بخشی از مقاله
چکیده
قاعده کاهی یکی از شیوههاي برجسته سازي در مکتب فرمالیسم روس و لیچ است. در این شگرد، انحراف از قواعد زبان معیار امکان پذیر بوده که موجب برجسته سازي در متن ادبی میشود. »گزینهاشعار« هوشنگ چالنگی به سبب داشتن برجسته سازيهاي زبانی ازجمله قاعده کاهی قابلبررسی است. در حقیقت مسئلهاصلی این پژوهش آن است که کدامیک از انواع قاعده کاهیها در این اشعار بهکاررفته و بیشترین تکرار آن کدام است. اگرچه، نتیجهي بررسیها نشان میدهد که در اشعار هوشنگ چالنگی انواع قاعده کاهی استفاده شدهاست، اما این بهرهگیري یکپارچه نیست.
دغدغه دیگر این جستار ارائه روشی مناسب براي تحلیل »گزینهاشعار« چالنگی است. ازاینرو، از منظر مکتب فرمالیسم روس و لیچ زبانشناسی انگلیسی تلاش شد الگوي مناسبی براي تحلیل آن ارائه شود. به کمک این الگو مشخص شد که قاعده کاهی معنایی و نحوي بیشترین تکرار را دارند. افزون بر این در قاعده کاهی معنایی، کاربرد استعاره مفهومیو تشخیص که به غناي ادبی »گزینهاشعار« چالنگی افزودهاست از منظر زبان شناسی شناختی نیز بررسی میشود. زبان شناسان شناختی معتقدند کهاستعاره در زبان روزمره مطرح بوده، ماهیت زبان انسان استعاري است و انسان به واسطه قیاس که مبناي استعارهاست قادر به تفکر است. استعاره با رویکرد شناختی نشان میدهد که چگونه موضوع هایش به زندگی زبانی؛ بیانی و انسانی در هم آمیخته شدهاست.
.1 مقدمه
با نگاهی تاریخی به سیر تحول در نظریهادبی، دهه دوم قرن بیستم، سرآغاز تحولی است که بعدها فرمالیسم - صورت گرا - formalism - - نام گرفت. اعتقاد به نقش ادبی، ریشه در دیدگاههاي اشکولفسکی1 روس و صورتگرایان چک بهویژه موکارفسکی2 و هاورانک3 دارد - صفوي، . - 38 :1390 صورتگرایان دو فرآیند خودکاري - automatization - و برجستهسازي «foregrounding را از هم بازمیشناسند. فرآیند خودکاري همان زبان عادي و روزمرهاست که واژهها و جملات در معناي عادي و اصلی خود بکار می روند درحالیکه فرآیند برجسته سازي معمولاً شیوه بیان بهگونهاي است که بر ذهن و عواطف مخاطب اثر مینهد.
شمیسا - 1390 - معتقد است که سبک ادبی نگرشی احساسی و مخیل - خیالانگیز - به جهان درون و بیرون است که با زبان احساسی - عاطفی - و مخیل بیان میشود و معمولاً واژهها و جملات در معناي عادي و اصلی خود - روزمره - بکار نمیروند - ص. . - 15 موکارفسکی در مقاله کلاسیک خود مینویسد که زبان شعر از نهایت برجسته سازي برخوردار است - صفوي، :1390 39 و . - 46 برجستهسازي فرآیندي است که طی آن زبان خودکار به زبان ادب میگراید.
عامل شکلگیري زبان ادبی، برجسته سازي است بهطوريکه واژهها، جملات و اصطلاحات در معنی اصلی خود بکار نرفته، کلام غیرمعمول بیان می شود. هاورانگ، با توجه به تمایز میان خودکاري و برجسته سازي اعتقاد داشت که در فرآیند خودکاري عناصر زبانی در راستاي بیان موضوع و محتوا به کار گرفته میشوند بدون آنکه شیوه بیان جلبتوجه کند ولی در فرآیند برجسته سازي، بهکارگیري عناصر زبانی بهگونهاي است که شیوه بیان جلب نظر کند و غیرمعمول و نامتعارف باشد.
- صالح، . - 45 :1389 دیوید لیچ - 1969 - زبانشناسی انگلیسی، برجسته سازي را به دو شیوه قاعده کاهی - هنجار گریزي - یا خروج از قواعد حاکم بر زبان و قاعدهافزایی، افزودن قواعدي بر قواعد حاکم بر زبان دستهبندي میکند. ازنظر وي قاعده کاهی یا عدول از قواعد حاکم بر زبان در خدمت خلق شعر و قاعدهافزایی در خدمت نظم است. شفیعی کدکنی مینویسد: شعر» صرفاً حادثهاي است که در زبان اتفاق میافتد« - شفیعی کدکنی، . - 7 :1389
این مقاله کشیدهاست »گزینهاشعار« چالنگی را بررسی کند. این اشعار نمونهاي از قاعده کاهی است. لیچ - 1969 - 4 با توجه به نظریهي برجسته سازي هشت نوع قاعده کاهی را معرفی کردهاست که شامل: واژگانی، نحوي، آوایی، نوشتاري، معنایی، گویشی، سبکی و زمانی است - صفوي، . - 58-53 :1390 در حقیقت مسئلهاصلی این پژوهش آن است کدامیک از انواع قاعده کاهیها در »گزینهاشعار« چالنگی بکار رفته و بسامد تکرار کدامیک بیشتر است همچنین چه روشی براي تحلیل این اشعار مناسب است.
درنتیجه هدف اصلی این پژوهش آن است کهابتدا با در نظر گرفتن الگوي صورتگرایان و لیچ، »گزینهاشعار« چالنگی را بررسی کرده، رابطهان را با انواع قاعده کاهیها مشخص کند و سپس به تحلیل قاعده کاهی معنایی با کاربرد فراوان در این اشعار، بپردازد. ازاینرو تلاش خواهد شد نمونههاي مناسبی براي تحلیل ارائه شود. ازاینرو، پیش از بررسی اشعار چالنگی لازم است ابتدا مطالعاتی کهاز منظر فرمالیسم روس و لیچ صورت گرفتهاند، ارائه شود، سپس با توجه بهالگوي مدنظر این پژوهش »گزینهاشعار« هوشنگ چالنگی تحلیل شود.
.2 پیشینه پژوهش
یکی از شگردهاي ادبی، کاربرد برجسته سازي در شعر است که به غناي آن میافزاید. در اشعار قیصر امین پور به مواردي از هنجار گریزي توجه شدهاست. صادقی شهپر و مهدي نژاد - 1393 - مینویسند: هنجار گریزي یکی از شیوههاي آشناییزدایی در مکتب فرمالیسم روس است. در این شگرد قواعدي بر قواعد زبان معیار افزوده می شود که موجب برجستگی متن ادبی می گردد.
قیصر امین پور در اشعار خویش در موارد گوناگون به هنجار گریزي دستزدهاست و از این رهگذر به غنا و توسعه زبان شعر خود پرداختهاست. . . . نتیجه بررسیها نشان میدهد امین پور از انواع هنجار گریزي در اشعارش بهره بردهاست کهاین بهرهگیري بهصورت یکسان نیست. بیشترین بسامد آن به هنجار گریزي معنایی تعلق دارد که بهصورت گسترده و در هیأت آرایههاي استعاره، حسآمیزي، تناقض، کنایه، مجاز و بهویژه تشبیه و تشخیص در اشعار او نمایان است.
امروزه در بررسیهاي ادبی کاربرد انواع شیوههاي آشناییزدایی دیده می شود. صالح - 1389 - در مقاله قاعده کاهی در نثر گلشیري به تحلیل چند اثر از گلشیري با توجه به مکتب فرمالیسم روس پرداختهاست. وي بعد از مطالعه متون موردنظر بیشترین و کمترین تکرار انواع قاعده کاهی در این متون اشارهکردهاست »کاربرد قاعده کاهی سبکی بیش از سایر موارد است. بنا بر تعریف ارائهشده، این قسمت خود شامل چند مورد می شود. . . مجاز مستعمل نیز در جایگاه دوم قرار دارد. . . . جابهجایی یا حذف ارکان جمله در رده بعدي جا دارد« - ص. . - 54 وي در ادامه می افزاید که در این آثار از واژگان بیگانه و گویشی کمتر استفادهشدهاست و زبان مجازي درصد قابلتوجهی را شامل میشود - ص. . - 54
صادقی شهپر و مهدي نژاد - 1393 - و صالح - 1389 - در بررسیهاي ادبی و تحلیل متون از مکتب فرمالیسم روس پیروي کردهاند. صادقی شهپر و مهدي نژاد - 1393 - در بررسی اشعار قیصر امین پور به کاربرد انواع هنجار گریزي اشاره کردند و تکرار هنجار گریزي معنایی را بیش از سایر موارد میدانند درحالیکه صالح - 1389 - به بسامد بالاي قاعده کاهی سبکی در نگارش نثر گلشیري اشارهکرده و آن را شامل چند قسمت میداند که در متن نثر گلشیري بسیار بچشم میخورد.
برجسته سازي در متون ادبی شامل هنجار گریزي و توازن است که طلائی، فقیهیان و نصر اصفهانی - 1393 - آن را در داستان کوتاه »شرق بنفشه« بررسی میکنند. آنان معتقدند که در این داستان از هر دو نوع برجسته سازي استفاده شده، همچنین هرکدام از این دو فرآیند را شامل چند زیرشاخه دانسته که در متن »شرق بنفشه« بکار رفتهاست. در ادامه مینویسند: نویسندهاز طریق زبان خاص خود بهخوبی محوریت موضوعی داستان یعنی عشق زمینی- آسمانی را برجسته کرده و با ایجاد هالهاي از ابهام در کلام رازوارگی آن را به تصویر کشیدهاست. . . برخی عناصر ممتاز داستانی »شرق بنفشه«،