بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
بسم الله الرحمن الرحیم
کارگاه آموزشی نگارش ادبی پایان نامه تحصیلی
اسلاید 2 :
1. او باید آشنایی دیرینه با نوشتار داشته باشد تا نارسایی های آن را تشخیص دهد؛
۲. اعتماد به نفس سرشار داشته باشد تا چون پر کاه در دریای تردید نباشد؛
۳. دارای بلوغ فکری باشد تا در اصلاح و حک مطالب دچار هوس و غرور نشود؛
۴. وسواس منطقی داشته باشد تا از سر سهلانگاری، تن به حرف نویسنده ندهد؛
۵. ذهن بدگمان داشته باشد تا مطالب بودار را تأیید نکند؛
۶. وسعت دانش داشته باشد تا در برابر هیچ مطلبی لنگ نزند؛
۷. عزم استوار داشته باشد تا در برابر فشار کار پس نزند؛
۸. قناعت روحی داشته باشد؛ چراکه کمتر برای ویراستار هورا میکشند و کار خوب را به خود نویسنده نسبت می دهند.
ویژگی هایی که دکتر مارتین اِل گیبسن نویسنده کتاب معروف «ویرایش در عصر الکترونیک» برای
ویراستار خوب برمی شمارد؛عبارت است از:
ویژگی های یک ویراستار خوب
اسلاید 3 :
1-ویرایش محتوایی/ فنی یا تخصصی: در این قسمت ویراستار به حریم علمی نویسنده نزدیک می شود، او می تواند کاستی ها و نادرستی های متن را اصلاح کند و البته باید نویسنده را در جریان کار قرار دهد. در یک کلام اصلاح معایب تخصصی و فنی یک متن؛ مثلاً اگر متن مربوط به رشته های فنی است، باید ابتدا متن به دست یک متخصص مربوط به آن رشته مورد بازبینی قرار گیرد و معایب علمی- تخصصی آن برطرف شود.
2-ویرایش ادبی یا زبانی: در این قسمت ویراستار با اطلاع از فنون ویرایش و آشنایی با رسم الخط زبان معیار و نیز اطلاع از دستور زبان معیار، به اصلاح متن از جهت مسائل نگارشی و ویرایشی چون علائم سجاوندی می پردازد؛ به بیانی دیگر اصلاح خطاهای دستوری، نگارشی، اصلاح واژگان و تعابیر و اصلاح ساختار جملات در این مقوله قرار می گیرد.
ویراستاری دو نوع است:
اسلاید 4 :
* آبدیده/ آبداده: اگر برای هرآنچه دچار دگرگونی شده باشد (صیرورت)، به کار رود و معنای مثبت مدنظر باشد ( به گونه ای که آن چیز از یک حالت نامطلوب به حالت مطلوب رسیده باشد) آبداده درست تر است، در سایر موارد اگر بر نقصان، ضعف و نامطلوبی دلالت کند، آبدیده درست است؛ مثلاً: شمشیر آبداده. دقت شود از جهت ژرف معنا آبدیده با آبداده نیز متفاوت است. آبدیده بیشتر معنای فاعلی دارد تا مفعولی، اما آبداده معنای مفعولی دارد، گویی کسی یا چیزی بیرون از آن چیز یا شئ بر آن دخالت داشته است؛ مثلاً: همین شمشیر آبداده؛ یعنی شمشیری که کسی آن را آب داده تا محکم شود، اما آبدیده که غالباً معنای منفی دارد، چنین حالتی ندارد؛ مثلاً : شکر آبدیده، کاغذ آبدیده و.
* آرایشگاه/ پیرایشگاه: هردو کلمه بن مضارع هستند، آراستن و پیراستن درست است که لفظاً باهم تفاوت دارند، اما در معنا یکی هستند. آراستن و آرایشگاه لزوماً به معنای افزودن چیزی به چیزی یا کسی نیست و همین طور پیراستن، بلکه آراستن؛ یعنی آراسته کردن چیزی یا کسی، حال ممکن است کسی را با کاستن زوائد، بیارایند و بپیرایند.
لغات/اصطلاحات/ترکیبات
اسلاید 5 :
* آشیان/ آشیانه/ ، کاشان/ کاشانه: این کلمات در یک حوزه معنایی قرار می گیرند و به اصطلاح زبان شناسی هم خوشه هستند، که ما به آنها همگون می گوییم: دو واژه که با واژة دیگر از نظر صوری مشابه و از نظر معنا یکسان باشد، آنها را همگون می گویند. (آزاد/ آزاده)، (آباد/ آبادان) ، (آستان/ آستانه)، (آسیا/ آسیاب)، (آشکار/ آشکارا/ آشکاره)، (ابزار/ افزار).
*آگاه به/ آگاه از: ظاهراً همگون و یکسان هستند، اما در معنا متفاوت. «آگاه به» برجامعیت و شمول و شناخت عمیق از یک موضوع دلالت دارد؛ مثلاً " فلانی از این موضوع آگاه است " یا "فلانی به موضوع آگاه است " یا در اخبار می گویند: برای آگاهی از وضعیت جوی .، در عوض بگوییم: " آقای . کارشناس هواشناسی شرایط جوی را به آگاهی شما می رساند". درواقع «آگاه از» برای شناخت کلی موضوع است و «آگاه به» برای اشراف به موضوع.
*آنچه که: پس از این عبارت نیازی به " که " و " را " نیست، بنابراین چنین عباراتی درست نیست: « آنچه که انسان را ازحیوان متمایز می¬کند.» یا «آنچه را که انسان را از حیوان.».
* را: نشانة مفعولی است و با کلمة قبل از خود جدا نوشته می شود؛ مثلاً او را / آن را / این را مگر در " مرا " که از این قاعده مستثنی است.
اسلاید 6 :
* که: با این و آن متصل است، مگر آنکه، " آن " و " این " ناظر به موصوف باشند و جانشین اسم شده باشند؛ مثلاً آنکه در کنار شماست. ( بایدگفت آن که درکنار شماست.) ولی در جمله ی «اول آنکه باید بدانیم.» باید متصل باشد.
آواز/ آوازه: اولی، به صوت نیک دلالت دارد و اسم است و دومی، صفت است. آوازه خوان و آوازخوان هردو درست است و " ه " در آوازه خوان به معنای تأنیث نیست.
آینده: آقای نجفی در کتاب «غلط ننویسیم» گفته است این جمله غلط است : " نمایندگان جلسه تشکیل دادند و دربارة نخست وزیر آینده ایران به توافق رسیدند " و استدلال آورده اند که به جای " آینده" باید " بعدی " باشد و "آینده" در این جمله گرته برداری لفظی از Future است. حال آنکه درست لزوماً این گونه نیست، در زبان انگلیسی برای نخست وزیر آینده از کلماتی همچون: Coming/Next /Futureبهره می برند، که ) است که البته کلمه ی Nextرسمی تر(Formal) است که به معنای "بعدی" است.
تل/ طل: تل برای پُشته و تودة خاک است و به محله نیز ناظر است؛ چنانکه گویند:" تل با حفص" یا " تل عَفَر" اما «طل» در معنای ویرانه و آثار مخروبه است.
* تاکسی گرفتن: اگر در معنای دربست کرایه کردن باشد، درست است؛ چنانکه شما به دوستتان می گویید: "یه تاکسی بگیر و بیا" اما اگر در معنای "سوار شدن" باشد، غلط است.
اسلاید 7 :
* اثرات: این کلمه به این صورت غلط است، آثار یا اثرها درست است، چون کلمه عربی است و مصادر سه حرفی را نمیتوان با " ات " جمع بست، پس بیان این جمله غلط است: "بهره گیری از این روش، اثرات نامطلوبی به جای آورده است" باید به جای آن گفت: بهره گیری از این روش، آثار نامطلوبی به جای آورده است.
احترام گذاشتن/ گزاشتن: املای درست با"ز" است، اما غلط مصطلح شده به جای آن احترام گذاشتن می گویند.
ادبیات: اگر ناظر به جمیع آثار مربوط به یک رشته علمی و تحقیقی باشد، غلط است، باید گفت: پیشینة تحقیق نه
ادبیات تحقیق.
* ارائه/ نمودن: اگر هردو به معنای « نشان دادن » و « عرضه کردن » باشد درست است، اما اگر در معنای «تحویل دادن» و معادل فعل «کردن» باشد، غلط است؛ مثلاً: "اینک به ارائه سخنرانی خود می پردازم." غلط است باید گفت:
" اینک به ایراد سخنان خود می پردازم." مگر اینکه سخنرانی به صورت تصویری (پاورپوینت/ اسلاید) باشد. دربارة فعل «نمودن» نیز در غالب موارد به غلط به کار می رود؛ مثلاً: "تبریک عرض می نمایم"، "ایشان عرض نمودند."
اسلاید 8 :
* از ترس اینکه: پس از این ترکیب حتماً باید جمله به وجه مثبت بیاید نه منفی: " از ترس اینکه باران نیاید، با خود چتر بردم." که درست آن این است: "از ترس اینکه باران بیاید، با خود چتر بردم."یا به جای این عبارت می توان ازشبه جملة «مبادا » بهره گرفت، بنابراین می توان گفت: " با خود چتر بردم، مبادا باران بیاید.“
* به توسط/ به وسیلة: این اصطلاح گرته برداری و معادل By است، بنابراین این جمله درست نمی نماید: " کتاب تحلیل نقد توسط/ به وسیلة فرای نوشته شد" به جای آن می توان گفت: " فرای کتاب تحلیل نقد را نوشت " برخی به جای این اصطلاح « ازسویِ » به کار می برند، که چندان غلط هم نیست. ضمن اینکه در جمله ی نخست به غلط وجه فعل نیز مجهول شده است، حال آنکه فاعل معلوم است. اگر در جمله، کننده ی کار ابزار و وسایل است، باید از «به وسیله ی» بهره گرفت: این تصاویر به وسیله ی پهبادهای ایرانی گرفته شده است. و نه اینکه بگوییم: . توسط پهبادهای ایرانی. گاهی در جمله نیازی به آوردن کلمه ی «به وسیله ی» نیست: زمان بازپرداخت وام وزارت علوم به وسیله ی دانشجویان از سه سال به پنج سال افزایش یافت.
در این جمله اصلاً نیازی به کلمه ی «به وسیله ی» نیست: وزارت علوم زمان بازپرداخت وام دانشجویان را از سه سال به پنج سال افزایش داد. کلمه ی «توسط» در فارسی به غلط با وجود فاعل، در ساختار جملة مجهول به کار می برند؛ مثلاً : علی توسط بهرام کشته شد. « کشته شدن » و « کشته شد » بیان کننده ی ساختار مجهول است، درحالیکه فاعل مشخص است. به جای آن به راحتی می توان از « به دست » یا « بردست » به کار برد؛ مثلاً " علی به دست ( بردست ) بهرام کشته شد." یا "بهرام علی را کشت." که از ساختار مجهول نیز خارج شده است. مثال دیگر: " بیانیه توسط یکی از دانشجویان قرائت شد." به جای آن : " یکی از دانشجویان بیانیه را قرائت کرد." یا " بیانیه را یکی از دانشجویان قرائت کرد."
اسلاید 9 :
* است: اگر پیش از آن مصوتهای بلند « ا » و « و » بیاید. « الف » آن حذف می شود؛ مانند: داناست، نیکوست و. .
اساتید/ استادان: استاد اصلاً فارسی است که به عربی رفته و جمع آن اساتید شده است، بنابراین چون کلمه فارسی است، جمع آن نیز باید به صورت جمع فارسی بیاید: استادان درست است.
استعفاکردن/ دادن: آقای نجفی معتقد است که باید با این فعل، " کردن" به کار برد، نه "دادن" حال آنکه در شرایط معمول درست است که با فعل «کردن» می آید، اما اگر فحوای جمله و کلام مفید « قسر» و «جبر» باشد، با «دادن» درست تر می نماید. استعفا کردن، حالت رضایت یا دست کم خنثی بودن دارد، اما استعفا دادن، مفید معنای جبر است.
استفاده کردن/ بردن: با این فعل فقط «کردن» به کار می رود؛ مثلاً من از سخنان شما استفاده کردم، نه استفاده بردم، به جای آن معادل فارسی « بهره بردن » درست تر است.
* اشرافیت/ اشراف/ ، استکبار/ مستکبر/ ، روحانیت/ روحانیون: استکبار و روحانیت اسم معنی است و نه ذات، که امروزه به غلط اسم ذات محسوب شده، بنابراین این جمله غلط است: "استکبار جهانی به رهبری امریکا." باید گفت: مستکبران جهان به رهبری امریکا.، یا به جای جمله ی غلط: "روحانیت معظم در بیانیه ای." بایدگفت: "روحانیون معظم در بیانیه ای." یا به جای جمله ی غلط: "اشرافیت بنی امیه در برابر ندای مستمندان." باید گفت: "اشراف بنی امیه."
اسلاید 10 :
* استمداد طلبیدن/ کردن/ ، استعفا خواستن/ استعفا دادن: صورت اول غلط است، استمداد کردن و استعفا کردن درست است، زیرا هر دو مفید "طلب" هستند.
استوانه/ اسطوانه/ ، اسطبل/ اصطبل: واژة نخست اصلاً فارسی است و باید به صورت استوانه نوشته شود، ولی واژه ی دوم اصلا لاتین است و هر دو املاء درست است.
اشک/ اشگ/ ، عسکری/ عسگری/ ، سرشک/ سرشگ: بنابر قاعده در واژه های بسیط، پس از "ش " و "س" ساکن، صدای "گ" در زبان محاوره شنیده می شود، اما فارسی روان و فصیح آن " ک" است، بنابراین عسکری، اشک و سرشک درست است. دقت شود که کلمه باید بسیط باشد، اگر مرکب باشد غلبه با " گ " است؛ مانند خوشگل، پژوهشگر، دانشگاه
* اتوشویی: غلط است، خشکشویی درست است، چرا که اتوشویی ترکیبی از دوکلمة لاتین و فارسی است. ترکیبی از
اتو((auto)لاتین و بن مضارع فارسی شستن است. اتوشویی جای شستن اتومبیل یا دستگاه است.
اسلاید 11 :
* اعادة حیثیت از/ به: اگر جمله مفید معنای گرفتن از کسی یا چیزی باشد با " از" درست است؛ مثلاً: " از علی اعادة حیثیت کردند." در اینجا در صورتی اصطلاح درست است که سلب حیثیت از علی کرده باشند، اما اگر مفید معنای بازگرداندن یا دادن چیزی به کسی باشد، با " به" درست است؛ مثلاً: "به علی اعادة حیثیت کردند" که منظور بازگرداندن آبرو به علی است.
اِعزام کردن/ گسیل کردن: اعزام که ریشة عربی دارد، به این صورت و به این معنا در زبان عربی نه وجود داشته و نه به کار رفته است، بنابراین باید از واژة فارسی گسیل یا روانه کردن بهره گرفت. اعزام نیرو/ گسیل یا روانه کردن نیرو
اِعلام/ اِعلان: اولی، در معنای « آگاه کردن » است و با فعل « کردن » به کار می رود و دومی، به معنای « علنی و آشکار کردن » است.
لااقل/ حداقل: به جای آنها می توان از کلمه ی فارسی سره ی دست کم بهره برد و نیز به جای اقشار: گروهها.
* اکثریت/ اکثر: اکثر صفت تفضیلی است که گاه معنای صفت عالی نیز می دهد، اما اکثریت اسم مصدر است و ناظر به کمیت، وضع و حالت کمّی است، بنابراین این جمله غلط است: "اکثریت قریب به اتفاق مردم." باید گفت: "بیشتر یا اکثر مردم."، اما جمله ی: " مجلس از اکثریت افتاد" درست است، چرا که دراینجا اکثریت مفید معنای مصدری است، اما اگر گفته شود که "اکثریت نمایندگان مجلس از این طرح استقبال کردند" کاربرد نادرستی است و اکثردر اینجا باید مفید معنای صفت باشد، نه مصدر.
اسلاید 12 :
* با اصطلاحاتی همچون: اگرچه، گرچه، هرچند(که)، با اینکه، با آنکه، گو اینکه، کما اینکه و. به کار بردن: اما، با این همه، ولی، لکن، لیکن، مع هذا، مع ذلک و. غلط است. پس این جمله غلط است: " اگر چه دانشجوی درسخوانی است، اما تمرکز حواس چندانی ندارد." به جای آن می توان گفت: " اگر چه دانشجوی درسخوانی است، تمرکز حواس چندانی ندارد»
اما: آوردن « اما » در وسط جمله غلط است و باید در صدر جملة پیرو بیاید. حتی در انگلیسی نیز But در صدر جملةپیرو می آید، بنابراین این جمله غلط است: " ترم تمام شده است، دانشجویان اما هنوز در دانشگاه هستند." به جای آن باید گفت: " ترم تمام شده است، اما دانشجویان هنوز در دانشگاه هستند." یا به درستی می توان این جمله را به کاربرد: «با وجود آنکه ترم تمام شده است، دانشجویان همچنان/ هنوز در دانشگاه هستند»؛ "جنگ تحمیلی تمام شد، ایران اما هنوز از آسیبهای آن برکنار نیست." غلط است.
امیدوار بودن: با این عبارت، فعل در وجه التزامی( اخباری و مستقبل) می آید؛ مثلاً این جمله غلط است: "امیدوار بودکه نتیجه آزمون تا هفتة بعد خواهد رسید یا می رسد." به جای آن باید گفت: " امیدوار بود که نتیجة آزمون تا هفتة بعد برسد.»
* اَولی/ اُولی: یکی صفت تفضیلی است که بر وزن « أَعداء » است و دیگری تأنیث است بر وزن« بویا ». در تأنیث به معنای نخستینی و نخستینه است؛ مانند فلسفة اُولی، در صورت اول به معنای سزاوارتر و درست تر است، پس اینکه می گویند: به طریق اُولی لازم است که. غلط است و بایدگفت: به طریق أَولی لازم است که..
اسلاید 13 :
* انتظار رفتن: معادل «امید می رود» است، بنابراین جملة پیرو باید مطلوب و مثبت باشد نه منفی، پس این جمله غلط است: " آزمون پایان ترم بسیار مشکل بود و انتظار می رود بیشتر دانشجویان نمره نگیرند." جملة پیرو مفید معنای منفی است و لذا غلط است. به جای آن باید گفت: "آزمون پایان ترم بسیار مشکل بود و پیش بینی می شود/ احتمال می رود که بیشتر دانشجویان نمره نگیرند." جملة غلط دیگر که در رسانه ها می آید: "انتظار داریم که طوفان سهمگینی بیاید." به جای آن باید گفت: "پیش بینی می شود/ احتمال دارد که طوفان سهمگینی بیاید.«
این. است. که: این عبارت که بسیار به کار می رود، گرته برداری و غلط است. در تبلیغات آمده است: "این مادر است که نیازهای کودک دلبندش را برآورده می کند." باید گفت: "مادر نیازهای کودک دلبندش را برآورده می¬کند." در سمک عیار این عبارت درست به کار رفته: "سمک بود که ما را کارگزاری می کرد" امروز به غلط ممکن است بگویند: "این سمک بود که ما را کارگزاری می کرد.»
* علیرغم: به جای آن، باوجود این/ باوجودآنکه/ باوجود اینکه و. می آید، ولی « با این وجود » غلط است.
اسلاید 14 :
* بایست/ باید: " باید" فعل مضارع "بایستن" ؛ یعنی در برگیرنده ی زمان حال است. "بایست" و"می بایست" فعل ماضی و"بایستی" از منظر دستور زبان صیغه ی شرطی است. در زمان حال(مضارع ) ،کاربرد واژه ی "باید" درست است و نه "بایستی"؛ پس هنگامی که می گوییم: "او بایستی این کار را بکند " نا درست است. به جای آن بایدگفت : "اوباید این کاررا بکند" یا " او باید برود" و " او بایست برود" و "او بایستی برود" و یا "بایست رفته باشد" نیز نادرست است؛ برای آنکه دراینجا فعل، مضارع و شرطی می آید. به همین گونه کاربرد جمله ی "باید آمده باشد" نیز درست نیست؛ برای آنکه دراین جمله، فعل ماضی "باید" نمی توان آورد و به جای آن باید گفت و نوشت: "می بایست آمده باشد»
به تبع/ به طبع (بالطبع)، تبعاً/ طبعاً: به طبع و بالطبع یعنی طبیعتاً و از روی طبع ولی طبعاً یعنی « در نتیجه ، در پی » و. . به این جمله توجه کنید: "وقتی باران می بارد، طبعاً هوا مرطوب است. وقتی هوا سرد می شود، تبعاً برف می آید." یا در جمله ی "مترجمان نا آشنا به نحو فارسی و به تبع آن بسیاری از نویسندگان و." . در همة جملات بالا کاربرد درست است.
* براثر/ دراثر: حرف اضافه درست « بر» است، نه « در»، بنابراین اینکه در اخبار می گویند: "در اثر برخورد قطار با. ." غلط است، «بر اثر» درست است.
اسلاید 15 :
* برخوردار بودن: این اصطلاح بسیار رایج باید فقط در امور نیک و پسندیده و مثبت بیاید نه منفی، بنابراین این جمله که "علی از ضعف جسمانی فراوانی برخوردار است." یا "بیانیة دانشجویان از نقاط ضعف فراوانی برخوردار است." غلط است. باید به جای آن گفت: "علی ضعف جسمانی فراوانی دارد." یا "بیانیة دانشجویان دارای نقاط ضعف فراوانی است." چون این جملات منفی و نامطلوب است، نباید فعل مثبت « برخوردار بودن » را به کار برد، اما در این جمله « برخوردار بودن » درست به کار رفته است: "علی از هوش زیادی برخوردار است." یا "این خودرو از امکانات بسیاری برخوردار است.»
بشر/ بشریت: بشر اسم است و بشریت اسم مصدر، گاهی بدون توجه به این امر، به شکلی نادرست جمله را گزارش می¬کنند؛ مثلاً: تمام تلاش او برای نجات بشریت بود. یا: خودخواهی بشریت او را به تسخیر و تخریب طبیعت واداشته است. که در این دو جمله به غلط به جای بشر که اسم است، مصدرآن به کار رفته است.
* بورس/ بورسیه: هردو کلمه فرانسوی است، اما اولی، اسم است و به معنای مستمری و مقرری است که برای تحصیل پرداخت می شود، و بورسیه، صفت فاعلی است به معنای کسی که از مستمری و مقرری تحصیلی برخوردار است، پس این جمله غلط است: "وزارت علوم بورسیه دانشجویان را حذف کرد." باید به جای «بورسیه» در این جمله «بورس» گفت.
اسلاید 16 :
* بها/ بهاء: اولی به معنای مثبت است و اسم است و دومی صفت است؛ یعنی روشنی و تابش، بنابراین در نوشتن همزه(ء) پایانی باید دقت شود. از همین کلمه فعل غلط « بها دادن » به کار می برند؛ مثلاً ما به دانشجویان کوشا بها می دهیم، غلط است. باید گفت: ما به دانشجویان کوشا اهمیت می دهیم/ ارزش قائلیم/ قدرمی دانیم و. این اصطلاح درصورتی درست است که معنای قیمت چیزی را پرداختن، باشد؛ مثلاً: " فرمود تا دوبرة یکسان آوردند و هردو را بها دادند: یکی از وجه حلال و دیگر از حرام." در اینجا « بها دادن » درست به کار رفته است.
به اندازة کافی: این اصطلاح گرته برداری است و غلط است، به جای آن می توان: آن قدر، توانِ و. به کار برد؛ مثلاً به جای این جملة غلط " این خانه به اندازة کافی بزرگ است که جا برای همه داشته باشد." می توان گفت: "این خانه آن قدر بزرگ است، که جا برای همه داشته باشد.»
* به بهانة. / به مناسبت: به جای «به بهانه ی.»، «به مناسبت.» درست است؛ مثلاً : " به بهانة درگذشت." می توانیم بگوییم: "به مناسبت." اگر « به بهانة » در معنای اصلی بیاید که دستاویز قرار دادن علت یا سببی برای غرض پنهانی باشد، درست است؛ مثلاً در این جمله درست به کار رفته است: "علی باریدن باران را بهانه قرار داد تا." یا "علی به بهانة سرمای هوا، از آمدن منصرف شد."
اسلاید 17 :
* به خاطرِ. : در نوشتار علمی از آوردن کلمه ی « به خاطر» در معنای "به دلیل، به سبب، بر اثر و." باید خودداری کرد. « به خاطر» کاملاً غلط است.
به زحمت: معادل انگلیسیHardly یا Roughly است، که گاهی می توان به ندرت، خیلی کم و. به جای آن به کار برد. این جمله درست است: "دانشجویان به زحمت از عهدة آزمون برآمدند."چرا که به زحمت در معنای اصلی به کار رفته؛ یعنی به سختی و دشواری، ولی در این جمله غلط است: "علی به زحمت حرف می زند." به جای آن می توان گفت: "علی خیلی کم و اندک حرف می زند.»
به عنوان: گرته برداری لفظی است و غلط است؛ مثلاً " به عنوان آغازکار به شما می گویم" می توان گفت: "برای آغاز کار." یا "من شما را به عنوان معلمی دلسوز تلقی می کنم." غلط است، به جای آن باید گفت: "من شما را معلمی دلسوز می دانم" یا "به شمار می آورم.»
به نوبة خود: گرته برداری و غلط است: "من نیز به نوبة خود از شما سپاسگزاری می کنم". می توان گفت: "من نیز یا من هم تشکر می کنم." بنا براین به جای این عبارت به راحتی می توان "نیز" و "هم" را به کار برد.
* بی تفاوت: به جای آن از بی علاقه، بی اهمیت و بی اعتناءِ می توان بهره برد.
اسلاید 18 :
* بیش از پیش: بعد از ترکیب "بیش از پیش" فعلی که به کار می برند، نباید تفضیلی باشد؛ زیرا بیش در اینجا معادل بیشتر است و صفت تفضیلی است، بنابراین این جمله غلط است: "حضور او بیش از پیش جلسه را غنی تر کرد.«
پایمردی: فقط و فقط یعنی میانجی گری و وساطت و شفاعت و اصلاً نباید به معنای شجاعت، رشادت و دستگیری بیاید. این جمله غلط است: "باید با پایمردی بر مشکلات اقتصادی پیروز شد."یا "با پایمردی نیروهای مردمی، شهر آزاد شد." درست این است: "باید با بردباری بر مشکلات اقتصادی پیروز شد." یا "با مقاومت و رشادت نیروهای مردمی، شهر آزاد شد." جملة درست برای پایمرد و پایمردی: " گفتن: یا علی، دستی به دعای خیر بردار و در حضرت حق تعالی پایمرد این ضعیف شو.»
پیشخان/ پیشخوان: "پیشخان" میزدراز صندوق مانندی است که در جلودکان گذاشته می شود و فروشنده پشت آن می نشیند و یا می ایستد؛ اما بسیاری آن را به گونه ی "پیشخوان" می نویسند وتلفظ می کنند. "پیشخوان" به معنای کسی است که درمجالس وعظ وروضه خوانی، پیش از سخن ران چیزی را می خواند. پس امروزه وجود دفاتری با عنوان «دفتر پیشخان دولت» درست است، نه «دفتر پیشخوان دولت»
.
* پیاده کردن: به جای پیاده کردن (در باب عقیده، مرام و هدف) باید از عملی کردن، محقق کردن و اجرا کردن استفاده کرد. به جای این جمله "سیاست انبساطی آموزش عالی را باید زودتر پیاده کنیم". غلط است باید گفت: سیاست انبساطی آموزش عالی را باید زودتر اجرا کنیم."
اسلاید 19 :
* پیشرفت/ پیشروی: اگر کلمه در معنای عینی و مادی باشد، پیشروی است، در غیر این صورت برای امور معنوی و معقول پیشرفت درست است، بنابراین پیشرفت علم درست است. اگر پیشروی در باب امور نظامی باشد مانند راندن سپاه به جلو، پیشروی درست است.
تجربه کردن: اگر واقعاً به معنای مصداقی و اصلی بیاید درست است؛ یعنی چیزی را آزمایش کردن و سنجیدن، اما اگر غیر از این باشد غلط است، این جمله درست است: "من به تجربه دریافته ام که روزگار فراز و فرودهای بسیاری دارد." یا "من در کتابها خوانده ام و تجربت کرده ام که مکافات بدی." اما در این جمله غلط است: "با ما لذت آینده راتجربه کنید." یا "برخی کشورهای اروپایی اکنون جشن کریسمس را تجربه کرده اند." یا "تیم ملی فوتبال آلمان شکست ازکشورمان را تجربه کرد."( به جای ازکشورمان شکست خورد ).
تقدیر کردن/ قدردانی/ سپاسگزاری: تقدیرکردن غلط است: " از زحمات شما کمال تقدیر را داریم." اصل کلمه عربی است و اصلاً دارای این معنای مورد نظر فارسی نیست. بهتر است بگوییم: " قدردانی می کنم/ سپاسگزاری می کنم." قابل تقدیر: تحسین پذیر/ ستودنی و.
* تنوین: اگر کلمه به « ة » گِرد ختم شود، در شکل فارسی باید به صورت « ت » کشیده و « الف » بیاید؛ مثلاً : قاعدتاً، عمدتاً، حقیقتاً و. در کلمات مختوم به همزه مثل ابتداءِ ، استثناءِ ، در مواردی این چنین آمده: ابتداءِاً ، استثناءِاً و. . که بهتر است به صورت: استثنائاً ، ابتدائاً و . بیاید. تنوین خاص کلمات عربی و الحاق آن به کلمات فارسی غلط است، بنابراین : دوماً، سوماً، گاهاً، ناچاراً، خواهشاً و . غلط است.
اسلاید 20 :
* تهویة هوا : حشو است، زیرا خود تهویه به معنای عوض کردن هواست. به جای عبارت دستگاه تهویه هوا، بهتر است بگوییم دستگاه تهویه.
مثمرثمر : باز حشو است، به جای آن می توان گفت : نتیجه بخش، بردهنده.
جزءِ و جزو : هر دو درست است، البته غلبه با جزءِ است؛ مثلاً می گوییم : جزییات.
گان : اگر اسمی به « های » غیر ملفوظ ختم شود، در جمع « ه » حذف و « گان » به جای آن می آید؛ مانند : دیدگان ، بردگان و.
چهره : فقط به معنای « رخسار » و « روی » است ، در غیر این صورت گرته برداری و غلط است؛ مثلاً این جملات غلط است: " او چهرة بین المللی شیمی است، نیما چهرة برجستة شعر نو است ، علی از چهره¬های شاخص دانشجویی است." فعل غلط دیگرکه با این کلمه ساخته می شود: «چهره کردن » یا «چهره شدن» است؛ مثلاً : " او با پیروزی برحریف ، چهره شد." به جای « خودنمایی » ، « جلوه کردن » و «خودی نشان داد» و.