بخشی از مقاله
چکیده :
پیامبر اکرم - ص - بنا بر اذعان همگان فصیح ترین کسی بوده اند که به زبان عربی سخن گفته اند و خطبه غدیریه علاوه بر محتوای بلندی که دارد یکی از زیباترین خطبه ها از نظر ادبی است.
در این مقاله به گوشه ای از زیبایی های ادبی خطبه غدیریه اشاره شده است و آن عبارت است از فنون بدیعی موجود در این خطبه. بدیع یکی از شاخه های بلاغت عربی است که در آن به زیبایی های ظاهری و باطنی کلام پرداخته می شود. این علم در ابتدا به صورت مستقل نبود تا اینکه با تلاش علمای بلاغت در طول قرون متمادی حد و حدود آن مشخص گردید.
در خطبه غدیریه فنون مختلف و بسیاری از بدیع به کار رفته است که برخی از این فنون به صورت عموم بر خطبه سایه افکنده و برخی فنون نیز در فواصل خطبه به کار رفته که در این مقاله به آنها اشاره شده است.
مقدمه:
خطبه غدیریه علاوه بر محتوای بلند و با ارزشی که دارد از جهت ادبی نیز در جایگاهی بلند قرار گرفته است.
جایگاه ادبی بلند این خطبه ناشی از قدرت بالای گوینده است که به اذعان خودش و به شهادت سخنان زیبایش فصیح ترین فصیحان عرب است چنانکه فرمودند: أنا أفصح من نطق بالضاد "
این خطبه را پیامبر اکرم برای کسانی خواندند که قبل از اسلام افتخارشان شعر و ادب بود و رواج بازارهای ادبی و برگزیدن شعرهای فاخر و تداول سجع کهان بر زبانها نشان از این امر دارد.
اعراب بعد از نزول قرآن نیز با شیوه زیبای قرآن در ادای معنا آشنا شدند و بعد از آن گویا به سخنی غیر از سخنان زیبا و ادیبانه خو نمی کردند.
مجموعه سخنان حکیمانه و ادیبانه پیامبر اکرم که در اوج زیبایی بود بر روی زبانها جاری شد و بسیاری از آنها به عنوان ضرب المثل در خاطره ها جای گرفت که برخی از آنها در کتاب شریف نهج الفصاحه گردآوری شده است.
مجموعه خطبه ها و جمله های حکیمانه و ادیبانه پیامبر اکرم - ص - که به جای مانده نشان از این است که ایشان در جایگاه رفیع بلاغت و فصاحت قرار داشتند و خطبه غدیریه ایشان نیز به عنوان الگویی زیبا در ادب است که در این مقاله سعی می شود برخی جلوه های زیبای ادبی آن مورد بررسی قرار گیرد.
با توجه به این که بلاغت عربی در سه بخش معانی و بیان و بدیع تدوین یافته و بررسی تمام این بخشها در یک مقاله ممکن نیست لذا ما در این بحث فقط زیبایی های بدیعی این خطبه را بررسی خواهیم کرد.
بدیع در لغت یعنی چیز نو و جدید که بدون الگو ساخته شده باشد و بدعت نیز از همین ریشه است که در سوره احقاف آمده است:قُلْ"کُنْتُمَابِدْعًامِنَالرﱡسُلِ" - آحقاف: . - 9
در ابتدا بدیع به عنوان فنونی که زیبایی بخش کلام باشد شناخته می شد و حد و مرز خاصی برای فنون آن وجود نداشت و اولین کسی که کتابی را با این عنوان نوشت عبد االله بن معتز عباسی متوفی سال 274 ه بود که 17 فن را به عنوان فنون بدیع معرفی کرد و راه را برای اضافه کردن آیندگان به آنها باز گذاشت سپس معاصر وی جعفر بن قدامه - ف 319 ه - کتابی تالیف کرد و نام آن را "نقد" گذاشت و فنونی را بر فنون قبلی افزود و بدین منوال فنون بدیع با تالیفات دیگر افزایش یافت چنانکه أبو هلال عسکری - ف 395 ه - در کتاب الصناعتین و ابن رشیق قیروانی - ف 463 ه - در کتاب "عمده" و دیگران همتشان را بر افزودن این فنون گماشتند .
بدر الدین بن مالک - ف 686 ه - بدیع را به عنوان محسنات و با تقسیماتی خاص بیان کرد - بدر الدین بن مالک، 1341 ه ، ص - 75 و راه را برای جلال الدین قزوینی - ف 739 ه - هموار کرد تا بدیع را به عنوان علمی مستقل از معانی و بیان معرفی کرده و آنها را به محسنات لفظی و معنوی تقسیم کند و برای هرکدام فنونی خاص را در نظر بگیرد.
در واقع کتابهایی که بعد از قزوینی نگاشته شد غالبا در تقسیم فنون بدیع به دنبال قزوینی بودند تا اینکه در عصر حاضر برخی تلاشها برای بازنگری و تجدد در این علم ظهور کرد.
بدیع از نظر قزوینی و پیروان او اینگونه تعریف شده است: "علمی است که به واسطه آن اسباب و ادوات زیبایی بخش به کلام شناخته می شود بعد از رعایت مقتضای کلام با حال و وضوح دلالت آن