بخشی از مقاله
چکیده
خط نستعلیق از حدود قرن دهم هجری قمری تا به امروز مرسوم ترین خط خوش در میان ایرانیان است. روایات سنتی، واضع نستعلیق را میرعلی تبریزی از خوشنویسان زمان امیرتیمور دانسته اند. اما مطالعات بیشتر نشان می دهد که این خط چندین دهه قبل از زمان حیات میرعلی تبریزی شکل گرفته است. خط نستعلیق از بدو تکوین، یعنی نیمه دوم قرن هشتم هجری، مکاتب متعدد و مختلفی را در ایران و سایر ملل اسلامی چون هند، پاکستان، افغانستان و ترکیه پشت سر گذاشته است که برجسته ترین و درازمدت ترین آنها مکتب میرعماد حسنی، خوشنویس بزرگ زمان صفوی در ایران است. در مقاله حاضر ابتدا اندکی به تاریخچه خط عربی و خطوط خوش اسلامی پرداخته شده است.[1] در این مقاله سیر تحول و تکامل خط ثلث و مقایسه آن با تحولات کتیبه نگاری ثلث در این دوره مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده بخشی از میزان تاثیر پذیری کتیبه نگاری از خوشنویسی آشکار شود.
مقدمه
از میان خطوط خوش، خطوط اسلیمی بدون تردید حاصل ذوق و سلیقه ایرانیان است. این خط به دلیل مقبولیت نزد جامعه ایرانی از بدو تکوین به سرعت ترویج و گسترش یافت. به گونه ای که از حدود قرن دهم هجری اکثر کتابهای فارسی به این خط نوشته شد. زیبایی این خط در نظر ایرانیان تا حدی است که خط نستعلیق را از دیرباز عروس خطوط اسلامی دانسته اند.[7]
خوشنویسی اسلامی
در میان هنرهای اسلامی، خوشنویسی را می توان مهم ترین نمونه تجلی روح اسلامی به شمار آورد. خط و کتابت به دلیل حفظ و انتقال کلام الهی ، معارف اسلامی و ادبیات، در سراسر قلمرو تمدن اسلامی همواره دارای اهمیتی خاص بوده است. خط عربی، به اجماع محققان ماخوذ از خط نبطی است. خط نبطی نیز خود مشتق از خط آرامی و از گروه خطوط سامی شمالی است.[6]
اسلیمی یا اسلامی یکی از هفت اصل نگارگری دوره اسلامی و از مهمترین و پر کابرد ترین این طرح ها است. هم چنانکه در خط، شش قلم اصل است. در این فن نیز هفت اص ل معتبر است: اسلامی، ختایی، فرنگی، فصالی، ابر، واق، گره. هر طرح اسلیمی معمولا شامل نقوشی انتزاعی از شاخ و برگ گیاهان است که بوسیله خطوطی شبیه به ساقه گیاهان به یکدیگر پیوسته و انتهای آنها به نقش هایی ختم می شود که به اسلیمی موسوم است. طرح های اسلیمی معمولا با قرینه سازی و ترکیب های چشم نواز در سطح کار پراکنده شده و به نگاره ها و همچنین تزئیناتی چون تذهیب جلوه خاصی می بخشد.[3]
خطوط اسلیمی در میان مذاهب اسلامی، هنری ستوده است که به دلیل تاکید پیامبر و امامان بر حفظ و نگهداری دقیق آیات قرآنی شان نزول و احادیث مورد اقبال پیروان قرار دارد. زیبایی، ظرافت، عرفان و قابلیت های هنری خوشنویسی سبب شده در عرصه های مختلف هنری مختلف نظیر کتابت قرآن و سایر کتب مذهبی و غیر مذهبی، کتیبه نویسی ظروف سفالی، منبت کاری های مذهبی و نیز گره چینی های آجری در معماری، شاهد کاربرد وسیع و چشمگیر آن از سوی هنرمندان باشیم.[5]
بررسی معیارها
الف - تاثیر مواد و فن اجرا بر گونه گونی کتیبه ها
به طور کلی بر اساس آثاری که پیش تر بررسی گردید و نیز تحلیلی که بر آثار معرفی شده در جدول پایانی انجام گرفته می توان دریافت مواد و فن اجرا در کیفیت خوشنویسی کتیبه های ثلث موثر نیست. به عبارت دیگر تفاوت شیوه اجرا در کتیبه های ثلث موثر نیست. به عبارت دیگر تفاوت شیوه اجرا در کتیبه نگاری ثلث سبب نمی شود که کاتب در نحوه کتابت تغییراتی اعمال کند. در حالی که در کتیبه های کوفی تفاوت در مواد و شیوه اجرا در طراحی کوفی نوشته شده است.
نحوه طراحی و اجرای این دو کتیبه بسیار دقیق است. حاشیه دوم محراب به خطی شبیه به ثلث کتابت شده اما عاری از ظرافت ها و تناسباتی است که در خط ثلث نویسان همان دوره مشاهده می شود. خط حاشیه سوم، همانند حاشیه دوم است زیرا ادامه همان متن است. در وسط محراب که نام بانی به خط نسخ آمده تقریبا هیچ نشانی از رعایت قواعد خوشنویسی در آن مشاهده نمی شود. همچنین رقم اثر در قسمت پایین محراب نوشته شده است.
کتیبه نگاری ثلث
آثار به جا مانده از گذشته نشان می دهد که از اواسط سده ششم هجری قمری، خط ثلث کم کم در کتابت بخش هایی از متن کتیبه ها به کار رفته است. در آغاز مهمترین خط کتابت کتیبه ها کوفی بود که پس از وضع قلم های ششگانه در سده چهارم و رواج آن در کتابت مصحف ها و دیگر متون به تدریج در کنار کوفی از خط ثلث نیز در کتیبه نگاری استفاده می شد. نمونه هایی هم چون کتیبه ثلث و کوفی و نسخ محراب مسجد توران پشت - سده ششم - گواه این سخن است.[2]
بقیه کتیبه ها به خط ثلث است. شیوه اجرای تزیینات و نقوش گیاهی محراب به روش محراب های عهد ایلخانی است. کتیبه حاشیه بزرگ محراب یک طبقه و سواد و بیاض یکسانی دارد. الف ها نسبتا بلند است و در کتابت برخی از حروف و واژه ها از رعایت برخی از قواعد خوشنویسی عدول شده، مثلا کوتاه نوشتن »ی« معکوس در واژه » بنی« و غیره.
کتیبه حاشیه کوچک نیز تقریبا همین ویژگی ها را دارد. کتیبه ای که در وسط طاق نمای بزرگ محراب نوشته شده تقریبا ویژگی های خط ثلث را ندارد و کمی به قلم توقیع می ماند. نکته دیگر این است که تمام نقطه ها در نوشته های این محراب دایره ای است. این کار در کتیبه نگاری بسیار رواج دارد و نمونه های زیادی از کتیبه های ثلث، این گونه نقطه گذاری شده است.[2]
ب - محراب الجایتو
این محراب در شبستان ضلع شمالی ایوان غربی، معروف به شبستان محراب الجایتو، واقع و طبق کتیبه گچ بری آن، در سال 710 هجری قمری به روزگار الجایتو و وزیرش محمد ساوی به اهتمام عضد بن علی ماستری ساخته شده و گچ بر آن نام خود را با امضای عمل حیدر بر آن نهاده است. به جز کتیبه پیشانی طاق نمای محراب که به خط کوفی می باشد.
بررسی ویژگی های خوشنویسی
در نمونه های بررسی شده از کتیبه های ثلث اغلب با دو گونه کتیبه سروکار داریم یکی آن دسته که نویسنده یا طراح کتیبه خود سازنده آن بوده که در این آثار نشانی از نام کاتب به چشم نمی خورد و در عوض نام سازنده کتیبه با عنوان عمل همراه است که معمولا خط این کتیبه ها از حیث خوشنویسی چندان مرغوب نیست و از گونه ای خط تحریری متاثر است.
مانند کتیبه محرابی شبستان شرقی مسجد جامع اصفهان. در این اثر خط کتیبه اصلی محراب چندان مشخص نیست و ویژگی هایی متفاوت از قلم های مختلف را در خود دارد، مانند کتیبه محراب مسجد کرمانی دسته دوم کتیبه هایی است که کاتب و نویسنده، سازنده آن نیست یا اگر هست وجه خوشنویسی را بر صنعت گری ارجح دانسته و در رقم کتیبه غالبا نام کاتب را همراه عباراتی هم چون کتبه می بینیم.
خط بیش تر این کتیبه ها از حیث خوشنویسی قابل توجه است و به دست خوشنویسان بزرگ آن عهد نوشته شده است. نمونه هایی فراوان از این دسته در آثار سده های هشتم و نهم وجود دارد مانند کتیبه مسجد گوهرشاد اثر بایسنقر، خانقاه ابوبکر تایبادی اثر جلال جعفر و مسجد عتیق شیراز اثر یحیی صوفی غیره. اما در آثاری که به دست خوشنویسان کتابت شده تاثیر خوشنویسی بر کتیبه ها را بیش تر در نحوه کتابت مفردات باید جست. زیرا چنان که در آثار مشخص است ترکیب بندی اغلب کتیبه های ثلث به ویژه آثار سده هشتم هجری به بعد تفاوت هایی بنیادی با ترکیب بندی آثار خوشنویسی و کتابتی ثلث دارد.
مهم ترین تفاوت در چند طبقه بودن ترکیب بندی کتیبه هاست که در خوشنویسی معمولا چنین ترکیب بندی ای وجود ندارد. این ویژگی از مهم ترین ویژگی از اصول اصلی کتیبه نگاری در سده نهم هجری به شمار می رفته زیرا سراج شیرازی در رساله تحفه المحبین در ذیل معرفی قلم ها از قلم کتابه یاد کرده و برخی از قواعد کتابت آن را شرح داده است. از آن جمله عبارتی است که در این باره آورده است ، و آن خط را شاید که بر بالای یکدیگر نویسنده و در یک سطر جایز است که سه طبقه نوشته شود و در هر طبقه رعایت کرسی به نوعی بنمایند که مخالف اصول و قاعده نشود، و باید که از اصول ثلث و محقق بیرون نباشد.[2]
چنان که در متن آمده این قاعده درباره کتیبه نویسی ثلث و محقق قابل اجرا است. از این رو می توان آن را از اصولی دانست که منحصر به کتیبه نویسی مربوط می شود و در خوشنویسی به کار نمی رود چنانچه تحولات خط ثلث را در نظر بگیریم و جویای رابطه این تحولات با تحولات کتیبه نگاری باشیم می توان نتیجه گرفت که از زمان وضع قلم های ششگانه تا زمانی که نخستین نمونه های خط ثلث در کتیبه نگاری مشاهده شده بیش از یک قرن فاصله را باید مدتی دانست که این قلم ها در میان خوشنویسان و سپس کتیبه نگارن رواج یافت.
البته برای این ادعا مستندات مکتوب نیز در دست است. قاضی احمد قمی در گلستان هنر کتیبه نویسی و مثنی برداشتن را از اختراعات ابن بواب میداند. و از آن جا که این بحث را در در ذکر خط ثلث و مایشبه و پیدا شدن آن مطرح کرده درباره خط ثلث صدق می کند. از زمان وضع قلم های ششگانه به دست ابن مقله تا وفات ابن بواب نیز حدود یک قرن تفاوت زمانی است.
از سوی دیگر از آن جا که کتیبه های ثلث نخستین مانند کتیبه مسجد توران پشت کم تر به دست خوشنویسان ماهر کتابت شده و خط کتیبه ها را اغلب سازندگان کتیبه ها و صنعت گران نوشته اند پس بررسی تحولات این خط بر کتیبه نگاری تقریبا مقدور نیست زیرا کتیبه سازانی که بر اساس قواعد کتیبه نمی نوشتند از تحولات آن نیز بی خبر بودند و آن چه را در این کتیبه ها می توان بررسی کرد بیش تر خط ثلث تحریری غالب بر این کتیبه هاست. گفتنی است در آثاری که بررسی شد از آغاز سده هشتم نام خوشنویسان را در زمره کتیبه نگاران می بینیم.
همچنین از همین زمان است که شمار کتیبه هایی که در آن ها قواعد خوشنویسی به طرز نسبتا دقیقی افزایش پیدا کرده است. از زمان ابن بواب یعنی آغاز سده پنجم هجری قمری تا یاقوت مستعصمی یعنی سده هفتم هجری قمری تحولی اساسی در نگارش قلم های ثلث و محقق روی نداد. اما از زمانی یاقوت و رواج شیوه یاقوتی و نیز هم زمان با گسترش کار خوشنویسان در کتیبه نگاری تحولی اساسی در کار کتیبه نگاری ثلث مشاهده می شود.
هر چند در سده هشتم هم چنان آثاری ساخته می شد که از حیث رعایت قواعد خوشنویسی چندان مورد توجه نیست، آثار زیادی هم وجود دارد که به دست خوشنویسان نامی و با کیفیت عالی و گاه ممتاز کتابت شده است. در سده نهم اغلب کتیبه های بناهای مهم به دست مهم ترین خوشنویسان آن عصر نوشته شده است.[8]