بخشی از مقاله
مدیریت زنجیره تامین
مقدمه:
در رقابتهاى جهانى موجود در عصر حاضر، بايد محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشترى، در دسترس وى قرار داد. خواست مشترى بر كيفيت بالا و خدمت رسانى سريع، موجب افزايش فشارهايى شده است كه قبلاً وجود نداشته است، در نتيجه شركتها بيش از اين نمىتوانند به تنهايى از عهده تمامى كارها برآيند. در بازار رقابتى موجود، بنگاههاى اقتصادى و توليدى علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلى، خود را به مديريت و نظارت بر منابع و اركان مرتبط خارج از
سازمان نيازمند يافتهاند. علت اين امر در واقع دستيابى به مزيت يا مزاياى رقابتى با هدف كسب سهم بيشترى از بازار است. بر اين اساس، فعاليتهاى نظير برنامه ريزى عرضه و تقاضا، تهيه مواد، توليد و برنامه ريزى محصول، خدمت نگهدارى كالا، كنترل موجودى، توزيع ، تحويل و خدمت به
مشترى كه قبلا همگى در سطح شركت انجام مى شده اينك به سطح زنجيره عرضه انتقال پيدا كرده است. مسئله كليدى در يك زنجيره تامين، مديريت و كنترل هماهنگ تمامى اين فعاليتها است. مديريت زنجيره تامين (SCM ) پديدهاى است كه اين كار را به طريقى انجام مىدهد كه مشتريان بتوانند خدمت قابل اطمينان و سريع را با محصولات با كيفيت در حداقل هزينه دريافت كنند.
در حالت كلى زنجيره تامين از دو يا چند سازمان تشكيل مىشود كه رسماً از يكديگر جدا هستند و به وسيله جريانهاى مواد، اطلاعات و جريانهاى مالى به يكديگر مربوط مىشوند. اين سازمانها مىتوانند بنگاههايى باشند كه مواد اوليه، قطعات، محصول نهايى و يا خدماتى چون توزيع، انبارش، عمده فروشى و خرده فروشى توليد مىكنند. حتى خود مصرف كننده نهايى را نيز مىتوان يكى از اين سازمانها در نظر گرفت.
تاريخچه مديريت زنجيره تامين:
در دو دهه 60 و 70 ميلادى، سازمانها براى افزايش توان رقابتى خود تلاش مىكردند تا با استاندارد سازى و بهبود فرايندهاى داخلى خود محصولى با كيفيت بهتر و هزينه كمتر توليد كنند. در آن زمان تفكر غالب اين بود كه مهندسى و طراحى قوى و نيز عمليات توليد منسجم و هماهنگ، پيشنياز دستيابى به خواستههاى بازار و درنتيجه كسب سهم بازار بيشترى است. به همين دليل سازمانها تمام تلاش خود را بر افزايش كارايى معطوف مىكردند.
در دهه 80 ميلادى با افزايش تنوع در الگوهاى مورد انتظار مشتريان، سازمانها به طور فزاينده اى به
افزايش انعطاف پذيرش در خطوط توليد و توسعه محصولات جديد براى ارضاى نيازهاى مشتريان علاقه مند شدند. در دهه 90 ميلادى، به همراه بهبود در فرايندهاى توليد و به كارگيرى الگوهاى مهندسى مجدد، مديران بسيارى از صنايع دريافتند كه براى ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرايندهاى داخلى و انعطاف پذيرى در توانايىهاى شـــــركت كافى نيست، بلكه تامين كنندگان قطعات و مواد نيز بايد موادى با بهترين كيفيت و كمترين هزينه توليد كنند و توزيع كنندگان محصولات نيز بايد ارتباط نزديكى با سياستهاى توسعه بازار توليد كننده داشته باشند. با چنين نگرشى،
رويكردهاى زنجيره تامين و مديريت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف ديگر با توسعه سريع فناورى اطلاعات در سالهاى اخير و كاربرد وسيع آن در مديريت زنجيره تامين، بسيارى از فعاليتهاى اساسى مديريت زنجيره با روشهاى جديد درحال انجام است.
تعريف مديريت زنجيره تامين:
تعاريف مختصر و جامعى كه مى توان از زنجيره تامين و مديريت زنجيره تامين ارايه داد، عبارتاند از:
زنجيره تامين: زنجيره تامين بر تمام فعاليتهاى مرتبط با جريان و تبديل كالاها از مرحله ماده خام (استخراج ) تا تحويل به مصرف كننده نهايى و نيز جريانهاى اطلاعاتى مرتبط با آنها مشتمل مىشود. به طور كلى، زنجيره تامين زنجيرهاى است كه همه فعاليتهاى مرتبط با جريان كالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه ماده اوليه تا مرحله تحويل كالاى نهايى به مصرف كننده را شامل مى شود. دربارهى جريان كالا دو جريان ديگر كه يكى جريان اطلاعات و ديگرى جريان منابع مالى و اعتبارات است نيز حضور دارد. (LAUDON & LAUDON 2002)
مديريت زنجيره تامين : مديريت زنجيره تامين بر يكپارچه سازى فعاليتهاى زنجيره تامين و نيز جريانهاى اطلاعاتى مرتبط با آنها از طريق بهبود در روابط زنجيره ، براى دستيابى به مزيت رقابتى قابل اتكا و مستدام مشتمل مىشود. بنابراين، مديريت زنجيره تامين عبارت است از فرايند يكپارچه سازى فعاليتهاى زنجيره تامين و نيز جريانهاى اطلاعاتى مرتبط با آن، از طريق بهبود و هماهنگ سازى فعاليتها در زنجيره تامين تــــوليد و عرضه محصول (LAUDON&LAUDON 2002).
بنابراين براى بررسى يك سازمان منحصر به فرد در چارچوب اين تعاريف، بايد هر دو شبكه تامين كنندگان و كانالهاى توزيع در نظر گرفته شوند. تعريف ارايه شده براى زنجيره تامين، موضوعات مديريت سيستمهاى اطلاعات، منبعيابى و تداركات، زمانبندى توليد، پردازش سفارشات، مديريت موجودى، انباردارى و خدمت به مشترى را در بر مىگيرد.
براى مديريت موثر زنجيره تامين ضرورى است كه تامين كنندگان و مشتريان با يكديگر و در يك روش هماهنگ و با شراكت و ارتباطات اطلاعاتى و گفت و گو با يكديگر كار كنند. اين امر يعنى جريان سريع اطلاعات در ميان مشتريان و عرضه كنندگان، مراكز توزيع و سيستمهاى حمل و نقل كه بعضى از شركتها را قادر مى سازد كه زنجيرههاى عرضه بسياركارايى را ايجاد كنند.
عرضهكنندگان و مشتريان بايد اهداف يكسان داشته باشند. عرضهكنندگان و مشتريان بايد اعتماد متقابل داشته باشند. مشتريان در زمينه كيفيت محصولات و خدمات به تامينكنندگان خود اعتماد مىكنند.
علاوه بر آن عرضهكنندگان و مشتريان بايد در طراحى زنجيره تامين براى دستيابى به اهداف مشترك و تسهيل ارتباطات و جريان اطلاعات با يكديگر شريك شوند. بعضى شركتها كوشش مىكنند تا كنترل زنجيره تامين خود را با كنترل عمومى عمودى – با استفاده از مالكيت و يكپارچگى تمام اجزاى مختلف در امتداد زنجيره تامين از تهيه مواد و خدمات تا تحويل محصول نهايى و خدمت به مشترى به دست آورند. اما حتى با اين نوع ساختار سازمانى، فعاليتهاى مختلف و واحدهاى عملياتى ممكن است ناهماهنگ باشد. ساختار سازمانى شركت بايد بر هماهنگى فعاليتهاى مختلف براى دستيابى به اهداف كلى شركت تمركز كند.
پنج عملكرد براى مديريت در برابر چالش هاى زنجيره تامين:
بسيارى از تكنولوژىها و ابزارها در بهبود راهكارهاى زنجيره تامين مورد استفاده قرار مىگيرد. دامنه پيادهسازى تكنولوژى، راههاى جديدى را براى تغيير ساختار سازمانى از تكنولوژى سختافزار به تكنولوژى نرمافزار و اطلاعات براى سازماندهى مىگذارد. براى رسيدن به كارايى و اثربخشى در مديريت زنجيره تامين پنج عملكرد را براى مديريت تفكيك كردهايم كه اين پنج وظيفه تا اندازهاى عاملى براى سازماندهى است.مهارت و اثربخشى مديريت زنجيره تامين به صلاحيت و درستى اين پنج عملكرد وابسته خواهد بود.
عملكرد اول : ساختار شركاى زنجيره تامين:
طراحى زنجيره تامين بر اساس كارايى كه بر روى عوامل استراتژيك و با توجه و نيازمندىهاى مشترى براى طراحى زنجيره تامين است، پايهريزى شده است، به طورىكه محدوده محصولات موجود، سرويسها، محصولات جديد يا بخش مشتريان را پوشش مىدهد. بر پايه آگاهى از محصول نهايى در زنجيره تامين پايهريزى مىشود. اين به اين مفهوم است كه در دوره طولانى، كيفيت محصولات براى ادامه رقابت، بايد توسعه و بهبود بيابد. همچنين يكپارچگى زنجيره تامين، ميزان رقابتپذيرى سازمان را تعيين خواهدكرد .
عملكرد دوم : پياده سازى ارتباطات مشاركتى:
اين بخش به انواع مشاركتهاى ضرورى براى شركت اشاره مىكند. اين عملكرد ارتباطات زنجيره تامين را به مشاركت با عوامل خارج از شركت گسترش مىدهد. هر تغييرى در زنجيره تامين بايد به اطلاع شركا برسد و در كل زنجيره پياده شود.
در اين قسمت عمليات پشتيبان فرآيندهاى زنجيره تامين بيان مى شوند.
• سازماندهى تغييرات و نقش عملكردها در تغييرات زنجيره تامين
• فرآيند مشاركتى براى طراحى مجدد زنجيره تامين
• اجراى ارزيابى ها و نقش آنها
• جايگاه عملكرد مديريت زنجيره تامين درون شركت
عملكرد سوم: طراحى زنجيره تامين براى سود دهى استراتژيك:
مديريت زنجيره تامين، مشاركت موثر عوامل خارج از شركت را ايجاب مىكند. اما ارتباط هر شركت با شركتهاى خارج از آن بسيار مشكلزا است. در مورد شركاءدقت به موارد زير ضرورى است:
• مركز رقابت: هدف مديريت زنجيره تامين و انتخاب شركا چه تاثيرى بر اهداف رقابتى دارد؟
• انگيزه شركا
• ساختار شركا
عملكرد چهارم : اطلاعات مديريت زنجيره تامين:
نقش سيستمهاى اطلاعاتى را در اصلاح زنجيره تامين نبايد ناديده گرفت. اين بخش نقش تكنولوژى را در اصلاح زنجيره تامين نشان مى دهد. تغييرات سيستمى بايد تغييرات اصلاح فرآيندها و استراتژى شركت را تحت الشعاع قرار دهد.
• عناصر سيستم زنجيره تامين
• نوآورى تكنولوژيكى
• استفاده از وابسته هاى نرم افزارى
• مشكلات موجود در مراحل پياده سازى
عملكرد پنجم : كاهش هزينه زنجيره تامين:
شاخص اصلى بهبودى زنجيره تامين، كاهش هزينه است. اين كوششها براى استراتژىها و سياستهاى كارايى انجام مى شود. پنج دليل اصلى هزينه زايى عبارتاند از:
• عدم وضوح فرآيند زنجيره تامين
• تغييرات رويه هاى داخلى و خارجى شركت
• ضعف موجود در طراحى توليد
• وجود اطلاعات ناقص براى تصميم گيرى
• ضعف حلقه هاى زنجيره در ارتباط ميان شركا زنجيره تامين
طرح كلى يك زنجيره تامين :
به طور كلى زنجيرهتامين، زنجيرهاى است كه همه فعاليتهاى مرتبط با جريان كالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه ماده اوليه تا مرحله تحويل كالاى نهايى به مصرف كننده را شامل مىشود. در ارتباط با جريان كالا دو جريان ديگر كه يكى جريان اطلاعات و ديگرى جريان منابع مالى و اعتبارات است نيز حضور دارد.
محققان و نويسندگان مختلف ، نگرشها و تعاريف متفاوتى را از زنجيره تامين ارايه كرده اند. برخى زنجيره تامين را در روابط ميان خريدار و فروشنده محدود كرده اند، كه چنين نگرشى تنها بر عمليات خريد رده اول در يك سازمان تمركز دارد. گروه ديگرى به زنجيره تامين ديد وسيعترى داده و آن را شامل تمام سرچشمههاى تامين (پايگاههاى تامين) براى سازمان مى دانند. با اين تعريف ، زنجيره تامين شامل تمام تامين كنندگان رده اول ، دوم ، سوم ... خواهد بود. چنين نگرشى به زنجيره تامين ، تنها به تحليل شبكه تامين خواهد پرداخت . ديد سوم ، نگرش زنجيره ارزش - پورتر- است كه در آن زنجيره تامين شامل تمام فعاليتهاى مورد نياز براى ارايه يك محصول يا خدمت به مشترى نهايى است. با نگرش ياد شده به زنجيره تامين ، توابع ساخت و توزيع به عنوان بخشى از جريان كالا و خدمات به زنجيره اضافه مىشود. در واقع بااين ديد، زنجيره تامين شامل سه حوزه تدارك ، توليد و توزيع است .
فرآيندهاى اصلى:
مديريت زنجيره تامين داراى سه فرآيند عمده است كه عبارتاند از:
1 ) مديريت اطلاعات
2 ) مديريت لجستيك
3 ) مديريت روابط (RELATIONSHIP MANAGEMENT) .
مديريت اطلاعات : امروزه نقش ، اهميت و جايگاه اطلاعات براى همگان بديهى است . گردش مناسب و انتقال صحيح اطلاعات باعث مىشود تا فرآيندها موثرتر و كاراترگشته و مديريت آنها آسانتر گردد. در بحث زنجيره تامين - همان طور كه گفته شد -اهميت موضوع هماهنگى در فعاليتها، بسيار حائز اهميت است . اين نكته در بحث مديريت اطلاعات در زنجيره ، مديريت سيستم هاى اطلاعاتى و انتقال اطلاعات نيز صحت دارد. مديريت اطلاعات هماهنگ و مناسب ميان شركا باعث خواهد شد تا تاثيرات فزايندهاى در سرعت، دقت، كيفيت و جنبههاى ديگر وجود داشته باشد. مديريت صحيح اطلاعات موجب هماهنگى بيشتر در زنجيره خواهد شد. به طور كلى در زنجيره تامين ، مديريت اطلاعات در بخشهاى مختلفى تاثيرگذار خواهد بود كه برخى از آنهاعبارتاند از:
مديريت لجستيك (انتقال، جابجايى، پردازش و دسترسى به اطلاعات لجستيكى براى يكپارچه سازى فرآيندهاى حمل و نقل، سفارش دهى و ساخت، تغييرات سفارش، زمانبندى توليد، برنامه هاى لجستيك و عمليات انباردارى) ; تبادل و پردازش دادهها ميان شركا (مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنى، سفارشات و...) : جمع آورى و پردازش اطلاعات براى تحليل فرآيند منبع يابى و ارزيابى ، انتخاب و توسعه تامين كنندگان ; جمع آورى و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و ... براى پيش بينى روند بازار و شرايط آينده عرضه و تقاضا; ايجاد و بهبود روابط بين شركا.
چنانچه پيداست ، مديريت اطلاعات و مجموعه سيستم هاى اطلاعاتى زنجيره تامين مى تواند برروى بسيارى از تصميمگيرىهاى داخلى بخشهاى مختلف زنجيره تامين موثر باشد كه اين موضوع حاكى از اهميت بالاى اين مولفه در مديريت زنجيره تامين است .
مديريت لجستيك : در تحليل سيستم هاى توليدى مانند صنعت خودرو، موضوع لجستيك بخش فيزيكى زنجيره تامين را در بر مى گيرد. اين بخش كه كليه فعاليتهاى فيزيكى از مرحله تهيه ماده خام تا محصول نهايى شامل فعاليتهاى حمل و نقل، انباردارى، زمانبندى توليد و... را شامل مى شود، بخش نسبتا بزرگى از فعاليتهاى زنجيره تامين را به خود اختصاص مى دهد. در واقع ، محدوده لجستيك تنها جريان مواد و كالا نبوده بلكه محور فعاليتهاى زنجيره تامين است كه روابط و اطلاعات ، ابزارهاى پشتيبان آن براى بهبود در فعاليتها هستند.
مديريت روابط: فاكتورى كه ما را به سمت فرجام بحث راهنمايى مى كند و شايد مهمترين بخش مديريت زنجيره تامين به خاطر ساخت و فرم آن باشد، مديريت روابط در زنجيره تامين است. مديريت روابط، تاثير شگرفى بر همه زمينههاى زنجيره تامين و همچنين سطح عملكرد آن دارد. در بسيارى از موارد، سيستم هاى اطلاعاتى و تكنولوژى مورد نياز براى فعاليتهاى مديريت زنجيره تامين به سهولت در دسترس بوده و مى توانند دريك دوره زمانى نسبتا كوتاه تكميل و به كار گمارده شوند.
اما بسيارى از شكستهاى آغازين در زنجيره تامين ، معلول انتقال ضعيف انتظارات و توقعات و نتيجه رفتارهايى است كه بين طرفين درگير در زنجيره به وقوع مى پيوندد. علاوه بر اين ، مهمترين فاكتور براى مديريت موفق زنجيره تامين ، ارتباط مطمئن ميان شركا در زنجيره است، به گونه اى كه شركا اعتماد متقابل به قابليتها و عمليات يكديگر داشته باشند. كوتاه سخن اين كه درتوسعه هر زنجيره تامين يكپارچه، توسعه اطمينان و اعتماد در ميان شركا و طرح قابليت اطمينان براى آنها از عناصر بحرانى و مهم براى نيل به موفقيت است.
فازهاى اصلى مديريت زنجيره تامين:
فاز اول: طراحى مفهومى :
فاز اول نشان دهنده استراتژى ساخت است. در اين فاز نحوه اداره سازمان با ايجاد يك تصوير براى آينده و ايجاد يك ساختار براى پياده سازى تعيين مىشود. براى فرآيندهاى فاز اول يك مدل ويژه سازمان لازم است كه از يك سازمان به سازمان ديگر متفاوت است. بحث اصلى در اين فاز طراحى مفهومى است كه مدركى براى تصديق و اجراى دو فاز ديگر است. هدف از اجراى اين فاز درك جزييات مربوط به هزينهها و شناخت سيستم و منافع پيادهسازى SCM است.
فاز دوم : طراحى جزييات و تست
اين فاز همانطور كه در شكل پايين مشاهده مىشود مى تواند همزمان با فاز اول و سوم اجرا شود. يعنى جزييات طراحى مىشود و به طور همزمان راه حلها در دنياى واقعى تست مىشوند. در اين فاز ايجاد تغييرات در ساختار سازمان و در نظر گرفتن آنها براى پيادهسازى در سيستم به منظور پشتيبانى طراحى زنجيره تامين جديد توصيه مىشود.
فاز سوم: پياده سازى
در اين فاز در ادامه فاز دوم، زمانبندى پياده سازى دوره هاى بلندمدت عمليات و تغييرات در سيستم به منظور ايجاد تسهيلات انجام مىگردد.
فنآورى اطلاعات ومديريت زنجيره تامين:
مديريت زنجيره تامين بر رويكردى مشترى محور استوار است. بر اين اساس، ارتباط به موقع و كامل بين همه عناصر زنجيره براى اطلاع از نيازهاى مشترى و ميزان تامين نيازها از ضروريات زنجيره است. براى تسهيل جريان اطلاعات و مديريت دقيق آن بسترى مناسبى از نرم افزارها و سيستم هاى اطلاعاتى يكپارچه و شبكه هاى اكسترانت و اينترانت موردنياز است. با به كارگيرى تجارت الكترونيك در زنجيره تامين نيز مى توان بر مبناى مدل(7 B2B و8B2E )براى توصيف عمليات خريد، فروش و مبادله محصــولات، خدمات و اطلاعات ازطريق شبكه هاى رايانه اى و به خصوص اينترنت با تامين كنندگان بهره جست.
برمبناى مدلى ديگر از تجارت الكترونيك (E-COMMERCE) شركتهاى همكار در يك زمينه به خصوص از طريق شبكههاى الكترونيكى نيز مى توانند به همكارى و اشتراك مساعى بپردازند. چنين همكارى اغلب بين شركتهــاى حاضر در يك زنجيره تامين اتفاق مى افتد.
با توجه به اين كه بر مبناى مدلى ديگر از تجارت الكترونيك (E-COMMERCE) شركتهاى همكار در يك زمينه به خصوص ازطريق شبكه هاى الكترونيكى نيز مى توانند به همكارى و اشتراك مساعى بپردازند. چنين همكارى اغلب بين شركتهــاى حاضر در يك زنجيره تامين اتفاق مى افتد.
با به كارگيرى تجارت الكترونيك در زنجيره تامين نيز مى توان برمبناى مدل (7 B2B و8 (B2E براى توصيف عمليات خريد، فروش و مبادله محصــولات، خدمات و اطلاعات از طريق شبكه هاى رايانه اى و به خصوص اينترنت با تامين كنندگان بهره جست.
بررسى جايگاه مديريت زنجيره تامين در پيادهسازى تجار
ت الكترونيك :
به طور كلى مديريت زنجيره تامين يكى از زيرساختارهاى پيادهسازى تجارت الكترونيك است. از ديد صنعتى تجارت الكترونيكى بين بنگاهها عمدتا در صنايعى رخ مىدهد كه زنجيره تامين در آن جا شكل گرفته باشد. يك توليدكننده همواره عاملى است كه در وسط فرآيند فعاليت اقتصادى قرار دارد. توليد كننده خود خريدار كالا از تامين كنندگان خود و فروشنده كالايى جديد به خريداران خود
است. چون فروشنده به توليدكننده خود تامين كنندگان دارد و ضمنا خريدار كالا نيز ممكن است خود مشتريانى داشته باشد، ما با زنجيرهاى از بنگاهها روبهرو هستيم كه هر كدام هم خريدار و هم فروشنده هستند. اين مجموعه شبيه به زنجير است، زيرا همه به هم وابسته هستند. با مديريت درست زنجيره تامين همه عناصر موجود در زنجيره منتفع شده و ضمنا با ارايه كالاى مرغوب و ارزان جامعه را نيز منتفع مىكند. از همين رو يكى از مسايل مهم صنايع در كشورهاى پيش رفته
«مديريت زنجيره تامين يا (SCM)، Supply Chain Management» است. يكى از عناصر مهم مديريت زنجيره خودكارسازى امر خريد و فروش بين اعضاى زنجيره است. اين امر آن قدر مهم و حياتى است كه حتى قبل از ظهور اينترنت صنايع خودروسازى و هوافضايى كه بزرگترين و پيچيدهترين زنجيرههاى تامين را دارند، خود با صرف هزينه گزاف اقدام به ايجاد شبكه كرده بودند.
در حال حاضر استاندارد EDI كه امروزه با كمك سازمان جهانى استانداردها در محيط اينترنت و بر بستر استاندارد XML براى امور تجارى در حال كاربرد است، از همين شبكههاى اختصاصى به وجود آمده است. براى مديريت زنجيره تامين پايدارى زنجيره يك عامل مهم و حياتى است و معمولا اشكال پيچيده، كارآمد و پايدار مديريت زنجيره تامين تنها در بنگاههاى بزرگ اقتصادى ديده مىشود. درحال حاضر در كشور ما در اين زمينه كمبود جدى وجود دارد. از يك طرف تعداد بنگاههاى اقتصادى بزرگ در كشور بسيار كم است. اين تعداد كم هم عمدتا ماهيتى غيرخصوصى دارند و بنابراين خود با مشكل پايدارى در مواجه با مسايل سياسى روبهرو هستند. از طرف ديگر تعداد زنجيرههاى تامين پايدار نيز در كشور بسيار كم است. دو نمونه قابل ذكر را مىتوان صنعت خودرو و صنايع نفت كشور دانست.
موانع پيادهسازي SCM :
تحولات اخير كشورهاى منطقه آنها را ناگزير به به كارگيرى محصولات مديريت زنجيره تامين در حوزه صنايع مىسازد. پيش بينى مىشود در سالهاى آتى فرصتهاى بازار محصول مناسبى براى محصول در منطقه وجود داشته باشد كه فرصتهاى صادرات محصول را فراهم مىنمايد. اين كشورها به عنوان بازار بالقوه محصول در نظر گرفته مىشود.
به لحاظ ساختارى مهمترين مشكلى كه زنجيره تامين با آن روبروست، مشكل تعدد مراكز تصميم گيرى براى توليد، تبديل و جريان كالاست. اين امر موجب تشديد نوسانات تقاضا در طول زنجيره مى شود. هرچقدر از انتهاى زنجيره به سمت ابتداى زنجيره (اولين تامين كننده) حركت كنيد، نوسانات تقاضا تشديد مىگردد. اين پديده به اثر «شلاق چرمى» معروف است. اين مسئله موجب افزايش موجودى انباشته ميان اعضاى زنجيره مىگردد كه در نهايت باعث بالارفتن هزينه و قيمت نهايى كالا شده و قدرت رقابت زنجيره كاهش خواهديافت.
فناورى اطلاعات ازطريق تسهيل و تسريع تبادل اطلاعات سازمان و تامين كنندگان را قادر به آگاهى و تامين به موقع احتياجات يكديگر مى كنــد و اين فلسفه توليد به هنگام را قوت مىبخشد.
در سالهاى آتى با رشد صنعت نرمافزار پيشبينى مىشود كه محصول در صنايع مونتاژ قطعات الكترونيكى نيز نفوذ داشته باشد. پيشبينى مىشود با رواج به كارگيرى فنآورى اطلاعات در صنايع و آمادهسازى زيرساختارها و بستر پيادهسازى سيستمهاى مديريت زنجيره تامين حجم تقاضا به طور فزايندهاى افزايش يابد.
بررسى تكنولوژى توليد و برآورد نحوه تامين دانش فنى مورد نياز :
مديريت زنجيره تامين بر رويكردى مشترى محور استوار است. لذا ارتباط به موقع و كامل بين همه عناصر زنجيره براى اطلاع از نيازهاى مشترى و ميزان تامين نيازها از ضروريات زنجيره است. براى تسهيل جريان اطلاعات و مديريت دقيق آن بسترى مناسبى از نرم افزارها و سيستمهاى اطلاعاتى يكپارچه و شبكه هاى اكسترانت و اينترانت موردنياز است.
توليد محصول در داخل يا ارايه محصول از طريق مشاركت با توليدكنندگان محصول در دنيا امكانپذير است. كه در در صورت توليد داخل منجر به توسعه صنعت نرمافزار در شركت خواهد شد و در صورتى كه محصول توسط با سرمايهگذارى مشترك با شركت خارجى امكان به كارگيرى نيروى متخصص در زمينه بازاريابى و خدمات پشتيبانى نصب و راهاندازى محصول و خدمات پس از فروش را خواهد داشت.
ساختار شبكة تأمين :
شبكة تأمين داراي «شاخهها» و «ريشهها» زيادي است و اينكه چه تعداد از اين شاخهها و ريشهها بايد مديريت شود بسته به سطح مشاركت و همكاري در شبكه و همچنين ميزان ارتباط تخصيص داده شده در شبكه است؛ يعني، بعضي از ارتباطات درشبكة تأمين نياز به هماهنگي شديد و ارتباط زياد ندارند، چون سطح همكاري روي ميزان كنترل و مديريت ارتباطات اثر ميگذارد.
شاخهها و ريشههاي شبكة تأمين بناي ايجاد ساختار شبكة تأمين هستند. ساختار شبكة تأمين از سه قسمت زير تشكيل ميشود:
الف: اعضاي شبكه
ب: ابعاد ساختاري شبكه (ساختار افقي و عمودي)
ج: ارتباطات و اطلاعات درون شبكه
الف: اعضاي شبكه:
مهمترين مبحث در مورد اعضا آن است كه اهميت و بحراني بودن هر عضو در رسيدن به اهداف مشخص شود تا در شبكه ميزان ارتباط، مشاركت و همكاري تجاري با آن مشخص گردد. منظور از اعضاي شبكة تأمين، تمام سازمانها و واحدهايي است كه در زمينههاي عملياتي و مديريتي موجب افزايش ارزش افزوده در فرايند تجاري شبكه ميشوند و در طراحي، ارائه محصول وستاده براي بازار و مشتري در اين شبكه فعاليت ميكنند.
تأمين كنندگان قطعات و مواد به عنوان اعضاي تأمين كننده د
ر شبكه نقش به سزايي در انجام عمليات شبكه دارند و بحث اصلي در مورد اعضا، دقت در انتخاب آنها از بين داوطلبان بالقوه با در نظر گرفتن كلية معيارها و شاخصهاست. پس از انتخاب اعضا، آنها ردهبندي ميشوند. اين ردهبندي به صورت عمودي انجام ميشود، يعني ردهها از تأمينكنندگان عمده به تأمين كنندگان جزء تقسيم ميشوند، چنانچه هر رده نيز خود داراي ردههاي زير شاخه به عنوان ردههاي دوم و سوم است. در ادامه، در اين زمينه بيشتر بحث خواهد شد
ابعادساختاري شبكه(ساختارافقی وعمودی) :
شبكة تأمين داراي سه بعد ساختاري است:
1- بعد افقي ساختار
2- بعد عمودي ساختار
3- بعد موقعيت افقي ساختار
بعد افقي ساختار:
بعد افقي ساختار شبكة تأمين به تعداد شاخههاي افقي ساختار شبكه اشاره دارد كه مانند حيطه نظارت در ساختار سازماني ميتواند وسيع و ياكوچك باشد. براي يك شركت خودروسازي ميتوان شاخههاي قطعات محركه، مواد غير مستقيم، قطعات بدنه، قطعات تزيين و ... در شبكه ايجاد كرد.
بعد عمودي ساختار:
بعد عمودي ساختار به تعداد عرضه كننده يا تأمين كننده در هر شاخة افقي اشاره دارد و يك شركت ميتواند داراي ساختار عمودي باريك (تعداد تأمين كنندگان كم) يا ساختار عمودي وسيعتر (تعداد تأمين كنندگان زياد) باشد.
بعد موقعيت افقي ساختار:
اين بعد به جايگاه سازمان اشاره دارد؛ يعني، يك شركت ميتواند در شبكة تأمين نزديك به تأمين مواد خام و قطعات باشد يا در انتهاي شبكه نزديك به بازار مصرف و مشتري.
ارتباطات و اطلاعات درون شبكه:
بسياري از محققان اين قسمت از ساختار شبكه را مهمترين قسمت آن ميدانند، زيرا اگر ارتباطات به صورت صحيح و سالم در شبكه جريان نيابد ساير قسمتها نيز دچار اخلال ميشوند.
پاسخگويي به نياز مشتريان مستلزم داشتن ارتباط و اطلاعات در كل شبكه است. مديريت يكپارچه شبكة تأمين ميسر نخواهد بود مگر با ايجاد اطمينان در شبكه كه اطمينان در شبكه از جريان درست، سالم و دقيق اطلاعات و ارتباطات ناشي ميگردد.
به اعتقاد هندفيلد سه عامل اساسي باعث شدند كه مديران بحث اطلاعات و ارتباطات درون شبكه را مطرح و دنبال كنند. آنها عبارتند از:
1- انقلاب اطلاعات.
2- تقاضاي مشتريان در جهت خريد محصولات و خدمات با كيفيت، با هزينه كمتر، تحويل مناسبتر، تكنولوژي مدرنتر و طول عمر بيشتر كه در نهايت به افزايش رقابت در بين توليدكنندگان و سازندگان منجر شد.
3- نيازبه شکل جديدازروابط بين سازمانها.
در گذشته، روابط خريدار و فروشنده را قيمت و تاحدودي هم كيفيت كالاي مورد معامله تشكيل ميداد و ساير معيارها و شاخصها در روابط ديده نمی شد كه خودبخود باعث كاهش تضمين ارتباط ميشد. بعدها با درك اهميت اطلاعات و ارتباطات در حفظ انسجام شبكة تأمين به اين قمست اهميت خاص داده شد. اختلاف در بين اعضاي شبكة تأمين غيرقابل اجتناب است، ولي با ايجاد يك مديريت روابط صحيح ميتوان از اختلافات پيشگيري كرد. اين سه عامل اصلي به عنوان اركان شبكة تأمين عبارتند از:
1- اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي در شبكة تأمين.
2- موجودي و مديريت موجودي و جريان مواد در شبكة تأمين.
3- رابطه و مديريت روابط در شبكة تأمين.
اين سه ركن در حقيقت سه مشخصة استراتژيك يك شبكه به شمار می روند و اگر بر اساس شرايط مورد نياز طراحی نشوند و بعد از طراحی آنچنان كه بايد و شايد مورد توجه، مداقه، بازبيني و كنترل پيوسته قرار نگيرند، كارايي كل شبكه را تحت تأثير قرار داده و در صورت شديد بودن عوارض آنها حتی ممكن است منجر به نابودی آن شوند. نكتة اساسي و بسيار مهم وجود يك نظام
وسيستم پويا براي تحليل و بهبود اين سه ركن است، زيرا شرايط محيطی شبكه ميتواند به شدت متغير باشد و تغييرات شديد لزوم بازنگري و ارائه راه حل هاي مناسب و نيز تعيين استراتژيهای آينده را ايجاب ميكند. پيشبينی وضعيت آينده در شبكه بسيار مهم است زيرا كل مجموعه براي پاسخگويی به نيازهای مشتريان گذشته و جديد خويش ممكن است با محيطي پر از مخاطره مبارزهای جدی داشته باشد.
در اين قسمت مختصری از سه ركن ارايه شده است.
فرايندهاي شبكة تأمين :
امروز خيلي ازشركتهاي بزرگ دريافتهاند كه موفقيت مديريت شبكة تأمين يكپارچه بدون وجود نگرش فرايندي به تجارت امكانپذير نيست. شركت 3M يكي از شركتهاي بزرگ است كه به اين مفهوم در عمل رسيده است و مزايای زيادی از نگرش فرايندي كسب كرده است. نگرش فرايندی به تجارت در شبكة تأمين به چندين فرايند تقسيم ميگردد.
لمبرت فرايندهای ارتباطات، مديريت خدمت، موجودی، سفارشها، تداركات، جريان توليد و توسعه محصول را براي شبكة تأمين برشمرده است.
فرايند مديريت ارتباطات :
براي دستيابی به موفقيت و كارايی در شبكة تأمين بايد يك سيستم ارتباطی مناسب با مشتريان در شبكه طراحي، اجرا و سپس آن را مديريت كرد (در اين زمينه قبلا بحث شده است).
فرايند مديريت خدمت :
در ايجاد يك فرايند برای ارائه خدمات به مشتريان و اعضای شبكه، مديريت مناسب اين فرايند، نقش به سزايی در موفقيت و كارايی شبكة تأمين دارد.
فرايند مديريت موجودی :
جريان مواد، قطعات و موجوديها در شبكة تأمين به صورت موجوديهای ضروری، مورد نياز موجوديهای متغير و اتفاقی است كه گردش اين موجوديها نياز به داشتن فرايند مديريت تقاضاست تا كليه واحدها را برای ارسال يا دريافت موجوديها و برنامهريزی فی مابين آنها برای مشتريان بعد و واحدهای قبل خود آماده و راهنمايی كند.
فرايند سفارش ها و نيازمنديها :
بررسی مطالعه و كنترل نيازهای واحد به يكديگر و ايجاد يك برنامه فراگير نيازمنديهای واحد ها در مديريت شبكه تامين ضروري است. اين فرايند با تدوين و روشهای مناسب چون MRP استاندارد و ايجاد سطوح II و III و IV در اين روش (MRP) ، يك فرايند منظم از برنامهريزی سفارشها را بين واحدها مهيا ميكند.
فرايند جريان توليد :
اگر فرايندهاي تقاضا، سفارشها و نيازمنديها به درستی طراحی و اجرا گردند فرايند جريان توليد با اتكا به آن فرايندها , عمليات توليد محصول را براي جوابگويي به نياز مشتری آماده ميكند. فرايند جريان توليد بايد يك خصوصيت اصلی داشته باشد و آن انعطاف و سرعت در جريان عمليات توليد است تا نياز مشتريان و حلقههای مرتبط در شبكه را در اسرع وقت تأمين كند.
فرايند تداركات :
اجرای طرحهای تجاری با داشتن يك فرايند تداركت مناسب قابليت دستيابی را خواهند داشت. در يك فرايند بايد تأمين كنندگان بنا به نوع كالا و خدمتی كه ارائه می كنند، دستهبندی شوند تا چگونگي تهيه و تداركات اقلام و مواد آنها براي توليد در يك فرايند طراحی گردد زيرا اگر نياز به توسعة محصول باشد، تأميين كنندگان قطعات و مواد آن محصول نيز خود به خود در توسعه قرار ميگيرند.
فرايند توسعه محصول وخريد :
اين فرايند برای توسعه، بنا به نياز مشتري ونيز در توسعه خريد از طريق توسعة تأمين كنندگان طراحی می شود. توسعة محصول و تأمينكنندگان در يك فرايند قرار ميگيرد، زيرا اگر نياز به توسعة محصول باشد، تأمينكنندگان مواد و قطعات آن محصول هم توسعه مييابند.
فرايند بازگشت :
ايجاد كانالهايی جهت بازگشت و اصلاح بعضي از فرايندها برای استفاده از فرصتهاي جديد بازار رقابتی در شبكة تأمين موجب بهرهوري در SCM است، ميتوان اين فرايند را فرايند اصلاح يا بازخور ناميد. فرايند اصلاح مانند فرايندهای اصلاحي استانداردهاي ISO هر عدم تطابقي را در فرايندهای موجود شبكة تأمين كشف و اصلاح ميكند.
با طراحي مناسب واجراي كامل فرايندهای پيشگفتة واحدهای مختلف (حلقهها) در شبكة تأمين به صورت نزديكتر و ارتباطي بهتر فعاليت خواهند كرد و با افزايش ارتباطات نزديكتر زمينههاي همكاري تجاري شكل گرفته و شبكة تأمين يكپارچه ايجاد خواهد شد.
شبكة تأمين يكپارچه چیست :
يكی از عوامل موفقيتهای شبكة تأمين وجود روابط مناسب در شبكه است و يا ايجاد روابط خوب شبكه ميتواند سريعتر و قابل انعطافتر به نيازهاي مشتريان پاسخ دهد. برای سفارشهای اضطراری و خاص نيز توليدكننده در صورتي موفق است كه تأمين كننده به نحو مطلوب او را حمايت و پشتيباني كند. عدم وجود روابط خوب و حمايتي حيات شبكه را تهديد خواهد كرد. در بحث روابط بين توليد كننده و تأمين كننده سه حالت (در روابط) وجود خواهد داشت:
1- روابط به طرز مناسب تعريف شدهاند.
2- روابط ناقص بوده بايد كامل گردند.
3- روابط مناسب وجود ندارد.
در مورد شمارة يك حيات، ابقا و توسعه روابط براي كسب موفقيتهاي جديد مورد نظر است و در مورد دوم، حيات شبكه و در مورد سوم خطر شكست عمليات تأمين، ذهن تحليلگران را مشغول مي كند. نكتة ديگر آنكه با وجود روابط بهتر چگونه ميتوان اين روابط را حفظ و نگهداري كرد و استحكام بخشيد.
زماني كه روابط منسجم و خوب در شبكه وجود دارد، شبكة تأمين يكپارچه (از ديدگاه روابط) به وجود ميآيد. روابط در شبكة تأمين به دو شكل به وجود ميآيد، شكل اول روابط عمودي در ساختار شبكة تأمين كه همكاری تجاری است و شكل دوم روابط افقي در سطح شبكه كه با عنوان اتحاد مطرح ميگردد.
در ادامه، دو مفهوم فوق مطرح و شرح داده ميشود.
پيوستگی و همكاری تجاری در شبكة تامين زمانی بوجود می آيد كه شركا از روی تمايل امور تجاری خويش را برای كاهش دوباركاريها و اسراف در جهت بهبود عملكرد خود اصلاح نمايند. مثالهايی از پيوستگی عبارتند از: سهم بندی اطلاعات با اطمينان خاطر ، سرمايه گذاری مشتركدر پروژه های دو طرفه و ....
ايجاد يكپارچگی در شبكة تأمين با انجام مراحل منظم امكان پذير است. اين مراحل عبارتند از :
مرحلة 1 : شناسايی و ارزيابی تأمينكنندگان وآغاز تصفيه اين تامينكنندگان به گونهاي كه در انتها تعداد كمي از آنها براي انجام قرار داد باقی خواهند ماند كه ممكن است علاقمند ارتباط در سطح بالاتر باشند.
مرحلة 2: در اين مرحله پس از دورههای ارتباط، ارزيابي عملكرد در اين دورهها تصميم برای تشكيل پيوستگي و رابطة قويتر گرفته ميشود و ملاحظات استراتژيكي وعملياتي در انتخاب همكار، تعيين ميشوند.
مرحلة 3: اين مرحله بر انتخاب نهايی همكار و تثبيت همكاري متمركز ميگردد و مديران شروع به تعيين ملاحظات استراتژيك و عملياتی در خصوص آرايش جديد ميكنند. در اين مرحله جلسات بين طرفين به صورت وسيع تشكيل می گردد.
مرحلة 4 : پياده سازی، استمرار در همكاری و پيوستگی را شامل می گردد و اين عمل از وظايف اصلی فرايند بازگشت يا بازخورد است كه با ايجاد بازخوردهای مناسب عدم انطباقها كشف اصلاح می گردند . مراحل چهارگانة فوق در ايجاد پيوستگی و به عبارتی تشكيل همكاری تجاری در شبكة تأمين و با تغييراتي اندك به عنوان مدل ايجاد همكاری در ادامه ارائه می شوند.
تجهيزات كليدي مديريت زنجيره تأمين:
ما مديريت زنجيره تأمين را به 12 منطقه تقسيم كردهايم؛ اين 12 منطقه از بررسي مقالات تحقيقي بر روي زنجيرهي تأمين بدست آمده است. هر منطقه يك موضوع زنجيرهي تأمين پيش روي شركت را نشان ميدهد.
دستهبندي دوازدهگانه عبارتند از :
موقعيت مكاني – حمل و نقل و لجستيك – موجودي و پيشبيني – بازاريابي- مديريت منابع و تأمين كنندهها – محيطهاي واسط الكترونيكي واطلاعاتي- طراحي توليد جديد و مصرفي آن – پشتيباني و خدمات پس از فروش – تداركات بازگشت پذيري به محيط زيست - قراردادهاي استراتژيك و تأمين كالا از منابع خارجي– اندازهگيريها و ارزيابيها– مباحث جهاني .
موقعيت مكاني (Location) :
موقعيت مكاني به جنبههاي كمي و كيفي از امكانات مكاني بستگي دارد اين شامل مدلهاي مكانيابي تجهيزات، سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي GIS - عوارض و مالياتهاي مختلف كشورها و هزينههاي حمل و نقل ميباشد.
مباحثي مانند اقتصادي بودن يا غير اقتصادي بودن اهداف در اين طبقه بررسي ميشود.
ساختار فيزيكي زنجيره تأمين در اين طبقه تنظيم ميشود.
ميتوان از مدلهاي باينري، صفحه گستردهي ساده و آناليزهاي كيفي در اين قسمت استفاده كرد.
حمل و نقل و لجستيك:
شامل تمامي مباحث وابسته به مقدار كالا از طريق زنجيره تأمين، حمل و نقل فراگير، انبارداري و به كارگيري مواد ميشود.
در اين قسمت برنامهريزي خطي (مانند مسئلهي سفر) و مدلهاي بهينهسازي (مسيريابي و حمل و نقل) بكار ميروند.
موجودي و پيشبيني:
شامل موجوديهاي قديمي و مدلهاي پيشبيني ميباشد. در زمانيكه مسائل و مشكلات زنجيره تأمين هجوم ميآورند، يكي از راحتترين راهها براي حل مشكلات، شناسايي و كاهش هزينههاي موجودي كالا ميباشد . مدلهاي سادهاي ميتوانند پتانسيل هزينههاي ذخيره شده موجودي كالا را شناسايي كنند.
چند سال پيش تئوري پلكاني موجودي كالا مطرح شد، اما اين مدل براي يك تصميم گيرنده كاربرد دارد در صورتي كه زنجيره تأمين با مسائل شركتهاي چندگانه و تصميمگيرنده كاربرد دارد در صورتي كه زنجيره تأمين با مسائل شركتهاي چندگانه و تصميمگيرندههاي متفاوت سروكار دارد.
بنابراين نگرش پلكاني به اين صورت تغيير يافت كه ما ميتوانيم سيستم پلكاني را به مجموعهاي از مراحل تجزيه كنيم تا كنترل متمركز و قابليت دسترسي به اطلاعات جهاني آسان باشد و سياستهاي سفارش بهينه شوند.
بازاريابي:
شامل تفكرات پايهاي بررسي ساختار زنجيره تأمين ميباشد و رابطهي تجارت با مشتريان پائين دست را نمايش ميدهد.در اين قسمت بايد به اثر شلاق گاوي توجه داشت نظريهي شلاق گاوي بيان ميكند كه قابليت تغييردر بالا رفتن زنجيره تأمين از مصرف كننده به مغازه خوار و بار فروشي،به مركز توزيع، به انبار مركزي و به كارخانه افزايش مييابد. به عبارت ديگر سفارش مشتري از زماني كه توسط خود او صادر ميشود تا زمانيكه به كارخانه ميرسد دستخوش تغيير ميشود، اين تغييرات يا از نظر نوع سفارش و يا مقدار سفارش است.
امروزه تعداد سفارشاتي كه مستقيماً به كارخانه ميرسد و سفارشات اينترنتي گسترش يافته و اين موضوع اطلاعات قابل دسترسي براي اجزاي زنجيره تأمين و نيز سرعت دستيابي اطلاعات را افزايش داده كه خود موجب كاهش اثر شلاق گاوي و افزايش خدمات به مشتري ميشود .
روش VMI :
در يك مشاركت از نوع VMI ، تأمين كننده (معمولاً سازنده و گاهي اوقات هم يك خرده فروش يا توزيع كننده) تصميمات اصلي موجودي كالا را براي سازمان ميگيرد، بدين معني كه تأمين كننده سطح موجودي كالاي خريدار را كنترل ميكند؛ و تصميمات دورهاي براي تأمين مجدد را ميگيرد كه اين تصميمات مربوط به كميت سفارش، حمل و نقل و زمانبدي ميشود.
طبقه بندي موقعيت :
موقعيت، امكانات متعلق به يك شركت را نشان ميدهد. اين طبقهبندي، تأمينكنندگان شركت را براي ارائهي خدمات ياري ميكند. برخي شركتها براي جلب توجه تأمين كنندگان، خصوصيات و امكانات خود را روي شبكه اينترنت قرار دادهاند.
امروزه تعيين تعدادي از تأمين كنندگان و بهترين راه براي پيوند با تأمينكنندگان بهيك موضوع مهم در زنجيره تأمين تبديل شده است.
طراحي محصول و معرفي توليدات جديد:
با افزايش تقاضاهاي زنجيره تأمين از محصولات گوناگون نياز به طراحي محصول جديد احساس ميشود و سپس معرفي درست و دقيق و به موقع محصول جديد ميتواند نقش مؤثري به دست آوردن بازار داشته باشد. معمولا محصول جديد در ابتدا بطور انبوه توليد نميشود بلكه بصورت آزمايش ومقطعي وارد بازار ملي شود و پس از آنكه مورد استفاده قرار گرفت و نتايج جمعآوري شد، محصول پس از رفع نقص به توليد انبوه ميرسد.
پشتيباني و خدمات پس از فروش:
بسياري از شركتها شهرت خود را بر مبناي توانايي در اين حيطه بدست آوردهاند يكي از موضوعاتي كه در اين حيطه جاي بحث دارد بازيافت محصول ميباشد؛ بشر امروزه به فكر ساخت محصولاتي است كه پس از پايان عمر مفيدشان بتوان آنها را تبديل به مواد ديگر كرد يا اينكه تجزيه كرد تا آلودگي براي محيط زيست ايجاد نشود.
خدمات پس از فروش براي شركتها يك فاكتور مهم رقابتي است ، ب
پيمانهاي استراتژيك وخريد كالا از منابع خارج از كشور:
با بررسي اين قرار دادها توانايي زنجيره تأمين را در برقراري ارتباط با منابع خارجي سنجيده ميشود.
اندازه گيريها و محركها:
اندازهگيري ، مباحث اقتصادي سازمان را آزمايش ميكند و بيشتر بازده زنجيره تأمين را از نظر مالي مورد توجه قرار ميدهد.
مباحث جهاني:
مباحث جهاني ميآزمايند كه چطور وقتي كه شركتها در كشورهاي مختلف فعاليت ميكنند ميتوانند براي زنجيره مؤثر باشد.
مالياتها و عوارض- پيشرفت حمل و نقل كالا، مباحث مربوط به تنوع مشتريان نظارت دولتها و مقايسه كشورها مباحثي هستند كه بايد در زنجيره تأمين جهاني مورد توجه قرار گيرند.
انقلاب زنجيره تأمين :
در سراسر دنيا، از آمريكا گرفته تا آسيا، از اروپا تا آفريقا، مقتضيات يك اقتصاد جهاني كه هر روز رقابتيتر ميشود، همه را وا داشته تا درباره زنجيره تأمين و مديريت هر چه بهتر آن، صحبت كنند. مفهوم كلي مديريت زنجيره تأمين از مواد اوليه گرفته تا تحويل محصول تمام شده به مشتري كه موتور محرك آن تقاضاي مشتري براي دريافت خدمات كارآمدتر و مناسبتر و نياز به كاهش هزينههاي نگهداري كالاهاي موجود در انبار بوده است، در حال متحول ساختن شيوههاي انجام كار از سوي توليدكنندگان عمده، شركتهاي حمل و نقل و شركتهاي تداركاتي است.
مديريت زنجيره تأمين نوين، نه تنها به بررسي راههاي ترويج كاهش هزينه در سراسر كانال عرضه كالا و خدمات ميپردازد، بلكه بايد بين تقاضاي روز افزون مشتريان براي ارائه خدمات به موقع و كارآمد موازنه ايجاد كرده و از تحولات سريعي كه در عرصه فناوري صورت ميگيرد نيز، غافل نباشد. روي هم رفته، مديريت كارآمد زنجيره تأمين به يك شركت امكان ميدهد تا توليد و انتقال محصولات در كل كانال توليد و توزيع را، از تأمين مواد اوليه يا قطعات گرفته تا قرار دادن محصول تمام شده در دستان مشتري، هماهنگ سازد.
يك رويكرد براي كاهش هزينهها، شامل كم كردن از كالاهاي موجود درانبار، از محصولات تمام شده يا مواد خام و كاهش زمان سيكل باتحول سريعتر محصولات است. اين تلاش موجب بوجود آمدن يك رويكرد كاملا جديد و مبتني بر اينترنت براي خريد، تداركات و حمل و نقل با تلاش براي ارسال به موقع مواد اوليه (JIT) براي توليد شده است تا ديگر شركتها مجبور نباشند تعداد و مقدار زيادي مواد اوليه يا قطعات را در انبار نگه دارند. محصولات امروزي، در سراسر دنيا خواهان دارد و فقط تقاضاهاي داخلي را برآورده نميسازد و بنابراين، بايد مواد اوليه و قطعات آنها با كمترين هزينه ممكن تهيه شود.
فناوريهاي پيشرفته چه از جنبه فرايندهاي سازماني و چه از جهت ارتباطات – كليد مديريت زنجيره تأمين امروزي هستند. با استفاده از فناوريهاي پيشرفته مي توان موجودي انبار را به حداقل رساند ومحصول رابه موقع تحويل داد. به كار بردن خردمندانه فناوري براي انتقال هدايت شده اطلاعات به معني اين است كه توليد كنندگان ميتوانند به حداقلها اكتفا كرده و فقط به تعدادي كه مورد نياز است توليد كرده و روانه انبار كنند و مرتباً جاي خالي محصولات تحويل شده به مشتري را پر كنند
. تحويل سريع و مطمئن اين فايده را نيز دارد كه موجودي انبار در باصرفه ترين حد خود حفظ شود. انبار با موجودي كمتر – در بسياري از موارد، موجودي كنترل شده انبار- به معناي ضايعات كمتر و سود بيشتر براي توليد كنندگان است و هر چه خدمات مربوط به نگهداري زنجيره تأمين بيشتر شود، به همان نسبت، اطلاعات موجود در اينترنت نيز افزايش مييابد كه خود موجب كاهش بيشتر هزينهها وافزايش بازدهي ميشود. فناوري بر پيشبيني فروش در دراز مدت نيز تأثير ميگذارد.
همين كه بتوانيم به اطلاعات فروش تقريباً به صورت بيدرنگ دسترسي پيدا كنيم، موجب تعديل سريع رويكردهاي فروش و بازاريابي خواهد شد. به اين ترتيب، توليد كنندگان به جاي تكيه بر پيشبينيهايي كه شش ماه تا يك سال قبل انجام شده، فروشهاي واقعي را در نظر ميگيرندكه عملاً انجام شده است و اطلاعات آن موجب است و با فناوري پيشرفته ميتوان ارسال محصول را به صورت منطقهاي و جهاني رديابي و پيگيري كرد.
داشتن اطلاعات بيشتر درباره كالاهاي ارسالي يك جزء مهم ارسال به موقع كالا است.
باگسترده شدن استفاده از فناوريهاي پيشرفته، تبديل شدن زنجيره تأمين به شبكه تأمين و با ورود بخشهاي تعيين منابع، تهيه و تداركات به اينترنت لازم است شركتها مديريت كارآمد اطلاعات را به كار بندند. درست به همان صورت كه كالاها و خدمات رديابي ميشود، رديابي اطلاعات نيز از سوي شركتها در زمينههاي زير صورت ميگيرد:
اطلاعات درباره محل يا شرايط ارسال كالا.
اطلاعاتي كه تقريباً بدون درنگ كسب ميشود و در نتيجه ميتوان براي برآوردن خواست همشتريان به سرعت تصميمگيري كرد.
اطلاعاتي كه براي توليد كننده امكان خريد مواد اوليه در مواقع لازم و توليد هر چه به موقعتر محصول را فراهم ميسازد.
البته نميتوان تداركات را كه معمولا آن را توزيع مينامند – از مديريت زنجيره تأمين كاملا جدا دانست. در واقع، تداركات يك بخش كليدي زنجيره تأمين است. كاهش زمان نقل و انتقال محصولات و زمان نگهداري آنها، بخش عمده مديريت زنجيره تأمين را تشكيل ميدهد. اگر انبار هنوز متروكه نشده، باشد، بيشتر نقطه تردد محصولات است نه نقطه استقرار آنها. با وارد كردن اتوماسيون به محيط انبار واژه فني كه تركيبي از فناوري ثبت در كامپيوتر و استفاده از فناوري بار كد است- ميتوان زمان تردد در انبار را كوتاهتر كرده و از هزينه هاي انباشتن كالا در انبار، كاست.
مثلا، اطلاعاتي كه به صورت الكترونيكي درباره موجودي انبار رد و بدل ميشود و خردهفروشان منبع آن هستند، به توليد كنندگان كمك ميكند تا طول دوره توليد را كاهش دهند. در ضمن، خردهفروشان و عمدهفروشان، طول دوره برگشت سرمايه خود را كاهش داده، از هزينههاي خود ميكاهند و بهتر ميتوانند تقاضاهاي مشتريان را كه به سرعت در حال تغيير است، برآورده سازند.
در سالهاي اخير، تأكيد روزافزون بر روي كاهش موجودي انبار و طول مدت رفت و آمد، به تشكيل صنعت جديد انجاميده كه معمولا تداركات طرف ثالث يا ارجاع عمليات انبارداري وارسال كالا به طرفهاي ثالث ناميده ميشود. امروز، بسياري دستاندركاران تداركات طرف ثالث – كه معمولا به آنها 53 PLميگويند – خدمات خود را از طريق اينترنت ارائه ميدهند.
شركتها نميتوانند از مديريت زنجيره تأمين چشمپوشي كنند:
امروزه، هيچ شركتي نميتواند از مديريت زنجيره تأمين چشمپوشي كند و انتظار بقا داشته باشد. اكنون، انديشه زنجيره تأمين به يك انديشه رايج در همه شركتهاي عمده در سراسر جهان تبديل شده است و اگر تا همين چند سال پيش، دسترسي به بازارهاي جهاني فقط در اختيار بزرگترين و موفقترين شركتها بود، امروزه به بركت وجود اينترنت، حتي كوچكترين شركتها نيز ميتوانند به بازارها و نمايشگاههاي اينترنتي وارد شده و كالاي خود را با بهترين قيمتها و شرايط عرضه كنن.
اگر درباره اجزاي مديريت زنجيره تأمين از كاهش موجودي انبار گرفته تا به كارگيري فناوري پيشرفته براي تسريع بخشيدن به ارسال كالا و افزايش كيفيت – دقيقتر شويد، خواهيد ديد كه خيلي از شركتها اصول مديريت زنجيره تأمين را به كار ميبرند. مثلا ارائه كنندگان فناوري مبادله دادههاي الكترونيكي (EDI) برآورد ميكنند كه در حال حاضر 50% مشتريان آنها از اين فناوري براي ارسال پيام، رديابي و رهگيري كالا، پرداخت هزينه حمل كالا و بسياري از فعاليتهاي ديگر استفاده
ميكنند كه قبلا با كاغذ صورت ميگرفت. در اواخر دهه 1990 ميلادي، ارائه كنندگان عمده خدمات بازرگاني گزارش داده بودند كه 80% بارنامههاي ايشان از طريق EDI (Electronic Data Interchange) دريافت شده بود.
. شركتهايي كه مجهز به فناوري هستند، در حال اجراي مباني كاهش هزينههاي زنجيره تأمين «با استفاده از كاربردهاي بين سازماني هستند، كه در آنها ديگر خبري از شلوغي و بيمصرفي زنجيره تأمين، نيست».
بسياري از كارشناسان معتقدند كه اهميت زنجيره تأمين اكنون حتي بيشتر از گذشته نيز شده است. به ويژه در اقتصادهاي پرتلاطمي كه در آنها حتي پرطاقتترين شركتهاي فناوري نيز سراسيمه در جست و جوي راههاي جديدي براي بيرون رفتن از بحران برآمدهاند. طبق يك تحقيق ، سرمايهگذاري روي زنجيره تأمين در سال 2000 بر 39/5 ميليارد دلار بالغ ميشد و در سال 2004 به 20 ميليارد دلار افزايش يافت.
همراه با تكامل فناوري، زنجيره تأمين نيز تكامل يافته و به شبكهاي از شركاي تجاري تبديل ميشود كه همگي به صورت الكترونيكي با هم در رابطهاند.
«هر روز كه ميگذرد بر تعداد شركتهايي كه توليد و عرضه را با هم انجام مي دهند، افزوده ميشود. كاهش فرجه زماني انتقال اطلاعات، به راهبردهاي سريعتر از توليد به مصرف نيز كمك ميكند.
«هدف اين است كه زنجيرههاي تأمين خطي ومتوالي، به گروههاي موازي و هميار تبديل شده و در نتيجه، طول سيكلها به طور چشمگيري كاهش يابد، روابط با مشتري بهتر شود و بهرهوري افزايش يابد. در يك زنجيره تأمين، اين اطلاعات درباره ميزان كالاي موجود در انبار ارائه ميشود: چه مقدار كالا در انبار موجود است، چه وقت در دسترس است و غيره. اين اقدامات وقتي به ثمر مينشيند كه شركتها به راحتي بتوانند اطلاعات پيشبيني شده را به يكديگر منتقل كنند، به گونهاي كه شركتهاي مختلف در نقاط مختلف زنجيره تأمين بدانند چه مقدار بايد توليد كنند، چه مقدار بايد ارسال كنند و چه وقت اين كار را انجام دهند.