بخشی از مقاله
چکیده
در این پژوهش اشعار، ملکالشعرا بهار بر مبناي نظریه و تصویرشناسی بررسی و تحلیل میشود. این نظریه و مفهوم در قرن نوزدهم با تأثیر از اندیشههاي متفکرانی چون مادامدوستال و هیپولیتتن شکل گرفت و تصویر بیگانه در آثار ادبی مورد مطالعه قرار میدهد. یافته هاي پژوهش این است که ملکالشعرا شاعري ملی - مذهبی است و جامعترین تصویرها از بیگانگان، در شعر بهار بازتاب یافته است.
در اشعار بهار کشورهاي غربی - بیگانگان - مانند : انگلیس و روسیه، کشورهایی استعمارگر، خون ریز و غاصبتلقّی شدهاند. با این که مباحث مهم سیاسی و اجتماعی، اندیشههایی وارداتی از غرب به ایران هستند، بهار از غربیان به نیکی یاد نکرده است . بیشترین تصویر منفی از کشورهاي بیگانه در شعرهاي بهار به انگلیس و روسیه اختصاص دارد.
-1مقدمه
با مراجعه به آثار ادبی شاعران و نویسندگان دوره هاي مختلف میتوان دغدغه هاي اصلی مردم هر عصر را مشاهده کرد. در عصر مشروطه نیز، بیان شاعرانه اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعهي ایرانی موضوع اصلی آثار ادیبان بوده است. شعرایی که خود از میان مردم برخاسته بودند و صداي بلند دادخواهی این ملت از حکومت استبدادي و اقتدارگرا از زبان آنان شنیده میشد. این شعرا با تکیه بر احساس شاعرانه خود و تیزبینی هنرمندانهشان تصویري شفاف از جامعهشان ارائه کردندکه آیندگان با تکیه بر آن تصاویر میتوانند به بهترین شکل وضعیت جامعهي آن دوره را مجسم نمایند.
جان مایهي اصلی اشعار این شعرا، با توجه به ویژگی زمانهشان عمدتاً بیان سیاستهاي نابخرادانه حاکمان، اوضاع اجتماعی نابهسامان، بیدارکردن تودهي مردم و آشکارکردن توطئههاي بیگانگان بوده است. شاعرانی که تحت تأثیر فضاي انقلاب مشروطه، آرمانها و خواستههاي سیاسی و انقلابی داشتهاند. مجموعهي همین مسائل سبب شد تا اکثر شاعران و نویسندگان عصر مشروطه به بیان مضامین سیاسی و اجتماعی روي آورند و شعر سیاسی به شکل گستردهاي رواج یابد.
فرمان مشروطیت که در سال 1324ق. به امضاي »مظفرالدین« شاه رسید، دستآورد نهضتی سیاسی- اجتماعی بود که پیشتر از آن، در اثر بیداري جامعهي ایرانی، تحت تأثیر عواملمتعدد فرهنگی و اجتماعی حاصل شده بود. ادبیات غرب با انقلاب مشروطه به ایران راه یافت؛ چرا که ملتهاي اروپایی تجربهي بیشتري در تحولات سیاسی داشتند در نتیجه افکار نوین سیاسی و اجتماعی غرب وارد ایران شد و زمینه براي تحولی اساسی در شکل ادارهي کشور و طرز زندگی مردم فراهم گردید؛ به نوعی که میتوان ادبیات مشروطه را تلاش مردم ایران براي استقرار حکومت قانون و رهایی از چنگال استبداد تفسیر کرد.
با توجه به توسعهي ارتباطات فرهنگی، سیاسی، علمی و یا حتی نظامی با دیگر کشورها از دورهي مشروطه به بعد و به ویژه نفوذ استعماري کشورهایی چون انگلیس، روسیه، آلمان و فرانسه در ایران، تصویر ارائه شده از این کشورها به شکلهاي مختلف در شعر شاعران معاصر، افزایش یافته است.
در این پژوهش ضمن پرداختن به گوشههایی از وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران در دورهي مشروطه، با رویکرد تصویرشناسی یا »ایماگولوژي«، تصایر ارائه شده ملک الشعراي بهار از بیگانگان، بررسی میگردد.
پژوهش هایی در باره این موضوع انجام شده است که میتوان به این موارد اشاره کرد:
- نامور مطلق، بهمن - - 1388، »درآمدي برتصویرشناسی معرفی یک روش نقد ادبی و هنري در ادبیات تطبیقی«، مطالعات تطبیقی، سال سوم، شمارهي12، ص .138 – 119نویسنده در این مقاله در قالب روش نقد ادبی و هنري به معرفی تصویرشناسی پرداخته است. وي ضمن تعریف تصویرشناسی نظرهاي موافقان و مخالفان آن را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده با تأکید بر تصویر مینویسد انسان تصویرساز بیش از این که در جهان بیرونی زندگی کند در جهان تصویري که خود و دیگران ساخته و پرداخته اند زندگی می کند. آن چه براي نویسنده نقش محوري دارد بررسی تصویرشناسی در حوزه ادبیات تطبیقی است. او ضمن ارائهي تاریخچهي تصویرشناسی به جایگاه تصویرشناسی در ادبیات تطبیقی و انواع تصاویر در ادبیات تطبیقی اشاره کرده است. اما در این پژوهش با وجود بیان اصول کلی تصویرشناسی به مصداقهاي عینی تصویر شناسی که هدف پژوهش حاضر است اشاره ندارد.
- نانکت، لاتیشیا - - 1390،»تصویرشناسی به منزلهي خوانش متون نثر معاصر فرانسه و فارسی«، ترجمهي مژده دقیقی، ادبیات تطبیقی، شماره ي 1، ص115 -100 .نانکت در این مقاله بر آن است که تصویرشناسی را در متون نثر معاصر فرانسه و فارسی نشان دهد. او پس از بحث دربارهي مفهوم »دیگري« که مبناي اندیشهي تصویرشناسی است، قواعد تصویرشناسی و مراحل خوانش آن را در متون فرانسوي و فارسی، ارائه کرده است و از شیوه هاي تحلیلی چون کلیشه، تصویر و الگوي قالبی در زمینهي نمونههاي ادبی در ادبیات فرانسه و ایران بحث کرده است. وي بر این نکته تأکید دارد که تصویرشناسی می تواند ما را به درك بهتري از عمل دیگرسازي رهنمون شود. این مقاله اگرچه در تشریح مفهوم »دیگري« به خوبی عمل کرده است، تصویرسازيهایی که شاعران معاصر ایران از کشورهاي بیگانه دارند و مقصود این تحقیق است را بیان نکرده است.
-فلاح، غلامعلی - - 1383، بازتاب حضور سیاسی کشورهاي غربی در دیوان محمد تقی بهار، زبان و ادبیات فارسی، شماره ي 49-47 ، ص 212-179 .نویسنده در این مقاله دیدگاههاي محمد تقی بهار را دربارهي رخدادهاي مهم بین المللی از جمله جنگ جهانی اول و دوم، عواقب آنها، وضعیت ایران و برخی دولتهاي آسیایی و اروپایی در این جنگ ها، بررسی کرد. در این مقاله، از نوع تصویر ایرانیان از کشورهاي غربی بر اساس چارچوب مفهومی این پژوهش، مطلبی گفته نشد.
بنابراین با توجه به اینکه عصر مشروطه یا عصر بیداري با حضور چشمگیر بیگانگان در عرصههاي مختلف اجتماعی، اقتصادي و فرهنگی همزمان بوده است و به نوعی میتوان این دوره را شروع مداخلات گستردهي خارجیها در امور ایرانیان به شمار آورد؛ روشن شدن ابعاد حضور کشورهاي غربی در اشعار بهار میتواند در دیدگاه ایرانیان، نسبت به این حضور گستردهموثّر باشد. همچنین بررسی تصاویر بیگانگان در اشعار این شعرا، نوع ارتباط و تعامل ایرانیان را با کشورهاي دیگر - دوست یا دشمن - تبیین میکند.
-2تعاریف و مفاهیم
-1-2 تصویر شناسی و اصول آن
روابط انسانها بر اساس تصاویري که از دیگران دارند بنا میشود. این دیدگاهها و نظرها، اساس روابط انسانی را شکل میدهند. انسان تصویرساز بیش از اینکه در جهان بیرونی زندگی کند در جهان تصویري که از خود و دیگران ساخته و پرداخته است زندگی میکند. در شاخههاي متعدد دانش بشري پژوهشهاي زیادي در زمینهي تصویر صورت گرفته و هر دانشی از دریچهي خاص خود، آن را تبیین کرده است. بخشی از تحقیقات ادبی، هنري، روانشناسی، انسان شناسی، مردم شناسی و نیز فلسفه به این موضوع اختصاص دارد. بنابراین تصویرشناسی به نوعی موضوع بینارشتهاي محسوب میشود
براي عنوان معرفت تصویري یا »ایماگولوژي1« معادلی بهتر از »تصویرشناسی« نمیتوان نهاد. با این حال اصطلاح »تصویرشناسی« بسیار عام و فراگیر است؛ درصورتی که این رویکرد و نقد، تعریفی خاص دارد و بخش محدودي از تصویر پژوهی در معناي عام آن را دربر میگیرد. به بیان دیگر، میان عنوان و محتوا، رابطهي منطقی از نظرکمی و کیفی وجود ندارد. اما نبود کلمات مناسب در این خصوص، موجب استفاده از کلمهاي عام در معنایی خاص شده است. به این دلیل در همین جا لازم است از یک سوء تفاهم لفظی جلوگیري و اعلام شود که تصویرشناسی، معنایی خاص و محدود خود را دارد
تصویرشناسی یعنی؛ تصویري که ملتی از مردم و نژاد و فرهنگی دیگر در ذهن دارد، از دیگر موضوعات مورد توجه مکتب فرانسوي است. جواد حدیدي در آثارش، از جمله » جهانگردان فرانسوي در ایران1344 - «ش. - و » ایران در ادبیات فرانسه« 1346 - ش. - ، به سفر نامههاي تاوِرنیه2 و شاردن 3 و نقش آنها در ایجاد تصویري مثبت از ایرانیان و تمدن ایرانی در فرانسه اشاره کرده و نشان داده که چگونه انتشار این سفرنامهها باعث استقبال از ترجمهي آثار ادب فارسی به زبان فرانسه شده است و بسیاري از مضامین و شخصیتهاي داستانی ادب فارسی از این طریق به ادبیات فرانسه راه یافته است
»دیگري« و »تصویر دیگري « همواره یک از مضامین دلکش و جذاب ادبیات جهانی محسوب میشده و از نخستین موضوعاتی است که در تاریخ ادبیات میتوان از آن سراغ گرفت. این دیگري در بسیاري از موارد، در آثار اسطورهاي و حماسی باستانی، به صورت گوناگون و فراخودي یا فروخودي به تصویر کشیده شده است . تخیل دربارهي »دیگري« و تصویرپردازي از آن، همیشه با مقایسه با خود صورت گرفته و در اغلب این موارد، »خود« محور مقایسه بوده است. البته در فرهنگها، با توجه به مبانی و نگرش متفاوت آنها ، نگاههاي متفاوتی به »دیگري « وجود داشته است
تصویرشناسی ویژگی اصلی تصویر را، برآمدن آن از تفاوت میان یک »من« و یک »دیگري«، و میان »اینجا« و »آنجا« تعریف میکند. از این رو تصویرشناسی بیان یک تفاوت، میان دو نظامِ واقعیت و دو مکان است
در این جا لازم است این نکته بیان شود که موضوع تصویر در ادبیات، تصویر هر »دیگري« نیست. دیگري را میتوان به دو دستهي بزرگ »دیگري درون فرهنگی« و »دیگري برون فرهنگی« تقسیم کرد. به طور حتم، »دیگري درون فرهنگی« دست کم براي بخش گستردهاي از پژوهشگران، موضوع ادبیات تطبیقی نیست. پاژو نیز براین نکته تأکید میکند که تصویر بیانی ادبی یا غیر ادبی از فاصلهي معنادار میان دو نظام از واقعیت فرهنگی است. با مفهوم فاصله، جنبهي بیگانگی را درمییابیم که تمامی تفکر تطبیقی را شکل میدهد
اصل اساسی تصویرشناسی این است که تصویر را نمیتوان بازتاب تصویر اجتماعی دانست: تصویر یک سراب است و تصویرشناسی بررسی توهمات ذاتی شده دربارهي دیگري است. در این زمینه میبایست از مسألهي بینامتنیت نیز آگاه بود
تصاویر ارائه شده در آثار یک نویسنده یا هنرمند،صرفاً از واقعیات بیرونی صورت نمیگیرد؛ بلکه در ساخت و پرداخت این تصاویر، همواره بخشی از داوريها و پیشداوريها دخالت داشته و دارند. تصویر دیگري همواره بر اساس پارادایمها و ایدئولوژيهاي فرهنگ، مؤلف و خوانندهي تصویرساز، صورت میگیرد. پاژو مینویسد: » تصویر دیگريدقیقاً مطابق ایدئولوژي خواننده است که در متن به صورت ضمنی و گاهی نیز صریح به آن ارجاع داده میشود.« بنابراین تصویر از دیگري، متأثر از پیشداوريها و ایدئولوژي فرهنگ و ملّفؤ تصویرساز و مخاطب تصویرخوان است؛ به بیان دیگر، این تصاویر، در ارتباط با بافت حاکم بر جامعه شکل و جهت میگیرند و خوانش میشوند
تصاویري که شاعران و نویسندگان ارائه میدهند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، با تصاویر پیشین مرتبط است و هیچ تصویري بدون دخالت تصاویر دیگر ساخته نمیشود واصولاً میتوان گفت که هیچ تصویري بدون دخالت تصاویر پیشین دریافت نمیشود. هرتصویري با توجه به عوامل گوناگون متنی، بینامتنی و گفتمانی شکل میگیرد؛ چنانکه در هر تصویري میتوان ردپاي متن هاي پیشین و شرایط گفتمانی آن تصویر را مشاهده کرد