بخشی از مقاله

تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد زنجیره تامین

چکیده
طی چند سال اخیر ظهور فناوری های نوین و ایجاد تحولات عظیم در بازارهای جهانی، مدیریت زنجیره تامین را بیش از پیش ضروری ساخته است، به نحوی که سازمان های مختلف جهت ایجاد و حفظ موقعیت و جایگاه رقابتی خود، ناگزیر به استفاده از مدیریت زنجیره تامین می باشند. در دنیای دانش محور و رقابتی فعلی، با توجه به طبیعت پراکنده عناصر زنجیره تامین و به دنبال آن پراکندگی دانشی که در این عناصر وجود دارد نیاز به فرایندهای مدیریت دانش در سازمانها امری ضروری است، همچنین مدیریت دانش یکی از توانمندسازهای اصلی مدیریت زنجیره تامین و یک عنصر حیاتی در محیط های سازمانی با اطلاعات فشرده می باشد. بنابراین هدف این تحقیق درک اهمیت مدیریت دانش در زنجیره تامین و ارائه یک چارچوب مفهومی برای مدیریت دانش در زنجیره ی تامین است، تا تاثیر مدیریت دانش بر ابعاد مختلف زنجیره تامین مورد بررسی قرار گیرد. روش این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مجموعه کارشناسان صنعت دارو در ایران میباشد. روایی پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن با آلفای کرونباخ تعیین شد. به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از روش رگرسیونی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش تاثیر مولفه های مدیریت دانش بر کلیه ابعاد عملکرد زنجیره تامین را نشان داد.
واژه های کلیدی: مدیریت دانش، دانش، زنجیره تامین


-1 مقدمه
طی چند سال اخیر ظهور فناوری های نوین و ایجاد تحولات عظیم در بازارهای جهانی، مدیریت زنجیره تامین را بیش از پیش ضروری ساخته است، به نحوی که سازمانهای مختلف جهت ایجاد و حفظ موقعیت و جایگاه رقابتی خود، ناگزیر به استفاده از مدیریت زنجیره تامین میباشند. انقلاب اطلاعاتی و ظهور شکلهای جدید ارتباطات متقابل سازمانی و افزایش توقعات مشتریان در زمینه هزینه محصولات و خدمات، کیفیت، تحویل، تکنولوژی و زمان سیکل تعهد شده با توجه به رقابت فزاینده در بازارهای جهانی، از جمله عواملی است که باعث ترک سیستمهای سنتی خرید و تدارکات و حرکت به سمت سیستم مدیریت زنجیره تامین توسط سازمانها در سطح دنیا شده است. اخیرا مدیریت زنجیره تامین هم در مراکز دانشگاهی و هم در صنعت مورد توجه خاصی قرار گرفته است. هدف اصلی مدیریت زنجیره تأمین، کاهش ریسک زنجیره تأمین، کاهش هزینه های تولید، افزایش درآمد، بهبود خدمات به مشتری، بهینه کردن سطوح موجودی و فرایند های کسب و کار و در نتیجه افزایش قدرت رقابت و رضایت مشتری و سودآوری می باشد.[1] از آنجایی که یکپارچه سازی زنجیره تامین به مفهوم هماهنگ سازی جریان مواد، اطلاعات و مالی است، امروزه سازمانها برای داشتن زنجیره تامین یکپارچه نیازمند به کارگیری فرایندهای مدیریت دانش و اطلاعات هستند. مروری بر اقدامات انجام شده در این زمینه نشان میدهد که به علت طبیعت پراکنده عناصر زنجیره تامین و به دنبال آن پراکندگی دانشی که در این عناصر وجود دارد، نیاز به مدیریت دانش احساس شده است. [2]
فرآیندهای مدیریت دانش و اطلاعات در زنجیره تامین، شامل تمام فعالیتهایی است که به سازمانها کمک میکند کلیه منابع اطلاعاتی و داراییهای دانشی خود در راستای تحقق اهداف زنحیره تامین را در اختیار شرکای زنجیره تامین قرار دهند. این فرایندها افراد و سازمانها را قادر میکنند که با اشتراک دانش و اطلاعات درکل زنجیره تامین از تجربیات یکدیگر استفاده کنند تا موجب تسهیل فرایندهای یکپارچگی زنجیره تامین و افزایش کارایی آن بشوند. [3] بسیاری بر این اعتقادند که شرکت ها اگر بدانند چطور دانش سازمانی را خلق، ذخیره، توزیع و به کار گیرند از یک مزیت
رقابتی برخوردار می شوند .جهان امروز در حال حرکت به سوی سیستم هایی با اثر بخشی بیشتر است که بهره برداری موثر از دانش در آن ضروری و حیاتی است .مدیریت دانش فرصت های جدیدی را برای خلق و کسب ارزش بیشتر از زنجیره های تامین مبتنی بر شایستگی های اصلی کسب و کار فراهم می کند. امروزه جهان به سمت سیستم ها ی اثربخش تر حرک می کند، جایی که بهره برداری موثر از دانش بسیار حیاتی است. مدیریت دانش فرصت های جدیدی را برای ایجاد و حفظ ارزش بیشتر برای زنجیره های تامین مبتنی بر شایستگی ها ی کلیدی کسب و کار فراهم می کند. در واقع سیستم ها ی مدیریت دانش شریان حیاتی زنجیره های تامین هستند. شرکت ها از طریق انطباق اطلاعاتی که در سیستم ها ی مدیریت د انش رسمی و غیررسمی وجود دارند، چرخه زمانی کالا و خدمات و هزینه ها راکاهش داده و ارزش بیشتری را هم به مشتریان داخلی و هم مشتریان خارجی خود تحویل می دهند و از این طریق در بازار مزیت رقابتی به دست می آورند .خلق، سازماندهی و توزیع دانش در سرتاسر زنجیره تامین الزام بسیار مهمی است. وقتی که زنجیره تامین چند لایه ای که در آن کنش های متقابل پویایی بین تامین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، خرده فروشان و مشتریان مجزا اتفاق می افتد، مورد بررسی قرار می گیرد پیچیدگی افزایش می یابد .جریان دانش بین این برهم کنش ها برای موفقیت زنجیره تامین حیاتی است. [4]
تحقیقات مختلف در زمینه مدیریت زنجیره تامین و ارزیابی عملکرد آن در دو دهه گذشته، تجربیات مثبتی را در سطوح خرد و کلان اقتصادی در کشورهای توسعه یافته داشته است. ولی یکی از انگیزههای این پژوهش، کمبود کاربرد این نظریات در صنایع مختلف کشورمان است، به گونه ای که با نگاهی اجمالی بر صنایع کشور درمیابیم که رویکرد ارزیابی عملکرد زنجیره تامین و نحوه تاثیر فرایندهای مدیریت دانش بر معیارهای عملکردی زنجیره تامین در دید مدیران صنعتی از نظر اجرایی جایگاه بایسته ای ندارد.لذا تلاش میشود از طریق مطالعه فرایندهای مدیریت دانش و عناصر مداخله گر بر این فرایند، شناسایی مدلهای مختلف ارزیابی عملکرد زنجیره تامین و شاخصهای مهم در ارزیابی زنجیره تامین، مدلی برای مدیریت دانش جهت ارتقای عملکرد زنجیره تامین صنعت دارو در ایران ارائه شود. [5] بنابراین در این پژوهش سعی میشود پژوهشی منسجم مبتنی بر تحقیقات پیشین و داده های اولیه، در حرکت از نظریه به کاربرد، برای تاثیر فرایندهای مدیریت دانش بر بهبود عملکرد زنجیره تامین انجام شود. به همین منظور بررسی و ارائه مدل مورد نظر در بستر دو مبحث مدیریت دانش و عملکرد زنجیره تامین صورت خواهد گرفت. بنابراین هدف این تحقیق درک اهمیت مدیریت دانش در زنجیره تامین و ارائه یک چارچوب مفهومی برای مدیریت دانش در زنجیره ی تامین است، تا تاثیر مدیریت دانش بر ابعاد مختلف زنجیره تامین مورد بررسی قرار گیرد. در بخش بعد، ادبیات و مبانی نظری تحقیق بیان میگردد که شامل توضیح مختصری از ادبیات مدیریت دانش و عملکرد زنجیره تأمین است. بخش سوم به بیان پیشینه پژوهش می پردازد. روش شناسی این پژوهش در بخش چهارم بیان میگردد. بخش پنجم به بیان یافته های پژوهش و تجزیه تحلیل دادهها تخصیص یافته که شامل تحلیل عاملی تأییدی و بررسی تحلیل رگرسیونی میباشد و بخش آخر نیز به بحث و نتیجه گیری خواهد پرداخت.
-1 مبانی نظری پژوهش

مدیریت دانش
در عصر حاضر شتاب تغییرات در علوم و فناوریهای سطح بالا به قدری فزونی یافته است که بسیاری از متفکرین بر این باورند که شتاب در نوآوری محصولات تولید شده با تکنولوژی سطح بالا و ایجاد دانش و توسعه آن از سرعت یادگیری بشر فراتر رفته است. پس سازمانهای متولی حتی اگر تمام راهبردها، زمان و سرمایههای انسانی در اختیار خود را صرف یادگیری نمایند، باز هم ممکن است از عهده رویارویی مناسب با این شتاب برنیایند.دانش در طولانی مدت به عنوان منبع کلیدی برای سازمانها در نظر گرفته شده است و مدیریت موثر آن هم برای موفقیت امری ضروری است. نوناکا و تاکوچی[6]1 شرکتهای موفق را شرکتهایی میدانند به طور پیوسته برای حل مسائل جدید و ناآشنا، دانش جدید را کشف و یا خلق کرده و این دانش را به صورتی هدفمند و نظام یافته و متناسب با اهداف تخصصی راهبردی در تمامی لایه ها و بخشهای مختلف سازمان توسعه داده و به دنبال تبدیل آن به فناوری و محصولات جدید باشند. مدیریت دانش فرایندی است که ورودی آن دانش فردی بوده، این دانش خلق و در تیم های کاری منتقل و یکپارچه شده و خروجی آن دانش سازمانی خواهد بود که به عنوان مزیت رقابتی نیز محسوب خواهد شد.صاحبنظران در تعاریف مختلف از مدیریت دانش اهداف خاصی را برای آن بیان نموده اند که مهمترین آنها عبارتند از: بهبود کارایی، ابداع و مشارکت بین کارمندان با هدف حمایت از مزیت رقابتی، ابداع دانش گروهی و استفاده از آن ، تسهیل ابداع، دسترسی و استفاده مجدد از دانش، ایجاد هم افزایی سازمانی، شناسایی و کنترل دانش دسته جمعی برای انجام رقابت [7] ایجاد و سازماندهی دانش سازمانی مورد نیاز در زمان و مکان مورد نیاز و دستیابی به اهداف استراتژیک [8]. وجود رویکردی فرآیند محور به مدیریت دانش باعث یکپارچگی هرچه بهتر فرآیندهای کسب و کار و مدیریت دانش خواهدشد. همچنین فرایندهای مدیریت دانش، فعالیتها و ابتکاراتی هستند که ارتباط، خلق، اشتراک و کاربرد دانش را برای اثربخشی هرچه بیشتر سازمان تسهیل میکنند. پس درک کامل از گردش کار و تعیین مراحل فرآیندهایی که مدیریت دانش را تسهیل میکنند، امری ضروری است. فرآیند به معنای مجموعهای از رویههای به هم متصل و به هم وابسته است که در همه مراحل از مجموعه منابعی همچون کارمندان، زمان، انرژی، ماشین آلات و پول برای تبدیل دادههایی همچون مواد خام و قطعات به خروجی هایی استفاده می کنند که این خروجی ها نیز به عنوان ورودی موثری برای مرحله بعد لحاظ میشوند تا در نهایت با دریافت خروجی آخرین مرحله،هدف اصلی کسب شود.[5] بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدیریت دانش که شامل مجموعه ای از فرایندها است، قادر است با استفاده از مجموعه خروجیهای به دست آمده از هر فرایند، به هدف اصلی خود برسد که ایجاد یک سلاح رقابتی دانش محور در سازمان هاست.[5] در ادامه فرایندهای مدیریت دانش در زنجیره تامین و شاخص های آن بیان می گردد.
• کسب، خلق و تولید دانش
خلق و تولید دانش، به میزان توسعه و یا ایجاد منابع دانش توسط سازمان ها در طول مرزبندی های عملیاتی و وظیفه ای سازمان ها اشاره دارد و نیازمند نیرویی برای تولید کاربردهایی جدید از دانش موجود و بهره برداری از مهارتهای جدید بالقوه کشف نشده است. [9] سدرا و گابل[10]2 معتقدند که مرحله خلق و تولید دانش به صورت اساسی با برنامه ریزی و پیاده سازی مراحل چرخه عمر سامانه هاای سازمانی در ارتباط هستند و خلق و کسب دانش را محتاج به تخصص گرایی بیشتری نسبت به کاربرد دانش میدانند. [10]
• سازماندهی، نگهداری و انبار
حفظ دانش، شامل جاسازی دانش در یک مخزن دانشی است به طوری که نشان دهنده نوعی ماندگاری در گذر زمان است. این مخزن دانشی میتواند یک فرد و یا یک سامانه اطلاعاتی باشد. دانش حفظ شده، از طریق مشاهدات، تجارب و اقدامات افراد حاصل میشود. [10] این مرحله به دنبال شناسایی دانش مهم و حیاتی برای گذشته و آینده سازمان و ذخیره آن به شکلی معقول و قابل دسترس برای کارمندان سازمان است.[11]
• انتقال، اشتراک و توزیع
اشتراک دانش، شامل تسهیم اطلاعات، ایده ها، پیشنهادات و تخصصها میان افراد است.[12] اشتراک اطلاعات نه تنها موجب تسهیل تعاملات میان وظیفه ای می شود، بلکه موجب تسهیم مخازن دانشی در میان مشارکت کنندگان در فرآیندهای سازمانی خواهد شد و همین امر، موجب مشارکت و درک عمیق از یک فرآیند به صورت جامع می شود.[9] توزیع دانش و انتقال دانش، بیشتر اوقات نقشی جایگزین برای هم دارند و توصیف کننده فرآیندهای کسب و کاری هستند که دانش را در میان اعضای یک سازمان و یا گروههای همکار، منتقل و توزیع می کنند. در این مرحله باید مراقب بود که دانش توزیع شده، باید به صورتی مناسب، مفید، قابل تفسیر و قابل درک ارائه شود. [11] با توجه به مرور صورت گرفته شاخص های فرایندهای مدیریت دانش در جدول 1 بیان شده اند.

زنجیره تامین شامل تمام مراحلی است که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در تحقق نیازهای مشتری مشارکت دارند.[13] و شامل طیفی از مشتریان نهایی تا تامین کنندگان اولیه خواهد بود. در این زنجیره سه جریان عمده اطلاعاتی، فیزیکی و پولی در حرکت است.در دهه 80 میلادی تلاشهای زیادی برای بهبود عملکرد سازمانها از راه تمرکز بر فرایندهای درونی انجام شد. بررسی نتایج عملکرد سازمانها مشخص ساخت که بخش عمدهای از آن تحت تاثیر تامین کنندگان و مشتریان است .گسترش حوزه بهبود عملکرد سازمانها به ماورای مرزهای سازمانی نیازمند ابزارهای جدیدی بود .یکی از مفاهیمی که در این راستا طرح شد و اهمیت زیادی پیدا کرد، مدیریت زنجیره تامین است که در آن شرکتها با همکاری یکدیگر و ایجاد همافزایی توانایی اتخاذ تصمیمات کاراتر را کسب میکنند . زنجیره تامین اصطلاحی است که امروزه به وفور در تمامی جهان مورد استفاده قرار میگیرد .اکنون شرکتها نیازمندند تا یکپارچگی منظمی را در تمام فرآیندهای تولیدی، از مواد اولیه خام تا مصرف کننده نهایی ایجاد کنند .مدیریت زنجیره تامین به عنوان رویکردی یکپارچه برای مدیریت مناسب جریان مواد و کالا، اطلاعات و جریان پولی، توانایی پاسخگویی به این شرایط را دارد .زنجیره تأمین یک سیستم یکپارچه از فرآیندهای مرتبط و به منظور؛
· دستیابی به مواد و قطعات مورد نیاز
· تبدیل مواد اولیه به محصول
· ارزش گذاری محصولات
· توزیع محصولات به مشتریان
· ساده سازی انتقال اطلاعات بین اجزاء زنجیره اعم از تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، واسطهها، خرده فروشان و مشتریان.[14] مدیریت زنجیره تامین شامل مجموعه ای از فعالیت هایی است که به کنترل مواد و جریان اطلاعات میان تامین کنندگان مواد اولیه، تولیدکنندگان و مراکز توزیع، خرده فروشان و مشتریان نهایی کمک می کند.[21] اکثرا سیستم خرید و لجستیک به سیستمهای پیشرفته مدیریت زنجیره تامین تبدیل میشوند. شرکتهای موفق، سرمایه گذاری سنگینی بر روی نرم افزارهایی انجام میدهند که جریانهای اطلاعات در زنجیره تامین را مدیریت میکنند. از سال 1999 تا 2002 فروشندگان بیش از 15 میلیارد دلار نسخه نرم افزار در ارتباط با مدیریت زنجیره تامین به فروش رسانده اند. این در حالی است که این مبلغ شامل هزینه نصب و نگهداری نمیشود.[4] با این حال زنجیرههای تامین تا کنون که سی سال از مفهوم مدیریت زنجیره تامین میگذرد، ضرورتا بهتر از گذشته خود نشده اند. اندازه گیری عملکرد با گذشت زمان روز به روز به صورت وسیعتری مورد توجه قرار گرفته است. مهم اینست که ارزیابی عملکرد زنجیره تامین در گذشته بیشتر مبتنی بر هزینه/کارایی، سودمحوری، دورههای زمانی کوتاه مدت با شاخصهای مجزا بود در حالیکه با رقابتی شدن صنایع، رویکردهای نوینی برای ارزیابی عملکرد زنجیره تامین مطرح شده است که از آن جمله میتوان به ارزش محوری، مشتری محوری، دورههای زمانی بلندمدت و استفاده از مجموعه شاخصهای گروهی برای ارزیابی اشاره کرد.[4] اندازهگیری عملکرد، اطلاعات لازم برای تصمیمگیران را فراهم میکند تا فعالیتهای سازمان را برنامهریزی، کنترل و هدایت نمایند. همچنین به مدیران اجازه میدهد با اندازهگیری عملکرد، کارکنان و تامینکنندگان را در ابعاد مهم عملکرد آموزش دهند. از طریق شناسایی انحرافات از استانداردها، فعالیتهای بهبود را هدایت نمایند . اندازهگیری مناسب عملکرد میتواند به کمک اندازهگیری اثربخشی زنجیره تامین به بهبود بیشتر مدیریت زنجیره تامین یاری رساند. اندازهگیری عملکرد زنجیره تامین میتواند به حصول دستاوردهایی مانند ارتقای انگیزه اعضا، بهبود همکاری، حل مسائل مدیریت، تامین اطلاعات و بازخورد مورد نیاز کمک نماید.پس میتوان گفت ارزیابی عملکرد زنجیره تامین اقدامی است جهت شناسایی نواحی بهبود در داخل سیستم و تعیین اینکه آیا مسیر فعالیتها ادامه پیدا کند یا اینکه دست به مهندسی مجدد بزنند.به طور کلی میتوان ارزیابی عملکرد زنجیره تامین را اقدامی جهت بهبود اثربخشی زنجیره و درک جریان مستمر منابع در داخل آن با هدف تولید محصولی با هزینه کمتر و تحویل به موقع محصول به مشتری و افزایش رضایت مشتری دانست مدیریت و عملکرد موثر زنجیره تامین بیش از پیش به عنوان عوامل حیاتی در دستیابی به مزیتهای رقابتی شرکتها شناسایی میشوند.اقتصاد امروز رقابت دیگر شرکت در برابر شرکت نیست، بلکه این زنجیرهها هستند که به رقابت با هم پرداختهاند.[22] بنابراین انتخاب یک رویکرد مناسب برای ارزیابی زنجیره تامین ضروری است.اندازه گیری عملکرد، اطلاعات لازم برای تصمیم گیران را فراهم میکند تا فعالیتهای سازمان را برنامه ریزی، کنترل و هدایت نمایند.همچنین به مدیران اجازه میدهد با اندازه گیری عملکرد، کارکنان و تامین کنندگان را در ابعاد مهم عملکرد آموزش دهند. از طریق شناسایی انحرافات از استانداردها، فعالیت های بهبود را هدایت نمایند . اندازه گیری مناسب عملکرد می تواند با کمک اندازه گیری اثربخشی زنجیره تامین به بهبود بیشتر مدیریت زنجیره تامین یاری رساند. اندازهگیری عملکرد زنجیره تامین میتواند به حصول دستاوردهایی مانند ارتقای انگیزه اعضا، بهبود همکاری، حل مسائل مدیریت، تامین اطلاعات و بازخورد مورد نیاز کمک نماید.به طور کلی میتوان ارزیابی عملکرد زنجیره تامین را اقدامی جهت بهبود اثربخشی زنجیره و درک جریان آرام و مستمر منابع در داخل آن دانست. چیزی که مهم است اینست که انتخاب شاخصها و رویکردی مناسب برای ارزیابی عملکرد زنجیره تامین باید دارای سه ویژگی کلیدی "آگاهی دهنده، هدایت کننده و کنترل کننده" باشد. بر این اساس معیارهای ارزیابی عملکرد زنجیره تامین در این پژوهش تحت چهار

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید