بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
برنامه ریزی و توسعه اقتصادی
فصل ششم
آموزش و پرورش ونقش آن درتوسعه
اهمیت و هدف آموزش
دلائل موفقیت ها و عدم موفقیت ها
مقایسه بین هزینه ها و منافع آموزش
تخصیص بهینه منابع درسطوح مختلف آموزشی
تضادمنافع فردی و جمعی
سرمایه اجتماعی
اسلاید 2 :
فصل ششم
آموزش و پرورش و نقش آن درتوسعه
یکی ازتنگناهای کشورهای در حال توسعه، نیروی کارمطلوب است. ازطرف دیگر عاملی که درایجاد، انتقال، وحفظ و تکامل تکنولوژی نقش اساسی را ایفامی کند، بازهم انسان و یا همان نیروی کارجامعه است. به همین جهت، کشورهای درحال توسعه مدتهاست به این نتیجه رسیده اند که تازمانیکه نتوانندتحول و تغییری درنیروی کارشان ایجادکنند، نمی تواننددرزمینه توسعه اقتصادی گامی اساسی و جدی بردارند.
ازاواخر دهه 1950 گسترش آموزش وپرورش به عنوان بخشی ازبرنامه توسعه اقتصادی اکثرممالک جهان سوم درآمده است.رشدسریع هزینه های آموزشی در دهه های بعدنشان دهنده و مؤیداین نظر است. درصدقابل ملاحظه ای ازبودجه دولت ها صرف آموزش می شود، اگرهزینه هایی را که خانوارها صرف آموزش می کنند را درنظربگیریم به جرأت می توان گفت که آموزش و پرورش به عنوان یکی ازفعالیتهای عمده اقتصادی درآمده است.
اسلاید 3 :
اهمیت و هدف آموزش
عده ای ازاقتصاددانان کلاسیک، توجه خودرابه اهمیت آموزش وپرورش، به عنوان نوعی سرمایه گذاری ملی معطوف داشته اند.این اقتصاددانان به این مسأله اشاره دارند که آموزش و پرورش باعث افزایش دارایی جامعه به شکل دانش و مهارت شده و این امرموجب افزایش بهره وری سرمایه های فیزیکی موجود و ظرفیت تولیدی جامعه می شود. آدام اسمیت درکتاب ثروت ملل این مطلب رابدین صورت بیان می کند:"یک فرد آموزش دیده رامی توان با ماشین های تولیدی گران قیمت مقایسه کرد".
ازاهداف عمده ذکرشده درمورد دلیل گسترش آموزش وپرورش درکشورهای درحال توسعه، می توان موارد زیر را برشمرد:
1-افزایش و تسریع رشداقتصادی، ازطریق افزایش کارآئی نیروی کار
2-شکستن قیدوبندهای خرافی درجامعه ویکنواخت کردن فرهنگ جامعه
3-قطع وابستگی به نیروی کارمتخصص خارجی و ایجادزمینه مناسب برای کسب و انتقال تکنولوژی، حداقل در بلندمدت
4-کاهش فقرونابرابریها،ازطریق ایجادوگسترش فرصت اشتغال برای قشرضعیف
اسلاید 4 :
اما آیا کشورهای درحال توسعه با گسترش آموزش به این اهداف رسیده اند؟
اولاً) تاحدود زیادی رشداقتصادی آنها را تسریع کرده است و این ازطرق زیرحاصل شده است:
الف- از طریق افزایش سطح مهرت نیروی کار
ب- ازطریق افزایش اشتغال در مشاغلی ازقبیل معلمی، و مشاغلی که به نحوی با گسترش آموزش مرتبط هستند.
ثانیاً) درتغییرات فرهنگی بی تأثیرنبوده است
ثالثاً) درموردقطع وابستگی ها وانتقال تکنولوژی نیزموفقیت هایی حاصل شده
اما، درحل مسأله فقرونابرابریها به دلایل زیرکامیاب نبوده اند:
الف- چون هزینه فرصت ازدست رفته بچه های خانواده های فقیر، بیش از بچه های طبقات متوسط و بالاستآنهانمی توانندازآموزش بهره کافی ببرند.
ب- آن دسته ازفرزندان خانواده های فقیری که ازآموزش بهره مندمی شوند، درپیداکردن شغل شانس یکسانی بادیگران ندارند.
اسلاید 5 :
دلایل موفقیت ها و عدم موفقیت ها
دلیل موفقیت بعضی کشورها در رابطه با گسترش آموزش را باید در دو تحلیل زیرجستجو کرد:
اولاً) نظام آموزشی جزئی از نظام کلی یک جامعه است.به همین جهت هم برکل نظام تأثیرمی گذارد و هم تحت تأثیرمجموعه نظام واقع می شود. درکشورهایی که توانسته انداهداف عینی نظام آموزشی را با اهداف نظام کلی جامعه هماهنگ کنند، ازگسترش آموزش کمال استفاده را برده اند. کشورهایی که در این کار ناموفق بوده اند، بهره کافی ازگسترش آموزش نگرفته اند.
اگرچه طبق آمارمنتشرشده درصدثبت نام شدگان در دوره های مختلف آموزشی درپنج دهه اخیر به طورکلی و به نحوچشمگیری درتمامی کشورهای جهان سوم افزایش یافته است. امامشکل ترک تحصیل،ازمعضلات نظام آموزشی آنهاست، و به همین دلیل مقادیرقابل توجهی ازاین سرمایه گذاریها اصولاً به نتیجه نمی رسند.
علل ترک تحصیل بالا دراین جوامع، بامقایسه بین کشورهای جهان سوم، می توان به این نتیجه رسیدکه بیش ازآنچه خودنظام آموزشی مقصرباشد،نظام کلی جامعه باعث پدیدآمدن و تشدیدترک تحصیل می شود
اسلاید 6 :
ثانیاً) کشورهایی که نظام آموزشی خود را به سرعت تصحیح کرده انداز گسترش آموزش بیشترین بهره را برده اند، درحالی که کشورهایی که قادر به حل مشکلات نظام آموزشی خود نشده اند از گسترش آموزش کمترین سود را برده اند.
ازمشکلات اصلی نظام آموزشی بسیاری از کشورهای درحال توسعه می توان موارد زیر رانام برد:
مدیریت ضعیف درتمامی سطوح تحصیلی، انگیزه ضعیف و بعضاً تحریف شده فراگیران آموزش، محتوای نامناسب آموزشی، و.
اسلاید 7 :
مقایسه بین هزینه هاومنافع آموزش درسطوح مختلف تحصیلی
مطالعات انجام شده، نشان دهندۀ این واقعیت است که هزینه های دوره های دبیرستانی و دانشگاهی نسبت به دوره ابتدایی درکشورهای درحال توسعه ، با شدتی بیش ازکشورهای توسعه یافته، افزایش یافته است.
درکناراین هزینه های فزاینده ، منافع نهایی حاصل ازدوره های بالاتر با شدت کمتری افزایش می یابد.به همین جهت نرخ بازگشت اجتماعی سرمایه گذاری در آموزش و پرورش،هرچه دوره تحصیلی بالاترمی رود،کاهش می یابد.ضمناًدلیل اینکه بازده خصوصی آموزش به طورکلی بیش ازبازده اجتماعی آن است، به این مطلب برمی گرددکه بخشی ازهزینه های آموزش دردوره های مختلفآموزشی توسط اجتماع(دولت) پرداخت می شود.
اسلاید 8 :
تخصیص بهینه منابع در سطوح مختلف آموزشی
نکته پراهمیت پاسخ به این پرسش است که باتوجه به بودجه محدودی که قرار است درهرسال صرف آموزش درمقاطع مختلف شودچه مقدارصرف دوره ابتدائی، چه مقدارصرف دوره متوسطه، و چه مقدارصرف دوره عالی شود.
باتوجه به نتایج جدول،چنین استنباط می شودکه ازنظرجامعه بیشترمنابع بایدبه طرف دوره ابتدایی سوق داده شود . به خصوص دوره دانشگاهی ، که دارای کمترین بازده اجتماعی نسبت به دوره های دیگراست،بایدکمترگسترش یابد.
ضمناً مشاهده نمودیم که منافع خصوصی سرمایه گذاری در آموزش در سطوح مختلف آموزشی برای فردبسیارقابل توجه وطرحی پرسوداست.درصورتی که ازنظر اجتماع چنین نیست.
اسلاید 9 :
تضادمنافع فردی و جمعی
همانطورکه گفته شد، هزینه های اجتماعی آموزش، درمقایسه باهزینه های خصوصی (شخصی) آن ، هرچه مرتبه آموزشی بالاترمی رود، با شدت بیشتری افزایش می یابد . دلیل اصلی این امر به خاطرپرداخت بخش قابل توجهی از هزینه های آموزشی توسط دولت است . ازطرف دیگر، منافع خصوصی کسب آموزش ، درمقایسه با منافع اجتماعی آن ، به خصوص برای آموزش عالی ، با سرعت بیشتری افزایش می یابد. درنتیجه عوامل فوق، تفاوت زیادی بین نرخ بازگشت اجتماعی و خصوصی آموزش(به خصوص برای آموزش عالی) وبه همین جهت انگیزه ای قوی برای افزایش تقاضای آموزش عالی بوجودآورده است.
به این ترتیب به تناقضی برخوردمی کنیم ، که دربسیاری ازمسائل کشورهای جهان سوم با آن روبروهستیم ، وآن عدم انطباق منافع جمعی و فردی است.
به بیان دیگر،به نفع افراداست که هرچه بیشتر و بیشترآموزش ببینند، اما این به نفع جامعه نیست.اینمشکلی است که درسیاستگذاری هاباآن مواجه هستیم.
برای ازبین بردن این تناقض دولتها بایدجهت رفع تفاوت بین منافع اجتماعی و شخصی حرکت کنند.
اسلاید 10 :
سرمایه اجتماعی
درموردسرمایه فیزیکی(Physical Capital) و درخصوص سرمایه انسانی
(Human Capital) بحث شدلازم به ذکراست که درگذشته و درتفکیک سرمایه آن رابه سه نوع تقسیم می کردند: سرمایه طبیعی (حاصل ازمنابع طبیعی) ، سرمایه انسانی(حاصل ازمهارتها و توانمندیهای فردی) و سرمایه فیزیکی(شامل زیرساختها، سازه ها، تأسیسات و تجهیزات).
امروزه به عامل جدیدی به نام سرمایه اجتماعی(Social Capital) اشاره می شود که به نظرمی رسد درشرایط کنونی دنیای درحال توسعه نقش ممتازی نسبت به دیگرسرمایه های ذکرشده دارد، زیرا درغیاب سرمایه اجتماعی سایرسرمایه ها "اثربخشی" خود را از دست می دهند.
سرمایه اجتماعی رامی توان به عنوان نمودهای حاصل ازمجموعه ای ازعوامل به هم پیوسته درقالب یک شبکه ارتباطی نامرئی دریک جامعه دانست که اتصالات این شبکه ارتباطی شامل:اعتماد، مشترکات، مشارکت، قواعداجتماعی، کنشگرایی (یعنی تمایل و رغبت به انجام الزامات و تعهدات)، و رفتار متقابل است.