بخشی از مقاله
چکیده
یکی از وظایف سیاست گذاران ، طراحی برنامه های عمده برای ترغیب جامعه به کارهای مفید است . نداشتن برنامه استراتژیکی و نداشتن تسلط و مدیریت بر اوقات فراغت افراد جامعه ، تهدیداتی را بر حوزه اجتماعی وارد می کند که برنامه ریزان و سیاست گذاران هر جامعه را بر بهینه سازی و کیفیت بخشی به اوقات فراغت افراد جامعه وا می دارد .
بدون شک روزی ذخایر کشور رو به اتمام می رود و نیروی انسانی تربیت یافته تنها سرمایه آن خواهد بود و از آنجا که مطالعه و کتابخوانی ارزانترین راه برای دست یافتن به این سرمایه عظیم است ، لذا مسئولان کشور باید متناسب با نیازهای جامعه به نهادینه کردن مطالعه و کتابخوانی به عنوان سبک زندگی اوقات فراغت گام موثری بردارند .
در هر جامعه ای نسل جوان نسبت به سایر نسل ها بیشتر مستعد تربیت برای مطالعه کردن می باشند ولی به دلیل عدم برنامه ریزی ، کم علاقگی به مطالعه آزاد و پائین بودن سرانه ی مطالعه و کتابخوانی جوانان بسیار نگران کننده است .
از این رو در مقاله حاضر ، نگاهی گذارا به علل پائین بودن سرانه ی مطالعه در کشور و ارائه راه حل های نظری نسبت به موضوع فوق پرداخته شده است .
مقدمه
یکی از وظایف برنامه ریزان و سیاست گذاران ، طراحی برنامه های عمده برای ارتقاء وضعیت علمی و ترغیب افراد جامعه به کارهای مفید است . نداشتن برنامه استراتژیکی و نداشتن تسلط و مدیریت بر اوقات فراغت افراد جامعه، تهدیداتی را بر حوزه اجتماعی وارد می کند که سیاستمداران هر جامعه را فکر واداشته است که بر بهینه کردن و کیفیت بخشی به اوقات فراغت افراد جامعه مدیرت داشته باشند.
بدون شک روزی ذخایر کشور رو به اتمام می رود و نیروی انسانی تربیت یافته تنها سرمایه آن خواهد بود و از آنجا که مطالعه و کتابخوانی ارزانترین راه برای دست یافتن به این سرمایه عظیم است ، لذا مسئولان کشور باید متناسب با نیازهای جامعه به نهادینه کردن مطالعه و کتابخوانی به عنوان سبک زندگی اوقات فراغت گام موثری بردارند .
در بین افراد جامعه نسل جوان بیشتر از نسل دیگر مستعد تربیت برای مطالعه کردن می باشند ولی به خاطر عدم برنامه معین برای تشویق جوانان به مطالعه ، پایین بودن سرانه مطالعه این نسل همچنان نگران کننده است . کم علاقگی به مطالعه کتاب آزاد در کشور است و امروز مردم ما نه تنها نسبت به خواندن کتاب به صورت آزاد خیلی بی توجه هستند، بلکه میزان رغبت به مطالعه روزنامه هم در کشور ما پایین است و به قول معروف اگر مشترکین دولتی نباشند و روزنامه ها روی میز ادارات پهن نباشد؛ مطبوعات هم با مشکل خودگردانی مواجه می شوند .
دانش آموزان در 12 سال تحصیلی به جز حفظ مسائلی که تا چند سال از ذهنشان پاک می شود چیز دیگر نیاموخته اند . درضمن باید توجه داشته باشیم که بسیاری از کتابهای منتشر شده در کشور ما کتابهای درسی دانش آموزان یا دانشجویان است و چاپ و نشر و خرید آنها حکایت از علاقه مندی مردم به مطالعه کتاب نمی کند و مهمترین عامل خرید و مطالعه برخی از کتابها توسط مردم، گرفتن مدرک تحصیلی یا گروه شغلی و... است که به نحوی مربوط به معیشت، زندگی پیدا کردن کار و افزایش حقوق است و هیچ ربطی به علاقه مندی مردم به مطالعه و کتابخوانی ندارد.
برنامه ریزی برای افزایش مطالعه آثار ادبی در اوقات فراغت، یکی از ضرورت های جامعه ماست . در جامعه ما، اکنون در این زمان ها، به دلایل متعدد، کمتر امکان مطالعه وجود دارد، حال آنکه با سیاستگذاری مناسب و شناخت علل عدم اقبال به مطالعه در هر یک از این مقاطع، می توان به افزایش سطح کتابخوانی در جامعه کمک کرد . امید است مسئولان فرهنگی کشور هم متناسب با نیازهای پیش روی کشور اهمیت دادن به نهادینه کردن فرهنگ مطالعه به عنوان سبک زندگی اوقات فراغت گام موثری برداشته و همیشه منتظر رسیدن روز و هفته کتاب نباشند
از این رو مقاله حاضر، با نگاهی گذرا به وضعیت کتابخوانی در ایران و علل پایین بودن آن، به مساله اهمیت و جایگاه مطالعه در اوقات فراغت و لزوم سیاستگذاری برای افزایش میزان آن می پردازد.
انواع مصرف کتاب
مصرف کتاب انواع گوناگونی دارد که نمی توان همه آنها را خواندن دانست. اسکار پیت، استفاده از کتاب را به دو دسته ابزاری و غیر ابزاری تقسیم می کند:
مصرف خودنمایانه کتاب، خرید کتاب به منظور سرمایه گذاری، خرید کتاب از روی عادت، خرید کتاب به دلیل وفاداری به یک آرمان یا شخص، و خرید کتاب به عنوان یک کالای هنری
پایین بودن میزان مطالعه در ایران
اکنون دیگر کسی در پایین بودن میزان مطالعه ادبی در ایران شکی ندارد و به اعتقاد برخی، این مساله، یک مساله اجتماعی است ، آمار مطالعه در کشور با مقایسه با کشورهای دیگر، بحرانی بودن میزان کتابخوانی در ایران را نشان می دهد. نتایج تحقیقات، بخصوص در باره اوقات فراغت نشان می دهد که بخش زیادی از اوقات فراغت افراد جامعه ، بخصوص جوانان بیهوده تلف می شود.
در یک نگاه کلی، میزان مطالعه در سراسر جهان کاهش یافته است و درصد بزرگسالان در جمعیت که مطالعه ادبی دارند از 56/9 درصد در سال 1982 به 46/7 درصد در سال 2002رسیده است. بیشترین میزان مطالعه در گروه سنی ؛54 45 سال با 51/6 درصد است و کاهش خوانندگان ادبی در گروه های سنی 18 - 24 و 25 - 34 شدیدتر بوده و از 58/9 و 63/1درصد در سال 1982 به 42/8 و 47/7 درصد رسیده است. کاهش خوانندگان ادبیات با افزایش استفاده از انواع رسانه های الکترونیکی شامل اینترنت، بازی های ویدیویی و وسایل قابل حمل دیجیتال همبستگی دارد. در سال 1990 ، خانوارها 5/7 درصد هزینه صرف خرید کتاب و 6 درصد صرف خرید ویدیو و وسایل صوتی و تصویری می کردند. این رقم در سال 2002 به24 درصد برای وسایل الکترونیکی و 5/6 درصد برای خرید کتاب رسیده است
اما میزان مطالعه ادبی در ایران، بسیار پایین تر از سرانه جهانی است. میزان مطالعه کتاب در میان ایرانیان در مقایسه با کشورهایی چون هند وفیلیپین بسیار پائین است .در واقع تنها 9 درصد ایرانیان با سواد به طور دائم کتاب میخوانند و نیز 20 درصد افراد دارای تحصیلات دانشگاهی به طور مرتب مطالعه میکنند و سرانه ی مطالعه ی هفتگی ایرانیان 56 دقیقه در هفته است - در مقایسه با هند که هفته ای 10ساعت می باشد - . در واقع هر بیست ایرانی در یک سال یک ساعت کتاب می خوانند.
علل پایین بودن میزان مطالعه در ایران
پژوهش های علمی در باره علل پایین بودن میزان کتابخوانی در ایران بسیار کم است. در یکی از این تحقیقات که در استان فارس انجام شده - مانند بحرانی، - 1379 ، مهمترین عواملی که می تواند میزان کتاب خواندن فرزندان را تبیین کند - و از آن طریق، می توان به علل عدم کتاب خواندن پی برد - چنین ذکر شده است.
- جنسیت
- عضویت در کتابخانه های عمومی
- میزان مطالعه اعضای خانواده
- میزان برخورداری از کتاب و قصه گویی در کودکی
- تشویق خانوادهها برای ایجاد فضایی جهت مطالعه کودکان
اما در باره علل پایین بودن میزان کتابخوانی در ایران، صاحبنظران، نویسندگان، منتقدان ادبی و مسئولان دلایل متعددی ذکر کرده اند. دلایل بیان شده نوعا تک علتی بوده، اما می توان این نظرات را به صورت زیر دسته بندی کرد. البته این دسته بندی، فقط جمعبندی نظرات است و آزمون صحت و سقم آنها و نیز اهمیت و اولویت آنها مستلزم تحقیقات بعدی است.
الف - سطح فردی و نظام آموزشی
فقدان آموزش در باره کتاب از کودکی در خانه و در نظام آموزشی و دانشگاهی
این مساله که نظام آموزشی و دانشگاهی نمره محور و مدرک محور است و به مساله کتابخوانی و مطالعه خارج از کتاب بی توجه است و دانشجویان و دانش آموزان را به جزوه نویسی تشویق می کند، و از آنها تحقیق نمی خواهد؛ لزوم آموزش کتاب خواندن از دوره کودکی به دلیل اینکه عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادتهای دیگر در دوران کودکی شکل میگیرد و به همین دلیل آموزش مطالعه کتابخوانی به مثابه امری سرنوشتساز میباشد؛ درس انشاء - که با اندیشه سر و کار دارد و قدرت ابداع و تفکر دانشآموزان را رشد می دهد - در مدرسهها مهم تلقی نمیشود.
اشتغالات فراوان و گرفتاری های معیشتی،
اشتغالات ذهنی و فکریو معیشتی ، از اصلی ترین موانع رغبت و فرصت نداشتن برای مطالعه قلمداد شده است.
ب - سطح حکومت و نظام سیاسی
برنامه ریزی های نادرست حمایتی:
یکی از دلایل پایین بودن میزان کتابخوانی به شیوه های حمایتی ارشاد برمی گردد. مدت هاست که کتاب هایی مورد حمایت هستند که فرهنگ رسمی جامعه و نه فرهنگ واقعی آن را ترویج می کنند. اما در جامعه نوعی اعتراض به این ترویج و آن فرهنگ وجود دارد و لذا کتاب های ترویج شده بر آن اساس کمتر خوانده می شوند.