بخشی از مقاله
چکیده
بر اساس نظریه استعاری معاصر، استعاره مختص زبان ادب نیست و در کاربرد روزمره انسان نیز جای مهمی دارد. در یک اقلیم خاص، گویشوران آن منطقه با پدیدههایی که مشخصه آن زیست بوم است سازگار میشوند و از آن پدیدهها برای درک استعاری و خلق جهان مفهومی خود استفاده میکنند. مقاله حاضر به بررسی استعارههای مفهومی در داستان "یزله درغبار" از دیدگاه شناختی و مشخصاً نظریه استعاری لیکاف 1980 میپردازد. پرسش اصلی مقاله این است که اقلیم جنوب و محیط زیست چگونه نویسنده را در خلق استعارههای شناختی ویژه برای دستیابی به سبک شخصی یاری رسانده است؟
بررسی و تحلیل دادهها، نشان میدهد که نویسنده با کاربرد استعارههایی که حوزهی مبدأ آنها برگرفته از زیستبوم و پدیدههای طبیعی آن است فضایی واقعی و پویا ایجاد نموده که رنگ و بوی اقلیم خاصی را نشان میدهد و فضای داستان را با فضای داستانی که در کنار دریا و جنگل نوشته شده باشد متفاوت میسازد. همچنین بسامد معنادار استعارههای هستیشناختی، ساختاری و جهتی در داستان بیانگر سبک ویژه این نویسنده بومگراست. این مسأله موجب میشود که داستان هویت داشته باشد و خواننده قادر به همذاتپنداری با محیط باشد و به زبان خاص نویسنده و سبک نوشتاری او دست یابد.
.1 مقدمه
زبانشناسی شناختی از علوم جدید و نوپایی است که سابقهاش کم و بیش به چهل سال میرسد. یکی از ویژگیهای زبانشناسی شناختی توجه خاص آن به استعاره است
در زبانشناسی شناختی، نظریه استعاره درباره ماهیت شناخت مفهومی انسان است. نظریه استعاره مفهومی را نخستین بار جرجلیکاف و مارکجانسون - 1980 - مطرح کردند، از نظر آنها استعارهها نه تنها ابزارهای ادبی و زیبایی شناختی محسوب می شوند، بلکه مبنای اندیشه و تفکر انسان نیز میشوند، انسان استعاری میاندیشد و استعاری زندگی میکند
همانطور که انسانها بر طبیعت و جهان تأثیرگذارند، از سوی دیگر از طبیعت تأثیر میپذیرند و این تأثیر بر تفکر و ذهن انسانها نمایان و بر زبانشان جاری میشود - راکعی و نعیمی: . - 1 :1395 محیط طبیعی و فیزیکی، زبان و در وهله نخست، واژههای آن را و سپس استعارههای آن را شکل میدهند. در یک اقلیم خاص، گویشوران آن منطقه با چیزها و پدیدههایی که مشخصه آن زیست بوم است سازگار میشوند و از این پدیدهها برای درک استعاری و خلق جهان مفهومی خود استفاده میکنند
در تکوین سبک یک نویسنده علاوه بر انگارهها و انگیزشهای فردی و درونی، شمار زیادی از محرکهای مرتبط با محیط اجتماعی و جغرافیایی که همگی به خاستگاه اقلیمی نویسنده مربوط میشود اثرگذار بوده است و فضای ذهنی نویسنده را تحت شعاع قرار میدهد به گونهای که نویسنده از کلمات و استعارههایی استفاده میکند که متناسب با محیط است
در مقاله حاضر، بررسی تأثیر اقلیم بر روی طرز تفکر و اندیشه نویسنده داستان یزله در غبار - 1393 - از علی صالحی است. علی صالحی از نویسندگان جوان بوشهری سال 1347 در روستای فاریاب دشتستان در استان بوشهر متولد شد. از ایشان تا امروز چند مجموعه داستان و رمان کوتاه منتشر شده است. کتابهای او عبارتند از: مجموعه داستان »کولی عاشق» « لکههای گرد«، » پاس عطش« و » رمان یزله در غبار.«
.1 . 2 بیان مسأله
نظریه استعاره شناختی یکی از مهمترین رویکردها در زبانشناسی شناختی است. پس از آن که جرج لیکاف و مارک جانسون در 1980 این نظریه را مطرح کردند از آن به شدت استقبال شد و تأثیر زیادی در حوزه پژوهشهای زبانشناسی گذاشت. لیکاف و جانسون در نظریه استعاره شناختی بیان نمودند که دریافت آدمی از پدیدهها بر پایه استعاره شکل میگیرد
همچنین آن دو معتقدند جایگاه استعاره به کل در سطح زبان نیست بلکه سراسر زندگی روزمره و از جمله حوزه اندیشه و عمل ما را نیز در برگرفته است
سایپر Sapir جزو نخستین زبانشناسانی است که به طور خاص ارتباط بین زبان و محیط زندگی را بررسی کرد و نشان داد چگونه عوامل بیرونی در زبان نمود پیدا میکنند
در مقاله حاضر، هدف بررسی تأثیر اقلیم و محیط زیست بر روی طرز تفکر و اندیشه نویسنده است که در قالب استعاره بازنمود مییابد و سؤال قابل طرح این است که اقلیم جنوب چه تأثیری بر شکلگیری استعارهها در ذهن نویسنده داستان یزله در غبار داشته است؟ آیا استعارههای شناختی داستان، در نشان دادن رابطه نویسنده با اقلیم جنوب موفق بوده است؟
.1 . 3 پیشینه مطالعات
مطالعه در باب استعاره مفهومی از 1980 و با انتشار کتاب »استعارههایی که با آن زندگی میکنیم« شکل جدیدی به خود گرفت. لیکاف و جانسون در این تحقیق فراگیر، بنیان درک سنتی از این مفهوم را زیر سؤال بردند و به این نتیجه رسیدند که استعاره نه فقط آن چیزی است که در قالب واژهها بازنمود دارد، بلکه استعاره جزء ویژگیهای نظام مفهومی ذهن ما است. با این حال لیکاف و جانسون اولین کسانی بودند که نظریه محوریت استعاره در زبان را مطرح کردند
اینگونه پژوهشها در سالهای اخیر سرعت چشمگیری گرفته است. از پژوهشهای مطرح در این زمینه میتوان به مقالات: »نظریه استعاره مفهومی« - هاشمی: - 1389 که نویسنده در این مقاله به بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر دیدگاه کلاسیک آن پرداخته است. »بررسی استعاره شناختی در کارآواهای خراسان جنوبی« - فاروقی هندوالان و حسینی: - 1393 که در این پژوهش استعارههای هستیشناختی در کارآواهای خراسان جنوبی در دو بخش انسان به مثابه حوزه مبدأ و غیر انسان به مثابه حوزه مقصد بررسی شده است. »بررسی استعارههای مفهومی در ترانههای عامیانه گویش بختیاری از دیدگاه شناختی« - عسکرنیا: - 1391 که این مقاله به بررسی انواع استعارههای هستیشناختی، جهتی و ساختاری در ترانههای گویش بختیاری از دیدگاه شناختی پرداخته است. تحلیل این استعارهها و مضامین آنها تأثیر فرهنگ، اقلیم و ایدئولوژی نویسندگان را در نوع و کاربرد استعارههای شناختی آشکار میکند.