دراین جا از هفت تا بیشتر نسخههای خطی کامل و ناقص درباره غزل و شعر حافظ وجود آمد و مشهورترین کتابخانه و جایگاه فارسی در دانشگاه داکا است که پیش از تاسیس دانشگاه نسخههای خطی وکتابهای قدیمی جمع شده بود و آن وقت بیشتر نسخههای خطی فارسی آمده است و نسخه خطی دیوان حافظ و غزل حافظ از جمع شدن خالی ندارد.
یکی از دیدانی نسخه خطی فارسی در دانشگاه داکا که این نسخه خطی نام دیوان حافظ هفتدهم میلادی به باریک و کوچک نوشته شده است. شماره نسخه خطی این، دانشگاه داکا بیست و هفت نشان داد. - حبیب االله، - 80 :1966 گمان میرود این نسخه مانند نسخه خطی دیوان حافظ درموزه بیکتری کلکته وجود است
وجود نسخه خطی شعر حافظ شیرازی در دانشگاه دلیل است که درین زمین برای سرودن شعرحافظ از بیشتر روزها موافق بود و همواره شده است. ما میتوانیم که شعرحافظ شیرازی وقت ترقی زبان فارسی در زمانه سلطان غیاثالدین بنگال اولین بار به زبان فارسی میان بنگالیان مسلمنان تأثیرداشته بود و بنگالیان شعرحافظ را به سرودن و مطالعه هم قدم خود میتواند. درست است که پیش از آمدن چاپخانه در بنگال وجود نسخه خطی دیوان حافظ دلیل عشق و رابطه به حافظ است که در دل ما همیشه باشد.
سخنان ترجمه کنندگان شعر حافظ
یکی از کارهای ادیبانه عمل ترجمه است که ترجمه کننده دو زبان را یاد داشتن حتما لازم باشد. این از دشواری خالی نیست بلکه سخت و شدید کار ادیبانه ترجمه کردن است. و شاعران بنگالی عارفانه و عاشقانه حافظ را دانسته اند و در ترجمه عشق حافظ را به درست جا داد و ما میگوییم اینکه بی دانای و بی مقصد ادا کردن ممکن نمیباشد. غزلیات و رباعیات او را ملت بنگالی فرهنگ دانا و عالمان و محققان ایرانی هم نتوانسته اند.
به طور کامل مترجم چطور به زبان خود آورده شد! جواب اینکه گرچه این کار مشکل و بی نظیر کار ادبی است شاعر بنگالی کلام حافظ را به زبان خود آورد. ترجمه از اصل سایه که سرودنده یا خواننده میفهمد. - شهیداالله، 1959م.: تمهید - در جهان همین به دیگر زبان، مشهورترین کتاب ترجمه شد و توضیح هم داد