بخشی از مقاله

چکیده

هدف اصلی این مقاله بررسی انواع هوش و کاربرد هوش های هشت گانه گاردنر در آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی است. سوال اساسی مطرح شده در این مقاله این است که روش های آموزشی به شیوه هوش های چند گانه گاردنرچه ارجحیتی بر روش های سنتی دارد؟ این مقاله از نوع مروری و روش آن تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات لازم از روش کتابخانه ای و منابع مکتوب و غیر مکتوب استفاده شده است.

دراین مقاله تعریف هوش،نظریه هوش های چندگانه،انواع هوش،نظریه هوش های چندگانه در تدریس،بررسی روش های سنتی تدریسMI ،تکنیک های آموزشی قابل استفاده به شیوه های هوش های چند گانه، پیشنهادات و توصیه های کاربردی وانواع ارزشیابی باتوجه بهMI،مورد توجه قرار گرفته است.آموزش در رویکرد سنتی،تنها با هدف انتقال دانش به یادگیرندگان،باروش سخنرانی واغلب برمبنای هوش زبانی-کلامی ومنطقی-ریاضی انجام میشودوازسوی دیگر نظریه هوشهای چندگانه،بستری را مهیا میکندتا بر اساس تفاوتهای فردی، یادگیری از طریق اصلیترین ابزارهای شناخت هریک از فراگیران صورت پذیرد.

مقدمه  :

هوش به عنوان یکی از وجوه قابل توجه در سازش یافتگی انسان با "محیط"از عوامل مهم در تفاوت افراد بشر بایکدیگر به شمار می آید.گستره ی هوش بر حسب عوامل تشکیل دهنده ی آن موضوعی هست که مورد توجه صاحب نظران این حوزه بوده است. برخی هوش را به عنوان ماهیتی واحد معرفی می کند برخی دیگر آن را واجد مولف ها و مقوله های بی شماری می دانند

دیدگاه سنتی برای هوش انسانی ماهیتی ساده،یکپارچه و تک عاملی قائل است وریشه در کوشش های ناظربه شناسایی عامل اصلی موفقیت های تحصیلی دانش آموزان در اوایل قرن20 دارد.

این کوشش ها منجر به طراحی ابزاری موسوم به سنجش هوش بهر شد.که به طرزی گسترده در نظام های آموزشی مورد استفاده قرارمی گیرد. گاردنر باطرح این معنا که هوش دارای انواع؛اشکال ومظاهر گوناگون است وتاکید بر این واقعیت که آحاد انسان دارای نیم رخ های هوشی متفاوتی هستند؛ مبدا تحرکات فکری - نظری - وعملی گسترده ای در پاره ای از نظام های آموزش وپرورش در جهان شد که با تکیه بر مفهوم هوش چندگانه در جهت ایجاد تنوع و گوناگونی برنامه های آموزشی خود گام برداشته اند

هاوارد گاردنرروانشناس معاصر،برای نخستین بار باتعریفی از هوش مبنی بر آنکه هوش،توانایی خلق محصول موثر،یاخدمت باارزش دریک فرهنگ است،با به چالش کشیدن تلقی سنتی از هوش، هشت گونه مختلف از هوش را مقوله بندی کرد.این مقولات عبارت اند از: هوش »کلامی-زبانی « ، هوش» منطقی-ریاضی « ، هوش » بصری-مکانی « ، هوش» حرکتی-جسمانی « ، هوش » موسیقیایی « ، هوش » میان فردی « ، هوش » درون فردی « و هوش» طبیعت گرا 

نظریه گاردنر الزاما" به هشت هوش یاهشت توانایی محدود نمی شود.او معتقد است که احتمالا بیش از هشت هوش وجود دارد و در یکی از آثار خود - 1999 - هوش» معنوی « و هوش» وجودی - هستی گرایانه - « را نیز مطرح کرده است منظور او از طرح این هوش ها اذعان به وجود » توانایی های اندیشیدن در باره ی پرسش های بزرگ مربوط به معنای زندگی است«

از نظر گاردنر هوش های چندگانه می توانند نقش زیادی در یادگیری و آموزش دانش آموزان داشته باشند. آگاهی از تئوری هوش های چندگانه،معلمان را بر می انگیزد تاروش های متفاوتی برای کمک به همه ی دانش آموزان کلاس بیابند.به اعتقاد گاردنر،اساس تئوری های هوش های چندگانه،محترم شمردن تفاوت های افراد، تنوع فراوان روش های یادگیری،شیوه های ارزیابی در این روش ها و اثرات مختلف به جا مانده ازاین تفاوت هاست

نظریه ی هوش های چندگانه می تواند به عنوان یک الگو در راهبردهای ساختاری جهت موفقیت دانش آموزان به کار رود.زمانی که دانش آموزان در فرآیند یادگیری به طور فعالانه درگیر می شوند،و به این موضوع اعتقادداشته باشند که در فرآیند یادگیری به طور موثر وفعال شرکت دارند،به خودی خود انگیزه ی آنان برای یادگیری بیشتر افزایش می یابد 

هوش چیست؟

هوش،درلغت به معنی عقل،خرد ، فهم وشعورآمده است.

هنگامی که واژه »هوش« به گوش ما میخورد معمولاً مفهوم ضریبهوشی - IQ - به ذهنمان میآید. هوش معمولاً به عنوان توانائیهای بالقوه عقلانی تعریف میشود. چیزی که ما با آن زاده میشویم، چیزی که قابل اندازهگیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است

تعریف هوش از نظر گاردنر،که مبنای به رسمیت شناختن اشکال گوناگون هوش می باشد عبارت است از :قابلیت حل مسأله یا تولید - خلق - یک محصول ،ساخت چیزی که دست کم در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می شود

گاردنر ادعا میکند که همه ابناء بشر هوشهای چندگانه دارند، این هوشهای چندگانه می توانند پرورش یافته و تقویت شوند، یا نادیده گرفته، تضعیف شوند. او معتقد است که افراد انسانی می توانند به محرکهای محیطی از راههای گوناگون پاسخ دهند و هر فرد معمولی دارای حداقل توانمندی بنیادی درهر یک از انواع هوش است، اما هر کس در برخی هوش ها نسبت به دیگر هوش ها برجستگی بیشتری دارد،مثلا یک نفر می تواند نویسنده ارزنده ای باشد، زیرا از لحاظ هوش کلامی بسیار قوی است اما همین شخص به دلیل ضعف در هوش فضایی ممکن است هنگام رانندگی در بزرگراه ها نتواند مسیر خود را به راحتی بیابد

نظریه ی هوش های چندگانه :

نظریه ی هوش های چندگانه توسط پروفسور هاروارد گاردنر در دانشگاه هاروارد پایه گذاری شد . پس از تأییداین نظریه به عنوان یک نظریه ی تعلیم وتربیت پایه وقابل کاربرد جهانی از سوی یونیسف، پروفسور وحید حسن وارد ایران شد و کارگاهی راتحت عنوان فراگیری فرادهی بر مبنای هوش های چند گانه در باشگاه فرهنگیان تهران برگزار کرد.

شناسایی وپرورش تمام هوش های بشری و کلیه ی ابعاد وتوانمندی های هوشی دانش آموزان اهمیت بسیاری دارد . بر اساس نظریه ی پروفسورگاردنر ما انسان ها همگی از نظر هوش و توانایی کاربرد هوشهای چندگانه تفاوت داریم،چون از توانایی و پتانسیل ذهنی و هوشی متفاوتی برخورداریم

تئوری هوش های چندگانه یک تئوری آموزشی استکه ابتدا در سال 1983 در کتاب گاردنر تحت عنوان » چارچوب های ذهن،تئوری هوش های چندگانه« مطرح گردیدو سپس در سال های بعد مورد بازبینی قرار گرفت. که این تئوری هوش های مختلفی را در انسان تشریح می نمود.

گاردنر در ابتدا هفت نوع هوش را در انسان متصور می شد که عبارت بودند از: -1هوش زبانی -2هوش منطقی-ریاضی-3هوش فضایی-4 هوش جنبشی- حرکتی-5 هوش موسیقیایی-6 هوش میان فردی -7 هوش درون فردی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید