بخشی از مقاله

چکیده:

در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970جنبشی در هنر با عنوان مینیمالیسم پا به عرصه گذاشت که سبب به چالش کشیدن مدرنیسم گشت. از نظر برخی مفسران این هنر دنبال رو هنر مدرنیسم میباشد و برخی این جنبش را نقطه مقابل هنر مدرنیسم میدانند. اما اینگونه به نظر میرسد هنر مینیمالیسم نمیتواند دنبال رو یا تکامل یافته مدرنیسم باشد زیرا پایه این هنر، صنعتی و کلاسیک است و ذهنیتگرایی در آن جایی ندارد.

در نتیجه یک جنبش جدایی از مدرنیسم است و به دلیل سادگی، کمینهگرایی و نفی هرگونه پیچیدگی مفاهیم که مشخصه اصلی گرافیک هم میباشد ما به وضوح در شاخههای گرافیک از جمله پوستر، لوگو و...آن را مشاهده میکنیم. هنرمندان مینیمالیسم چیزی را به عناصر کارشان تحمیل نمیکنند و میگویند، هر عنصری با ذاتی که دارد و با کارکرد و عوامل موثر بر محیط معنا پیدا میکند.

مسأله اساسی که در این مقاله مطرح میشود به این صورت است جنبش مینیمالیسم چه کارکردی میتواند در زمینههای گرافیک داشته باشد؟

در صورت قرار گرفتن مینیمالیسم در گرافیک چه شاخص هایی مد نظر قرار میگیرد؟
مقدمه:

مینیمالیسم یا کمینه گرایی، مکتب هنری است که آثار خود را بر پایه سادگی بیان، روشهای ساده و خالی از  پیچیدگی معمول فلسفی یا شبه فلسفی گذاشته است.مینیمالیسم پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکا در اواخر دهه 1960و اوایل دهه 1970 میلادی مورد استقبال قرار گرفت و گسترش پیدا کرد.

مینیمالیسم در شکلهای مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی استفاده می شود. این هنرمندان معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، از میتوان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت.

هنرمندان این سبک میتوان به دیوید اسمیت، دونالد جاد، ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچاردِسرا اشاره کرد.

آثار هنرمندان مینیمالیست گاه کاملا تصادفی پدید آمده و گاه زاده شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. مینیمالیسم نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است - Less - is more یعنی کمتر غنیتر است هنر کمینه یا مینیمال آرت به خصوص در ارتباط با آثار سه بعدی و از ایالات متحده شروع شد پژوهشهای پیروان این جنبش شامل انواع ساختارهای م دولی، فضایی، شبکه ای و جفت کاری بود، که هدفش توضیح مجدد مسایلی چون فضا، فرم، مقیاس و محدوده بود و در نتیجه هرگونه بیانگری و توهم بصری را نفی میکرد . آنها روشی خردگرایانه را در ترکیببندی به کار میبردندکه شامل مجموعههای منظم سادهای از واحدهای همانند و جابه جا شونده بر اساس ریاضی با قابلیت بسط و توسعه میشد.

تعریف گرافیک:

قبل از هر چیز باید بدانیم که هنر گرافیک چیست؟ گرافیک هنری تازه و ساده و آزاد است که این هنر ابتدا در دامان نقاشان اروپایی شکل گرفت و سپس بصورت رشتهای خاص و نو برای خود مخاطبانی کسب کرد که به صورت یک هنر بینظیر پدیدار شد و مخاطبان نمایشنامهها، تئاتر و کتابها را راهی برای کسب اطلاعات بهتر در مورد اثر دلخواهشان میخواستند و این جا بود که پوستر با همان اعلان وارد عرصه هنر شد که البته این هنر به زیرشاخههای تقسیم شد که در راستای هنر بود. از آن پس هنر گرافیک از نقاشان و خوش نویسان جدا شد و رشتهای در هنرهای تجسمی در دنیا بوجود آمد. که آن را گرافیک نامیدند.

گرافیک کلمه یونانی از مصدر یونانی - نوشتن - می آید. و هم به معنای خراشیدن و حک کردن هم است. تعریف دیگر آن کشیدن تصویر از روی یک چیز و طراحی است. پس در کل گرافیک به معنای اثری که در کوتاه ترین زمان و با استفاده از کمترین عناصر بصری بیشترین اثر و اطلاع را به بیینده برساند و بنابراین همه پدیده هایی را در بر می گیردکه ایجاد شده اند به شکل یک نشانه، علامت ، نقشه ، طراحی، کشیدن از روی یک چیز و به ویژه طراحی خطی یک پدیده.

طراحی گرافیک پیشه یا هنر ارتباط بصری است که از آمیزش تصویرها، واژه ها وایدهها ترکیب شده تا اطلاعاتی را به تماشاگر برساند و به ویژه در او تأثیر مشخصی بنهد. توسعه رشته گرافیک زمانی شکل گرفت که عصر صنعتی شدن و تولید انبوه کالای صنعتی وغیرصنعتی آغاز شد و برای عموم مردم تبلیغ کردن نیازمند زبان مشترکی بود که از تلفیق خطوط، رنگها و علامتهایی باشد که تصویر شکل گرفته بتواند خواسته تولید کننده محصول را برآورده سازد.

ارتباط تصویری با پیشرفت وتوسعه تکنولوژی از طریق امکانات متوعی که در دنیا ایجاد گردیده در امر پیام رسانی وانتقال مفاهیم موثر مواقع شده است. یک نقاش ایتالیایی در تعریف گرافیک چنین میگوید: - گرافیک کار مشکلی است چون با یک نقطه و یا یک خط باید به اندازه یک کتاب سخن گفت و البته همه ی راز زیبایی گرافیک نیز در همین نکته نهفته است - .

البته من از گروه زیادی از دانشجویان نقاشی و متاسفانه گرافیک خود نیز همین تعریف سطحی نگرانه از گرافیک را شنیدهام. البته از گروه نقاشی خیلی نمیشود خورده گرفت و تفاوت بین نقاش و گرافیست در همین است که در گرافیک سفارش دهنده وجود دارد و نظر عامی هم مهم است ولی در نقاشی نه. باید گفت که در گذشته گرافیک را به دو دسته تقسیم بندی می کردند: -1 گرافیک تجاری -2 گرافیک هنری ولی امروزه گرافیک فقط یک دسته بندی دارد و آن هنر گرافیک تجاری است و آن به این معنا که هنریست برای ایجاد آثار گرافیکی با هدف جذب بیشترین مخاطب!

باید گفت که هنر گرافیک از کلی گویی و فلسفه چینی زیاد پرهیز میکند و هنر گرافیک سعی دارد سادهگرایی و اثر گذاری شدید را بسط دهد. قبل از اینکه به سادهگرایی یا مینیمالیسم درگرافیک بپردازیم کلمه مینیمالیسم را کاملاً توضیح میدهیم.

ساده گرایی:

ساده پسندی یا مینیمالیسم - به انگلیسی :Minimalism یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است.

مینیمالیسم جنبشی دراشکال مختلف هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی است، که در آن به افشای ماهیت یا هویت موضوع از طریق از بین بردن تمام اشکال، رنگها، فرمها و ... غیر ضروری ویژگی ها یا مفاهیم است. مینیمالیسم هر طراحی و یا هر سبک است که در آن ساده ترین عناصر، مورد استفاده قرار گفته اند برای رساندن حداکثر اثر مفهوم و حداکثر تاثیر گذاری .

ساده گرایی را می توان زاییده هنرمندان روس دوره پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختار گرا بودند و به خلاصه نمای و اشکال هندسی گرایش داشتند. ساده گرایی پس از جنگ جهانی دوم در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 میلادی گسترش پیدا کرد در خلال سال های دهه 1960 دوره پرشکوهی که هنرمندان ساختارگرا، هم در عرصه معماری و هم در نقاشی و مجمسمه سازی، گرایش هایی متکی بر خلاصه نمایی و هندسه گرایی را در آثارشان متظاهر ساختند. به طور مثال آثار مالویچ با اثر - سفید روی سفید - منطقی از ایجاز در هنر را مطرح ساخته است. که بعدها منبع الهام سایر هنرمندان اروپایی قرار گرفت. این تجربیات هنرمندان روسی بار دیگر در دهه 1950 و اوایل 1960 در آمریکا توسط رابرت راشنبرگ جوان در مجموعه تماماً سفید او و نیز توسط ادرین هارد در تابلوهای تماماً سیاهی که شیارهایی رنگی در آن محو شده بودند و در اروپا توسط ایوکلین - 1928-62 - با کارهای تک رنگش و نیز توسط پیرو مانترونی - 1933-63 - در سر آکروم مجداًد به صورت دیگری به کار گرفته شد.

هنرمندان دیگری که به شیوه مینیمال یا مشابه آن نقاشی می کردند عبارت بودند از رابرت ریمن 1930 - میلادی - که به روی بوم کشیده شده بر چارچوب، با استفاده از میناکاری روی مس کار می کرد و اگنس مارتین - متولد - 1912 که آثاری را با ترکیبی از شیارهای تقریباً نا پیدا بر روی زمینه ساده و تک رنگ ساخت. در حقیقت آنچه که مینیمالیسم جستجو می کرد مفهومی تازه از نظم دهی و تمامیت بخشی بود که در آثار تونی اسمیت بخوبی تجلی پیدا کرد.

هنر ABC هنر خشک و سرد، هنر طرد کننده سازه های اولیه اصیلی از جمله رایج ترین عناوین به کار رفته برای این هنر بودند سرانجام به هنر مینیمال بسنده شد. این اصطلاح نخستین بار توسط ریچارد ویلیام فیلسوف هنر انگلیسی در 1965 به کار رفت هر چند باید گفت ویلیام در مقاله ی خود تحت عنوان هنر مینیمال ضمن ارائه نظریه اش در مورد به حداقل رساندن محتوای هنری آثار بی شمار پنجاه سال گذشته حتی یک هنرمند را به عنوان شاهد مثال نیاورد. مینیمالیسم آخرین جریان عمده مدرنیست ها است و همهی آنچه بعد از آن آمده است را پست مدرنیسم میدانند. مینیمالیسم در فلسفه معتقد است که معدود نیازهای انسانی برای زندگی کافی است .

ساده گرایان بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیب بندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی بسیار ساده شده قرار گرفته باشند میتوان به کیفیت ناب رنگ، فرم ، فضا و ماده دست یافت. آثار هنرمندان ساده گرا گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زاده شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. سادهگرایی نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است که کم زیاد است.

این جمله که خود شالوده ی مدرنیسم است به این مطلب اشاره میکند که مینیمالیسم در مدرنیسم ریشه دارد و اغلب به عنوان عکسالعملی در برابر اکسپرسیونیسم انتزاعی تفسیر میشود که پٌلی به سمت پست مدرن میزند. در سوی دیگر طرفداران مینیمال آرت بیش از اینکه به احساسات شخصی و بیان آنها علاقه مند باشند، نگاهشان به یک روش منطقی و مفاهیم فیزیک عمومی مانند تصاعدهای ریاضی و جاذبه بود. شاید بتوان گفت که هنر مینیمال دو ویژگی عمده دارد، استفاده از قوانین فیزیک در خلق آثار و استفاده از استعاره ها و نشان ها با تکیه بر همین اصل آنها روی سطوح بسیار بزرگ کار خود را عرضه میکردند.

در این موقعیت، منتقدان محافظه کار با مشاجرات پٌر سروصدای قلمی خود به این امر واکنش نشان میدادند. که در قسمت منتقدین کاملاً شرح خواهم داد و میتوان گفت مینیمال آرت از مصالح پیش ساخته استفاده و اصل تقسیم کار را به هنر آبستره منتقل میکرد.

زیبایی شناسی مینیمالیستی

مینیمالیسم یک جنبش خویشتن داری و اعدال فرهنگی در برای هیجانات هنر مدرنیستی بود. یک عکسالعمل کلاسیک دربرای شور وحرارت رمانتیک و خود شیفتگیهای نقاشان آبستره اکسپرسیونیست که پیوسته در مسیر ایده آلیسم تخیلی به پیش میرفتند. تفکر مینیمالیستی از لحظه زایش در ا بتدای دهه 1960 تا گستره بسیار وسیع اش که بعدها طراحی صنعتی، معماری و مد را نیز در برگرفت، همواره یک دنیای عاری از پراکندگی، بدون مرکزیت و یک تجربه آکنده از وحدت و یک پارچگی بود. دنیایی که ابتدا بر محور چند هنرمند خاص شکل گرفت، ولی به تدریج نفوذ آن را همه جا فراگیر شد.

شی مینیمالیستی اگرچه در زمان پیدایش خود در دهه 1960مطلقاً چیز تازه ای بود، اما عمیقاً ریشه در برخی جریان های شاخص مدرنیستی داشته و در عمل به نوعی تکامل آنها بود. بسیاری از آثار هنری مدرنیستی واجد جلوه های مینیمالیستی هستند، لیکن هیچ یک به طور قطعی یک اثر مینیمالیستی محسوب نمیشوند. تعابیر و پندارهایی که بعضاً مینمالیسم را با راهبرد کمینه گرایی و کاستن های مدرنیستی مساوی میگیرند، در حقیقت به یک شرط لازم، اما مطلقاً ناکفی، در تعریف این جریان اشاره می کنند.

در واقع کیفیت مینیمالیستی، نه در وجه ظاهری شی هنری، بلکه در مفهوم باطنی آن پدیدار می شود. بنابراین در شناخت و تعریف این هنر، نخست باید پرده پندارهای رایج و تعابیر سطحی را کنار زد تا به حقیقت زیبایی شناختی آن، در ورای کمینه گرایی یا خلاصه کردن عناصر تصویری، دست یافت. توصیه اکید مدرنیسم به روایت مفسر بزرگ آن کلمنت گرینبرگ، تمرکز و تلخیص در اثر هنری با هدف دستیابی به عصاره ناب و تمامیت غایی آن بود.

هنر مینیمالیستی از همین نقطه عزیمت خود را به سوی قلمروهایی فراتر از مدرنیسم آغاز کرد و در این مسیر از برخی قواعد اصلی هنر مدرن مثل »ترکیب« و »تعادل« عبور کرد تا به موجودیتی یک دست، یک پارچه و غیرساختاری دست یابد. فرجام کار شا لوده ای روشمند و خردگراست مبتنی بر عناصر تکراری که به طرز آشکاری از منطق فناوری نوین در تولید صنعتی الهام میگیرد.

شی مینیمال در نهایت، نقاشی مدرنیستی که خود وام دار آن بود را پشت سر گذاشت و بدین ترتیب حرکت رادیکالی که با بوم های ساده و یک دست جکسون پولاک، مارک روتکو و بارنت نیومن آغاز شده بود، سرانجام از احجام هندسی و شالوده های صنعتی سر برآورد.

اما برای بسیاری از هنرمندان آوانگارد ،این جنبش هنری واحد نیروی رهایی بخش بود که در بن بست جریان مدرنیسم می توانست نجات بخش استعدادهای نوگرا و نواندیش باشد. استعدادهایی که مصمم به طرد محدودیت های شی هنری، زیبا شناسی مدرنیستی و چارچوب های کلاسیک در فرایند آفرینش هنری بودند. گسترش مینیمالیسم نزد آنان ورود هنر به یک دنیای پیشرفته، بدون اغتشاش و سرشار از نظم و یک پارچگی بود، دنیایی متعالی بدون مرکز یا محوریت و مبتنی بر خرد ریاضی گونه. 1 بدین ترتیب در حالی که مفسرین برجسته هنر مدرن »مینیمالیسم« را در تعارض با دستاورهای متعالی این هنر تلقی میکردند، نظریه پردازان موج نوین، آن را نقطه تولد یک حرکت پست مدرنیستی می پنداشتند.

نخستین عناوینی که به حرکت ساختارشکن این هنرمندان اطلاق شد، بسیار متنوع بود. از جمله عنوان - ABC ART - یا هنر متوالی گونه که ناظر بر جوهر تکراری و ماهیت سریالی کارهای هنرمندانی چون جاد، آندره و لوویت بود. 3همچنین »هنر معارض4«یا » هنر عینی5 «که هر دو به ستیز این آثار با نقاشی های تخیلی و توهم برانگیز اکسپرسیونیسم انتزاعی اشاره داشتند. در عین حال با توجه به انبوه حجم های خالص در آثار مینیمالیست ها، برخی اسامی چون »ساختارهای بنیادین6 «و یا »هنر کمینه گرا7 «نیز گهگاه مورد استفاده قرار می گرفتند. بنابراین در این سالها تقریباً هر اثری که شکلی انتزاعی و هنری داشته و کماپیش تک رنگ و به طور مبهمی ساده و عینی به نظر می رسید با عنوان کلی هنر مینیمال شناخته می شد.

درسال 1966 با برگزاری دو نمایشگاه در معرفی وجوه متنوع تفکر هنری مینیمالیستی، نقطه عطفی تاریخی را در حیات این جنبش رقم زد. ابتدا نمایشگاه » نقاشی سیستماتیک8 « در موزه گوگنهایم نیویورک و اندکی بعد نمایشگاه » شالوده های بنیادین9 «در موزه یهود این شهر که پیش از رویداد اول این رویکرد جدید هنری را تشریح کرد. بسیاری از هنرمندان این دو نمایشگاه مشترک بودند و اکنون حضور تاریخی آنان به ع نوان نقطه پویش جنبش هنر مینیمالیستی شناخته می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید