بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
چین : یک سودمندگرا در نظام بین الملل
موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی
اسلاید 2 :
ماه دسامبر سال 1978 مبدا جدیدی در سیاستهای اعمالی بوسیله جمهوری خلق چین به شمار می رود – زیرا که چین در سومین پلنوم یازدهمین کنگره حزب کمونیست که در آن تاریخ برگزار گردید خط مشی سیاست خارجی خود را بر پایه سیاست "درب های باز" قرار داد که چرخشی صد و هشتاد درجه ای را نسبت به گذشته در بر داشت.
اسلاید 3 :
تعامل با جهان برای استفاده بهینه از تمامی قدرت بالقوه این کشور برای مبدل شدن به قدرت بزرگ اقتصادی دنیا – در راس سیاست خارجی "بیجینگ" قرار گرفت و سیاستی عملگرایانه اولویت اول پیدا کرد و واقعیتها رهنمون سیاستهای اجرایی گردیدند.
"حقایق را از واقعیت ها دریابید" – "گربه خوب گربه ای است که بتواند موش بگیرد" – که عملگرایی را بطور مطلق در بر داشت به عنوان ارکان اصلی سیاست خارجی جدید مورد تاکید قرار گرفت.
اسلاید 4 :
نگرش جدید چین در آزاد سازی قدرت بالقوه خود و رهایی از وضعیتی که در آن قرار گرفته بود که با سیاست های بسته گذشته که حیات این کشور را به مخاطره انداخته بود – توام گردید. با عزم "واشنگتن" در حمایت از حضور چین در نظام بین الملل و به قولی پیوستن به "جامعه جهانی" . فراهم کردن یا بهتر بگوییم تسهیل کردن ورود و حضور چین در بازارهای اقتصادی و تجاری جهان بوسیله آمریکا و بهره برداری از توان تکنولوژیک این کشور در توسعه بلندمدت چین که هنوز مورد توجه "بیجینگ" می باشد و حفظ روابط حسنه با ایالات متحده را "کلید کلیدها" در توسعه آتی حیاتی تلقی می نماید – از ارکان مهم ظهور چین به عنوان قدرت بزرگ امروزی می باشد.
اسلاید 5 :
چین قوی در قیاس با چین منزوی و ضعیف برای حفظ و تقویت نظام موجود بین الملل ضروری شناخته گردید و به چین این فرصت طلایی را داد که با سرعت و قدرت بی سابقه مراحل قدرت یابی را طی کند و در پایان سال 2014 میلادی طبق ارزیابی بانک جهانی با 17/6 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی (معیار قدرت خرید) بر بام اقتصادی جهان تکیه زند. آّمریکا با تولید ناخالص داخلی 17/4 تریلیون دلار در مقام دوم از لحاظ اقتصادی قرار گرفت. طبق آمار و ارقام سال 2016 این رقم در خصوص چین به 20 تریلیون دلار افزایش یافته است و آمریکا در محدوده 18/5 تریلیون دلاری جای دارد.
اسلاید 6 :
رشد 6/7 درصدی چین برای تبدیل در مقابل رشد 2/5 درصدی آمریکا این افزایش را درآینده توسعه خواهد بخشید و آرزوی چین برای تبدیل به ابر قدرت جهانی در سال 2035 را به واقعیت مبدل خواهد ساخت. و بقول "هنری کیسینجر" که برخی به او لقب "مترنیخ" امروزی را داده اند در کتاب اخیر خود تحت عنوان "نظم جهانی" این تحول را بی نظیر تلقی مینماید زیرا این اولین بار در تاریخ جهان معاصر خواهد بود که قدرتی که از لحاظ فرهنگی و ارزشی بانظام غربی حاکم در جهان در تضاد می باشد در صحنه بین الملل حضور قدرتمندانه و تاثیرگذار پیدا خواهد کرد. به عبارت ساده تر چینی در جهان بازیگر اصلی خواهد شد که برخلاف باور برخی ها مبتنی بر حفظ نظام ملی خاص خود خواهد بود نه چینی با گرایشات غربی.
اسلاید 7 :
برای اولین بار در تاریخ مدرن جهان – دنیا با ظهور قدرتی مواجه می باشد که ارزشها و امیال و آرزوهای آن بطور بنیادی با غرب – آمریکا متفاوت می باشد.
"بیجینگ" به عنوان یک "انگل" در نظام بین الملل متکی بر هنجارها – قوانین – مقررات ایالات متحده آمریکا – تلقی میگردد. در مرکز این سیستم غربی باوری تاکید بر اینکه نظام داخلی و بین المللی بر پایه اعتقاد بر آزادی – شرافت انسانی – ارزشهای روشنفکری . که جمع آنها "دموکراسی" را در بر می گیرد قرار دارد.
اسلاید 8 :
چین در چند دهه گذشته که به تعامل با جهان پرداخته و در نظام بین الملل جایگاهی برای خود تعریف کرده هیچگاه اصول فوق را در دستور کار خود قرار نداده است – عملکردی که خود را در نپذیرفتن انتقادهای عدم تمکین به حقوق بشر و اصلاحات سیاسی به کرات نشان داده است. آمریکا و متحدانش این فرض را در فکر و اندیشه خود داشته اند که تعامل نظام بین الملل – "جامعه جهانی" (تعریف شده بوسیله واشنگتن) با چین – تغییر و تحول تدریجی در جمهوری خلق چین بوجود خواهد آورد و چینی ها را به مرور زمان به پذیرش ارزشها و . غرب خواهد کشاند. ولی چیزی که ما امروزه شاهد آن هستیم چینی است که به باور برخی ها "چین هیبرید" است. چینی که با جهان با قبول قوانین و مقررات بین المللی با جهان تعامل گسترده پیدا کرده و هم زمان نظام خاص داخلی خود را حراست کرده – سیستمی که در آن نظام چند حزبی – حقوق بشر – آزادی بیان ملاک عمل نیست.
اسلاید 9 :
"بیجینگ" در تعامل با خارج به یک سیستم "پراگماتیک" (عمل گرایانه) متکی بوده و هیچگاه خود را در مدار پیوستن به اندیشه ها و باورهای غربی قرار نداده است. همراهی چین با جهان از پایان دهه هفتاد میلادی و آغاز عصر "دربهای باز" "دنگ شیا پینگ" که نگارنده در کتاب خود تحت عنوان "چین نو – دنگ شیا پینگ و اصلاحات" به تفصیل بدان پرداخته – کلا به باور چینی ها در اینکه دستاوردها نظام مادی گرایانه (کاپیتالیستی – سرمایه گذاری) نسبت به نظام "سوسیالیستی" تحت زعامت "مائو ز دونگ" ( رهبری که چین قاره ای (جمهوری خلق چین) را بنیان نهاد و بیست و هفت سال بر "امپراتوری میانه" حکومت راند) کارآمدتر می بوده – استوار بود.
اسلاید 10 :
سیاست فوق به زعم عمده "چین شناسان" این کشور را دگرگون ساخته که امروز بر قله اقتصادی جهان ایستاده است. چین از نظام بین الملل بهره گرفت که خود را بسازد. اگر قانون و یا مقرراتی به نفع چین بود – آن را رعایت می کرد. بطور کلی – در اغلب موارد با توجه به پیش بینی های نهفته در قوانین و مقررات – چین کشوری همراه بوده و در آینده قابل پیش بینی همینطور خواهد بود. "بیجینگ" بر این باور است که دراین وادی این آمریکا می باشد که چین برای حفظ و گسترش توسعه و رشد آتی خود بدان نیاز دارد و به همین علت است که روابط با آمریکا را "کلید کلیدها" تلقی می نماید.
اسلاید 11 :
پیوستن "بیجینگ" به "سازمان تجارت جهانی" در سال 2001 نتیجه تعاملی بود که چین از پایان سال 1978 پیشه کرده بود – اتفاقی که نیاز مبرم چین به حضور در این مجمع جهانی را در بر می داشت – معهذا با شرایطی که بی سر و صدا منظور گردید بدون اینکه در بوق و کرنا قرار گیرد!
اسلاید 12 :
در همین رابطه و تعقیب "سودمند گرایی" چین - ما شاهد بهره برداری "بیجینگ" از شرایط ایجاد شده در صحنه بین الملل و بخصوص به قدرت رسیدن "دونالد ترامپ" خواهیم بود. "بیجینگ" در قبال سخن پراکنی های "ترامپ" از قبیل افزایش 45% نرخ تعرفه در خصوص کالاهای چینی و . از خود حساسیتی نشان نخواهد داد و منتظر اقدامات وی خواهد بود.
اسلاید 13 :
پیشنهاد "تری برنستد" فرماندار ایالت "اویوا" به عنوان سفیر جدید آمریکا در چین که سابقه نزدیکی به چین و شخص "شی جین پینگ" رییس جمهور چین دارد – بلافاصله پس از گفتگوی تلفنی "ترامپ" با "زای این ون" رییس جمهور تایوان که خلاف عرف دیپلماتیک می باشد (زیرا که "واشنگتن" بر به رسمیت شناختن "چین واحد" تعهد دارد – از زمان برقراری روابط دیپلماتیک با "بیجینگ" در سال 1979 در زمان ریاست جمهوری "جیمی کارتر" هیچ رییس جمهور آمریکا با رییس جمهور منتخب با رهبران تایوان مذاکره نداشت است.) نشانه از سیاستی است که در عمل شاهد آن خواهیم بود. ادامه مراودات دوستانه بر پایه منافع ملی – که سیاستی را که همانا "منافع" است و بر اساس نیاز متقابل می باشد نداوم خواهد بخشید.
اسلاید 14 :
"برنستد" در سفر "شی" به ایالت "ایوا" در سال 2012 – وی را دوست قدیم خطاب نمود. حجم مبادلات تجاری دو کشور که بالغ بر 600 میلیارد دلار می باشد. با کسری تجاری 336 میلیاردی آمریکا نسبت به چین – کشور چین بزرگترین شریک تجاری آمریکا محسوب می گردد – دو کشوری که 36% اقتصاد جهان را در بر دارند – تملک 1157 تریلیون دلاری چین از سهام خزانه داری آمریکا (اوراق قرضه آمریکا) که 30 % کل دارایی های دیگر کشورهای جهان از این اوراق قرضه که بالغ بر 31 تریلیون دلار را در بر می گیرد – برگزاری بیش از صد اجلاس دو جانبه سالانه – نقش حضور دو کشور در حل و فصل مسایل بین المللی نظیر معاهده آب و هوا جهانی پاریس (که بدو حضور آن دو امکان ناپذیر می بود) و . دو کشور را در مناسبات با یکدیگر چنان تنیده که عملا هیچ کدام بدون دیگری نمی تواند منافع خود را حفظ کند. ولی در این رابطه تنگاتنگ چین ارزهای خود را حراست کرده و شرف آمریکایی شدن نیست بلکه در راه آمریکا شدن – ابر قدرتی هم وزن و هم تراز آمریکا است و با نسیم هایی از قبیل انتخابات و . اهداف کوتاه مدت را در سر ندارد بلکه در قوسی بلند به پهنای تاریخ عمل می کند.
اسلاید 15 :
بر اساس "کسینجر" سنت "سیاست واقع گرایانه" چین ارتباط تنگاتنگی با درک و مطالعه تاریخ دارد و شدیدا وابسته به قراین – که کاملا با مطالعا غربی که منابع کمی خام بوده و ازدرک گسترده تاریخی برخوردار نیستند متفاوت هستند. به عبارتی میتوان استدلال کرد که چینی ها بیشتر به قوس بلند تاریخ توجه دارند. درک غرب از گیتی کوتاه مدت است – زمانی که چین که تمدنی پنج هزار ساله دارد – گیتی را یک قوس بلند می نگرد.
اسلاید 16 :
در یازده قرن از سیزده قرن گذشته سرزمینی که امروزه چین را تشکیل می دهد مرکز تمدن جهان بوده است – و آن "توازن طبیعی جهان" در حال احیا می باشد. منظور از "توازن طبیعی جهان" قدرت های تثبیت شده تمدنی با فرهنگ های قدیمی می باشند که بر سیاست خارجی عمیقا تاثیرگذار هستند. بر اساس باور "کیسینجر" این حقیقت که "ایران" در "خاورمیانه" قدرتش در حال صعود می باشد و "چین" در "آسیا" ظهور قدرتمندانه دارد- همانا مرحله تکاملی طبیعی تاریخی است که در حال احیا می باشد – زیرا که آنها وارثین "فارس ها" و "امپراطوری میانه" می باشند. چینی ها همیشه به زبان چینی خود را مردمان "امپراطوری میانه" خطاب کرده اند (جونگو رن)
اسلاید 17 :
ما در جهانی زندگی می کنیم که در طوفان اطلاعات و دانش قرار گرفته – ولی بصیرت لازم را در شناخت حقیقت فوق نداریم که درک کنیم که چین بواسط ویژگی های خاص خود و برخورداری از تمدنی کهن آنقدر غنی است که راه خاص خود را داشته باشد و آنقدر قوی باشد که در بهره برداری از موفقیت های دیگران که آنها را در هرچه قدرتمندتر شدن خود حیاتی می داند درنگ نکند – معهذا با حفظ ارزشهای خود – به عبارتی سودمندگرا بودن و بهره گیری از فرصت ها در تجلی جایگاه خود – چینی ها استاد بهره گرفتن از بحران ها و تبدیل آنها به فرصت ها می باشند. "فرصت ها از بحران ها بر می خیزند." و بی گمان از اوضاع و احوال بوجود آمده – بقولی بحران- کمال استفاده را خواهند کرد و از درون گرایی حداقل یک سال اول "ترامپ" آنچنان بهره ای خواهند برد که پس از آن دوره مهار این کشور فی المثل در حضور در آبهای دریای جنوب چین – آمریکا و . دیگران را درکاری انجام گرفته قرار بدهند. سودمند گرایی به معنی خاص کلمه .
اسلاید 18 :
با تشکر از توجه شما