بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
اسلاید 3 :
نظام شخصيت زن د راسلام
چيستي :
مفهوم نظام؟
چرايي:
ضرورت؟
اسلاید 4 :
ضرورت آشنايي با تاريخ غرب؟
ضرورت عام : در قرآن و سنت توصيه شده كه تمدن ها و تاريخ هاي ديگر مورد تامل قرارگيرد
ضرورت خاص:جامعه اسلامي به لحاظ هويتي وبه لحاظ تكنيكي و ابزارهاي زندگي مدتهاست كه آميخته با فرهنگ غرب و سبك زندگي شده است.
شناخت اسلام +شناخت غرب =شناخت مشابهت ها و مفارقت ها
اسلاید 5 :
تقسيم بندي تاريخ غرب به سه دوره
1-دوره باستان يا رومي
2-دوره وسطي
3-دوره جديد
ويل دورانت،تاريخ تمدن 11جلدي
اسلاید 6 :
1-دوره كهن ،باستان يا رومي (هفتصد سال پيش از ميلاد)
300سال قبل از ميلاد.تشكيل امپراطوري توسط رومي ها
2-دوره ميانه يا وسطي فاصله ميان قرن 5تا 14(1000سال) قرون وسطي
ابتدا مسيحيان تحت آزار و اذيت امپراطوراني همچون نرون بودند
100سال پس از طلوع مسيحيت امپراطور روم كنستانتين كبير مسيحي ميشود و پس از يكي دو قرن ،مسيحيت دين پذيرفته شده و رسمي كليه ممالك اروپا شد
(كنستانتين به جهت بحث سياسي،نظامي و بين المللي قصد داشت خودش را در مرز امپراطوري ايران قرار دهد،پايتخت روم را از غرب به شرق منتقل كرد
بيزانس در قستنطنيه يا استامبول امروز
روم غربي و روم شرقي
مسيحيت غربي و مسيحيت شرقي
كاتوليك و ارتودكس
اسلاید 7 :
500سال بعد از ميلاد (قرن پنجم ميلادي).
سقوط امپراطوري روم و به دست گرفتن قدرت توسط فئودال ها و زمين داران
قدرت فئودالها و زمين داران=
نظام ارباب رعيتي(روستاها و قلعه ها كانون فعاليت اقتصادي و اجتماعي
انسان غربي به دليل نوميدي و سرخوردگي از نسخه هاي يوناني و رومي به آغوش مسيحيت پناه آورد و كليسا در رهايي انسان به آسمان ،آخرت و ماوراء طبيعت وعده مي داد
اسلاید 8 :
اتحاد فئودال ها با اربابان كليسا
اخلاق گرايي بدون فلسفه و حقوق
تبليغ عزلت و تقواي منفي=دنيا گريزي و ماده ستيزي
انحراف مسيحيت شامل
اعتقاد به تثليث
تجسم خدا در عيسي
گناه آلود بودن فطرت انسان
آيين هايي چون عشاء رباني
فروش بهشت
صليب كشيدن حضرت عيسي =كفاره گناه مومنان
خلاصه آنكه مسيحيت به دليل ضعف در بن مايه هاي فكري و اخلاقي نتوانست اروپاي غربي را از زلال معنويت و معرفت ديني سيراب سازد و در عمل از خود چهره اي نابخرد و ناخوشايند به جاي گذاشت
اسلاید 9 :
زمينه هاي پيدايش دوره جديد(رنسانس)
الف-جنگ هاي صليبي(ظهور بورژواها)
ظهور اسلام در قرن 7 ميلادي
فتح اسپانيا و اندلس در زمان امويان
حضور مسلمانان به مدت 700سال در اسپانيا
شكست روم شرقي و قستنطنيه در زمان عباسيان وعثماني ها(سلطان محمد فاتح)
بعداز وي سلطان سليم ،نوه او اسماعيل صفوي را شكست داد و غرب ايران به تصرف در آمد .عراق،آذربايجان و..از ايران جدا شد.
نمايش قدرت كليسا در جنگ هاي صليبي
قرن 11ميلادي به مدت200سال
اسلاید 10 :
ب -اكتشافات در دنياي غرب
اسلاید 11 :
3-دوره جديد (نزاع ميان دين و دنياي جديد)
چالش ميان مسيحيان و بورژواها در مسائل اقتصادي بود.پيش از اين ،اوقاف و املاكي كه به كليسا وقف يا بخشيده ميشد،مسيحيت را به عنوان يك قطب اقتصادي مهم تبديل كرده بود.بورژواها به عنوان يك قطب اقتصادي نوظهور خود را در برابريك قطب اقتصادي قديمي مي ديدند.ازاين رو شروع به كنارزدن مسيحيت از قدرت نموده و به تدريج مسيحيت را از صحنه حكومت و سياست دور كردند و دنياي جديدي را تشكيل دادند
قرن 14فعاليت بورژواها(طبقه متوسط)عدم پايبندي به ارزشهاي ديني و اخلاقي
جهان بيني مادي و غير ديني
شعار بازگشت به طبيعت بشري
رونق بازرگاني و اقتصاد،مبادله آزاد تجاري=رونق شهرها
قرن 16 نهضت رنسانس
درابتدادر محدوده عرصه علمي و سپس به عرصه هاي اجتماعي ،اقتصادي و سياسي منتقل شد
اسلاید 12 :
بنيان هاي فكري غرب جديد
1-اومانيسم (انسان محوري به جاي خدامحوري(
مسيحيت در قرون وسطي :تبليغ عزلت و تقواي منفي=دنيا گريزي و ماده ستيزي
اومانيسم : يك جريان افراطي در مقابل تفريط گرايي مسيحيت در قرون وسطي
شعار بازگشت به طبيعت بشري و لذت گرايي
اسلاید 13 :
نقد كليسا در گفته كرزيمود مديچي
«تو به دنبال چيزهاي نامتناهي مي روي ومن به دنبال چيزهاي متناهي ميروم،تو نردبانت را برآسمان مي گذاري ومن آن را برزمين مي گذارم كه زياد بالا نروم تا به پرتگاهي سقوط نكنم»
اسلاید 14 :
خلاصه آنكه انسان مادي و زميني تنها موضوع ارزشمند براي تلاش و تفكر است.
ابتدا در نقاشي و مجسمه سازي) ) با ترويج عشق زميني و فرهنگ برهنگي
الگوي اصلی برای مجسمه سازان، پیکرتراشی های برهنه محور با نگاه
حیازُدا از جامعه مسیحیت
البته درد اصلی اینجاست که در طول این سال ها حتی سعی نشده در میان منابع درسی در هنرستان ها و دانشکده های هنر کتاب هایی چون «زیبایی و هنر در دیدگاه اسلام» علامه محمدتقی جعفری، «موسیقی در اسلام» شهید دکتر بهشتی، «حلزونهای خانه به دوش» و «آئینه های جادو» های شهید سیدمرتضی آوینی و… گنجانده شود.
اسلاید 15 :
2-سكولاريسم
پيامد قهري اومانيسم
با تجربه اروپائيان از جامعه مسيحي ،سكولاريسم تنها راه رسيدن به آمال و آرزوهاست
ريشه سكولاريسم در آموزه هاي عهد جديد(قديس آگوستين متفكر بزرگ مسيحي ،كه در قرن پنجم پايه هاي نظري جدايي دين از سياست را بنا نهاد)
(جنگهاي صليبي به رهبري روحانيون در قرن دهم به بعد موجب نمايش اقتدار كليسا شد اما خلا يك نظام سياسي و حقوقي منسجم موجب شد تا در اواخر قرون وسطي دين به صورت يك نظام اجتماعي بسته و منجمد معرفي شود =زمينه پذيرش سكولاريسم)
اسلاید 16 :
3-پيدايش مكتب عقل گرايي (راسيوناليسم(
اين انديشه بيش از يك قرن در غرب دوام نياورد.
در عقل انسان مايه هاي اوليه معرفت نهفته است وبه كمك اين مبادي ميتوان به شناخت حقيقت انسان و هستي دست يافت
اسلاید 17 :
4- تجربه گرايي(امپريسم(
ابطال تحقيرآميز گزاره هاي كليسا توسط يافته هاي مسلم علوم تجربي، فصل جديدي را در تاريخ بشر رقم زد. پيروزي غرورآفرين دانشمندان طبيعي، موجب گرايش شديد افكار عمومي به علوم تجربي شد. شدت اين گرايش، به اندازه اي بود كه در گذري عاطفي و رواني ـ ونه منطقي ـ به اين نتيجه رسيدند كه واقعيات، تنها از راه تجربه اثبات مي شود.از ديگر سو، در قياس عاطفي ديگر، بطلان گزاره هاي كليسا را به همه گزاره هاي عقلاني و وحياني تسري دادند و اعتبار آن ها را در واقع نمايي مردود شمردند.
اسلاید 18 :
كاروان تمدن غرب، از قرن هفدهم ميلادي، با طلايه داري انديشمنداني هم چون هابز، جان لاك، هيوم و باركلي گام به گام به سوي حس گرايي و منطق آزمون پذيري نزديك تر شد و سرانجام در ساحل انديشه هاي اثبات گرايي(پوزيتوسيم) پهلو گرفت.
ايشان اصرار مي ورزيد كه عقل بدون ياري حواس(امپريسم) هيچ گونه شناختي ندارد و تنها راه معرفت، توسل به تجربه هاي حسي است. از اين رو، هر آن چه در چارچوب معرفت حسي و دانش تجربي نگنجد، نه تنها قابل اعتنا نيست، بلكه بايد آن را در زمره موهومات و تخيلات بشري به شمار آورد
اسلاید 19 :
چراتجربه گرايي در غرب نفوذ يافت؟
1-ضعف بنيه فلسفي مسيحيت
2-خردستيزي باورهاي مسيحي
3-نبود سنت ريشه دار در عصر رنسانس
4-پراكندگي انديشه عقل گرايان
5-حضور پرتوان بورژواها
اسلاید 20 :
5-نسبيت گرايي
يكي ديگر از مهم ترين ارمغان هاي تجربه گرايي، نسبيت ارزش يا جداسازي ارزش ها از واقعيات بود. از آن جا كه تجربه گرايي، معرفت دقيق، همگاني وقابل اتكا را معرفتي مي دانست كه از جهان عيني و به روش تجربي گرفته شده باشد، مقولاتي فراحسي، هم چون ارزش هاي حقوقي و اخلاقي، اصولاً نمي توانست جنبه علمي وعيني به خود بگيرد؛ زيرا ارزش ها در كالبد جهان تنيده نشده اند تا بتوان با كاوش علمي، آن ها را دريافت و امور اخلاقي نيز به گونه اي ملموس در جهان محسوس ديده نمي شوند تا بتوان با پژوهش هاي تجربي آنها را اثبات كرد.
بنابراين، خوب يا بد بودن، امري واقعي نيست، بلكه امري موهوم، خيالي و ناشي از داوري اخلاقي فردي است. هركس آن چه را دوست دارد، خوب مي نامد و آن چه را با خواسته هاي شخصي او سازگارنباشد، بد مي پندارد
مهمترين پيامد نسبيت گرايي :ليبراليسم(آزادي خواهي)
شعارهايي چون برابري، آزادي فردي، حقوق بشر، حق مالكيت و تساهل