بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
فصل دوازدهم از کتاب اقتصاد مدیریت پیشرفته
موقعیت یابی استراتژیک بنگاه های اقتصادی
اسلاید 7 :
هدف این فصل معرفی
توانمندی های بنیادی
ساز و کارهای آن ها
تحلیل آثار مربوط
است تا با بهره گیری از آنان بنگاه ها بتوانند به سرآمدی و تعالی رفتارهای تجارت بر پایه قاعده مندی های اقتصادی نایل آیند.
هدف موقعیت یابی ارائه گزاره هاي عمومي براي تبيين, پيش بيني و توصيه هاي سياستي براي موقعيت يابي استراتژيك بنگاه هاي اقتصادي است.
موقعيت يابي استراتژيك، سازوكارهايي را از مباني علم اقتصاد براي درك مزيت رقابتي فراهم مي سازد كه در آن چگونگي تشخيص كسب مزيت رقابتي، شروط پايدار ماندن مزيت رقابتي به وجودمي آيد.
موقعیت یابی در صدد است تا با ارائه دیدگاهی برای شناخت نحوه رقابت بنگاه ها، چگونگی ساماندهی فرآیندهای تصمیم گیری را برای نیل به اصول مطمئن تری جهت اخذ تصمیمات استراتژیک مناسب، نشان دهد.
بنگاه های اقتصادی می توانند با بهره گیری از رهیافت های موقعیت یابی و در راستای تفکرهای سیستمی اقتصاد، با حذف شکاف میان اندیشه ها و اقدامات؛ شناخت، تصمیم ها و رفتارها، وبا تهیه نقشه های عملیاتی، موقعیت پیشی جو نسبت به رقبا برای خود ترسیم کنند.
اسلاید 8 :
هدف اقتصاد و كسب و كار ملي در منطقه بايد ايجاد بازار و جلب مشتري باشد. دستيابي به اين هدف با خلق و انتقال ارزش اقتصادي امكان پذير مي شود. بنگاه هاي اقتصادي كشور بازوي حضور در بازارهاي منطقه و جلب مشتري قلمداد مي شوند. پايداري اين بنگاه ها در عرصه رقابت منوط به كسب موفقيت در سهمي از اين ارزش در قالب سود است. سودآوري بنگاه ها به دو عامل بستگي دارد:
شرايط اقتصادي بازار
موفقيت بنگاه در خلق ارزش بيش از رقبا
مقدار ارزشي كه بنگاه در مقايسه با رقباي خود خلق مي كند به موقعيت هزينه اي و منفعتي اش نسبت به رقبا بستگي دارد. كسب و كارهاي موفق در ايجاد ارزش بيشتر نسبت به رقبا، به موقعيتي مزيت دار نسبت به رقبا در بازار وابسته است.
اسلاید 9 :
نقشه ارزش ابزار تاکتیکی برای دست یابی به موقعیت برتر استراتژیک
اسلاید 10 :
نقشه ارزش، موقعيت هاي قيمت ـ مقدار بنگاه ها را در بازار نشان مي دهد.
اسلاید 11 :
شكل قبل، نمونه اي از نقشة ارزش است. خط توپُر در اين شكل، منحني بي تفاوتي است. اين منحني تركيباتي از قيمت ـ كيفيت است كه در آن، مازاد مصرف كنندگان برابر است . موقعيت هاي قيمت ـ كيفيت در زير منحني بي تفاوتي، نشانگر مازاد مصرف كننده است. اين نقاط نشانگر مازادي هستند كه ناشي از نقاط روي منحني است. موقعيت هاي قيمت ـ كيفيت كه بالاتر از منحني بي تفاوتي است، مازاد مصرف كننده اي را ايجاد كرده كه كمتر از نقاط و تركيبات واقع روي منحني بي تفاوتي است. زماني كه بعضي از تركيب ها و موقعيت ها روي يك منحني بي تفاوتي خاص قرار مي گيرد و بعضي خارج از آن، مصرف كننده به سوي بنگاه هايي سوق پيدا مي كندكه مازاد بالاي مصرف كننده عرضه مي دارند.
فروشنده بايد صرف نظر از اينكه مشتريان حقيقي يا حقوقي باشند، مازاد مصرف كننده بوجود آورد تا رقابت موفقيت آميز داشته باشد.
زماني كه موقعيت هاي قيمت ـ كيفيت بنگاه، خطي تراز با همان منحني بي تفاوتي باشد، بنگاه مازاد مصرف كنندة يكساني را به مصرف كننده پيشنهاد كرده و به برابري مازاد مصرف كننده رسيده است. اگر بنگاه ها به برابري مازاد مصرف كننده در بازاري برسندكه در آن مصرف كنندگان ترجيحات يكسان دارند، در اين صورت مصرف كننده در داخل آن بازار انگيزة جا به جا كردن خريد خود را از يك فروشنده به ديگري نخواهد داشت، لذا سهم هاي بازار پايدار خواهد ماند. اگر بنگاه هاي درون بازار كالاي با كيفيت يكساني عرضه كنند براساس اين برابري مازاد مصرف كننده بنگاه ها، قيمت يكساني را از خريداران مطالبه مي كنند. هنگام از دست دادن برابري مازاد مصرف كننده توسط بنگاهي، فروش سهم بازار بنگاه كاهش مي يابند.
اسلاید 12 :
نقشه تطبیقی ارزش:در I1 با پرداخت بالاتر نسبت به I2، کیفیت بیشتری عاید مصرف کننده می شود.
اسلاید 13 :
شيب تُند منحني بي تفاوتي نشانگر مبادله و رابطه ميان قيمت و كيفيت براي مصرف كننده اي است كه مي خواهد اين دو عامل را با يكديگر مبادله كند. تغيير قيمت در طول يك منحني بي تفاوتي مشخص متناظر با تغيير منفعت (∆B) است كه از طريق تغيير q∆ دركيفيت كالاي تحويل داده شده ايجاد مي شود. منحني بي تفاوتي با شيب تند، نشانگر اين است كه مصرف كننده خواهان پرداخت مبلغي بيشتر براي كيفيت افزون تر است در حالي كه منحني بي تفاوتي كم عمق و كم شيب نشانة ارزش نداشتن كيفيت بالاتر براي مصرف كننده است.
اسلاید 14 :
ارزش اقتصادي از طريق توليد و مبادله خلق مي شود.
هنگام تركيب عوامل توليد، توليد كننده اي به توليد اجزايي براي ساختن كالايي مي پردازد كه انتظار دارد منعفت آن (B) بيش از هزينة تقبل شده براي ساختنش (C) باشد.
منفعت محسوس كالا (B)، ارزشي است كه مصرف كنندگان از آن به دست مي آورند.
هزينة (C) نشانگر ارزشي است كه زمان فرآوري و تبديل نهاده ها به كالاهاي نهايي مصرف مي شوند.
در صورت خريد مصرف كنندة كالا، ارزش اقتصادي خلق شده است.
ارزش اقتصادي خلق شده، تفاوت ميان منفعت و هزينة مشاهده شده يا B-C، است:
((P-C + ((B-P =سود تولید کننده+ مازاد مصرف کننده = ارزش خلق شده
اين ارزش بايد ميان مصرف كنندگان و توليد كنندگان توزيع شود.
مازاد مصرف كننده (B-P)، بخشي از ارزش خلق شده است كه مصرف كننده آن را جذب مي كند.
سود توليد كننده (P-C)، نشانگر بخشي از ارزش خلق شده است كه آن را تصرف كرده است.
بازگشت
اسلاید 15 :
اجزای عناصر ارزش خلق شده
اسلاید 16 :
كالا نمي تواند بدون خلق ارزش اقتصادي پا بر جا و با دوام بماند.
اگر B-C، منفي باشد، سازندگان كالا، همراه با عرضه كنندگان نهاده هايشان قادر به كسب سود نخواهند بود. اگر C > B بنگاه درحال ورشکستگی است و تولید معنا ندارد .
زمان مثبت بودن B-C، بنگاه مي تواند با دستيابي به صرفة اقتصادي (سودآوري)، نهاده هاي مورد نياز را از عرضه كنندگان خريداري كند و آنها را به كالاي تمام شده بدل سازد و به مصرف كنندگان بفروشد.
اگر C < B است برای نوآفرینان همواره امکان پذیر است که درگیر بازی برد- برد با عرضه کنندگان نهاده و مصرف کنندگان شوند.
اسلاید 17 :
اگر چه B-C مثبت، براي زنده ماندن اقتصادي هر محصول ضروري است اما ضمانتي براي داشتن سود اقتصادي مثبت نيست.
در بازاري با ورود آسان كه تمام بنگاه ها ارزش اقتصادي يكساني ايجاد مي كنند، رقابت ميان بنگاه، سودآوري را پراكنده خواهد كرد. بنگاه هاي موجود و وارد شده هاي جديد با پايين كشيدن پيشنهادهاي قيمتي به نقطه اي كه تمام توليدكنندگان سود اقتصادي صفر كسب كنند، با يكديگر بر سر مصرف كنندگان رقابت خواهند كرد.
دراین بازارها مصرف كنندگان تمام ارزش اقتصادي كالا را نصيب خود مي كنند. به تبع اين وضعيت براي تصاحب سود اقتصادي، بنگاه ها بايد ارزش اقتصادي بيش از رقبا ايجاد كنند. لذا بنگاه بايد سطحي از B-C، را ايجاد كند كه رقبايش نتوانند به آن پاسخ دهند.
خلق اقتصادي هميشه در حوزة مصرف كنندگان خاص اتفاق مي افتد. از آنجا كه مشتريان معمولاً مبادله هاي متفاوتي ميان قيمت و خصوصيات كالايي دارند كه B را تشكيل مي دهد، ممكن است در بازار خاصي، بنگاه B-C بالاتري ميان يك بخش از مصرف كنندگان خلق كند در حالي كه بنگاه ديگري B-C بالاتري در بخش ديگري از بازار به دست آورد.
رقابت بر سر خلق ارزش اقتصادي می تواند در کل زنجیره عمودی به وقوع بپیوندد. كالاها در طول زنجيره اي عمودي معمولاً از مواد اوليه و ساخت بخش هاي جزيي تا توزيع و خرده فروشي جريان مي يابند. مراحل اوليه در زنجيرة عمودي در روند توليد «بالادستي» (Up Stream) و مراحل بعدي «پايين دستي» (Down Stream) هستند. مثلاً، در توليد كاغذ، الوار و چوب، بالا دستي و كارگاه چوب بري، پايين دستي قلمداد مي شوند.
اسلاید 18 :
گاهي اوقات، عوامل اصلي ايجاد ارزش اين موارد هستند: خدمات پشتيباني نظير حسابداري، امور مالي، مديريت منابع انساني، حمايت قانوني، بازاريابي، برنامه ريزي و ساير خدمات مرتبط. به همين دليل، امروزه، بسياري از بنگاه هاي توليد كالاهاي مصرفي به خاطر مهارت در اموري مشهور شده اند كه مستقيماً با توليد كالا و خدمات مرتبط نيستند.
پيش بيني موفقيت بنگاه ها در خلق ارزش مشتمل بر ارزيابي دقيق پايه هاي زيربناي اقتصادي آن رشته از كسب و كار است، اين ارزيابي «تحليل هم صدايي» (Consonance Analysis)، گفته مي شود (بزانكو و همكاران، 1385، ص 927).
معمولاً،
شناخت تغيير تقاضاي بازار
شرايط تهديد كنندة دانش فني چگونگي خلق ارزش بنگاه،
نكتة پايه اي است. ارزيابي چشم انداز آتي نيز به دليل پيچيدگي محض پيش بيني وقايع آينده و ريسك هاي ناظر بر تنظيم فعاليت و رويه ها براساس چنين پيش بيني هايي، دشوار است.
اسلاید 19 :
ارزش، هنگام انتقال فرآورده ها در زنجيرة عمودي، خلق مي شوند. اين زنجيره را هم مي توان «زنجيرة ارزش» ناميد. زنجيرة ارزش بنگاه، مجموعه اي از فعاليتهاي خلق ارزش، نظير عمليات توليدي، بازاريابي، فروش و پشتيباني است. هر فعاليت در زنجيرة ارزش به صورت بالقوّه مطابق شکل زیر، مي تواند به منفعتي بيفزايد كه مصرف كنندگان از مصرف محصول بنگاه به دست مي آورند هر چند كه هر يك از فعاليتهاي مذكور نيز به هزينه اي (C) كه بنگاه براي توليد و فروش فرآورده متقبل مي شود، خواهد افزود (David, 2005; Wheeln and Hunger, 2006).
اسلاید 20 :
اساساً، ارزش مي تواند از طريق تصميمات قضاوتي ساخت يا خريد، خلق شود كه به شرايط دانش فني (نظير صرفه جوئيهاي ناشي ا زمقياس) و هزينة مبادله (مانند دارائي هاي اختصاصي) حساس است. براي مثال، كاهش يافتن ريسك مسئله ايجاد وقفه و توقف از طريق همگرايي عمومي مي تواند به سرمايه گذاري فزونتر در دارائي هاي با روابط اختصاصي بينجامد كه اغلب هزينه هاي توليد كلي، پايين تري دارند.
هر بنگاه به دو طريق مي تواند به خلق ارزش اقتصادي در صنعت بپردازد:
بنگاه مي تواند زنجيرة ارزش خود را متفاوت از رقبايش پيكره بندي كند؛
بنگاه مي تواند از طريق پيكره بندي زنجيرة ارزش خود به شيوه هاي اساساً مشابه با رقبايش، ارزش اقتصادي فوق العاده بوجود آورد، در داخل همان زنجيرة ارزش، فعاليتها بايد به مراتب كارآمدتر از رقبا صورت پذيرند (Porter, 1996, 1985).
بدين منظور، بنگاه بايد منابع و قابليتهايي را دارا باشد كه رقبايش فاقد آن هستند.