بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
نقش چارچوب های شناختی و هنجاری در خط مشی گذاری
اسلاید 2 :
چکیده
یک توصیف جدید از خط مشی گذاری عمومی:
تجزیه و تحلیل خط مشی گذاری عمومی اخیرا به سبب رشد رویکردی که بر تاثیر مولفه های شناختی و هنجاری بر خط مشی گذاری عمومی تاکید دارد، مورد وصف قرار گرفته است.
هدف اصلی مقاله:
ارائه مروری انتقادی از مدل های مختلف مرتبط با این رویکرد، مبتنی بر ایده محوری پارادایم Advocacy Coalition، یا Referentiel.
این مفهوم سازی ها مولفه های زیر را روشن میکند:
تاثیر جهان بینی،
سازوکارهای شکل گیری هویت،
اصول اقدام در تجزیه و تحلیل خط مشی گذاری.
این مقاله تلاش دارد تا دو مولفه را تلفیق کند:
منافع بازیگران
نقش نهادها.
اسلاید 3 :
یک تغییر عمده و مهم در تجزیه و تحلیل خط مشی گذاری عمومی در سالهای اخیر روی داده است. این تغییر همراه با توسعه الگویی که بر تاثیر ایده ها، قاعده های عمومی و نمایندگی بر تکامل اجتماعی و اقدامات ملی تاکید داشت، همراه بود.
یک باور جدید:
اینکه مولفه های شناختی و هنجاری نقش مهمی در اینکه بازیگران خط مشی، جهان را چگونه فهم و تبیین میکنند، داشته اند.
وجه اشتراک این مدل ها و رویکردها:
اهمیت پویایی های ساخت اجتماعی واقعیت در شکل گیری چارچوب های خاص تاریخی و مشروع اجتماعی.
اسلاید 4 :
جهت گیری این تحقیق جدید، با تاکید بر اهمیت عناصر شناختی و یا هنجاری، تلاش برای مدل سازی با یک دیدگاه سیستمی کردن و ساخت مفهومی نقش این منطق ساخت اجتماعی دانش و معنا در اقدام ملی است.
سه رویکرد (مبتنی بر اهمیت ارزش ها،ایده ها و نمایندگی در مطالعه خط مشی گذاری عمومی) در این زمینه قابل شناسایی است. هر سه طی سالهای 1980 توسعه یافتند.
گرچه هر کدام با دیدگاه های کاملا متفاوت شکل گرفتند،این مدل های مفهومی ابتدائا مبتنی بر مفاهیم پارادایم «ائتلاف حمایتی» یا مفاهیم referentiel است، همانگونه که توسط Bruno Jabert و Pierre Muller تعیریف شده است. پیتر هال معتقد است بهره گیری از چنین مفهوم سازی به طور خاص مناسب تجزیه و تحلیل پدیده های سیاسی و به طور خاص تر خط مشی عمومی است.
اسلاید 5 :
چارچوب های شناختی و هنجاری که به طور عمومی، پارادایم ها، نظام های باور و referentiels (جهان بینی) را به ارمغان می آورند، اشاره به نظام های منسجم هنجاری و شناختی دارند که: جهان بینی،سازوکارهای شکل گیری هویت، اصول اقدام، تجویزهای روش شناختی و فعالیت هایی برای فعالین متعلق به همین چارچوب را تعریف میکند.
هدف اصلی این مقاله:
ارائه مروری انتقادی از این مدل های مختلف با ایزوله کردن ویژگی های داخلی آنها، و بررسی اینکه هر یک از آنها چه جهت گیری های پژوهشی را برای تجزیه و تحلیل خط مشی عمومی تشویق می کند (صریح یا ضمنی).
اسلاید 6 :
عناصر چارچوب های شناختی و هنجاری
سه مفهوم مورد بحث عناصر بسیار شبیه به همی دارند، گر چه جداگانه و متفاوت گروه بندی شده اند.
این مولفه های متفاوت،که با همدیگر تشکیل یک چارچوب پارادایمی منسجم را می دهند، عبارتند از:
اصول فلسفی،
اصول خاص،
گونه های اقدام و ابزارها.
اسلاید 7 :
عناصر چارچوب های شناختی و هنجاری
اسلاید 8 :
اصول فلسفی (Metaphysical Principles)
مدلهای مختلف که در اینجا شکل گرفته است، مبتنی بر این باورها ساخته شده اند:
ارزشها و اصول فلسفی، جهان بینی را شکل میدهند،
قواعد انتزاعی (Abstract Precepts) ممکن ها را در یک جامعه فرضی محدود میکنند،
شناسایی و به رسمیت شناختن وجود تفاوت بین اافراد و گروه ها،
و قرار دادن فرایندهای اجتماعی متنوع بر یک مقیاس سلسله مراتبی.
برای مثال، برای ساباتیر، هسته عمیق (The deep core ) شامل «باورهای اساسی هستی شناسانه و هنجاری،مانند ارزش گذاری های مربوط به آزادی های فردی در برابر آزادی های اجتماعی که به ضمنی بر همه خط مشی ها اثر میگذارد» میشوند.
این دسته بندی اولیه مولفه ها،میتوانند در لایه هنجاری قرار بگیرند، جایی که ما همچنین میتوانیم مولفه هایی که ارزش های مربوط به یک چارچوب مشخص را در قالب نمایندی،باورها و .متمرکز میکند.
اسلاید 9 :
اصول فلسفی (Metaphysical Principles)
مثلا در مطالعه خط مشی های اقتصاد کلان در بریتانیا طی سالهای 1970 و 1980، پیتر هال یک تغییر جهت از اصول ملهم کینز به اصول نئولیبرال مانیتاریست ها شناسایی میکند. هر کدام از این مدل ها دیدگاه های متفاوتی به اقتصاد کلان داشته اند.
در مدل نئولیبرال، فرد عقلایی و مسئول مقدم بر هر چیز انگاشته شده است؛بنابراین مدل خود را همردیف شکلی ساده از داروینیسم اجتماعی (اثر سودمندی بازار که تضمین میکند که بهترین گزینه بالا خواهد آمد که رفاه همگان را افزایش خواهد داد) قلمداد میکند.
در طرف دیگر، پارادایم کینزی وجود وظیفه جمعی برای درمان بیماری های جامعه مدرن را معرفی میکند و از چشم انداز فرایندهای اقتصادی که ماهیت سودمند و لازم دست آزاد بازار را به چالش می کشد، شروع می کند.
اسلاید 10 :
اصول خاص (Specific Principles)
در مرحله بعدی، این چارچوبهای شناختی اصول خاص خود را شامل میشوند که به طرق مختلف، از عمومی ترین و انتزاعی ترین اصول پیروی میکنند.
مبتنی بر دیدگاه کوهن،این لایه دوم شامل عناصر (مولفه ها) و گزاره های فرضی-استقرایی شاخص است که امکان عملیاتی کردن ارزش ها در یک حوزه و/یا خط مشی مشخص و/یا خرده سیستم خط مشی عمومی را فراهم میکند.
بدون شک در این مرحله است که بیشترین تفاوت را میان مدل ها شاهد هستیم.
اسلاید 11 :
گونه های اقدام (Forms of Action)
گروه بندی های ذکر شده در بالا در مورد مولفه های شناختی و هنجاری با ملاحظات عملی بهترین روش ها و ابزارها جهت دستیابی به ارزش ها و اهداف مرتبط است.
مجددا با مقایسه با کار کوهن، برای اینکه روش های علمی به طور جداناشدنی ای به اصول فلسفی و مدل های استنتاجی مختص به یک پارادایم مرتبط باشند؛ نیاز است تا گونه های اقدام مناسب برای مسیر، با احترام به ارزش هایی که یک چارچوب را تشکیل میدهند، شناسایی شوند.
به عبارتی دیگر، چارچوب های شناختی و هنجاری نه تنها «نقشه های ذهنی» می سازند، بلکه تعیین کننده فعالیت ها (اقدامات) و رفتارها هم هستند.
در سطح ملی آنها، انتخاب ابزارها برای به کارگیری یک استراتژی مشخص را محدود میکنند.
اسلاید 12 :
ابزارها (Instruments)
مرحله نهایی مربوط به تضمین ابزارهایی است که توسط کل چارچوب شکل میگیرند تا همنوایی آنها را با سایر مولفه ها تضمین کنند.
در تحلیل پائول ساباتیر از نقش جنبه های ثانویه در ویژگی های نظام باور یک «ائتلاف حمایتی» تصمیم های کوچکی را مدنظر قرار میدهد که ممکن است در یک برنامه مشخص، با اختصاص بودجه، قانون و مقررات اداری و. دست و پنجه نرم کند.
چارچوب شناختی و هنجاری در این موقعیت، حد و حدود (قلمرو) ابزارهای لازم و بالقوه و اهمیت نسبی هر یک را تعیین میکند.
در مجموع، ترکیب این مولفه هاست که منجر به نقشه های ذهنی خاص میشوند.
تعریف یک «پارادایم اجتماعی» که توسط Jane Jenson پیشنهاد شده است به خوبی خاص بودن این چارچوب های شناختی و هنجاری را پایه ریزی می کند.
اسلاید 13 :
پویایی های بنیادین چارچوب های شناختی The Fundamental Dynamics of Cognitive Frames
برخی نویسندگان کم و بیش رویکردی کارکردگرایانه به این رویکردها دارند. فارغ از تاثیرپذیری های خاص و ریشه های هر مدل، چارچوب های شناختی، همگی در بردارنده چندین فرایند اساسی است که به عنوان کارکرد اجتماعی تلفیق در یک مجموعه فرضی، عمل میکنند.
برای یافتن دیدگاهی نسبت به جهان و تبیین فعالیت های مشروع و متناسب، این دیدگاه به بوسیله سازوکارهای خلق هویت و توزیع قدرت بعلاوه ظرفیت آنها برای مدیریت تنش های اجتماعی شکل می گیرد.
اسلاید 14 :
خلق هویت و اختصاص قدرت
همانگونه که مفهوم فرهنگی ایدئولوژی توسط Geertz مطرح شده است،یکی از «کارکردهای» اصلی یک چارچوب هنجاری که توسط شماری از فعالین آن حوزه مشترک است، توسعه موثر «آگاهی تجمعی» در آنهاست.؛ به عبارتی دیگر، یک معنای ذهنی گرایانه از تعلق، هویتی خاص تولید میکند.
چارجوب های شناختی و هنجاری به فعالین یک حوزه اجازه میدهد تا دنیایشان را معنادار کنند و خودشان را جایابی کنند و در یک گروه پیشرفت کنند.
با تعریف حوزه ای برای تبادل، با معنابخشی به پویایی های اجتماعی، و با تعیین گزینه های ممکن برای اقدام. بنابراین آنها در ساخت افراد یا گروه ها به عنوان فعالین اجتماعی در یک حوزه به خصوص مشارکت می کنند.
مدیریت ارتباط بین ارزشها، نمایندگی ها، هنجارهای جهانی و. و دیدگاه های رقیب آنها در سطح خرده سیستم، همواره یک پارادایم یا referentiel را شکل میدهند. (به تعبیر ژوبرت و مولر:روابط جهانی/بخشی)
اسلاید 15 :
خلق هویت و اختصاص قدرت
این امر در واقع خلق هویت را نتیجه می دهد. بنابراین وجود یک چارچوب شناختی و هنجاری هم منبعی برای قلمرویی است که یک گروه و/یا یک سازمان و/یا یک خرده سیستم را شکل میدهد و یک منبع از گونه های تولید و همپوشانی این قلمروهاست،که به طرفداران یک چارچوب اجازه میدهند تا خود را با یک کلیت گسترده تر در ارتباط ببینند.
نظام تعامل و تنظیمات حرفه پزشکی مثال خوبی از این قضیه است:
این حرفه هنجارها و اصول خود را طبق قانون های اساسی خود وضع کرده،حد و حدود مشروع خود حرفه پزشکی و نیز ماهیت روابطش با دیگر بازیگران مانند:بیماران،نظام، و موسسات تامین اجتماعی را تعریف کرده است.
اسلاید 16 :
مدیریت تنش و تعارض
چگونه یک چارچوب میتواند تنش های اجتماعی را مدیریت کند و در عین حال دارای تعارض باشد؟
معمولا برای مدیریت تنش هایی که ذاتی پدیده های نامعمول (Anomalies) در سیستم های اجتماعی هستند، .
اسلاید 17 :
تغییر پارادایم
آنچه که این مدل ها در وهله اول میخواهند بیان کنند،شیوه هایی است که تغییر در خط مشی عمومی روی میدهد، و در کنار این، تکامل روابط قدرت در یک خرده سیستم خط مشی گذاری عمومی.
شناخت اهمیت منطق شناختی و هنجاری به بازنگری متایج سنتی نظریه های تدریج گرا منتهی شده است. دو رویکرد در اینجا غلبه دارند:
رویکردی که به دنبال علل و عوامل تغییر است،
تجزیه و تحلیل گونه های گوناگون این تغییرها.
اسلاید 18 :
گوناگونی چارچوب های شناختی و هنجاری
این مولفه های مختلف، که مرتبط با اجزا، کارکردها، گونه های تغییر چارچوب های شناختی و هنجاری هستند، ویژگی های اصلی این مفهوم پردازی های مختلف را تشکیل میدهند.
ساخت یک چارچوب تحلیلی تطبیقی:
اگر به عنوان مثال تصور کنیم که یک ملت / جامعه یک خرده سیستم است، هر کشور موضوع یک هنجار کلان خواهد بود (مثلا نئولیبرالیسم در دوره کنونی)، میتوان به طور موثری اختلافات و تفاوت های انتشار این پارادایم های اجتماعی را از هم تفکیک کرد.
پذیرش پارادایم های اجتماعی خاص در هر کشور به ما اجازه میدهد تا پویایی های عملیاتی کردن این هنجارها را که تا حدی به ساختار خاص ذینفعان و تنظیمات نهادی هر جامعه مربوط است،را شناسایی،فهم و مقایسه کنیم.
مثلا چارچوب نئولیبرال در کشورهای فرانسه، انگلیس، ايالات متحده و آلمان معانی یکسانی نداشت و هر کدام الزاما چارچوب های شناختی و هنجاری یکسانی نداشتند.
میتوانیم بگوییم که هنجارهای نئولیبرال در آمریکا و بریتانیا به طور کامل پذیرفته شدند اما در فرانسه و آلمان با انتقادات جدی روبرو شدند.
اسلاید 19 :
به طور مشابه، نمایندگی اروپا دراتحادیه اروپا از یک کشور تا کشور دیگر فارغ از وحدت رویه ای که موسسه های اتحادیه اروپا میخواهند ترویج دهند، متفاوت است. کاربرد مفهوم «اروپا» خصوصا در سخنرانی های دولتی این کشورها، از یک کشور عضو تا کشوری دیگر بسیار متفاوت است.
یک چارچوب تحلیلی میتواند نهایتا برای مقایسه های میا ن بخشی مورد استفاده قرار گیرد تا نشان دهد چگونه پویایی های جهانی مشابه خروجی هیای گوناگونی را نتیجه میدهند.
در یک کشور، حوزه های اجتماعی-اقتصادی مشخصی پیدا شده اند که کم و بیش در انطباق با چارچوبهای جدید شناختی و هنجاری هستند.
اسلاید 20 :
مثال هایی از این دست نشان میدهد که اشاعه ایده های جدید،اصول اقدام و گونه های اقدام به صورتی انقلابی از توسعه و رشد علمی، بروز و ظهور نمی یابند،بلکه از طریق ارزیابی های مجدد رادیکال شیوه های مشروعیت بخشی به گروه ها و تغییرات اجتماعی محقق میشود. یا از طریق اصلاحات عمده روی چارچوب های مورد تایید و گونه های خط مشی عمومی.
در پایان.
دو عامل تفاوت و تنوع چارچوب ها:
دامنه و ماهیت پارادایم های قبلی
تنظیمات نهادی خاص برای هر کشور که به عنوان فیلتر برای یک پارادایم عمل میکند.