بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

شناخت وضعیت و مشکل مراجع

اسلاید 2 :

یکی از مسائل اصلی در مشاوره، علت شناسی و شناخت ریشه ها و ماهیت مشکل مراجع است. امروزه انسانها بیشتر به بیگانه شدن از یکدیگر دچار شده و تنها شده اند. انسانها با موانع نژادی، طبقاتی، مذهبی و محیطی روبرو هستند و تلاش ناچیزی برای رهایی است از خود بیگانگی میکنند.
در شناخت مشکلات رفتاری مراجع، توجه به سه دسته عوامل لازم است:
1- عوامل مربوط به مراحل رشد انسان.
2- عوامل مربوط به محیط زندگی فرد .
3- عوامل مربوط به برداشت و طرز فکر فرد از محیط و از خویشتن .

اسلاید 3 :

اول عوامل مربوط به مراحل رشد انسان : این عوامل بیشتر به سن تقویمی مربوط می گردد. در بسیاری از موارد تعامل و ارتباط متقابل بین فرد و خانواده، فرد و مدرسه، فرد و محیط کار تحت تاثیر سن تقویمی او قرار دارد. رشد آدمی فرایندی روانی اجتماعی و شامل تغییرات بدنی همراه با شکل گیری و تحول حالات عاطفی و پیشرفت در یادگیری و توسعه روابط اجتماعی می شود. زندگی یک کودک شیرخوار به خوردن و خوابیدن دست و پا زدن و دفع خلاصه می گردد. او به تدریج نسبت به محرک های محیطی عکس العمل نشان می دهد و از طریق دریافت حسی به رشد ذهنی می پردازد. ابتدا عواطف در کودکان شکل ساده ای دارد و رفتهرفته پیچیده میشود. والدین و محیط به توسعه رفتار اجتماعی کودک خود کمک می کنند و کودک با گذشت زمان، در تمام ابعاد بدنی، عاطفی، ذهنی، اجتماعی اخلاقی رشد مییابد.

اسلاید 4 :

رشد آدمی را می توان به ۵ مرحله تقسیم نمود:
اول- مرحله سازمان دادن
دوم- مرحله اکتشاف
سوم- مرحله تحقق بخشیدن و شکوفایی
چهارم- مرحله ثبات بخشیدن
پنجم- مرحله آزمودن
هر مرحله شامل نیازها و وظایف و نقش های اجتماعی خاص خود می باشد.

اسلاید 5 :

اول: مرحله سازماندهی
این مرحله با رشد سریع بدنی همراه است و به چهار مرحله فرعی تقسیم می گردد .
الف- طفولیت: (از تولد یک سالگی): طفل در هنگام تولد مجموعهای از استعدادهای بالقوه و یک موجود فیزیولوژیکی است. ابتدا والدین رابطه نزدیکی با طفل برقرار می کنند. مادر همیشه با او صحبت می کند و انتظار دارد که کودک هم پاسخ بدهد. اگر انتظارات والدین از طفل غیر معقول یا مستبدانه باشد او را در سازگاری موثر با محیط دچار اشکال می کنند. از وظایف عمده رشد در این مرحله جلب اعتماد است. مادر حس اعتماد را در کودک به وسیله عکس العمل پیوسته خود نسبت به نیازهای کودک و حمایت عمیق خود از وی پرورش می دهد. دیگران نیز با ابراز محبت به حس اعتماد کودک کمک می کنند.

اسلاید 6 :

رشد حس اعتماد کودک را قادر میسازد تا ارضاء لذتهای آنی و فوری را به تاخیر اندازد و به صورت فردی مجزی ولی مطمئن عمل کند. رفتار کنجکاوانه و حاکی از تسلط، برای طفل فوق العاده مهم است. اگر کودک زیاد از حد تحت حمایت باشد و او را بترساند و تسلط و نفوذی بر اطراف نداشته باشند، احتمالاً به صورت مطلوبی رشد نخواهد کرد.

ب- کودکی اولیه (1 تا 3 سالگی): وقتی طفل وارد کودکی اولیه می شود جهان او پیچیده تر می شود. او نقش های جدیدی می پذیرد این نقض ها شامل نقشه برادر، خواهر و و همبازی می شود و همکاری و تبادل نظر دو طرفه را می طلبد کودک یاد می گیرد که مثلا اگر پسر است انتظار گریه از او نمی رود و اگر دختر است ماجراجو نباشد.
وظیفه اصلی رشد در این مرحله حس استقلال و خودمختاری است. خودمختاری، احساس جدایی و مسئولیت است که برای رشد استقلال توام با مسئولیت لازم است. کودک در این مرحله به رشد مفهوم خود و نحوه برخورد با دیگران دست می یابد.

اسلاید 7 :

کودکی (از ۳ تا ۱۲ سالگی): در این مرحله جهان اجتماعی کودک پیچیده تر می گردد و نقش های اجتماعی جدیدی را می پذیرد. وظیفه اصلی رشد در این مرحله، ابتکار و فعالیت است. منظور از ابتکار دارا بودن خصیصه طرح ریزی و اقدام است. ابتکار مستلزم داشتن اطمینان شخصی است. والدین و معلمین می توانند با فعالیت ها و کانالیزه کردن رغبت های کودکان به آنان کمک کنند تا در طرح و اجرای برنامهها به ابتکار و فعالیت بپردازند. خطر این مرحله از رشد احساس خطاکاری و احساس حقارت است.

اسلاید 8 :

کودک نسبت به رقابت ها و هم چشمی ها حساس است و همواره خود را با عملکرد سایرین مقایسه میکند. او نیاز دارد که از نظر سایرین پذیرفته شود و احساس ارزش کند کودک میزان های واقع گرایانه ای برای عملکردها و کار خود قرار میدهد و پیشرفت خود را با آن میزان ها می سنجد.
نوجوانی (۱۲ تا ۱۴ سالگی): مرحله نوجوانی بحرانی ترین و ملال انگیز ترین دوره رشد آدمی است. تغییرات شدید بدنی باعث عدم تعادل فوق العاده ای در نوجوان می شود. همزمان با این تغییرات نوجوان با انتظاراتی اجتماعی که غالباً غیر منتظره و مبهم است مواجه می گردد. در این دوره دو تغییر عمده در نقش ها اتفاق میافتد یکی نقش فرد در گروه همسالان و دیگر نقش فرد در برخورد با جنس مخالف. همسالان رفتار نوجوان را فوقالعاده تحت تاثیر قرار می دهند. انتظارات همسالان برای نوجوان بیش از تایید و تصویب خانواده و مدرسه اهمیت دارد. اگر این انتظارات با انتظارات مدرسه و خانواده برخورد نماید و با آنها متعارض باشد نوجوان را در وضعیت اضطرابی جدی قرار میدهد. در این حالت اغلب نوجوانان به طرف گروه همسن میروند و خشم والدین را پذیرا می شوند. بحرانی ترین مرحله فرآیند نوجوانی رشد هویت مربوط به جنس است نوجوانان باید به این سوال که چه کسی هستند پاسخ دهند.

اسلاید 9 :

تغییرات حاصل از بلوغ باعث عدم پیوستگی شخصیت می گردد و نوجوان به دنبال شناخت هویت خود به تماس و ارتباط با همسالان اقدام میکند. لازم است والدین و مربیان سرکشی های این دوره را به صورت علائم رشد تعبیری نمایند و آن را مقدمات قطعی یک واقعه نگران کننده در نظر نگیرند و با نوجوانان با دوستی و محبت برخورد نمایند.

دوم مرحله اکتشاف: که از اواسط نوجوانی تا جوانی و اوایل بزرگسالی ادامه دارد و شامل دو مرحله می باشد:
الف- دوره جوانی (۱۵ تا ۲۰ سالگی): این دوره ادامه مرحله نوجوانی است. نقش های جدید اجتماعی برای جوان پیش می آید. وقتی جوان وارد دبیرستان و دانشکده می شود جهان اجتماعی او گسترده تر می گردد و وظیفه اصلی رشد در این دوره مانند دوره نوجوانی تشکیل هویت است در این دوره بسیاری از تصمیمات بنیادی که برخی غیر قابل برگشت هستند بر جوان تحمیل میشود ازجمله فرآیند انتخاب شغل که شامل اموری می شود که سبک زندگی فرد را تعیین می کند. مثل انتخاب رفقا، همکاران، مسئولیتها، محیط خانه و غیره. در بیشتر موارد رشد هویت فرد مترادف با رشد حرفهای او است.

اسلاید 10 :

سازگاری در این مرحله بر رفتارهای متقابل بین افراد مبتنی باشد. در گذشته روابط متقابل بین فرد و دیگران از نوع روابط توأم با قدرت بود و به جای اینکه بر مسئولیت فردی تاکید داشته باشد برای انطباق و هماهنگی کورکورانه تاکید داشت در جوانی، دو واقعه، یکی تقاضا برای زندگی دوستانه با دیگران و دیگری همسرگزینی، مستلزم رفتار متقابل عاطفی و رفتار دو جانبه با دیگران است.
بزرگسالی اولیه (۲۰ تا ۲۴ سالگی): در این مرحله دو نقش عمده اجتماعی یکی نقش در شغل و کار و دیگری نقش در ازدواج پیش می آید و فرد را به روابط اجتماعی گسترده تر می کشاند وظیفه عمده رشد در این دوره تعهد و رفاقت است.

اسلاید 11 :

سوم مرحله تحقق بخشیدن به خویش (از ۲۴ تا ۵۰ سالگی): تحقق بخشیدن به خویش و خودشکوفایی مفهومی بیش از سازگاری دارد و شامل عملکرد انسان به صورتی است که بتواند بر مسائل عمده محیطی کنترل داشته باشد. فرد خود شکوفا و تحقق یافته نقشهایی را که مخالف با نظام ارزشی او باشد نمی پذیرد و خود را کورکورانه با انتظارات دیگران منطبق نمی سازد. نقش های رهبری، کمک رسانی، ابداع و خلاقیت را میپذیرد. عمده ترین وظیفه رشد در این مرحله هماهنگی است و بین سبک زندگی و ارزشهای فرد هماهنگی ایجاد میکند و به زندگی معنا می بخشد. در این مرحله فرد احساسات را از عقاید جدا میکند و به تفکر و تحلیل روابط علت و معلولی میپردازد. دیگران را درک میکند و موقعیتهای مبهم را بیشتر تحمل میکند و با استفاده از تجربیات خود به حل مشکلات می پردازد.

اسلاید 12 :

چهارم- مرحله ثبات و دوام بخشیدن (۵۰ تا ۶۵ سالگی): در این مرحله فرد بیشتر کنجکاو می شود. در ضمن واقع گرا بودن، ایده آلیست و ذهن گرا می گردد. طرز فکری آزمایشی و توأم با بررسی کردن دارد و برای ارزیابی مشکلات وقت بیشتری را صرف میکند. سازگاری در این مرحله شامل رفتار تطابق و انعطافپذیری و روشن ضمیری می گردد. این رفتارها بر نظام خاص ارزشی فرد مبتنی است.

پنجم- مرحله بررسی و آزمایش (۶۵ سال به بعد): در این دوره فرد تمام گذشته و ارزشهای خود را مورد بررسی قرار میدهد. خطر این دوره یاس و سرخوردگی است. از این به بعد فرد بازنشسته می شود دیگر صاحب قدرت نیست، و مسئولیت اجتماعی چندانی ندارد. مشکلات جدیدی برای فرد پیش می آید و باید با تقلیل درآمد، مرگهمسر، ضعف قوای بدنی و تغییر وضعیت اجتماعی سازگار گردد. برای سازگاری رفتار دوستانه و استفاده موثر از ایام فراغت و روابط جدید اجتماعی مفید است.

اسلاید 13 :

مراجع در این ۵ مرحله ممکن است با اختلالاتی مواجه نگردد و خصوصیات لازم را کسب کند و بتواند با محیط سازگار شود و شاید از نظر رشد دچار مشکل شود. در این صورت خصوصیات لازم را کسب نکرد و با محیط ناسازگار شده است.

دوم عوامل مربوط به محیط زندگی فرد: بسیاری از مشکلات انسان یاد گرفته شده و محصول موقعیتها و شرایطی است که رفتار در آن صورت گرفته است. محرک هایی در محیط هستند که رفتار فرد را بر می انگیزند آن گاه رفتار به صورت منفی یا مثبت تقویت می گردد و باعث ادامه یافتن یا نیافتن آن رفتار و یاد گرفتن آن می شود. مشکلات محیطی از خانواده مدرسه و محیط اجتماعی ناشی می شود. مشکلات خانواده های ایرانی عبارتد از:

اسلاید 14 :

الف- مشکلات مربوط به عوامل اقتصادی: خانواده امروز شهری بیشتر مصرف کننده اند. در نتیجه، ساعات حضور پدر و گاهی مادر در خانه کم است و فرزندان از شغل والدین تصور روشنی ندارند و زندگی خانوادگی از نظر برخورد و تعامل اجتماعی ضعیف است در نتیجه کودکان رفتار و برخورد درست را یاد نمی گیرند.

ب- مشکل تنگ شدن فضای خانه: فضای تنگ خانه باعث محدودیت فعالیت کودکان می شود و تحکم و امر و نهی بیش از حد والدین را به دنبال دارد. خانه ها به صورتی است که همواره کودک از دست زدن به اشیا منع می شود. کودک با محیطی شلوغ و چهرههای ناآشنا و بی تفاوت روبرو می شود که بر ابهام و سردرگمی وی می افزاید و باعث تردید و شک وی می گردد.

اسلاید 15 :

مشکل فقر خانواده از نظر فعالیت: فعالیت ها در خانه ها محدود گشته است و حتی وسایل بازی برای کودک جنبه ابتکار و ابداع ندارد. افراد خانه بیشتر تماشاگر تلویزیون هستند و نقش سازنده ندارند و بیشتر حالت انفعالی دارند.
مشکل روابط خانوادگی: اعضای یک خانواده انتظارات بی حد و حصری از یکدیگر دارند. پایبندی به اصول و آداب قومی و فرهنگی و دینی جای خود را به سلیقه ها و تمایلات فردی داده است و مشکلات متعددی را برای کودکان ایجاد میکند.

اسلاید 16 :

مشکل فرهنگ به طور کلی: خانواده به عنوان جزئی از فرهنگ نیز وحدت و تمامیت خود را از دست داده و حرمت خانواده و گذشت و فداکاری، که ارزش فرهنگی خاص خود را دارا بوده، تا اندازهای متزلزل شده است. آمار طلاق بالا رفته، که خود تأثیر فاحشی بر رفتار کودکان گذاشته است. بر این مشکلات، می توان عدم توانایی خانواده در آموزش کودکان و بازآموزی اعضا را افزود. در موسسات آموزشی هم دانش آموزان با مشکلاتی مواجه هستند. مانند احساس حقارت و خودکم بینی، کمرویی خجالت در ابراز خویشتن، فقدان سرگرمی و تفریح، فقدان اطلاعات کافی برای انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب رشته تحصیلی بدون داشتن استعداد یا علاقه، تضاد و تعارض با والدین، مشکلات مادی و اقتصادی، فقدان هدفی مشخص در زندگی، نداشتن دوست و رفیق، فقدان مشاور و یاری دهنده برای انتخاب رشته تحصیلی و شغلی.

اسلاید 17 :

غیر از خانواده مدرسه محیط اجتماعی نیز افراد را در موقعیتی مبهم و متعارض قرار میدهد. برخی از اضطراب ها و افسردگی ها معلول محیط اجتماعی است. محیط اجتماعی فرد از تقویت های لازم عاری است. اضطراب ممکن است مشروط و یاد گرفته شده باشد و از شکستهای متوالی فرد در محیط ناشی گردد. گاهی انتظارات غیر واقعی دیگران باعث اضطراب فرد میشود و او را به رفتار خجالت و کنار گیری و حتی افسردگی می کشاند. این اجتماع است که استاندارد ها و میزان های خود را بر فرد تحمیل می کند. برخی از افراد آن چنان وابسته بار آمده اند، که در مقابل فشار اجتماعی تا ب مقاومت ندارند و به شخصیت های انفعالی و پذیرا تبدیل میشوند و از خود ابتکار و خلاقیتی نشان نمیدهند و همواره در حالت تردید و نگرانی بسر می برند.

اسلاید 18 :

سوم- عوامل مربوط به نحوه برداشت و طرز تلقی فرد از محیط و از خود:
برخی از اشکالات در نتیجه طرز تلقی فرد از محیط و طرز فکر شخص نسبت به خود او است. این اشکالات ممکن است به صور مختلفی بروز کند.

الف- مفهوم و درک منفی از خود: مراجعین گاهی از فقدان اطمینان شخصی و احساس حقارت شکایت دارند اینها نگرشی منفی است که مراجع نسبت به خود دارد. کم بها دادن خویشتن ممکن است در اثر درک غلط فرد از کارایی خود باشد.

ب- بحران هویت: در این وضعیت فرد در زمینه ایجاد هدف با معنایی برای زندگی خود با مشکلاتی مواجه است و ساخت و سازمان شخصیت خود را مورد سوال قرار میدهد سوال هایی از قبیل من که هستم و هدفم چیست پیوسته به او هجوم می آورند شخص احساس می کند که بر دنیای خویش کنترلی ندارد و احساس ناتوانی و درماندگی می کند.

اسلاید 19 :

نوجوانی که قبلاً وابسته بوده است ناگهان به رفتاری نیاز پیدا میکند که با آنچه که بدان عادت داشته متفاوت است همچنین کارشناس موفقی که دائماً برای موفقیت شدن موفق شدن خودکار می کرده است با رسیدن به هدف هایش خود را سردرگم می بیند و فردی که تمام عمر کار کرده و بازنشسته شده خود را با نقشی مواجه می بیند که نیاز به رفتارهای نامانوسی دارد و نمی تواند از مهارت هایی که عمر خود را صرف یادگیری آنها کرده است استفاده کند.

ج- اضطراب های خودانگیخته: اضطراب خود انگیخته اضطرابی است که مولد آن خود فرد است و در آن فرد برچسب های غلطی بر خود میزند یا ارزیابی نادرست از رفتار خود می کند و یا میزان های فوقالعادهای برای رفتار خود قائل می گردد

اسلاید 20 :

د- افسردگی هایی که در اثر احساس بی کفایتی است: ممکن است فرد واقعاً توان کاری را داشته باشد و عملاً نیز در انجام آن موفق باشد ولی احساس نمی توانم و نمی دانم او را به صورت فردی بی کفایت جلوه دهد و دچار افسردگی شود.

ه- عدم ابراز وجود در اثر دلواپسیهای درونی و اینکه فرد اقدام به کاری نمی کند چون احساس می کند که آن کار شایسته و درخور او نیست. البته این ناشایستگی جنبه اخلاقی ندارد و معلول این امر است که فرد خود را در خور و شایسته آن کار نمی دانند. ضربه ها و ضایعه های حاد روانی در زندگی فرد را نیز باید بر این عوامل اضافه کرد. کسی که دچار سانحه شده و معلول شده است یا فرد مورد علاقه خود را از دست داده است گاهی دچار نوعی اختلال رفتاری میشود و او را از حالت عادی خارج می سازد.

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید