بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
بررسی طبیعت گرایی در شعر نیما و نادرپور
اسلاید 2 :
پژوهش پیش رو، به بررسی عناصر طبیعت و شیوه ی طبیعت گرایی در شعر دو شاعر بزرگ؛ نیما یوشیج و نادر نادرپور می پردازد. از آن جا که طبیعت گرایی معاصر، عمدتاً متأثر از مکتب رمانتیسم است، ناچار بایستی در بخشی جداگانه به بیان طبیعت گرایی و ریشه های آن در ادب پارسی می پرداختیم.
در فصلی دیگر به بیان مشخصه های سبکی طبیعت گرایی در شعر دو شاعر برجسته پرداخته و در فصل نهایی، مظاهر طبیعت را در شعر دو شاعر مطرح، بررسی کرده و با استعانت از فرهنگ نمادها و اشعار و دیدگاه های شاعر به تفسیر آن ها روی آوردیم.
این پژوهش به خوبی نشان می دهد که دوشاخه ی رمانتیسم فردی و اجتماعی، تا چه میزان می تواند مولد آثاری شود که در ظاهر به هم شبیه است؛ اما در تفسیرگرایی و تأویل متفاوت است. در حقیقت، شعر نیما که بازتاب رمانتیسم اجتماعی است، طبیعت را به عنوان نمادی جهت تصویر شرایط نابسامان روزگارش به کار برده؛ اما در شعر نادرپور،نگرش رمانتیسم فردی، صرفاً به تصویر کردن طبیعت روی آورده است.
مقدمه
اسلاید 3 :
زندگی نامه نیما
علی اسفندیاری (نیما )در سال 1274 هجری خورشیدی به دنیا آمد. پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه متعلق به خانواده ای قدیمی مازندران بود دوازده ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد.
پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن لویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. و در سال 1305 با عالیه جهانگیر ازدواج کرد.
علی اسفندیاری در سال 1300 خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می کرد.
نیما در سال 1300 منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.
نیما در 13 دی 1338 درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.
اسلاید 4 :
آثار نیما
منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و آثار دیگر نیما عبارتست از:
کشتی و طوفان شامل 50 نامه نیما
ققنوس
بز ملا حسن
ای آدمها
حرفهای همسایه
خانه سرباز و ..
اسلاید 5 :
طبیعت گرایی در شعر
علاقه به طبیعت به دوره ی خاصی از زندگی مربوط نمی شود، بلكه افراد در هر دوره از زندگی از طبیعت نوعی برداشت می كند.
سه گونه طبیعت گرایی در میان شاعران رواج داشته است:
الف) طبیعت گرایی تقلیدی: در این نوع شعر، شاعر از طبیعت گرایان دیگر تقلید می كند كه نمونه ی بارز آن، شعر برخی از شاعران سده های آغازین است كه تقلید از تصویر سازی های شاعران عرب است و توصیف " اطلال" و "دمن" و بیابان و كاروان شتران
ب) طبیعت گرایی توصیفی: در این نوع، شاعر خواه معاصر باشد و خواه گذشته، در برابر پدیده ی طبیعی می ایستد و مانند گزارشگری آن چه را كه می بیند وصف می كند.
پ) طبیعت گرایی تالیفی یا تاویلی: در این نوع، شاعر با طبیعت است، خواه به گونه ی تالیفی یعنی دوست بودن و الفت داشتن و خواه به گونه ی تاویلی یعنی تعبیر و تفسیر كردن.
اسلاید 6 :
نیما یوشیج را به عنوان پدر شعر نو می شناسند. شاعری سرسخت و پر کار که توانسته است هنجارهای سنتی شعر پارسی را متحول کند . سه اصل اساسی نیما که مبین خواسته های او، جهت ایجاد تحول در ساختمان شعر پارسی است، به خوبی می تواند گواه این نظریه باشد که او طرحی نو در شعر در انداخته و رویه ای جدید را پایه گذاری کرده است.نیما که خود آغاز گر شاعری به شیوه ی نوین دانسته می شود،گر چه سرچشمه ی این تحول را بایستی در روزگار مشروطه و همزمان با تجددخواهی سیاسی جستجو کرد قوانین دشواری را برای پیروان خود وضع کرده است.در پی به کار گیری این سه مشخصه ، تحولی اساسی در شعر به وجود می آید، عمده ترین زمینه ی تحولات نیمایی که بر تغزل در معنای مصطلح در شعر پارسی تأثیر نهاد، جایگزینی عینیات به جای ذهنیات است که در نهایت به تحول اساسی در نگرش و البته در سطح تولید نهایی اثر ادبی انجامید.از همین رو است که همواره تلاش شده است تا با اشاره به اشعار معاصر در هر حیطه و زمینه ای، به این تحول محسوس اشاره شود. با این حال، نیما را به عنوان شاعر شعر اجتماعی و طلایه دار شعر رئالیستی می شناسیم؛ بنابراین بررسی اشعار او از منظر رمانتیسم تا حدودی بدیع می باشد.
طبیعت در شعر نیما
اسلاید 7 :
اصول رمانتیسم در اشعار نیما
به وفور می توان در اشعار عاشقانه نیما شواهدی دال بر توجه ویژه نیما به مکتب رمانتیسم ارائه نمود؛ البته این نکته دور از انتظاری نیست، چرا که نیما تعلیم یافته در مدرسه ی سن لویی است که در آن روزگار، توسط مدرسین غربی و یا دانش آموختگان مدارس عالی غرب اداره می شده و دانش آموزان این دبیرستان معروف که اتفاقاً نام آوران عرصه ی ادبیات ایران نیز هستند(رک: تاریخ تحلیلی شعر نو)، همگی به واسطه ی مدرسان این مدرسه با مکاتب مختلف غربی آشنایی یافته اند.
آثار نیما را جهت اثبات رمانتیک بودن اشعار غنایی نیما درسه حوزه ی اصلی مورد بررسی قرار می دهیم.
1-همدلی و یگانگی با طبیعت
یکی از مضامین اصلی در اشعار نیما یوشیج، وصف طبیعت و توجه گسترده به مظاهر آن می باشد.
2-بازگشت به آغاز
مسئله ی زمان در شعر و ادبیات رمانتیک، مسئله ی بسیار مهمی است؛ چرا که برخلاف ادب موسوم به کلاسیسیم، زمان مشخصی را نمی توان برای شعر در نظر گرفت.
3-فردیت
فردیت معادل است با بیان آزاد و بی قید و شرط احساسات. شایان ذکر است که برخی از محققین در صدد برآمده اند که تمام اشعار نیما را دارای مشخصه های رمانتیسم معرفی کرده و مخاطب را به این برداشت رهنمون کنند که نیما ، اولین نماینده ی تمام عیار شعر رمانتیک در ادب پارسی است؛ این در حالی است که وجود پاره ای شواهد محکم و مستدل، نشان از آن دارد که در این دسته از اشعار، نمودهای اجتماعی با گرایش سمبولیسم مطرح گردیده و از حیطه ی طبیعت گرایی رمانتیسم خارج است.
اسلاید 8 :
عناصر اربعه
عناصر اربعه، یعنی خاک، آب، آتش و باد در بسیاری از متون کلاسیک مورد توجه بوده است. بسیاری از شعرا و نویسندگان تلاش کرده اند تا میان این عناصر ارتباطی صوری یا معنوی برقرار کنند با تغییر عناصر زیباشناسی و تحولات گسترده در زمینه ی علمی، کاربرد عناصر اربعه به صورت خاص کم رنگ شد و تنها می توان به صورت پراکنده و نه به عنوان عناصر اربعه، این موارد را در شعر معاصر ملاحظه کرد.
آتش
آتش، یکی از عناصر اربعه است. در شعر نیما، موارد بسیاری در توصیف آتش وجود دارد:
به به از آن آتش شبهای تار
در کنار گوسفند و کوهسار
----------------------
قصه ی رنگ پریده آتشی است
در پی یک خاطر محنت کشی است
آب
«آب » در شعر نیما، کارکردهای متفاوتی دارد. گاهی نماد خاصی محسوب نمی شود و در معنای حقیقی خود به کار رفته است:
جنبش دریا، خروش آب ها
پرتو مه، طلعت مهتاب ها
بررسی و مقایسه ی پدیده های طبیعت
اسلاید 9 :
باد:
باد در شعر نیما، دو کاربرد ویژه دارد:
1-بادی که زلف معشوق را به بازی میگیرد و جمالش را آشکار میکند.
آن زمانی که من مست گشته / زلفها می فشاندم بر باد
2-نماد جور و ظلم در جامعه
باد سرد از برون نعره می زد / آتش اندر دل کعبه می سوخت / دختری ناگه از در درآمد / که همی گفت و بر سر همی کوفت / ای دل من، دل من، دل من
خاک:
در شعر نیما، کمتر به عنصر خاک اشاره شده است. این موارد معدود، معمولاً فاقد معنای نمادین نیز هست:
خاک
آه، افسانه! در من بهشتی است
همچو ویرانه ای در بر من:
آبش از چشمه ی چشم غمناک
خاکش، از مشت خاکستر من
اسلاید 10 :
عناصر آسمانی
آسمان و تمام عناصر متعلق به آن، همواره مورد توجه شعرا و ادبا قرار گرفته است. دین پژوهان و اسطوره شناسان بر این باورند که ریشه ی همه ی ادیان به توجه گسترده انسان به مظاهر آسمانی می رسد.
1-خورشید: خورشید و آفتاب، کمترین نمود را در شعر نیما دارد. این نکته ی عجیبی نیست. فضای بسیاری از اشعار نیما، شب است. بنابراین، توقع معقولی نیست، اگر منتظر وفور تجلی های خورشید در شعرش باشیم:
آفتاب طلایی بتابید
بر سر ژاله ی صبحگاهی/ژاله ها دانه دانه درخشید/همچو الماس و در آب، ماهی
2-ماه: با توجه به فضای شعر نیما که بیانگر شب است، تصویر ماه نیز به وفور در شعرش ملاحظه می شود:
بلبل بینوا ناله می زد / روی آن ماه، از گرمی عشق / چون گل نار تبخاله می زد / می نوشتی تو هم سرگذشتی
3-ستاره: مانند ماه، ستاره نیز از عناصر پرکاربرد شعر نیما به شمار می رود:
در بر این خرابه مغاره/وین بلند آسمان و ستاره/سال ها با هم افسرده بودید/وز حوادث به دل پاره پاره
اسلاید 11 :
4-گیاهان: گیاهان، شامل درختان و گل ها می شود. در شعر نیما، می توان موارد بیشماری را ملاحظه کرد.
نیما در بیشتر اشعار خود از کلمه ی «گل» به صورت عام استفاده می کند. او در اشعاری که در قالب سنتی سروده ، گل را خندان اما بی پروا، معشوق و محبوب سنگدل می بیند، البته یکبار هم آن را مفسد معرفی کرده چون عاشق کش است و همه را عاشق خود می کند اما هنوز آن ها را به وصل خود نرسانده می رود؛
«به گل گفتم چو در هرجا درآیی چنین خندان و بی پروا چرایی؟ »
5-جانوران: اسامی تعدادی از حیوانات که در اشعار نیما به کار رفته معنا و مقصودی به جز معنای ظاهری ندارند.
«به به از آن آیش شب های تار در کنار گوسفند و کوهسار»
-------------
بانگ چوپانان، صدای های های بانگ زنگ گوسفندان، بانگ نای
اسلاید 12 :
جمادات
1-کوه
نیما در اکثر مواردی که از کوه برای تصویرسازی استفاده می کند مقصود نمادینی از این کاربرد ندارد و از بیان کوه همان معنای اصلی را برداشت کرده و فضای روستا را بازسازی می کند.
«من خوشم با زندگی کوهیان چون که عادت دارم از طفلی بدان»
«ای بسا شب ها کنار کوهسار من به تنهایی شدم نالان و زار»
2-دریا
دریا بیشترین نمود را در شعر نیما دارد. قطعاً این امر، متأثر از همزیستی با دریا است. مردم شمال ایران، به سبب نزدیکی به دریای خزر و همچنین نقش دریا در زندگی مردم ساحل نشین به سبب امرار معاش، عامل عمده ی توجه بیش از حد به این پدیده است:
«چشمه ی کوچک چو به آنجا رسید / وآن همه هنگامه ی دریا بدید / خواست کزان ورطه قدم درکشد / خویشتن از حادثه برتر کشد»
اسلاید 13 :
طبیعت گرایی در شعر نادرپور
رمانتیسم نادرپور
رمانتیسم، مکتبی ادبی است که از قرن هفدهم در انگلستان در مورد تعابیر عاشقانه به کار رفته و عمدتاً منظور اشعار و آثار ادبی خاصی بوده است که در آن عصر، بی توجه به اصول کلاسیسیم به وجود می آمده است. در این دوره اشعار و آثاری تولید شده که دارای مشخصه های ویژه ای بوده که در نهایت توانسته است به آثار یک دوره ی خاص، هویت منحصر بفردی اعطاء کرده و از سایر گونه های ادبی متمایز کند.
در شعر نادرپور، با توجه به شواهد موجود در اشعارش، گرایش فردی و عاشقانه ی رمانتیسم مورد توجه قرار گرفته است. در این رویه عمدتاً زمان، زمان ازلی است. شب، میعادگاه عاشقان است:
نیمه شبانست و باد سرسری از آن دور
سر کند افسانه های دیو و پری را
در دل خاموش شب به یاد من آرد
بهت و سکوت جهان بی خبری را
اسلاید 14 :
تصویرپردازی طبیعت در شعر نادرپور
یکی از مسائل مهم پیرامون شعر نادرپور، توجه ویژه ی شاعر به تصویرپردازی و سرآمدی وی در این زمینه در میان معاصرانش می باشد.گرچه محققان و ادیبانی هستند که با نگاهی شماتت آمیز به این مسئله اشاره کرده اند؛ با این حال همواره این مقوله توأم با انتقاد نبوده است:« مهم ترین جنبه ی شعر نادرپور تصویری بودن آن است. وصف های گوناگون، تعبیرهای رنگارنگ و تشبیه های مختلف و متنوع از برجسته ترین بخش های کار او به شمار می آید.»( عیدگاه طرقبه ای، 1388: 13)
اسلاید 15 :
نوآوری، بخشی جدایی ناپذیر از ادبیات هر ملت و فرهنگی است. نوآوری ها در نهایت، سبک های فردی و گروهی را به وجود می آورند. در مورد نادرپور نیز با توجه به بسامد و نحوه ی نوآوری ها می توان به سبکی اختصاصی در شعر و اندیشه اش دست یافت. سبکی که برپایه ی تشبیهات و تصویرها بنا شده است. عمدتاً این گونه ی سبکی، در ادب پارسی کمتر شناخته شده است. دکترفتوحی، سبک هایی را که برپایه ی تشبیهات شکل گرفته اند،سبک های تشبیهی می نامد(فتوحی، 1391: 149)
نادرپور،خود معتقد است که:«در نوآوری نیز به نظم و آیینی معتقد باید بود» ( عیدگاه طرقبه ای، 1388: 60)این مسئله ای است که کمتر درباره ی شعرش مورد توجه قرار گرفته است. عمدتاً تصویرگرایی مفرط در شعر وی، عامل بی توجهی به این مورد شده است. گرچه درنهایت نورآوری نادرپور در تصاویری است که ارائه می دهد.
نوآوری در شعر نادرپور
اسلاید 16 :
به طور کلی می توان مدعی شد که آن چه در شعر نخستین شاعران رمانتیک ملاحظه می گردید، در شعر نادرپور و بالتبع سایر مقلدان مکتب رمانتیسم و اشعار نوقدمایی تکرار گردیده است. البته این مسئله ی دور از انتظاری نبوده و نخواهد بود؛ چراکه اصول کلی و اساسی رمانتیسم ثابت بوده و پیروان این مکتب ملزم به رعایت آن در آثار ادبی خود بوده اند، با این حال مسئله ی نوآوری و ابتکار ادبی قابل بررسی است. از همین رو است که شاعر، معشوق را در هیئت پرنده ای رنگین می بیند که به لانه ی او آمده است: تو آن پرنده ی رنگین آسمان بودی /که از دیار غریب آمدی به لانه ی من چو موج باد که در پرده ی حریر افتد/طنین بال تو پیچید در ترانه ی من
سیمای معشوق در اشعار نادرپور
اسلاید 17 :
معشوق زن در شعر نادرپور
معشوق شعر پارسی، هم زن و هم مرد بوده است. این رویه ای است که درشعر مردان شاعر ملاحظه می شود. عموماً این خصیصه را به فساد اخلاقی حاکم بر فرهنگ کشور در برهه ای خاص نسبت داده اند که در پی آن، شاهدبازی و سرایش شعر برای معشوق مرد رواج یافته است. شعر معاصر، مجالی برای نوع دوم، یعنی شاهدبازی را در اختیار شاعر نمی نهاد. بدین ترتیب، شعر شاعران مرد، صرفاً برای معشوق های مؤنث سروده شد.
اشاره به زنانگی و جنسیت معشوق در شعر مردان، بدون هیچ ممانعتی از روزگاران پیش وجود داشته است؛ اما همواره جنسیت معشوق در پناه تعابیر و توصیفات پنهان مانده است. در شعر معاصر و بالتبع در شعر رمانتیک، جنسیت و زنانگی معشوق به وضوح بیان می گردد. نادرپور، با استفاده از عبارت "ای زن"، معشوق خود را مورد خطاب قرار می دهد:
چراغ شب تار من بودی ای زن
دریغا که دیگر چراغی ندارم
مرا یاد تو تندباد بلا شد
که جز وحشت از او، سراغی ندارم
اسلاید 18 :
طبیعت گرایی رمانتیسم در اشعار نادرپور
پیش از این، پیرامون طبیعت گرایی رمانتیسم سخن گفتیم. در اشعار رمانتیک نادرپور، این مبحث در ساختار توجه گسترده به درخت، جنگل و عناصر سبز متجلی شده است:
«ای بینوا درخت/کز یاد آسمان و زمین-هر دو- رفته ای!/آیا در انتظار بهاری مگر هنوز؟»
حتی، برگ های سبز درختان نیز او را به سمت توصیف معشوق هدایت می کند:
«در جام های کوچک هر برگ، ابر صبح/اشکی فشانده است:/لغزان تر از نسیم/شیرین تر از شراب/در جام های کوچک چشمان او، هنوز/اشکی پدید نیست/جز اشک آفتاب»
چرا که به زعم شاعر، او و معشوقش، دو برگ همزاد یک درخت بوده اند:
در پاره ای موارد نیز درخت در حقیقت خود معشوق است و شاعر در ضمن توصیف درخت، به توصیف معشوق می پردازد؛ به گونه ای که استحاله ی چشمگیری میان درخت و معشوق شکل می گیرد:تصویرپردازی درخت در شعر نادرپور، تجلی حقیقی طبیعت گرایی رمانتیسم است. در این راستا، شاعر در توصیف معشوق از تصویر درخت بهره گرفته و هر آن چه را که به انسان تعلق دارد، به درخت نسبت می دهد. اگرچه رمانتیسم، پیش از نادرپور در شعر پارسی تجربه شده بود؛ اما تکامل این شیوه را می توان در شعر وی ملاحظه کرد.
اسلاید 19 :
نتیجه گیری
طبیعت گرایی در ادب معاصر، اگرچه ریشه ی رمانتیستی دارد؛ اما در همه ی موارد مشابه نیست. بسته به این که شاعر یا ادیب مورد بحث، وابسته به کدام شاخه از رمانتیسم باشد، تفسیر و تأویل نمادها دستخوش تغییر می گردد.
در شعر نیما یوشیج که صبغه ی اجتماعی دارد، نمادها به گونه ای متفاوت تأویل می گردند و در مجموع، طبیعت نشان دهنده ی اجتماع شاعر است. دریا، همان جامعه ی نامطلوب است. ابر، نماد دشواری ها و خفقان است و.
این در حالی است که در شعر نادرپور، طبیعت تجلی گاه نیازهای عاطفی شاعر است و نمادها بیانگر خواسته های عاطفی وی.
بدین ترتیب، در عهد معاصر،طبیعت گرایی رمانتیستی توانسته است تأثیر شگرف خود را نمایان سازد.