بخشی از مقاله
چکیده
اصطلاح ایدئالیسم از لغت idea مشتق شده است که به معنی چیزهای ذهنی و تصوری اطلاق شده است .ایدئالیسم یعنی فلسفه ای که ماهیت انسان وجهان راروحانی تلقی می کندو معرفت وشناخت انسان مستقل از تجارب هستی اوست وانسان ایده هایی از جهان و پدیده ها را از همان آغاز زندگی در ذهن دارد. ایدئالیسم ها ارزشها را مطلق و پایدار تلقی کرده است.
عقل به انسان شناخت صحیح و اراده ی قدرت ورفتار درست می بخشد.هدف تعلیم و تربیت در مکتب ایدئالیسم در واقع بسط گسترش قوای روحی و تقویت احوال روحی فراگیران و سوق دادن آنها در راه کمال است.
مقدمه
در این مقاله ابتدا به مفهوم شناسی ایدئالیسم می پردازم .در ادامه برتفکر مشاهیر فلاسفه ایدئالیسم خواهم پرداخت و پس از آن ایدئالیسم از منظر هستی شناسی -معرفت شناسی -ارزش شناسی- انسان شناسی و مدیریت آموزشی مورد بررسی قرار داده و تاثیر هر یک را در تعلیم و تربیت به طور خاص و عام بیان می کنم.
مفهوم اید ئالیسم
برای مفهوم ایدئالیسم در زبان فارسی مذهب اصالت تصور-فلسفه ی معنویون اصالت معنی گرایی-پندارگرایی و.....پیشنهاد شده است
اصطلاح ایدئالیسم از لغت یونانی idea مشتق شده که به معنی چیزهای ذهنی و تصوری اطلاق میشود .ایده ها نه موقتی بلکه بلکه ازلی و جاودانه و فراتر از امور واقعی است چنانچه - دکارت - ایده ها را به عنوان تفکراتی که در ذهن آدمی وجود دارد بکار برده است
مفهوم پندار گرایی:ایدئالیسم در فارسی به اصالت تصور و آرمان گرایی ترجمه شده است.ایدئالیسم عقل یا ذهن و روح را مقدم بر ماده می داند.
این نظریه معتقد است که واقعیت بیش ازآنکه به نیروهای مادی بستگی داشته باشد در پندارها فکر و ذهن خود فرد است.نقطه یا هسته ی مرکزی این فلسفه آگاهی شخصی از خویشتن است وآنرا مهمترین حقیقت در تجربه ی فرد میداند که پیوسته رو به کمال است.
ایدئالیسم ذهن یا خود را مقدم ماده می داند و پدیده های طبیعی می -داند.براساس این نظام فکری آنچه اصالت دارد ایده ها یا پندارهاست و چیزهای طبیعی و مادی واقعیت های اصیل نیستند.واقعیت های اصیل به عالم یا پندار یا عالم روحانی تعلق دارد .فقط چیزی واقعی است که در ذهن مطلق یا ذهنی که ذهن های دیگر از آن جداشده اند وجود دارد.این ذهن مطلق نیز در عالم مادی وطبیعی نیست.
واقعیت همان است که ذهن آنها را به جهان می افکند .انسان موجودی است که از ذهن و جسم تشکیل یافته و روح مقدم بر جسم است روح چون غیر مادی است پس واقعیت اصیل دارد .جسم فانی است و مادی پس ارزش جاودانگی ندارد .شناخت ما از جهان شناختی ذهنی است.شناخت واقعیت های مادی و ملموس وارزش هایی که در جهان مادی وجود دارند همه نسبی است
مشاهیر فلاسفه مکتب اید ئالیسم و نظریات آموزشی تربیتی اخلاقی آنان.
.1افلاطون:
بنیانگذار ایدئالیسم غرب و اولین کسی که این مکتب را پایه گذاری کرد.عنوان پدر مکتب ایدئالیسم را به او دادند در 20سالگی با سقراط آشنا شد و 8سال شاگرد سقراط بود .
.2دکارت
دکارت را پدر فلسفه نو می دانند .دکارت بیان می دارد از آنجا که نمی توانستم کسی را بیابم که عقیده ی او برتر از دیگران باشد ناگزیر شدم خودم راهنمای خویش گردم
.3سقراط
سقراط توجه زیادی به انسان دارد و سخن معروف او در این زمینه عبارت است از "ای انسان خود را بشناس "
سقراط از راه گفتگو مردم را به جهل خود آگاه می کرد .
فضائل پنجگانه "حکمت ،شجاعت ،عفت ،عدالت و خداپرستی"از اصول اولیه اخلاق سقراطی بود .
.4کانت
به نظر کانت تنها تعلیم و تربیت است که می تواند از یک فرد آدم بسازد و آدمیت آدمی در گرو تربیت اوست .
به نظر کانت اولین منشی که باید در فرد ایجاد شود منش نیکو می باشد یعنی بر طبق اداره و قانون و قانونهای ذهنی
.5لوئیس آنتز
از ایدئالیست های معاصر ضمن مقاله ای - ایدئالیسم به عنوان فلسفه ی تعلیم و تربیت - به معرفی این مکتب و جنبه های تربیتی آن مبادرت کرده است.
.6فریدریش فروبل
مربی قرن 18 آلمان است - - 17829- 1852بنیانگذار کودکستان بر پایه فلسفه ی ایدئالیسم روشی برای اموزش و پرورش دوران نخست کودکی ابداع کرد.
هستی شناسی در پندار گرایی
عده ای از پندار گرایان بر خلاف افلاطون را امری اعتباری و ذهنی می دانند که واقعیتی غیر از ادراکات-معانی ذهنی-اندیشه ها و پندار های انسان وجود ندارد.به اعتقاد آنان جهان خارج از ذهن انسان حقیقی نیست بلکه پدیده ای است که قابل شناخت و ادراک برای ما نیست
پندارگرایان عقیده دارند که هستی - جهان - یا عالم خارج امری اعتباری و ذهنی است یعنی واقعیتی غیر از ادراکات معانی ذهنی و به طور کلی اندیشه ها و پندار های انسان وجود ندارد.به همین دلیل است که پارامیندس فیلسوف قدیم یونانی می گفت:" آنچه در اندیشه نیایدنمی تواند واقعی باشد"به این ترتیب اگر انسانی نباشد که جهان را درک نماید جهانی وجود نخواهد داشت.به قول شوپنهاور فیلسوف معروف آلمانی"جهان پندار من است" کوتاه سخن آنکه به اعتقاد این فیلسوف جهان خارج از ذهن انسان نیست- چنانکه کانت می گوید قابل شناخت نمی باشد
معرفت شناسی ایدئالیست
ایدئالیست ها معتقدند که معرفت یا شناخت انسان مستقل از تجارب هستی اوست .انسان پندارها یا تصویر هایی از جهن و پدیده ها را از همان آغاز زندگی در ذهن دارد.بنابراین نیازی نیست که چیزهای اطراف خود تجربه کنیم تا به شناسایی برسیم بلکه درباره ی آنها به اندیشیم .بدین ترتیب متیان گفت :پندار گرایان جهان را در ذهن خود جستجو میکنند .
بنابراین برای رسیدن به حقیقت و دوری از خطا پذیری حواس باید به تقویت نیروهای ذاتی ذهن وآنها را سازمان دهیم .این نیروها عبارتند از توانایی تشخیص اندیشه های حقیقی قدرت کشف و شهود یا آگاه شدن از راه درون اندیشی آمادگی برای قبول راهنمایی متخصصان و صاحب نظران.
ایدئالیست ها معتقدند که معرفت و شناخت انسان مستقل از تجربه حس اوست .عمل دانستن در ذهن یا عقل صورت می گیردوعقل فعال است و بوسیله ی قدرت های نهانی که دارد معلومات بدست آمده از طریق حواس را ترکیب و تنظیم می کند انسان می تواند با روش شهودی یعنی بدون استفاده از حواس خود حقیقت را در یابد به این ترتیب منشا معرفت انسان ذهن و عقل اوست.وافکار با ایده ها که غیر مادی هستند و پایه های وجود یا هستی می باشند
ارزش شناسی
ارش شناسی ایدئالیست ها برای ارزشها اهمیت ویژه ای قائل هستند و معتقند که ارزش در ذات خودابدی مطلق و آنها ابراز می دارند آنچه تغیر می کند در جای خوب و در جایی بد دانسته می شود .ارزشها نیستند بلکه ارزشگذاریها هستند.برای مثال ارزشهای معنوی برتر از ارزشهای مادی است.ارزشهای غائی و پایدار برتر از ارزشهایی هستند که گذرا وسیله یرسیدن به ارزشهای والاتر دیگر هستند.در این تئوری ارزشهای اخلاقی بالاترین مرتبه را در میان ارزشها دارند و معیارهای هستند که انسان باید رفتارهای خود را با آنها تطبیق داده و اعمال و رفتاردیگران را با آنها بسنجد
انسان شناسی
انسان به عنوان بخشی از هستی در نظر پندارگرایان موجودی معنوی است وماهیت اصلی او را روح تشکیل می دهد" اینکه روح چیست و چگونه به انسان و جسم است مثلا "بروکلی"روح را جاودانه و امری ناشی از خداوند می داند.هرمان هورن می گوید :روح در جریان تحول و رشد آخرین چیزی است که به موجود زنده هدیه شده است .همانطور که انسان در طبیعت کاملترین موجود است روح او نیز والاترین بخش هستی اوست.قدرت های مهم روح انسان عقل و اراده ی اوست.این دو نیرو انسان را از دیگر موجودات ممتاز می سازد .عقل به او شناخت صحیح و اراده ی قدرت رفتار صحیح می بخشد. از این رو بیشتر پندارگرایان انسان را مسئول اعمال خویش می دانند .پندار گرایان هم در این قول اتفاق نظر دارند که انسان موجود معنوی و دارای اراده ی آزاد است و اصالت او با روحش است
برنامه های آموزشی و نقش معلم و شاگرد
هدف بارز ایدئالیست "ترغیب دانش آموزان به حقیقت جویی "است.جستجوی حقیقت و زندگی بر مدار آن به این معنی است که انسان باید در درجه ی اول خواستارشناخت حقیقت بوده آنگاه مایل باشد که در راه نیل به آن از طریق مطالعه ی دقیق و مو شکافانه فعالیت کند .
.آموزش و پرورش ایدئالیستی به منظور آنکه دانش آموزان را حقیقت جو بار آورد .اهداف زیرا پیشنهاد می کند :
.1فرایند تعلیم و تعلم باید به دانش آموزان کمک کند تا استعداد هایی را که بالقوه در طبیعت انسانی آنان موجود است تحقق بخشد.
.2مدرسه به عنوان نهادی اجتماعی باید دانش آموزان را با چکیده ای سرمایه فرهنگی آشنا سازد به طوریکه بتوانند این میراث فرهنگی را بشناسد در آن سهیم شوند وبه سهم خود آن را گسترش دهند .
هدف از تربیت ایدئالیستی این است که شاگرد را قادر سازد به حقیقت زیبایی و نیکی در زندگی اش پی ببرد تا شخصیت وی به طور آزاد و کامل پرورش یابد .عمده ترین هدف آموزش و پرورش ایدئالیستی است
ایدئالیست ها از روش دیالکتیک استفاده می کنند اما روشهای دیگر را مانند روش منطقی -روش معمول در زیبا شناسی -روش بکار بردن مجاز -روش آزمایشی و دیگر روشها برای توسعه معانی برای کشفیات خود بکار می برند .باتلر معتقد است روش سخنرانی باید مورد استفاده قرار گیرد.روش پروژه که در آن شاگردان به صورت انفرادی یا با کمک شاگردان دیگر فعالیت میکند جزروشهای آموزش می باشد
برنامه درسی :گرین ایدئالیست معاصر چهار موضوع را برای همه لازم می داند.
.1موضوعات صوری :مانند منطق -ریاضیات -زبان مادری-زبان های خارجی
.2موضوعات که با امور خارجی سر وکار دارند .مانند :علوم طبیعی و علوم انسانی
.3 موضوعات کلی مانند:تاریخ -الهیات وفلسفه
4 مو ضو عات دستوری مانند:اخلاق -امور هنری و مذهب
نقش معلم و شاگرد :به اعتقاد سقراط هم افکار و هم علم در خارج
از وجود شاگرد نیست بلکه امکاناتی هستند که در درون فرد هستند و نیاز به پروردن دارند پس از دیدگاه ایدئالیست ها تربیت باید سبب شکوفایی همه ی استعداد ها و توانایی های بالقوه ی شاگردان بشود .و این کار بدون اطلاع درباره ی شاگردان امکان ندارد بنابراین معلم باید دارای رشد کمال بیشتر و تجربه ی وسیع تری باشد . معلم خود باید بتواند شاگردان را در یک جریان معنو ی که در آن فعالیت های ذهنی و خلاق خودشان آنها را به این کار وا دارد هدایت کند.
معلم از نظر اید ئالیستها نقص اصلی و اساسی را در جریان تربیتی ایفا می نماید .
.1معلم مظهر نمونه کامل واقعیت برای بچه است .همانطور که واقعیت در نقطه نهایی ،خود ،تنها معلم می باشد ،از نظر تجربی تنها یک فرد انسان می تواند معلم فردی دیگر تلقی شود .برای فرد کم رشد معلم همان جهان است که به صورت شخص ظاهر شده است
.2.معلم باید از نظر اید ئالیست ها باید مظهر یا نمونه ی کامل واقعیت شاگردان باشد .او باید سفیر پیشرفت و ترقی و سازنده دموکراسی باشد .اودر تکامل شخصیت همکار خدا باشد . - فراهانی - معلم در موقیعتهای مختلف تعلیماتی به آسانی می تواند به شاگردان در تقویت قدرت قضاوت درست و تحکیم شخصیت اخلاقی و شناسایی و قدر دانی از ارزشهای انسانی کمک فراوان نماید .نقش شاگرد ونیروی تفکر او تا حدی تحت شعاع آنچه معلم می گوید و انجام می دهد قرار گرفته است .
نکته دیگر که نتیجه این غفلت می باشد ،تصویب تلقین در تعلیم و تربیت است .شاگرد باید اموری را بدون چون و چرا بپذیرد واز رفتار معلم پیروی کند ..معلم نیز مانند دیگر افراد در معرض خطا و اشتباه قرار دارد و نباید شاگردان را بدون ارائه دلیل به پذیرفتن افکار و عقاید خود تشویق نماید . اگر معلم را مظهر یا نماینده نظامی خاص تلقی کنیم و شاگرد را به پیروی از وی وادار نماییم آیا فرصتی برای شاگرد در تهیه یک جهان بینی که مبتنی بر نظریات علمی و مطالعات فردی باشد باقی می ماند
نتیجه گیری:
ایدئالیسم یعنی فلسفه ای که ماهیت انسان و جهان را روحانی تلقی می کند و به عنوان فلسفه ای است که مبنا و اساس آفرینش را که یک شخص را جدا از جهان و در عین حال موثر در آن است تلقی می کند . پرورشکاران و مربیان ایدئالیسم برنامه درسی را مطلوب می دانند که بر حقایقی که از آثار جاویدان الهی -فلسفی -تاریخی -ادبی و هنری استخراج شده باشند تاکید می کند.در این مکتب متربی و یاد گیرنده به عنوان کسی که باید توسط مربی بصورت شخصی متناسب را با خود دارد و معلم به عنوان الگوی شاگردان بیشترین تاثیر را بروی آنها دارد در فلسفه ی تربیتی ایدئالیست حقیقت یک امر ذهنی است که به صورت یک کل و جهان اکبر وجود دارد.
نقد:این مکتب از جمله مکاتبی است که نیازهای شاگردان توجه خاصی دارد ولی تاکید اصلی بر روح دارد وجسم را فقط برای اینکه ظرف روح است مورد توجه قرار می دهد . این یکی از نکات منفی این مکتب است.ایدئالیست ها به استفاده از حواس در تربیت شاگردان اهمیت نمی دهد چون شناخت حاصل حواس معتبر نمی داند واز روش ذهنی و تعقلی شاگردان را به اندیشیدن تشویق می کند تا دیدن نکات مثبت :تربیت مبنای ایدئالیستی ارزشهای متعالی را در پرورش قرار می دهد و دیگر اینکه درک جهان را به صورت یک کل برای شاگردان بوجود می آورد