بخشی از مقاله

چکیده

بررسی دو رویکرد رایج فرایند محوري و محتوي محوري در برنامه فلسفه براي کودکان و پاسخ به این سوال اساسی استکه؛ آیا می توان رویکرد تلفیقی را بعنوان رویکرد بدیل در این برنامه وارد کرد؟ هدف پژوهش حاضر است، بر این اساس، ابتدا رویکردهاي فرایندي و محتوایی بررسی شده و تاملی بر قوت ها و نارساییهاي آنها صورت میگیرد، سپس رویکرد تلفیقی بعنوان بدیلی براي رویکردهاي موجود پیشنهاده شده و به تشریح چگونگی این رویکرد پرداخته میشود.

یکی از دستاوردهاي مقاله این است که تاکید صرف بر فلسفیدن منجر به طرح برنامههاي همچون فرایند محوري لیپمن در برنامه - - p4c شده است، ازسویی دیگر رویکرد محتوایی درصدد تبیین اندیشههاي فلسفی به شکل داستانی است و نمونه بارز آن در محتواي فلسفی دنیاي سوفی اثر گاردر دیده میشود، تاکید این روش بر محتواي فلسفی باعث بیتوجهی این رویکرد به فرایند فلسفیدن شده است. نتیجه آنکه فلسفه براي کودکان را باید تلفیق دو رویکرد محتوا محوري - Content Approach - و فرایندمحوري - - Process Approach دانست که در محتواي داستانی با مضامین فلسفی و طرح آنها در اجتماع پژوهی نمود پیدا میکند.

مقدمه

شواهدي از ناکارآمدي تعلیم و تربیت امریکا در نیمه دوم قرن بیستم وجود داشت از جمله مهمترین این دلایل ناآرامی در زندگی جمعی، جنگ، درگیري و بیقانونی بود که مبین ناتوانی انسان در استفاده از قواي فکري براي مواجهه با مشکلات زندگی بود. »با تشدید جنگ ویتنام در اواسط دهه 1960، استدلال اخلاقی در مورد حکمت جنگ و مشکلات جامعه محل بحث شد، سوال پس از آن این بود؛ اگر آموزش و پرورش قرار است فکر کردن را به جوانان آموزش دهد پس چرا بسیاري از تولیدات نظام آموزش و پرورش نمیتوانند فکر کنند، لیپمن نسبت به سطح و کیفیت استدلال ارائه شده توسط شهروندان تحصیل کرده امریکایی نگران بود. 

در نیمه دوم قرن بیستم لیپمن با طرح برنامه فلسفه براي کودکان - Philosophy for Children - تلاش نمود، بر نارساییهاي نظام آموزشی مبتنی بر محفوظات، فائق آید، وي که در مواجهه با دانشجویانش دریافت توانایی استدلال، قدرت تمیز و داوري در آنها توسعه نیافته است، معتقد بود که آموزش تفکر باید در دوران کودکی صورت میگرفت، بنابراین لازم است تا کودکان در سالهاي اولیه مدرسه چگونه فکر کردن را بیاموزند.

»اگر کودکان زمان اشتغال به تحصیل در مدرسه اندیشیدن را نیاموزند، چگونه میتوانند به یادگیري ادامه دهند اینکه مدارس به پرورش قواي فکري مبادرت میورزند امري است بسیار مهم« - اسمیت و هولفیش، . - 9 : 1371 لیپمن تلاش کرد با طرح فرایندي از فعالیتها به کمک داستان، تفکر را از دوران کودکی و سالهاي اولیه مدرسه توسعه دهد، مدنظر لیپمن فلسفه به معناي یک »فعالیت - activity - « آن هم »فعالیت عقلانی - intellectual activity - « است.

لیپمن - 682 :1993 - بیان میدارد: »امروزه تمایز آشکاري میان »آموزش براي تفکر - teaching for thinking - « و »آموزش دربارة تفکرteaching about - « - thinking وجود دارد. فلسفه براي کودکان بر »آموزش براي تفکر« تأکید میکند. با این درك که تفکر در مورد یک مسأله میتواند »درباره« هر امري حتی فرایند تفکر باشد، ولی آموزش دربارة تفکر بیش از آموختن درباره اقیانوسها و پروانهها و... پیشرفت تواناییهاي فرایند تفکر فرد را تضمین نمیکند« - به نقل از امی و قراملکی، . - 1384

با این شرایط بود که در دهه 1970 برنامه فلسفه براي کودکان، توسط لیپمن در دانشگاه مونتکلیر ایالت نیوجرسی امریکا - - Montclaire State University in Newjersey,USA طراحی گردید. توفیقات برنامه لیپمن باعث توجه افراد زیادي در کشورهاي مختلف به این برنامه گردید و توجه متفکران زیادي را به خود مشغول ساخت. »فلسفه براي کودکان - - p4c برنامه مهارت تفکر است که در 1980 توسط لیپمن و شارپ توسعه پیدا کرد، این برنامه شهرت جهانی یافته و در بیش از 50 کشور دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. - Lyle & Williams, 2012 :2 - «استفاده از فلسفه در برنامههاي آموزشی و شیوههایی تحت عناوین؛ فلسفه براي کودکان، فلسفه با کودکان یا اجتماع پژوهی فلسفی در بسیاري از کشورها در سراسر جهان به خوبی تثبیت شده است .

- Biesta, 2011 - ناجی 1387 - و - 1389 برخی از علاقمندان به فلسفه براي کودکان در کشورهاي مختلف جهان را شامل؛ بورگ - Borg - ، اسمیت - - Smith، اسپرود - - Sprod، مگی - - Magee و میلت - - Millet در استرالیا؛ رتیونسکی - Retyunskikh - در روسیه؛ سسویل - Sasseville - درکانادا؛ فیشر - - Fisher ، موریس - - Murris و هاینس - Haynes - در بریتانیا؛ لیو - - Leeuw در هلند؛ اولشالت - Olshlt - در نروژ؛ برنیفیه - Brenifier - ؛ در فرانسه و یسپرسن - Jespersen - در دانمارك بر میشمارد که به توسعه فلسفه براي کودکان در کشورهاي خود پرداختند و حتی با انجام اصلاحاتی در طرح لیپمن نسخههاي مشابه و بعضاَ متفاوتی از آن ارائه نمودند.

لیپمن براي آموزش تفکر به کودکان با نگاه فرایندي و روشهایی چون اجتماعپژوهشی تلاش نمود تا فلسفیدن را براي کودکان مهیا سازد، مد نظر لیپمن از فلسفه براي کودکان آموزش روش فلسفیدن به کودکان است. اگر چه روشگرایی مد نظر لیپمن مورد استقبال قرار گرفت اما به مرور توجه به محتواي در رویکردهاییی نو مانند؛ فلسفه به همراه کودکان - Philosophy with Children - که به اختصار - pwc - نامیده میشود، وجود دارد، و این توجه به محتوا در دنیاي سوفی به اوج خود میرسد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید