بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
ریشه های فلسفی و فیزیولوژیایی روان شناسی تجربی:
یکی از مهم ترین موضوعات در تاریخچه فلسفه مسئله بدن و ذهن است.
آیا اساسا ذهن وبدن یکی هستند یا ماهیت متفاوت دارند؟
یکی از نظریه هایی که سبب جلوگیری از پیشرفت روان شناسی عملی گردید نظریه دوگانه نگری است بر اساس این نظریه بدن و ذهن دو جوهر متفاوت با دو ماهیت متفاوت هستند و بر اساس قواعد متفاوتی عمل می کنند.
بدن همانند اشیا بی روحبه وسیله قوانین فیزیکی کنترل می شود و در مقابل ذهن چون دارای اراده ازاد است بااین قوانین کنترل نمی شود.
کسانی که به دوگانه نگری اعتقاد داشتند معتقد بودند که ذهن قادر به کنترل بدن است اما بدن کنترل بسیار کمی بر ذهن دارد.
اسلاید 2 :
نفوذ نوشته های فلسفی دکارت سبب تضعیف اعتقاد به دوگانگی ذهن و بدن گردید ازنظر وی همان گونه که ذهن بر بدن اثر میگذارد بدن نیز بر ذهن اثر میگذارد.
فلاسفه تجربی نگر بریتانیایی مانند لاک هیوم و هارتلی تحت تأثیرقدرت مدل های فیزیکی در توضیح نظام های فیزیکی مانند ستاره شناسی و فیزیک قرار داشتند
و معتقد به استفاده از این مدل برای مطالعه ذهن بودند
روانشناسان آلمانی به مطالعه فیزیولوژی دستگاه حسی و انتقال اطلاعات از این حواس به مغز از طریق دستگاه عصبی علاقه مند بودند.
انجمن روانشناسان برلین در سال 1840 معتقد بودند که نهایتا تمامی پدیده هارا می توان با قوانین فیزیکی توضیح داد.
اسلاید 3 :
آغاز روانشناسی آزمایشی :
بورینگ معتقد است که کاربرد روش های تجربی در حل مسائل مربوط به ذهن که از فیزیولوژی وارد روان شناسی شده بزرگ ترین رویداد در تاریخ روانشناسی است و بی تردید در آلمان آغاز شده.
چهار دانشمند هرمن لودینگ فردیناندفن هلمهولتز ارنست وبر گوستاو تئودور فخنر و ویلهام ونت نقش مهمی در به کارگیری روش آزمایشی در پژوهش های روان شناختی دارند.
اسلاید 4 :
ارنست وبر(1795-1874)
پژوهش های وی نشان داد که بین محرک فیزیکی و ادراک آن رابطه مستقیم وجود ندارد.
وبر چگونگی رابطه بین ذهن و بدن یعنی رابطه بین محرک و احساس ناشی از آن را مورد مطالعه قرار داد.
او تحت شرایط کاملاَ کنترل شده ای محرک را به گونه ای نظامدار تغییر می داد و تأثیر متفاوت آن را بر تجربه ای که توسط آزمودنی گزارش می شد ثبت می کرد.
کاربرد اندازه گیری آستانه تحریک برای روان شناسی نوین در درجه اول اهمیت قرر گرفت نتایج
آزمایش های وی دال بر اینکه احساس را می توان اندازه گرفت عملاَ جنبه های مختلف روانشناسی را تا به امروز تحت تأثیر قرار داده است.
کارهای او روی آستانه های مطلق و اختلافی اهمیت زیادی دارد.
اسلاید 5 :
گوستاو تئودور فخنر(1801-1887)
آزمایش های فخنر منجر به بنیان گذاری روانشناسی جدید شد.
فخنر به این باور رسید که ذهن و بدن هر دو جنبه های یک وحدت بنیادی اند.
در اکتبر سال 1850 فخنر به این بینش رسید که قانون پیوند بین بدن و ذهن را می توان در بیان کمّی بین احساس ذهنی و محرک مادی کشف کرد.
او معتقد بود که افزایش شدت محرک شدت احساس را به نسبت یک به یک افزایش نمی دهد بلکه شدت محرک بر اساس تصاعد هندسی و شدت احساس به صورت تصاعد حسابی افزایش می یابد.با تمییز قائل شدن بین درون (رابطه بین احساس و تحریک عصبی) و بیرون (رابطه بین احساس و تحریکات فیزیکی) فخنر قانون مشهور خویش را که به صورت لگاریتم شدت محرک افزایش می یابد معرفی نمود.
اومعتقد بود که به روشی برای نشان دادن یک حقیقت اساسی فلسفی دست یافته:اینکه ذهن و بدن راه های متفاوتی برای درک و فهم واقعیتی یکسان هستند.
اسلاید 6 :
فخنر جهان ذهنی و جهان مادی را به صورت کمی به یکدیگر مربوط ساخت و بدین گونه مانع بین ذهن و بدن را با ربط دادن تجربی آن ها به یکدیگر از میان برداشت.
در بین سال های 1851و1860 با کار روی اصول اندازه گیری غیر مستقیم احساس بر حسب حداقل تفاوت محسوس بین احساس ها سه روش پسیکوفیزیک: کمترین تفاوت محسوس - موارد صحیح و غلط و خطای متوسط را گسترش داد و آزمایش هایی در زمینه فاصله بساوایی و دیداری و درخشندگی دیداری و نیز بلند کردن وزنه ها انجام داد.
اسلاید 7 :
هرمن لودویگ فردیناند هلمهولتز(1821-1894)
هلمهولتزنظریه رنگ بینی توماس یانگ را تکمیل کرد طبق نظریه یانگ-هلمهولتز سه نوع گیرنده رنگ قرمز
سبز و آبی وجود دارد.هر یک از این گیرنده ها در برابر طول موج معینی بیشترین حساسیت را دارند اما در عین حال دارای گستره وسیعی هستند به نحوی که در طول موج معینی بیش از یکی از این گیرنده ها تحریک می شوند. تمام رنگ ها در نتیجه تحریک هم زمان این سه گیرنده تولید می شوند.
در چهارچوب یک نظریه ادراکی هلمهولتزبین احساس و ادراک تمایز قائل شد:احساس تحریک ساده
گیرنده های حسی به وسیله محرک هاست. در واقع احساس ** آگاه شدن از تحریک است در حالی که ادراک ترکیبی از احساس و تجربه است به بیان دیگر ادراک پدیده ای است به مراتب پیچیده تر که شامل استنباط ناهشیار بر اساس تجارب گذشته نیز می شود.
هلمهولتز معتقد بود که مشاهده کننده نقش فعالی در ادراک های خود دارد و هر مشاهده هر قدر هم مبتنی بر اطلاعات فراهم آمده از ابزارهای دقیق باشد باز هم مشاهده ای فردی و خاص فرد مشاهده کننده خواهد بود.
اسلاید 8 :
بنابراین احتمال اینکه مشاهده تحت تأثیر پیش داوری های شخصی تجربه های گذشته و شخصیت فرد مشاهده گر قرار گرفته باشد زیاد است.
پژوهش های هلمهولتز درباره سرعت تکانه عصبی در رابطه با بینایی و شنوایی از نظر روان شناسی درخور توجه است.پیش از زمان هلمهولتز تصور میشد که تکانه عصبی آنی است و یا به اندازه ای سریع است که نمیتوان آن را اندازه گرفت.مولر اعلام کرده بود که سرعت تکانه عصبی بیش از آن است که بتوان آن را اندازه گرفت.از نظر وی سرعت تکانه های عصبی از سرعت نور هم بیشتر بود.هلمهولتز نخستین اندازه گیری تجربی سرعت تکانه را با تحریک عصب حرکتی و عضله متصل به آن در پای یک قورباغه انجام داد
به گونه ای که می توانست لحظه تحریک و زمان حرکت عضله را به دقت ثبت کند.او با انجام این ازمایش در فواصل مختلف محل تحریک عصب تا عضله فاصله های زمانی تحریک عصب و واکنش عضله را یادداشت کرد.این اندازه گیری ها به وی امکان داد تا لازم برای انتقال تکانه یعنی زمان متوسط 90 پا در ثانیه را به دست آورد(هر پا تقریباَ 30 سانتیمتر است.)