بخشی از مقاله

چکيده :
در قرن آينده شهرهاي دنيا نقش مهمي در شکل گيري توسعه ي اقتصاد جهاني دارند، پيشرفت هاي فني و دسترسي سريع به اطلاعات ، شهرها را قادر خواهد کرد تا راه هاي توليد مؤثر و سرمايه گذاري روي منابع ارزان قيمت را تکامل بخشند. شهرها در عصر اطلاعات نقش مولد، پردازنده و حافظ اطلاعات را ايفا ميکنند و با انجام تحقيقات ، اکتشافات و نوآوريها دانش روز شکل گرفته و براي توليد دانش روز با يکـديگر رقابـت ميکنند. ارتباطات الکترونيکي جايگزين ارتباطات سنتي خواهد شد و از جنبه هاي مختلفي مانند خريدهاي رايانه اي در سـبک زنـدگي مـردم تأثير بسزايي خواهند داشت . هم چنين در اين وضعيت مشارکت مردم در امور مختلف بيشتر خواهد شد و سازمان ها به سمت غيردولتي شدن ، جامعه مدار و مردمي شدن پيش خواهند رفت .
استفاده از دانش و تجربيات گذشته و بهره وري از تکنولوژي روز و ذخاير جديد، دليلي براي نگراني از رشد و پيشـرفت هـاي آينـده و عـدم توانايي بشر براي مقابله با پيامدهاي احتمالي آن باقي نخواهد گذاشت . در کنـار ايجـاد فرصـت هـاي مـذکور در رونـد جهـاني شـدن شـهرها، چالش هايي و معضلاتي نيز براي ساکنان شهرها به وجود خواهد آمد و از آن جملـه مـيتـوان بـه فقـر ناشـي از مهـاجرت سـريع و پرشـمار، شهرنشيني بيرويه ، ناتواني مسئولين شهر در توسعه ي خدمات و فقدان سرمايه هاي اقتصادي کافي و رسمي در جـذب مهـاجران جديـد (کـه اغلب روستايياني غير متخصص هستند)، ايجاد ترافيک هوايي و جنبش هاي زيست محيطي اشاره کرد.
کليدواژه ها:جهاني شدن -اقتصاد شهري -ارتباطات الکترونيکي -مشکلات شهري .
١-مقدمه
امروزه يکي از دغدغه هاي مهم مقامات سياسي و اقتصاددانان شهري شدت يافتن رقابت در ميان شهرها در مقياس جهاني و ايجاد توان رقابتي در شهرها براي ايفاي نقش بهتر در تقسيم کار جهاني است . اقتصاددانان شهري در دو دهه ي اخير به موضوع مهم جهاني شدن و نقش شهرهاي بزرگ در ايجاد رقابت و مشارکت در تقسيم کار جهاني پرداخته اند. در عصر جهاني شدن تعداد کمي از شهرهاي بزرگ به مراکز مالي در مقياس جهاني تبديل شده اند. در اين وضعيت تعداد زيادي از شهرها براي جلب سرمايه هاي خارجي و جهانگردي و گردشگري و مشارکت فعال تر در تقسيم کار جهاني با يکديگر به رقابت برخاسته و سرنوشت توسعه ي اقتصادي تعداد قابل توجهي از کشورها به توان رقابتي مراکز شهري آن ها بستگي دارد. از نمونه هاي بارز در اين زمينه ميتوان به سنگاپور و هنگ کنگ اشاره نمود که پايه هاي اقتصادي آن ها در فازهاي پياپي از کارگاه هاي بهره کشي سال هاي دهه ي ٦٠، به مراکز بين المللي فناوري پيشرفته و اقتصاد اطلاعاتي و اداري، مرکزي، منطقه اي و مراکز خدمات صادرات آسيايي، تغيير کرده اند .
هم چنين ميتوان به شهرهاي دبي در امارات و منامه در بحرين اشاره کرد که در زمان کمتر از ٣٠سال به عنوان کانون هاي حمل و نقل و ترابري دريايي و هوايي منطقه و مراکز گردشگري بين المللي شناخته شده اند (استنلي، ٢٠٠١).٢بنابراين مطالعه حاضر به بررسي تأثير جهاني شدن بر اقتصاد شهري ميپردازد. در راستاي اين هدف ، ابتدا جهاني شدن تعريف شده و سپس به بررسي و مطالعه اقتصاد شهري پرداخته و در نهايت تأثير جهاني شدن بر اقتصاد شهري بررسي خواهد شد.
٢-جهاني شدن
جهاني شدن فرآيندي از تحول است که موجب کم رنگ شدن مرزهاي سياسي و اقتصادي ،گسترش ارتباطات وافزايش تعامل فرهنگ ها ميگردد. جهاني شدن پديده اي است چند بعدي که آثار آن درفعاليت هاي اجتماعي ،اقتصادي ،سياسي، حقوقي، فرهنگي، فناوري و حتي محيط زيست نيز مشهود ميباشد. صندوق بين المللي پول ، جهاني شدن را رشد متقابل اقتصادي کشورها در جهان از طريق افزايش حجم و تنوع مبادلات کالا و خدمات و نيز جريان سرمايه و گسترش فناوري تعريف نموده است .
سيموزويژگيهاي جهاني شدن را به شرح ذيل معرفي مي نمايد:
• کاهش اهميت مرزهاي ملي براي جداسازي بازارها.
• تخصصي شدن فعاليت هاي توليدي فرامرزي وشکل گيري شبکه هاي توليدي چند مليتي .
• شکل گيري قدرت چندپايه تکنولوژي و در نتيجه آن همکاريهاي بيشتر بين بنگاه هاي بين المللي .
• ارتباط و وابستگي شبکه هاي اطلاعات جهاني .
• هم بستگي بالاي مراکز مالي دنيا.
بازانسون (١٩٩٩)مشخصه هاي ذيل را براي جهاني شدن برميشمرد:
• يک پارچه شدن تجارت با حذف مرزهاي تجاري .
• حرکت شفاف سرمايه .
• تسريع در مبادلات فناوري .
• افزايش عمومي در مصرف گرايي جهاني .
با توجه به مطالب مذکور، عواملي مانند انقلاب در فناوري اطلاعات ، حمل و نقل و ارتباطات ، رشد شرکت هاي فرامليتي، دسترسي آزاد به منابع و مواد خام خارجي و نيز حضور در بازارهاي آن ها، توليد بر اساس ذوق و سليقه مصرف کنندگان و بين المللي شدن مسائل زيست محيطي، انباشت بازار سرمايه شرکت ها، تقسيم کار بر اساس تخصص ، گسترش و به هم پيوستگي بازارهاي پولي و مالي بين المللي و مواردي از اين قبيل از مهم ترين عوامل مؤثر بر جهاني شدن اقتصاد ميباشند .
٣- ابزارهاي جهاني شدن
در يک تقسيم بندي کلي، ابزارهاي جهاني شدن را ميتوان به سه دسته ذيل تقسيم نمود:
• تجارت بين المللي .
• سرمايه گذاري مستقيم خارجي و ساير وجوه سرمايه اي .
• پيشرفت رقابت پذيري توليد (بين المللي شدن توليد).
• تجارت بين المللي: تجارت بين المللي ميتواند بر اساس مزيت نسبي بين کشورها برقرار گردد، به طوري که هر چه حجم مبادلات ميان آن ها بيشتر شود، ميزان ارتباطات و وابستگيها ميان آنان بيشتر شده و ادغام اقتصادي و جهاني شدن آسان تر مي - گردد. از اين حيث امضاء موافقت نامه عمومي تعرفه و تجارت (گات ) و تبديل اين نهاد به سازمان تجارت جهاني در سال ١٩٩٥و نيز روند رو به رشد پيوستن کشورهاي مختلف به اين سازمان مؤيد همين مطلب ميباشد.حجم جهاني تجارت در سال هاي ١٩٧٠ تا ١٩٩٣به حدود ٦٠% درصد حجم GDP جهاني افزايش يافت که دو سوم اين افزايش در سال هاي بعد از ١٩٨٣اتفاق افتاد.
نمودار ١روند حجم تجارت جهاني را در مقايسه با GDP جهاني نشان ميدهد.
نمودار ١- روند حجم تجارت جهاني .
سرمايه گذاري مستقيم خارجي و ساير وجوه سرمايه اي: سيال شدن سرمايه طي دو دهه گذشته موجب شکوفا شدن مزيت ها و افزايش وابستگي اقتصادي بين کشورهاشده ،هم چنين هماهنگي و همگرايي در سياست هاي اقتصادي و نيز افزايش رقابت ميان مناطق مختلف را به ارمغان آورده است که اين مسأله موجب تسريع در فرآيند جهاني شدن نموده است (نمودار ٢).
نمودار ٢-سهم FDI از GDP(درصد).
•بين المللي شدن توليد: امروزه مزيت نسبي شرط لازم و مزيت رقابتي شرط کافي براي موفقيت در بازارهاي جهاني است . در جهان امروز، توليد کالا در سطح بين المللي بر پايه مزيت رقابتي شکل ميگيرد و بنابراين اجزاي اوليه توليديک کالا در کشورهايي که شرايط بهينه تري درتوليد آن کالا دارند، توليد شده و در نهايت در کشور مادر و يا در کشور ديگري مونتاژ مي - گردد. بدين ترتيب باايجاد کارخانه جهاني ادغام درتوليد کالاها ميسر ميگردد. نتيجه اين امررا ميتوان افزايش همبستگي اقتصادي کشورها وافزايش فرصت هاي شغلي وسرعت بخشيدن به فرآيند جهاني شدن ذکر کرد.
٤-اقتصاد شهري
اقتصاد شهري از شاخه هاي تخصصي اقتصاد بودکه در آن سعي اقتصاددانان در بررسي و ارزيابي مسائل و مشکلات مناطق شهري با استفاده از ابزارهاي اقتصادي ميباشد. در اقتصاد شهري سعي شده که مسأله تخصيص عوامل توليد و توزيع درآمد واقعي (کالا و خدمات ) در داخل و بين مناطق شهري به طور علمي توضيح داده شود. در اين ميان يادآوري اين نکته ضروري است که تئوري - هاي اقتصاد خرد و کلان براي رفع مسائل و مشکلات شهري مورد استفاده قرار ميگيرد. اقتصاد کلان مسائلي مانند درآمد، تورم ، بيکاري، هزينه هاي دولتي، صادرات و واردات را در سطح شهري توضيح ميدهد. در صورتي که اقتصاد خرد مسائل واحدهاي کوچک مانند کارخانه ها، کارگاه ها و هزينه خانوارها را بررسي ميکند. مسائل زيادي در اقتصاد شهري وجود دارد که امکان بررسي آن ها بدون در نظر گرفتن فضا (مکان ) و فاصله وجود ندارد، در حالي که تئوريهاي اقتصاد خرد و کلان براي توضيح حقايق اقتصادي، فاصله و فضا (مکان ) را در نظر نميگيرند. علاوه بر اين مسأله تئوريهاي چنداني در اقتصاد کلان وجود ندارد که بتواند مسائلي از قبيل اشتغال ،درآمد و توليد را در شرايط اقتصادي بازمانندشرايط شهر مورد بررسي قرار دهند. بنابراين در اقتصاد شهري سعي ميشود مسائل تخصيص عوامل توليد و توزيع درآمد واقعي (کالا و خدمات ) در داخل و بين مناطق شهري، به طور علمي بررسي و توضيح داده شود.
علاقه به مطالعات اقتصاد شهري دلايل متعددي دارد. نخستين دليل اينکه اقتصاد شهري ماهيت علم منطقه اي داشته و شاخه اي راهبردي از اقتصاد است که روندهاي آينده و تحولات به دست آمده در نظريه ها و روش شناسي (مانند الگوهاي پايه که در نظريه مکان يابي شهري مطرح شده اند) در آن اهميت زيادي دارند. دليل دوم به علت ماهيت شهرها به عنوان محل استقرار و مرکز زندگي بخش عمده اي از جمعيت جهان ميباشد. شهرها در کشورهاي توسعه يافته و نيز در کشورهاي در حال توسعه گهواره تمدن کهن ، زادگاه فرهنگ و علوم ، منبع توسعه صنعتي و مرکز نظام اطلاعات ارتباطات و کانون شبکه ي اجتماعي جديد مي - باشند. علاوه بر اين ها شهرها ميتوانند مراکز آلودگيها و نابسامانيهاي مختلفي چون ازدحام ، جنايت ، فقر و محروميت هاي اجتماعي باشند.
به دليل داشتن شبکه هاي زير ساختي بين المللي در کشورهاي توسعه يافته از يک سو، شهرها نقش نگهبان دروازه هاي بازار جهاني را ايفا کرده و از سوي ديگر، نقش مراکزي را بر عهده دارند که در آن ها رقابت بيشترين تنش ها را در بازار ايجاد ميکند (بازارهاي وارادات و صادارت کالاها). در کشورهاي در حال توسعه مسائل شهري واقعيت هاي مهم و مسأله آفريني ميباشند. به عنوان مثال بيکاران مناطق روستايي در مدت زمان طولاني به چنين شهرهايي مهاجرت کرده و اين شهرها را تبديل به مراکزي کرده که در آن ها بحران هاي مناطق روستايي مانندفقر، تنش ها و آسيب هاي اجتماعي، نابرابري شديد درآمد، محدوديت منابع طبيعي و تخريب محيط زيست را وارد ميکنند.
٥- جهاني شدن و اقتصاد شهري
جهاني شدن و واکنش هاي ملي و محلي به آن برآيندهاي مهمي را در اقتصاد شهري و رقابت در پي دارد که فرصت هاي زيادي را براي توسعه شهري و رشد اقتصادي ارائه کرده و همراه با آن چالش هاي خاصي نيز براي شهرها و شهرداريها به وجود آورده است .
توسعه و رشد شهري را نميتوان با استفاده از نسخه هاي از پيش تعيين شده به دست آورد. اين مسأله ارتباط تنگاتنگي با شناسايي فرصت هاي به وجود آمده از مزاياي رقابتي موجود و ايجاد مزاياي رقابتي جديد داشته که شهرها را در راستاي منافع خودشان و بهره برداري بهتر از روند جهاني توانا ميسازد. در اين قسمت به بررسي جهاني شدن اقتصادي و تأثير آن بر اقتصاد شهرها پرداخته ميشود.
٥-١-جهاني شدن و روند شهرنشيني در ايران و جهان
شهرهاي دنيا در قرن آينده نقش مهمي را در شکل گيري توسعه ي اقتصاد جهاني دارند. پيش بيني ها حاکي از آن است که ٥٦ درصد جمعيت جهان تا سال ٢٠٢٠ شهرنشين خواهد بود. در حالي که اغلب جمعيت کشورهاي صنعتي شهرنشين هستند روند شهرنشيني در کشورهاي در حال توسعه نيز همچنان مسأله جدي است . امروزه ٤٠درصد از جمعيت کشورهاي در حال توسعه در شهرها زندگي ميکنند اين ميزان تا سال ٢٠٢٠به ٥٢درصد خواهد رسيد. تا سال ٢٠١٥ميلادي از ٣٥٨شهر داراي بيش از يک ميليون نفر جمعيت ، ١٥٣شهر و از ٢٧کلان شهر با بيش از ١٠ميليون نفر ساکن ، ١٥شهر در آسيا قرار خواهد داشت . ميانگين سالانه رشد جمعيت در دهه ي حاضر در شهرهاي کشورهاي در حال توسعه حدود ٦٤ميليون ، معادل ١٧٥٠٠٠نفر در روز برآورد ميگردد.
در جدول ١جمعيت شهري ايران از سال ١٣٣٥تا ١٤٠٥نشان داده شده است . همان گونه که مشاهده ميشود نرخ رشد ساليانه شهرنشيني ايران از سال ١٣٣٥تا سال ١٣٦٥بيشترين مقدار خود را داشته است . پيش بيني سازمان ملل متحد درباره جمعيت شهرنشين ايران بيانگر اين است که ايران تا سال ١٤٠٥يک جامعه شهرنشين خواهد بود به طوري که حدود ٧٥درصد از جمعيت آن در نقاط شهري ساکن خواهد بود که اين رقم تقريبا مساوي نرخ شهرنشيني در کشورهاي توسعه يافته (٧٩درصد) و بيشتر از نرخ شهرنشيني در جهان خواهد بود.
جدول ١-جمعيت شهرنشين در ايران (ميليون )
ماخذ: مرکز آمار ايران ، سالنامه آماري کشور
گسترش شهرنشيني چهار پيامد عمده را در شهرها به وجود مي آورد:
- اول اين که رقابت ميان تقاضا براي زمين مسکوني، صنعتي و زير ساخت شهري و زمين مورد نياز براي توليد کشاورزي در داخل و اطراف شهرها افزايش مي يابد.
-دوم افزايش مقدار مواد غذايي است که بايد به شهرها آورده شود و در مناطق در حال گسترش شهري توزيع گردد. اين امر به معناي افزايش تردد کاميون ها در شهر است که بر تراکم ترافيکي و آلودگي هوا ميافزايد و علاوه بر اين ، بر زير ساخت موجود توزيع مواد غذايي که بخش عمده ي آن ناکارآمد، غير بهداشتي و ناسازگار با محيط زيست است و اين فشار را مضاعفي وارد ميکند.
-سوم تغيير رفتار در عادات مصرفي و خريد مواد غذايي است . مصرف کنندگان شهري که معمولا تا سي درصد بيش از روستائيان براي غذا هزينه ميکنند زمان کمتري صرف آماده کردن غذا ميکنند. بنابراين تقاضا براي غذاي سريع و آماده افزايش يافته و اين امر مسائلي در زمينه ي کيفيت و سلامت مواد اوليه مورد استفاده در توليد غذا به خصوص آب سالم مورد استفاده مطرح ميکند.
-آخر اين که احتمال سکونت خانوارهاي کم درآمد در نقاط دور از بازارهاي مواد غذايي و در مناطق حاشيه نشين فاقد آب ، جاده و برق افزايش مييابد و به ناچار بايد هزينه زيادي را صرف تهيه مواد غذايي روزانه نمايند.
جدول ٢-سطح مورد انتظار مصرف مواد غذايي در برخي شهرها طي سال ٢٠٠٠و ٢٠١٠(هزار تن )

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید