بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

فصل سوم

فرهنگ شناسی)انسان شناسی فرهنگی(

اسلاید 2 :

فرهنگ شناسی

فرهنگ شناسی ،همه جنبه های زندگی اجتماعی انسان از جمله جنبه های اقتصادی،سیاسی،اجتماعی،روانی،بوم شناسی،جمعیت شناسی و غیره را شامل میگردد از این رو میگوییم :

انسان شناسی فرهنگی درباره ی همه ی اعمال انسانی در هر لحظه از تاریخ،از گذشته تا حال،به تحقیق میپردازد

منشا فرهنگ:
شناخت منشا فرهنگ و عوامل مربوط به ان مستلزم مطالعه ی رفتار انسان،از ساده ترین و ابتدایی ترین شکل ان،است تا بتوان عوامل فرهنگی و انسانی را از عوامل زیستی ان تمیز داد .

در بررسی عوامل کلی فرهنگ و تمدن،ارتباط بین انسان و محیط شاخص ترین مقوله ای است که در زایش فرهنگی مورد توجه قرار میگیرد.کاربرد توانایی های انسان در محیط طبیعی و اجتماعی پیامد دو جریان منطقی بین این دو عامل،یعنی انسان و محیط اوست.

تایلور در تعریف های بسیاری که درباره فرهنگ پیشنهاد کرده،یکی را شامل توانایی ها و عاداتی میداند که ادمی ب عنوان عضو جامعه کسب کرده است.پرورش و کاربرد توانایی های انسان یکی از اساسی ترین وجوه ممیزه جوامع ابتدایی،در حال رشد و رشد یافته است. در واقع اصول و روش هایی را که جامعه برای این افریش فرهنگی به کار میبرد تمدن ان را میسازد.

لسلی وایت بر ان است که فرهنگ،با تمام اجزاء و جنبه هایش،متکی به استفاده انسان از نماد و زبان است((وی اجزای ترکیبی فرهنگ را شامل چهار مقوله زیر میداند:

1.ایدئولوژی 2.جامعه شناسی
 
3.احساس ها وایستارها 4.تکنولوژی

اسلاید 3 :

تعریف فرهنگ:
واژه فرهنگ از دو جزء«فر»و«هنگ»تشکیل شده است.«فر»به معنی نیروی معنوی،شکوه،عظمت،جلال و درخشندگی است.علاوه بر این «فر»پیشوند است که در این صورت به جای معنی جلو،بالا و پیش مینشیند.در این جا «فر»در معنی پیشوند به کار برده میشود.

«هنگ»از ریشه اوستائی thanga (سنگ)به معنی کشیدن،سنگینی،وزن،گروه و وقار میباشد.معنی ترکیبی این دو واژه بیرون کشیدن است که منظور از ان بیرون کشیدن مجموع دانستنی ها و نیروها و استعدادهای نهفته افراد یک ملت برای پربار کردن پدیده ها و خلاقیت های ناشناخته ادمی است.

هر یک از صاحب نظران به رغم خود تعریف تازه ای برای فرهنگ ذکر کرده اند بعضی فرهنگ و تمدن را یکی دانسته و بعضی دیگر انها را به عنوان دو مقوله جداگانه مورد تبین قرار داده اند تعدادی از این تعریف ها را ذکر میکنیم:

1.تایلر:
به نظراو«فرهنگ مجموعه امیخته و پیچیده و نظام یافته ای است از دانستنی ها و شناسایی ها،هنرها و باورها وائینها،حقوق و اداب و رسوم،منشاء خوبی ها و بسیاری چیزها که انسان از جامعه خویش کسب کرده است».(کتاب فرهنگ ابتدایی)

2.ماکس وبر:
«فرهنگ از یک سلسله روش ها و زمینه ها متاثر است که ان روش ها و زمینه ها افراد جامعه را به هم میپیوندند و در رفتار و کردار و روابط اجتماعی انها منعکس میشود»

قوم مداری:
شخضی که تنها به احتیاجات و تمایلات خود فکر میکد و ارتباط با سایرین را مد نظر قرار نمیدهد«خودمدار»یا«خودمحور»نامیده میشود.
زمانی این امر تاسف بار خواهد بود که شخص مورد نظرخود روانشناس باشد.
شخصی که درباره فرهنگ های دیگر فقط با توجه به اصطلاحات فرهنگی خود قضاوت میکند قوم مدار است.

اسلاید 4 :

خصوصیات فرهنگ:
دو نوع فرهنگ وجود دارد.
.1فرهنگ عام (مشترک) است . اگر فقط یک شخص فکر کند و یا کار خاصی انجام دهد،ان فکر یا عمل نماینده عادت شخصی است نه انگار فرهنگ،تفکر یا عمل هنگامی فرهنگی است که بطور مشترک در برخی از جمعیت ها یا گروه ها وجود داشته باشد.حتی اگر جامعه فاقد عقیده یا رفتاری مشترک باشد اما تصور مناسب بودن ان رفتار در ذهن مردم وجود داشته باشد در ان صورت این تصور فرهنگی است . این عقیده که ازدواج معمولاً میان یک مرد و یک زن صورت میگیرد،در بیشتر جوامع فرهنگی است.در این جوامع اکثریت در این عقیده باهم شریکند و زمان ازدواج بدان عمل میکنند.

هنگامی که درباره آداب و رسوم مرسوم (مشترک)در یک جامعه صحبت به میان میاید،در حقیقت به فرهنگ انها توجه میشود.وقتی درباره آداب و رسوم مشترک زیرگروهی در یک جامعه صحبت میکنیم_که جامعه شناسی بدان توجه دارد_به زیر فرهنگ و نه فرهنگ توجه کرده ایم و هنگامی که اداب و رسوم مشترک بعضی از گروه ها را در ماورای مرزهای بین المللی مطالعه میکنیم. مفهوم و یا واژه خاصی برای ان نداریم،برای مثال فرهنگ غربی اغلب شامل جوامع اروپایی و امریکای شمالی میشود،به علاوه میتوان این واژه را برای فرهنگ جوامعی که از ازدواج غریبها با یک دیگر به وجود امده اند استفاده کرد و یا زمانی که از فرهنگ فقر صحبت میکنیم مقصود ما خصوصیات فرهنگی فرضی موجود در میان مردم تهی دست در سراسر جهان است.

.2فرهنگ اموختنی(اکتسابی)است:
تمام انچه در یک جامعه فرهنگی مشترک است لزوما فرهنگی نیست،مثلا رنگ موی افراد یک جامعه فرهنگی نیست.ما به خصوصیاتی فرهنگی میگوییم که گذشته از مشترک بودن،اکتسابی نیز باشند.
رنگ مو،غیرازمورد رنگ کردن به طرق مصنوعی ،امری فرهنگی محسوب نمیشود،زیرا رنگ موتحت تاثیر عوامل ژنتیکی قرار دارد و اموختنی نیست .

اسلاید 5 :

فرهنگ وابسته به نشانه ها(سمبولها)است.«لسلی وایت»معتقد است که سراغاز تمام رفتار های انسان کاربرد نشانه هاست.هنر،مذهب و پول همه شامل کاربرد نشانه است.مهمترین سیمای نشانه ای،زبان یعنی جتنشینی کلمات برای اشیاء است.«استانلی سالته»معتقد است که زبان نشانه ای،بنیاد فرهنگ های انسانی است.نهادهای این فرهنگ(سازمان های سیاسی،مذهبی،هنر،سازمان های اقتصادی)نمیتوانند بدون نشانه ها وجود داشته باشند.
فرهنگ جامع(کلی)است.

انسان شناسان برای مقایسه و تحلیل فرهنگ ان را به اجزای مختلفی تقسیم میکنند،ولی این تقسیم بندی مصنوعی است.انسان شناسی که یک جنبه فرهنگ را مطالعه میکند،متوجه میشود که لازم است سایر جنبه های ان فرهنگ را نیز مطالعه کند تا مطالعه به صورت کامل و دقیق انجام شود،بنابراین یک کل با اجزای وابسته به هم و در ارتباط با هم را کل یا جامع میگویند.

فشار فرهنگی:

عامل اولیه ای که دامنه اختلافات فردی را محدود میکند،خود فرهنگ است.امیل دورکیم جامعه شناس معروف فرانسوی عقیده دارد که فرهنگ چیزی خارج از ما و خارج از فرد است و به صورت یک قدرت قوی عمل میکند.ما همیشه فشارهای فرهنگی را احساس نمیکنیم،زیرا معمولا خود را با رفتار ها و تفکرات خاص فرهنگ وفق داده ایم،اما هنگامی که سعی به مخالفت با فشار های فرهنگی میکنیم،قدرت انها به نحوه مشخصی بارز میشود.
فشار های فرهنگی به دو نوع مستقیم و غیر مستقیم تقسیم میشود.تبعا فشارهای مستقیم اشکارترند،برای مثال اگر لباسی بپوشیم که با الگو های فرهنگی جامعه در تضاد باشد احتمالا مورد تمسخر قرار میگیریم و تا حدی منزوی می شویم اما اگر با بی شرمی لنگ بپوشیم با فشار فرهنگی بیشتر و قوی تری روبرو خواهیم شد تا حدی که ممکن است برای این کار ناشایست روانه زندان شویم.

اسلاید 6 :

هر چند شکل های غیر مستقیم فشار های فرهنگی به صورت پنهانی برفرود تحمیل میشوند،اثار انها کمتر از اثار فشار های مستقیم نیست.دورکیم به این نکته اشاره میکند که من مجبور نیستم با هموطن خود فرانسه صحبت کنم و یا در خرید از پول رایج استفاده کنم،اما نمیتوانم رفتار دیگری داشته باشم،اگر من سعی کنم از این احنیاجات فرار کنم ،کوشش من به جایی نخواهد رسید به عبارت دیگر دورکیم تصمیم گرفته به جای فرانسه از زبان دیگری استفاده کند.هیچ مانعی بر سر راه او قرار نمیگرفت،اما چون کسی ان زبان را نمیدانست نتیجه ای مثبت به دست نمیاورد.

الگو های ایده ال و الگوهای واقعی:
در هر جامعه عقاید خاصی برای عکس العمل در موقعیت های خاص وجود دارد که ما به این عقاید«الگوهای ایده ال» میگوییم.این الگو ها معمولا تحت فشارهای فرهنگی قرار میگیرند. الگو های ایده ال معمولا با رفتارهای واقعی فرق دارند،زیرا ایده ال ها انهایی هستند که به طور واقعی وجود دارند.

فرهنگ و شخصیت:
انسان شناسان برانند که فرهنگ بر جامعه الویت دارد.انها جامعه را ابزار و وسیله ای برای اتصال فرهنگ میدانند.جامعه شناسان برخلاف انسان شناسان الویت را به جامعه میدهند،و ان را به عنوان یک واقعیت مورد توجه قرار میدهند واقعیتی که به صورت امور اجتماعی ،سازمان ها و نهادها تحقق یافته است .

رالف لینتون میگوید«جامعه گروه متمایز انسانی و مجموعه ای از افراد است که اموخته اند با یکدیگر هم کاری کنند. ولی فرهنگ گروه متشکل از الگوی رفتار است.گرچه فرهنگ و جامعه روابط درونی نزدیکی دارند ولی از یک دیگر متمایزند و پدیده های گوناگونی عرضه میدارند»

اسلاید 7 :

رفتار یک گروه خواه ناخواه تحت تاثیر فرهنگ جامعه ای است که در ان شکل گرفته است.هیچکس نمیتواند از حد مرزی که هنجار ها و ارزش های اجتماعی برای افراد تعیین کرده است خارج شود،زیرا عنوان کجروی و هرج و مرج را پیدا خواهد کرد.

کروبر در بیان تفکیک حوزه فعالیت جامعه شناسی و انسان شناسی بران است که کار جامعه شناسی شناخت جامعه و کار انسان شناسی شناخت انسان و محصول انسانی او،یعنی《فرهنگ》است.

بعضی از انسان شناسان،که معتقد به اصالت فرهنگی هستند،معتقدند که باید فرهنگ را به عنوان یک کل مستقل از جامعه مورد مطالعه قرار داد،انها میگویند هر جامعه فرهنگ خاص خود را دارد و بستگی به 《من》ندارد و خارج از 《من》مستقل به وجود امده است.بنابراین میتوان فرهنگ را به طور مستقل و جدای از کسانی که دارای ان فرهنگ هستند،مورد مطالعه قرار داد انها برانند انچنان که علمی به نام زبان شناسی وجود دارد،دانشی هم به نام فرهنگ شناسی وجود خواهد داشت. به این ترتیب و زغم انسان شناسان،برای شناخت هر جامعه یا دوره ای باید فرهنگ انرا مورد مطالعه قرار داد. شناخت تطورات جوامع بدون فرهنگ شناسی امکان پذیر نیست.

اسلاید 8 :

به نظر رالف لینتون گرچه فرهنگ وجامعه همواره با یک دیگر پیوستگی دارند،ولی هر کدوم پدیده ای جداگانه هستند .ارتباط بین این دو به وسیله افراد برقرار میگردد.انها با اعمال و رفتار خود الگوی فرهنگی را پایه گذاری میکنند.با وجود این هر فردی تبلور یا نماینده جزئی از فرهنگ جامعه خود میباشد،ن کل ان هیچ فردی نمیتواند کلیه جنبه های فرهنگی جامعه خود را بشناسد و انها را به کار برد،اما وقتی جامعه تشکیل میشود همه ی افراد ان به طور گروهی مجموعه جنبه ها و الگوهای فرهنگی مختلف خود را خواهند شناخت و به ان عمل خواهند کرد.در بیان ارتباط بین فرهنگ و جامعه میتوان گفت که فرهنگ مظهر کلیه تجارب گذشته است که جامعه در طول عمر خود به دست اورده است.

اسلاید 9 :

گونه شناسی فرهنگی:
به دو بخش اساسی مادی و غیز مادی طبقه بندی میشود
فرهنگ مادی شامل ابزار ها و اشیایی است که انسان انها را ساخته و به دیگران به ارث رسیده است.انسان شناسان از اغاز مطالعات خود اصول فنی و ابزار را به «فرهنگ مادی»نام گذاری کرده اند و الگو ها و نوع کلی اشیا و ابزارها را جزو این مقوله فرهنگی به حساب می اورند.
فرهنگ غیر مادی شامل اداب و رسوم معتقدات است که با خط و زبان اموخته میشود،این اداب اعمالی هستند که سبب برقراری و انتظام روابط اجتماعی میشود.
الگوهای رفتاری و بیشتر فرهنگ غیر مادی،در همه جوامع یکسان نیست.این اختلاف سبب پیچیدگی درمطالعات انسان شناسی شده است.
زیرا رفتاری که در جامعه ای جزو ارزش های اخلاقی محسوب میشود،با همان الگوی رفتاری در جامعه ی دیگر تضاد دارد.
مرداک اساسی ترین این مشاهدات را به ترتیب زیر بیان داشته است.
-1ابزار سازی 2-داد و ستد3 -زناشویی 4-همکاری5 -مهمان نوازی 6-پاکیزگی 7-بهداشت 8-اشپزی 9-زمان سنجی 10-ورزش 11-ارایش 12-هنرافرینی 13-افسانه سازی 14-جادوگری
15-بازی 16-اموزش و پرورش 17-مراسم های گوناگون
18-نامگذاری 19-پاداش دادن و کیفربخشیدن.
دیوید ریزمن سه نوع فرهنگ را به شرح زیر متذکر شده است:
1-فرهنگی که افراد ان تحت تاثیر سنت ها قرار دارند

اسلاید 10 :

2-فرهنگی که افراد ان ابتکار عمل دارند و میکوشند تا رفتار خود را تحت تاثیر اگاهی های شخصی منظم نمایند.
3-فرهنگ دنباله رو یا التقاطی
فرهنگ عامه یا فولکلور:
در هر جامعه معمولا ادبیاتی نانوشته وجود دارد که جزء فرهنگ ان جامعه محسوب میشود،این ادبیات نانوشته که از نسلی به نسل دیگر،سینه به سینه و بیشتر به صورت شفاهی انتقال داده میشود فولکلور یا فرهنگ عامه نامیده میشود.

تعریف و ویژگی های فولکور:
فولکور به مجموعه ای از دانستنی ها،باورها و رفتارهای مراسمی اطلاق میشود که در بین توده مردم بدون در نظر گرفتن فایده های علمی و منطقی ان سینه به سینه و نسل به نسل به صورت تجربه های زندگی به ارث رسیده باشد.

وان ژنب:
مردم شناس فرانسوی پنج ویژگی برای فولکور برمیشمارد:

1-فولکلور به مجموعه اداب و رسوم،باور ها و رفتار های مراسمی و گروهی گفته میشود که در بین توده ی مردم رواج دارد .

2-این عمل ها و رفتار ها بنا بر عادت و رسم تکرار میشوند و استمرار می یابد.

3-نقش مهمی در مجموع فعالیت ها و روند زندگی اجتماعی بر عهده دارد.

4-پدیداورنده و زمان شروع ان معلوم نیست.

5-برخی از عمل های فولکوری دور از ادب و نزاکت است و معمولا در محافل رسمی،اشرافی و روشن فکری بیان نمیشود و یا به عمل در نمیاید.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید