بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
فصل 7
يادگيري
و
شرطيسازي
اسلاید 2 :
تعاريف
نقش يادگيري (learning) در همهي صحنههاي زندگي ما نمايان است.
در فرهنگ لغات، يادگيري اين گونه تعريف شده است: «كسب دانش، فهميدن، يا تسلطيابي از راه تجربه يا مطالعه».
تعريف يادگيري توسط كيمبل: «تغييري نسبتاً پايدار در رفتار بالقوه است که در نتيجه تمرين حاصل ميشود».
بنابراين تغييراتي كه در رفتار، حاصل رسش و نه تمرين يا شرايط موقت جاندار باشد، مشمول اين تعريف نيست.
اسلاید 3 :
انواع يادگيري
4 نوع عمده يادگيري وجود دارد:
خوگيري Habituation: ناديده گرفتن محرکي که با آن مانوس شدهايم.
شرطيسازي کلاسيک: متضمن تشکيل پيوند و ارتباط است. جاندار ياد ميگيرد که رويدادي در پي رويداد ديگر ميآيد. توقف در برابر چراغ قرمز يا نشان دادن واكنش خوشحالي در برابر نمرهي 20.
شرطيسازي عاملOperant conditioning : متضمن تشکيل پيوند و ارتباط است و جاندار ياد ميگيرد متعاقب پاسخي که ميدهد پيامد معيني روي خواهد داد.
يادگيري پيچيدهComplex learning : چيزي بيش از تشکيل پيوندها است. به کارگيري راهبرد معيني براي حل يک مسئله.
اسلاید 4 :
شرطيسازي کلاسيک
شرطي شدن كلاسيك، برخي شيوههاي ارتباط بين رويدادها را بررسي ميكند. توقف در برابر چراغ قرمز يا نشان دادن واكنش خوشحالي در برابر نمرهي 20 و ناراحتي در برابر نمره 10، همگي مواردي از يادگيري است كه ميتوان آنها را در قالب مفهوم شرطي شدن كلاسيك، تبيين كرد.
ايوان پاولف فيزيولوژيست روسي، در آزمايشي براي اندازهگيري جريان بزاق، متوجه شد كه پودر گوشت در سگ، موجب ترشح بزاق ميشود.
ترشح بزاق، يك پاسخ غيرشرطي يا UCR است و گرد گوشت، محرك غيرشرطي يا UCS نام دارد.
وي سپس دريافت، صرف حضور دستيار وي بدون ارائهي UCS هم موجب ترشح بزاق در سگ ميشود.
اين ترشح بزاق، پاسخ شرطي يا CR و حضور دستيار آزمايشگر، محرك شرطي يا CS ميباشد.
به اين ترتيب سگ شرطي شده بود كه بين حضور دستيار آزمايشگر و پودر گوشت پيوند برقرار كند.
اسلاید 5 :
ارکان شرطيسازي کلاسيک
محرک غيرشرطي (UCS): محرکي که خود به خود بدون شرطيسازي قبلي پاسخي را فرا ميخواند.
پاسخ غيرشرطي (UCR): پاسخي است به محرک غيرشرطي
محرک شرطي (CS): محرکي خنثي که پس از شرطيسازي از طريق پيوند با محرک غيرشرطي، پاسخ شرطي را فرا ميخواند.
پاسخ شرطي (CR): پاسخ يادگرفته يا آموخته شده به محرکي که در ابتدا آن پاسخ را فرا نميخواند (يعني به محرک شرطي).
اسلاید 6 :
شرطيسازي کلاسيک
اسلاید 7 :
کوشش آزمايشي Trial: هر يک بار ارائة توامان محرک شرطي و محرک غير شرطي
فراگيريAcquisition : آزمودني درحال يادگيري پيوند بين دو محرک است.
خاموشيExtinction : اگر پيوند دو محرک تقويت نشود، پاسخدهي به تدريج کاهش مي يابد.
شرطيسازي ثانويه: پيوند محرک غيرشرطي با پاسخ شرطي به واسطه محرک غيرشرطي ديگر
تعميم Generalization: دادن پاسخ به محرک هاي ديگر که مشابه محرک اوليه باشند
افتراق Discrimination: تمايز دو محرک از يکديگر و ارائه پاسخ فقط به محرک خاص
اسلاید 8 :
خاموشي: جفت كردن مكرر CS و UCS در مرحلهي فراگيري، ارتباط بين دو محرك را نيرومند يا تقويت ميكند.
اگر پيوند تقويت نشود، UCS مكرراً حذف شود، پاسخدهي به تدريج كاهش مييابد. اين فرايند خاموشي ناميده ميشود.
خاموشي مترادف يادگيريزدايي واقعي نيست زيرا پس از خاموشي پاسخ، وقتي جاندار در موقعيت تازهاي قرار گيرد، پاسخ شرطي ممكن است دوباره ظاهر گردد. پاولف اين پديده را بهبود خودبخودي يا Spontaneous ناميده است.
اسلاید 9 :
آنچه جاندار در شرطي شدن كلاسيك ياد ميگيرد، پيشبيني رويدادهاي بعدي است. وقتي پيشبيني موفقيتآميز باشد، تقويت ميشود و جاندار ياد ميگيرد باز به هم نحو دست به پيشبيني بزند، يعني مرحله فراگيري.
اما وقتي آن پيشبيني ناموفق درآيد و تقويت نشود، جاندار ياد ميگيرد از آن پيشبيني پرهيز كند، يعني مرحله خاموشي.
شرطيسازي يكي از اصول اساسي يادگيري در تمامي جانداران است و از كرم پهن ابتدايي تا انسانها رخ ميدهد.
اسلاید 10 :
خاموشي
اسلاید 11 :
شرطيسازي ثانوي يا Second - Order conditioning: در شرطيسازي، معمولاً UCS عبارت از غذا، سرما يا ضربه الكتريكي.
اما محركهاي ديگر نيز ميتوانند از طريق همراهي منظم با يك UCS پر اهميت زيستي، در نقش همان UCS عمل كند.
براي مثال سگي را در نظر بگيريد كه ابتدا نسبت به نور (CS)، بعد از مدتي توانايي ايجاد پاسخ شرطي را كسب ميكند و در واقع همانند UCS عمل ميكند. حال اگر قبل از نور، صوت به سگ ارائه كنيم و بعد نور را، نهايتاً نيز پاسخ شرطي ايجاد خواهد كرد، هر چند هرگز با غذا همراه نشده باشد.
اسلاید 12 :
شرطيسازي ثانوي
محرک غيرشرطي UCS هميشه از لحاظ زيستشناختي مهم است: غذا، ضربه الکتريکي
محرکهاي ديگر هم ميتوانند در نقش محرک غيرشرطي UCS عمل کنند:
از طريق همراه آمدن منظم با يک محرک غيرشرطي پراهميت
غذا . ترشح بزاق
نور + غذا .. ترشح بزاق
نور . ترشح بزاق
صوت + نور . ترشح بزاق
صوت . ترشح بزاق
اسلاید 13 :
تعميم و افتراق Generalization و Discrimination: وقتي پاسخ شرطي با محركي خاص پيوند يافته باشد، محركهاي ديگري هم كه مشابه اين محرك باشد، آن پاسخ را فرا ميخواند. به اين اصل، تعميم گويند.
افتراق نيز فرايندي مكمل تعميم است. تعميم، واكنش به شباهتها است و افتراق، واكنش به تفاوتها است.
افتراق شرطي، از طريق تقويت انتخابي حاصل ميشود.
دو فرايند تعميم و افتراق، براي داشتن عملكرد مناسب در زندگي ضروري است. ما بايد بتوانيم خانه خود را از خانهي ديگران تميز دهيم. همچنين هنگام مسافرت، فرايند انطباق ما را هدايت ميكند تا اقامت در هتلي را به مدت چند روز پيشبيني كنيم.
اسلاید 14 :
تعميم
مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد
اسلاید 15 :
افتراق
هر گردي گردو نيست
اسلاید 16 :
ترس شرطي: شرطيسازي كلاسيك، در واكنشهاي هيجاني نظير ترس نقش دارد. ترس را در آدميان ميتوان شرطي كرد به ويژه در اوايل كودكي.
واتسون و رينر، يادگيري ترس بر اساس اصول شرطيسازي كلاسيك را در مورد آلبرت كوچولو شرح دادند.
در حالي كه آلبرت مشغول بازي با موش بود، در پشت سر او دو ميلهي آهني را كوبيدند و آلبرت واكنش ترس را نشان داد. اين همراهي CS و UCS چند بار تكرار شد بالاخره آلبرت شرطي شد تا در برابر موش و حتي خرگوش نيز بترسد.
اين گونه ترسها كه از طريق شرطيسازي كلاسيك ايجاد ميشود را ميتوان با استفاده از روشهاي درماني مبتني بر اصول شرطي شدن كلاسيك درمان كرد.
مثلاً كسي كه به شدت از گربه ميترسد اگر به تدريج و مكرراً در معرض تماس با گربه قرار گيرد، ممكن است بر ترس خود فائق آيد. احتمال دارد اين شخص، مدتها پيش گربهاي (CS) را همراه محرك آزارندهاي UCS تجربه كرده باشد، حال كه بارها CS بدون UCS ميآيد، ترس شرطي او خاموش شود.
اسلاید 17 :
پيشبينيپذيري و عوامل شناختي
تا اينجا شرطيسازي كلاسيك را تنها بر مبناي رويدادهاي بيروني يا محيطي تحليل كردهايم. محركي پيوسته در پي محركي ديگر ميآيد و جاندار آنها را بهم پيوند ميدهد. اين ديدگاه رفتارگراها تا چندين سال پيش غالب بود.
اما از مدتها قبل عدهاي از پژوهشگران به اين اعتقاد رسيدهاند كه عامل اصلي زمينهساز شرطي شدن، چيزي است كه جاندار آن را ميداند.
بر اساس ديدگاه شناختي، شرطيسازي كلاسيك باعث ميشود كه جاندار ارتباط ميان دو محرك را دريابد، يعني جاندار ميآموزد كه در صورت مواجهه با CS ، بايد انتظار UCS را هم داشته باشد.
اسلاید 18 :
مجاورت در برابر پيشبينيپذيري
پاولف اعتقاد داشت، عامل اساسي ضروري براي شرطي شدن، مجاورت زماني CS و UCS ميباشد، اما امروزه اعتقاد بر اين است كه CS بايد پيشبينيكننده مطمئني براي وقوع UCS باشد.
رسكورلا (1967)، در طي آزمايشي نشان داده كه رابطهي پيشبينيپذيري بين CS و UCS هم از مجاورت زماني و هم از فراواني دفعات همراهي CS و UCS مهمتر است.
اسلاید 19 :
آزمايش رسکورلا
اسلاید 20 :
پيشبينيپذيري در واكنشهاي هيجاني بسيار مهم است. هرگاه CS خاصي به طرزي پايا پيشبيني كند كه درد عارض خواهد شد، فقدان آن نيز پيشبينيكننده عارض درد خواهد بود.
از اين رو CS علامت خطر و نبود آن علامت امنيت خواهد بود اگر اين علامتها، نامنظم باشند، عوارض هيجاني مخربي ممكن است براي جاندار داشته باشند.
براي مثال: اگر دندانپزشك به كودك بگويد كه كار او كودك را ناراحت خواهد كرد و اين علامت خطر را به كودك بدهد، او تا پايان كار دندانپزشك در حالت ترس به سر خواهد برد. برعكس اگر دندانپزشك همواره به كودك بگويد اين كار دردي ندارد، اما عملاً گاهي درمان واقعاً دردآور باشد، در اين صورت هيچ گونه علامت خطر يا علامت ايمني در كار نخواهد بود و كودك ممكن است از آن پس هرگاه وارد مطب دندانپزشك مي شود، دچار اضطراب شود.
بسياري از بزگسالان نيز چنين اضطرابي را در وضعيتهايي تجربه كردهاند كه در انتظار رويداد ناگواري بودهاند، ولي علامتي براي پيشبيني آن رويداد در اختيار نداشتهاند، رويداد ناگوار بنا به تعريف ناخوشايند هستند اما رويدادهاي ناگوار پيشبينيناپذير، به معناي واقعي كلمه تحملناپذيرند.