بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
بسم الله الرحمن الرحیم
اسلاید 2 :
فرهنگ و اخلاق سازمانی
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اسلاید 3 :
تعریف اخلاق
فصل اول: کامیابی سازمان
فصل دوم: اعتماد محیط به سازمان
تعریف اخلاق حرفه ای
فصل پنجم: مسئولیت اخلاقی
فصل ششم: ساحت مسئولیت پذیری
فصل سوم: حلقه مفقوده
فصل چهارم: عملکرد امروز کامیابی فردا
فصل هفتم: از اخلاق کار تا اخلاق حرفه ای
فصل هشتم: اخلاق حرفه ای به منزله دانش
کار از دیدگاه اسلام
صفات اخلاقی کارکنان
مخاطرات کسب و کار
ارتباط بهره وری با رعایت اخلاق حرفه ای در سازمان
مدیریت اموال عمومی
اسلاید 5 :
تعریف اخلاق:
اخلاق، جمع خُلْق و خُلُق است به معنای سرشت، خوی، طبیعت و امثال آن؛ در مقابل خَلق که به صورت ظاهری انسان گفته میشود.
حکمای گذشته، روح و نفس غیر مادی انسان را خاستگاه هر گونه رفتار ظاهری و عمل آدمی میدانستند و از این رو اصل در اخلاق را توجه به صفات نفسانی انسان میدانستند که ثمره اصلاح نفس و درون در رفاعمال بیرونی به سرعت آشکار میشود.
اسلاید 6 :
گاهی اخلاق به معنای فضايل اخلاقی نيز به کار ميرود که در اين صورت اين واژه در مورد اخلاق نيک و فضيلتهای اخلاقی به کار ميرود؛ مثلا گفته ميشود دروغگويی کاری غير اخلاقی است يا عصاره اخلاق عشق و محبت است.
واژهی اخلاق به معنای نهاد اخلاقی زندگی نيز بهکار رفته است. اين کاربرد بيشتر نزد فيلسوفان غربی استفاده شده است. در اين معنا اخلاق مانند زبان، دين و کشور پيش از افراد بوده و بعد از آنان نيز خواهد بود.
به بيان ديگر، اخلاق در اين اصطلاح مجموعهای است از اصول و قواعد بيانگر بايدها و نبايدهای اخلاقی که نوعی استقلال از شخص در آنها وجود دارد؛ اصولی مانند خوبی راستگويی و بدی دروغگويی که افراد آنها را از والدين يا آموزگار ميآموزند و به نوعی بر اجتماع تکيه دارند و به عنوان ابزاری در دست اجتماع است که بر افراد تحميل ميکند. اخلاق به اين معنا امری اجتماعی است. در برخی کاربردها اخلاق به معنای نظام رفتاری حاکم بر يک گروه يا فرقهای نيز به کار رفته است.
اسلاید 7 :
مروری تاريخی بر نظريههای اخلاقی:
نظريههای اخلاقی کلاسيک
نظريههای اخلاقی در يونان و روم باستان
نظريههای اخلاقی در سدههای ميانی
نظريههای اخلاقی در عصر رنسانس و پس از آن
نظريههای اخلاق تحليلی
گروه اول: نظريههای ذهنگرا و عينگرا
گروه دوم: نظريههای طبيعتگرا، غيرطبيعتگرا و عاطفهگرا
گروه سوم: نظريههای نتيجهگرايانه ، وظيفهگرايانه و فضيلتگرايانه
نظريههای اخلاقی خاص
اخلاق طبقاتی:
اخلاق فمينيستی:
اخلاق سيستمی:
اخلاق اگزيستانسياليستی:
اسلاید 8 :
برجستهترين نظريههای اخلاقی در اين دوره عبارتند از: نظريههای اخلاقی سقراط، افلاطون، ارسطو و نظريههای اخلاقی لذتگرايی و رياضتگرايی.
نظريهی اخلاقی سقراط: به نظر سقراط تيرهبختی انسان حاصل نادانی اوست. بزرگترين فضيلت «دانايی « است و اشتباهات آدمی از نادانی او سرچشمه میگيرد. اگر کسی واقعا بداند که امری بد است هرگز به سوی آن نمیرود. فضيلت چيزی جز دانش، حکمت و خردمندی نيست و فضايل عبارتند از شجاعت، عفت، عدالت، و خداپرستی.
نظريهی اخلاقی افلاطون : افلاطون نيز همانند استاد خود سقراط رفتار و عمل نيک (يا خير) را نتيجهی آگاهی به نيکی میداند و برآنست که اگر انسانها نيکی (يا خير) را بشناسند به بدی )يا شر) روی نمیآورند. وی مسائل اخلاقی را مبتنی بر مابعدالطبيعه کرده و میکوشد تا آنان را به کمک «نظريهی مُثُل» حل کند. يک رکن اساسی در فلسفهی افلاطون همان است که محققان معاصر «مطلقگرايي « ناميده اند .
نظريهی اخلاقی ارسطو: ارسطو رمز موفقيت و راز نيکبختی را در «ميانهروي» يعنی رعايت حد وسط میدانست. اين قاعده به نظريهی اعتدال يا به تعبيری «اعتدال طلایی « معروف گرديد.
نظريه های اخلاقی در يونان و روم باستان
اسلاید 9 :
نظريههای اخلاقی در قرون وسطی عبارتند از: اخلاق مسيحی و اخلاق اسلامی.
اخلاق مسيحی: اخلاق مسيحی بر دو اصل استوار است: تهذيب نفس و آمرزش.
اخلاق اسلامی: اسلام به پاکيزه گردانيدن روح اهميت میدهد، اما تن را بیمقدار نمیشمارد و زندگی دنيوی را خوار نمیدارد، بلکه هم به زندگی مادی و دنيوی توجه دارد و هم به زندگی معنوی و اخروی، و سعادت را معطوف توجه به هر دو عالم میداند.
نظريه های اخلاقی در سده های ميانی
اسلاید 10 :
اخلاق فلسفی در عصر جديد از رنسانس به بعد با تلاشهای مارتين لوتر راهب آلمانی قرن شانزدهم، بنيانگذاری شد. به دنبال تلاشهای لوتر بود که اخلاق به تدريج از مذهب مسيحيت جدا شد و به صورت معرفتی فلسفی درآمد. لوتر معتقد بود که تقليد کورکورانه از ارباب کليسا يعنی کشيشان مردود است. رستگاری در انحصار کليسا نيست. هرکس در مقابل خدای خويش مسؤول اعمال خويشتن است. وی میکوشيد تا حبابی را که کليسای مسيحيت بين حق و خلق ايجاد کرده بود از ميان بردارد. اين تلاشها در پيدايش نهضت رنسانس تأثير بسياری داشت. پس از لوتر فيلسوفان بسياری از جمله باروخ اسپينوزا، ايمانوئل کانت، جرمی بنتام و جان استوارت ميل و نيچه به مباحث اخلاقی پرداختند.
نظريهی اخلاقی اسپينوزا: نظريهی اخلاقی و فلسفی اسپينوزا بر دو اصل استوار است: جبر و نسبيت. براساس اصل جبر، اسپينوزا همچون فيلسوفان رواقی عقيده داشت که جريان امور بر طبق قوانين تغييرناپذير طبيعت صورت میگيرد. بنابر اصل نسبيت، اسپينوزا باور داشت که امور خود به خود خير يا شر و نيک يا بد نيستند، خير يا شر بودنِ امور بستگی به افراد دارد. ممکن است چيزی برای کسی نيک يا خير باشد و همان چيز برای شخص ديگر شر و بد.
نظريه های اخلاقی در عصر رنسانس و پس از آن
اسلاید 11 :
نظريهی اخلاقی سودگرايی: مشهورترين متفکرينی که از نظريهی سودگرايی دفاع کردهاند فيلسوفان انگليسی قرن نوزدهم جرمی بنتام و جان استوارت ميل هستند. از نظر سودگرايان معيار بازشناختن عمل خير از شر، اصل سودمندی است. بر مبنای اين اصل «هر عملی که بيشترين سعادت و شادی را برای بيشترين افراد ايجاد کند، خير و نيک است.»
نظريهی اخلاقی وظيفهگرايی: اين نظريهی اخلاقی را امانوئل کانت فيلسوف آلمانی قرن هجدهم ، در کتاب «نقد عقل عملي» ارائه نمود. مسألها ی اصلی که نظريهی اخلاقی کانت به آن پاسخ میدهد، اينست که «ذات و ماهيت امور اخلاقی چيست؟» اين پرسش را میتوان به طرق ديگری نيز مطرح کرد:
«تضاد يک عمل اخلاقی با يک عمل غيراخلاقی در چيست؟» يا «فرق ميان کسی که رفتارش مطابق اخلاق است با کسی که رفتارش چنين نيست در چيست؟» پاسخ کانت به اين پرسشها اينست که عملی را میتوان اخلاقی دانست که صرفا به حکم «حس وظيفه» (يا حس تکليف) انجام شده باشد و اعمالی که به انگيزهی «تمايلها» صورت گرفته باشد غيراخلاقی است، يعنی فاقد خصوصيت اخلاقی است. اينک بايد ديد منظور از اين واژهها يعنی تمايل و حس وظيفه چيست؟
نظريهی اخلاقی نيچه: نظريهی اخلاقی نيچه فيلسوف آلمانی قرن نوزدهم ، يادآور سخنان سوفسطاييان است. به نظر وی سعادت در «قدرت» است و حقيقتی غير از «زور و قدرت» وجود ندارد. حق از آن کسی است که قدرمند و پيروز است. وی بر مبنای اين نگرش، اخلاق را بر دو قسم میداند: اخلاق بردگان و اخلاق آزادگان
نظريه های اخلاقی در عصر رنسانس و پس از آن
اسلاید 12 :
نظريههای اخلاق تحليلی، عمدتا از اوايل قرن بيستم گسترش و توسعه يافتند. فيلسوفان اخلاقی اين قرن ديگر در پی آن نيستند قانونی کلی برای پاسخ به پرسشهای اخلاقی بجويند تا با پيروی از آنها به سعادت دست يافت، بلکه ايشان بر اين باورند که پرسشهای اساسی «زندگی خوب برای انسان کدام است؟»، «انسان چگونه بايستی زندگی کند؟» و پاسخهای به آنها يعنی همان نظريههای اخلاقی کلاسيک بعضا مبهم و غيرشفاف هستند، و بايستی ابتدا به تجزيه و تحليل عبارتها و مفاهيم مندرج در اين پرسشها و پاسخها پرداخت.
گروه اول: نظريههای ذهنگرا و عينگرا
نظريهی عينگرا دو خصوصيت دارد. خصوصيت اول اينست که اگر بنابر نظريهای آنچه معمولا گزارههای اخلاقی ناميده میشود مانند «دزدی خطا است» نه درست باشد و نه نادرست، آن نظريه عينگرايانه است. خصوصيت دوم اينست که اگر بنابر نظريهای گزارههای اخلاقی صواب و خطا باشد، اما اين گزارهها هميشه به نفسانيات تنها شخصی که آنها را اظهار میکند بستگی داشته باشد، آن نظريه نيز عينگرايانه است.
نظريهی اخلاقی هابز معمولا بهعنوان نظريهای ذهنگرا تعبيير شدهاست، زيرا وی معتقد بود که گزارههايی مانند «اين خوب است» را میتوان به «من اين را میخواهم» تحليل کرد. زبان اخلاقی، در نظر وی برای آنکه دربارهی آمال، اميال، احساسات و مانند آن سخن گويد، صرفا صورت ديگری از الفاظ را بهکار میبرد. نظريهی اخلاقی کانت نيز بنابر نظر بعضی از شارحان نظريهای ذهنگرا است، زيرا گزارههای اخلاقی را به اوامر تحليل میکند و افعال چنين گزارههايی بهصورت امری، نه صادق است و نه کاذب؛ مثلا گفتن «راستگو باش!» نه صادق و نه کاذب است. از طرف ديگر، مکتبهای افلاطونی و
نظريه های اخلاق تحليلی
اسلاید 13 :
گروه دوم: نظريههای طبيعتگرا، غيرطبيعتگرا و عاطفهگرا
اگر نظريهای گزارههای اخلاقی را در گسترهی صواب يا خطا فرض نمايد، و نيز اينگونه گزارهها تماما قابل تبديل به مفاهيم علمی طبيعی و تجربی (معمولا روانشناسی) باشند، آن نظريهی طبيعتگرا ناميده میشود. اگر نظريهای گزارههای اخلاقی را در گسترهی صواب يا خطا فرض نمايد، اما اين گزارهها قابل تبديل بههيچ مفاهيم علمی طبيعی و تجربی نباشند، آن نظريهی غيرطبيعتگرا ناميده میشود. اگر نظريهای گزارههای اخلاقی را در گسترهی صواب يا خطا قرار ندهد، بلکه صرفا بيانکنندهی احساسات کسانی فرض نمايد که آنها را ادا میکنند و آنها را میشنوند، و از اينرو نتوان اين گزارهها را به اين گزارههای علمی تحويل نمود، آن نظريهی عاطفهگرا ناميده میشود.
گروه سوم: نظريههای نتيجهگرايانه ، وظيفهگرايانه و فضيلتگرايانه
نظريه های اخلاق تحليلی
اسلاید 14 :
اخلاق طبقاتی:
اخلاق فمينيستی:
اخلاق سيستمی:
اخلاق اگزيستانسياليستی:
نظريه های اخلاقی خاص
اسلاید 16 :
تعریف اخلاق حرفه ای:
اخلاق حرفه ای، مجموعه ای از اصول و استانداردهای سلوک بشری است که رفتار افراد و گروهها را تعیین می کند در حقيقت، اخلاق حرفه اي، يك فرايند تفكر عقلاني است كه هدف آن محقق كردن اين امر است كه در سازمان چه ارزش هايي را چه موقع بايد حفظ و اشاعه نمود(فرامرز قراملکی،1382).
اخلاق حرفه اي مجموعه ای از کنش ها و واکنشهای اخلاقی پذیرفته شده است که از سوی سازمانها و مجامع حرفه ای مقرر می شود تا مطلوب ترین روابط اجتماعی ممکن را برای اعضای خود در اجرای وظایف حرفه ای فراهم آورد (آزاد،1373)
مباني اخلاق حرفه اي و انتظارات اجتماعي عبارتند از:
1. صداقت و راستگويي
2. انصاف و برابري
3. امانت داري
4. وفاداري و احساس مسؤليت اجتماعي
اخلاق حرفه ای نوعی تعهد اخلاقی و وجدان کاری نسبت به هر نوع کار، وظیفه و مسئولیت است. اخلاقی بودن درحرفه حاصل دانستن، خواستن، توانستن و نگرش است ( فرامرز قراملکی،1382).
اسلاید 17 :
تعریف اخلاق حرفه ای:
اخلاق حرفه اي يکي از مسائل اساسي همه جوامع بشري است. در حال حاضر، متأسفانه در جامعه ما در محيط کار کمتر به اخلاق حرفه اي توجه مي شود. در حالي که در غرب سکولار، در دانش هاي مربوط به مديريت و سازمان، شاخه اي با عنوان اخلاق حرفه اي وجود دارد، ولي در جامعه ديني ما در مديريت، به اخلاق توجه کافي نشده است.
جامعه ما نيازمند آن است تا ويژگي هاي اخلاق حرفه اي مانند دلبستگي به کار، روحيه مشارکت و اعتماد، ايجاد تعامل با يکديگر و. تعريف، و براي تحقق آن فرهنگ سازي شود.
امروزه بسياري از کشورها در جهان صنعتي به اين بلوغ رسيده اند که بي اعتنايي به مسائل اخلاقي و فرار از مسئوليت ها و تعهدات اجتماعي، به از بين رفتن بنگاه مي انجامد. به همين دليل، بسياري از شرکت هاي موفق براي تدوين استراتژي اخلاقي احساس نياز کرده، و به اين باور رسيده اند که بايد در سازمان يک فرهنگ مبتني بر اخلاق رسوخ کند. از اين رو، کوشيده اند به تحقيقات درباره اخلاق حرفه اي جايگاه ويژه اي بدهند؛ وقتي از حوزه فردي و شخصي به حوزه کسب و کار گام مي نهيم، اخلاق کار و يا اخلاق شغلي به ميان مي آيد؛ مانند: اخلاق پزشکي، اخلاق معلمي، اخلاق مهندسي و نظاير آن.
براي نمونه، چگونه ممکن است سيستم يک بيمارستان يا دانشگاه فاسد باشد، اما از پرستاران بخواهيم اخلاقي باشند. امروزه اخلاق حرفه اي نقش راهبردي در بنگاه ها دارد و متخصصان مديريت استراتژيک، اصول اخلاقي شايسته در سازمان را از پيش شرط هاي مديريت استراتژيک خوب دانسته اند.(2) در اخلاق حرفه اي، مسئوليت هاي اخلاقي سازمان در قبال محيط داخلي و خارجي است و اين متمايز از حقوق کار است؛ اما حقوق کار نيز در آن وجود دارد. اصول اخلاق خوب از پيش شرط هاي مديريت استراتژيک خوب است. اين اصول موجب ايجاد يک شرکت و بنگاه خوب مي شود.
اسلاید 18 :
مفهوم اخلاق حرفه اي
در ابتدا مفهوم اخلاق حرفه اي به معناي اخلاق کار و اخلاق مشاغل به کار مي رفت. امروزه نيز عده اي از نويسندگان اخلاق حرفه اي، از معناي نخستين اين مفهوم براي تعريف آن استفاده مي کنند. اصطلاحاتي مثل work ethics يا professional ethics معادل اخلاق کاري يا اخلاق حرفه اي در زبان فارسي است.
تعريف هاي مختلفي اخلاق حرفه اي ارائه شده است:
الف) اخلاق کار، متعهد شدن انرژي ذهني و رواني و فيزيکي فرد يا گروه به ايده جمعي است در جهت اخذ قوا و استعداد دروني گروه و فرد براي توسعه به هر نحو؛
ب) اخلاق حرفه اي يکي از شعبه هاي جديد اخلاق است که مي کوشد به مسائل اخلاقي حرفه هاي گوناگون پاسخ داده و براي آن اصولي خاص متصور است.
ج) اخلاق حرفه اي به مسائل و پرسش هاي اخلاقي و اصول و ارزش هاي اخلاقي يک نظام حرفه اي مي پردازد و ناظر بر اخلاق در محيط حرفه اي است.
د) مقصود از اخلاق حرفه اي مجموعه قواعدي است که بايد افراد داوطلبانه و بر اساس نداي وجدان و فطرت خويش در انجام کار حرفه اي رعايت کنند؛ بدون آن که الزام خارجي داشته باشند يا در صورت تخلف، به مجازات هاي قانوني دچار شوند.
هـ) اخلاق فردي، مسئوليت پذيري فرد است در برابر رفتار فردي خود، صرفاً به منزله يک فرد انساني، و اخلاق شغلي، مسئوليت پذيري يک فرد است در برابر رفتار حرفه اي و شغلي خود، به مثابه صاحب يک حرفه يا پست سازماني.
و) اين اخلاق، دربرگيرنده مجموعه اي از احکام ارزشي، تکاليف رفتار و سلوک و دستورهايي براي اجراي آنهاست.
ز) اخلاق حرفه اي، به منزله شاخه اي از دانش اخلاق به بررسي تکاليف اخلاقي در يک حرفه و مسائل اخلاقي آن مي پردازد و در تعريف حرفه، آن را فعاليت معيني مي دانند که موجب هدايت فرد به موقعيت تعيين شده همراه با اخلاق خاص است.
اسلاید 19 :
تعریف اخلاق حرفه ای:
در تعريف اخلاق حرفه اي به موارد زير اشاره شده است:
1. اخلاق حرفه اي رفتاري متداول در ميان اهل يک حرفه است.
2. اخلاق حرفه اي مديريت رفتار و کردار آدمي هنگام انجام دادن کارهاي حرفه اي است.
3. اخلاق حرفه اي رشته اي از دانش اخلاق است که به مطالعه روابط شغلي مي پردازد.
4. اخلاق حرفه اي عبارت است از مجموعه اي از قوانين که در وهله اول از ماهيت حرفه و شغل به دست مي آيد.
اسلاید 20 :
فصل اول: کامیابی سازمان