بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
رفتار سازماني ORGANIZATIONAL BEHAVIOR
بسم الله الرحمن الرحیم
اسلاید 2 :
فهرست
بخش اول : مباني رفتار سازماني
بخش دوم : رفتار فردي
بخش سوم : رفتار گروهي
اسلاید 3 :
بخش سوم
رفتار گروهي
اسلاید 4 :
تحليل تعاملي TA
به اعتقاد فرويد در شخصيت انسان سه منبع وجود دارد كه سبب تحريك ، آگاهي و كنترل فرد مي گردد.وي آنها را من، فرامن و نهاد(id-ego-superego) مي نامد .
شخصيت فرد مجموعه اي است از الگوهاي رفتاري كه در طي زمان بوجود آمده است و چيزي است كه مردم آن را به نام او ثبت مي كنند.اين الگوهاي رفتاري در درجات مختلف بروز مي كنند و از سه حالت من :والد ، بالغ و كودك سرچشمه مي گيرند.
افراد درون ذهن ماكه با آنها صحبت مي كنيم”حالات من “نام دارند.
اسلاید 5 :
حالات من شخصيت
والد
بالغ
كودك
شخصيت
والد منتقد
Critical Parent
والد پرورش دهنده
Nurturing Parent
كودك شاد
Happy Child
كودك مخرب
Destructive Child
بالغAdult
اسلاید 6 :
حالات من
حالات من كوچكترين ربطي به سن زماني افراد ندارند ، بلكه صرفاً سن روانشناختي آنان مورد نظر مي باشد.
به اعتقاد اريك برن اگرچه امكان مشاهده مستقيم اين حالات وجود ندارداما ميتوان با مشاهده رفتار نتيجه گرفت كه كدام حالات من درآن لحظه خاص فعال است.
حالت من بالغ
حالت من بالغ اعمالي راباعث ميشودكه بطورساده ازآنهابعنوان اعمال منطقي،معقولانه،عقلايي وخالي ازاحساسات يادميشود.وجه مشخصه رفتار من بالغ تحليل مشكل وتصميم گيري عقلايي است.
اسلاید 7 :
حالت من والد
حالات من والد نتيجه شرطي شدن (پيامهايي)است كه مردم در روزگار كودكي از والدين خويش، برادران و خواهران بزرگترمعلمين مدرسه ، روحانيون و ديگر اشخاص مقتدر دريافت كرده اند.اين پيامها را مي توان همانند ”كاست هاي ظبط شده كوچكي“در مغز مردم دانست.اين پيامها چنين هستند: صحيح است-غلط است-بد است-خوب است –بايد -نبايد-.از اين رو من والد ما جزو ارزيابي كننده ماست كه موجب رفتارهايي با بارارزشي مي شود.البته نه ارزش واقعي بلكه ارزش كسب شده.
دو نوع حالت من والد وجود دارد :
والد پرورش دهنده: مردم رادرك ميكند وبه آنهااهميت ميدهد
والد منتقد: به رفتاروشخصيت افراد حمله ميكند.دراين حالت مردم سخت ارزياب و قضاوت كننده ميشوند.
اسلاید 8 :
حالت من كودك
حالت من كودك به رفتارهايي مربوط مي شود كه هنگام عكس العمل عاطفي صورت مي گيرد.در اينجا فرد داراي انگيزه ها و نگرش هاي طبيعي او است كه از تجربيات كودكي آموخته شده است.
دو حالت من كودك وجود دارد:
كودك خوشحال:آنهايي كه ازناحيه كودك خوشحال خودعمل ميكنند،اعمالشان ناشي ازخواست آنهاست، اما رفتارشان مخل ديگران يامخرب محيط نيست.
كودك مخرب:آنهايي كه ازناحيه كودك خوشحال خودعمل ميكنند،اعمالشان ناشي از خواست آنهاست، اما رفتارشان مخل ديگران يا مخرب محيط است.كودك مخرب ميتواند شورشي يا تسليم باشد.
يادآورميشودكه رفتاربه خودي خودنه خوشحال ونه مخرب است .اينكه آيا رفتار شخص ازناحيه كودك خوشحال است ياكودك مخرب به تعامل يا بازخورد ديگران بستگي دارد.
اسلاید 9 :
شخصيت سالم
همه مردم درزمانهاي مختلف براساس اين سه حالت من رفتارميكنند. انسان سالم داراي شخصيتي است كه به گفته واگنربين هرسه حالت بويژه والد پرورش دهنده،بالغ وكودك شاد موازنه برقرار مي كند.
مشكل سازمان با وضعيت من فرد
مشكل ما درسازمانها اينست كه افراد تحت نفوذيك يادوحالت من قرارميگيرند.مسئله وقتي ناگواراست كه حالت من بالغ در موضع اجرايي نيست وشخصيت فردزير سلطه والدمنتقد يا كودك مخرب باشد.
خصوصاً مردم زيرنفوذكودك خودرادرگيرمشكل گشايي عقلايي نميكنند.آنهادر سالهاي اوليه زندگيشان آموخته اند كه با جيغ وفرياد انداختن واحساساتي بودن به آنچه ميخواهند برسند.
افرادزيرنفوذ والدخودرا درگير مشكل گشايي عقلايي نميكنندزيراازپيش ميدانند كه حق كدام است و ناحق كدام.
حتي آنهاييكه زيرنفوذبالغ هستندپردردسرندزيراكاركردن باانهاخسته كننده است.آنها اغلب معتادبه كارند.مانند ديگران عمل نميكنند.هرگزازحالت خشك ورسمي بيرون نمي ايند وتفريح نمي كنند
ازاين روموازنه ميان هرسه حالت من به سلامتي شخص كمك مي كند.
اسلاید 10 :
وضعيت زندگي
درفرايند رشد مردم درباره ارزش خود ونيزبراي افراد مهم درمحيط خودمفروضات اوليه اي دارند.توماس هريس تركيب مفروضات درباره خودوشخص ديگرراوضعيت زندگي مي نامد.وضعيتهاي زندگي ازحالات من با دوامترند .
اين مفروضات ازنقطه نظرخوبيOKAYNESS بشرح ذيل تبيين مي شوند :
من خوب نيستم – تو خوب نيستي
من خوب نيستم – تو خوبي
من خوبم – تو خوب نيستي
من خوبم – تو خوبي
اسلاید 11 :
دارندگان وضعيت زندگي(من خوب نيستم-توخوب نيستي)
درموردخوداحساس بدي دارند.درنظراين گروه كل زندگي مصيبت باراست.مردمي كه داراي اين حالت زندگي هستند تسليم ميشوند،به ديگران اطمينان ندارندوازخودنيزسلب اعتماد كرده اند.
دارندگان وضعيت زندگي (من خوب نيستم- توخوبي)
دارندگان وضعيت من خوب نيستم شما خوبيدغالباً داراي حالت من كودك تسليم شونده ميباشند.احساسشان اينست كه ديگران تواناتر از آنهاهستند ومعمولاً مشكلات ديگران ازخودآنها كمتراست.معتقدند هميشه سرشان كلاه مي رود.
اسلاید 12 :
دارندگان وضعيت زندگي (من خوبم – توخوب نيستي)
دارندگان وضعيت من خوبم - شما خوب نيستيد غالباً داراي من والد منتقد هستند .اين افراد لااقل به دودليل نسبت به ديگران سوءنيت دارند: اولاً انها ديگران را از جمله منابع انتقاد به شمار مي آورند و مي پندارند اگر كاملاً بي عيب و نقص نباشند مورد انتقاد بي حد و حصر مردم قرار خواهند گرفت .
ثانياًدلشان ميخواهدازصاحبان اقتدارجداشوندواستقلال بيشتري بدست بياورند، اما ياازنحوه كاراطمينان ندارندويا كوشش گذشته انان دراين خصوص با تجارب تلخ همراه بوده است.او معمولاً به كسي توجهي نمي كند .
دارندگان وضعيت زندگي (من خوبم – توخوبي)
حالت من خوبم تو خوبي و ضعيت زندگي سالم محسوب شده است .كساني كه داراي اين احساس هستند به خود اعتماد دارند و به ديگران و محيط خود اطمينان و اعتماد .رفتارشان از ناحيه من والد پرورش دهنده ، بالغ و كودك خوشحال ناشي ميشودوكمترازسوي كودك مخرب ياوالدمنتقد تاثير مي گيرند.
اسلاید 13 :
به چه تعامل هايي مديران بايد توجه داشته باشند
دو نوع تعامل براي مديران قابل توجه است :
تعامل باز: تعاملي است كه پاسخ به انگيزه پاسخي قابل انتظار وپيش بيني باشد .مشخصه اين تعامل ارتباطات مداوم و آزاد ميان افراد است.
تعامل بسته:تعاملي است كه به بسته شدن ارتباط ،لااقل بطورموقت ، مي انجامد.برخلاف تعامل باز پاسخ يا نامناسب است و يا خلاف انتظار، ضمناً از متن مورد نظر اوليه فرستنده انگيزه خارج است.
اسلاید 14 :
تعامل ميان افراد
والد
بالغ
كودك
كودك
بالغ
والد
بسته
باز
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
والد
بالغ
كودك
اسلاید 15 :
نوازشها
وقتي دو نفر در حال تعامل با يكديگر هستند ، نوازشهايي ميان آنها رد وبدل مي شود.به اعتقاد جانگوارد:
نوازش ممكن است بالمس فيزيكي همراه باشديانباشد.رشدونمومااز شيرخوارگي به كودكي وازكودكي به بزرگسالي،ازنيازمابه نوازش هرگزچيزي نمي كاهد.درست است كه ديگرنيازبه آغوش كسي نداريم ولي به توجه محتاجيم . وقتي ما را نوازش ميكنند احساس خوبي يا بدي به ما دست ميدهد
اگراين مطلب كه مردم به نوازش نيازي اساسي دارندواقعيت داشته باشدپس براي رسيدن به آن سخت كوشش خواهندكرد.چنين افرادي بزودي درمحل كارخواهندآموخت كه ميتوانند ازكارفرماي خودباراههاي زيرنوازشهاي لازم را بدست بياورند:
دعوا با همكاران-كار شلخته وار انجام دادن-به خود آسيب رساندن
كسانيكه اينكارراميكننداحتمالاًنوازشي منفي دريافت ميكنند.اگرافرادرا درانتخاب نوازش منفي يانبودنوازش مختاركنندبسياري ازآنهادرپي پاداش منفي خواهند بود.وجود نوازش منفي از نبودش بهتر است.
اسلاید 16 :
رهبري
رهبري فراينديست كه ضمن آن مديردرسازمان تلاش ميكندتابا ايجادانگيزه وارتباطي موثرانجام وظايف خودرادرتحقق اهداف سازماني تسهيل نمايدوكاركنان راازروي ميل وعلاقه به انجام وظايفشان ترغيب نمايد .
بنابراين رهبري يكي ازوظايف مهم واصلي مديرمحسوب ميشودونكته مهم در آن جهت دادن به رفتاراعضاء ونفوذدرآنهاميباشد.
لذارهبري يك كارمستمروتمام وقت است ويك كارلحظه اي نيست وازآنجاكه دررابطه باافرادوارتباط انساني باآنهاست بايستي لحظه به لحظه آن معقولانه عمل نمود.
رهبري يعني تاثيرگذاري برافراددرانجام وظايفشان باميل وعلاقه .
رهبري نفوذبرمرئوسان ازطريق برقراري ارتباط باآنان درتحقق اهداف سازمان بيان شده است .
اسلاید 17 :
سه مهارت يا شايستگي رهبري
در كار رهبري يا نفوذ سه مهارت لازم است:
1-تشخيص: توانايي فهم موقعيتي كه شخص ميخواهد در آن نفوذ كند
نوعي شايستگي شناختي يامغزي است درك موقعيت فعلي وآگاهي ازآنچه كه درآينده انتظارميرود
2-تطابق: توانايي تطابق رفتارخودوديگرمنابع در دسترس شخص براي روبرو شدن با شرايط احتمالي
نوعي شايستگي رفتاري و تطبيق رفتارهاي شخصي بنحويكه سبب پركردن خلاء وضعيت جاري وآنچه را كه ميخواهيم بشود.
3-برقراري ارتباط: يعني توانايي ايجاد ارتباط به شيوه اي كه مردم به آساني آن را بفهمند و بپذيرند .
نوعي شايستگي فرايندي است،حتي اگرشخص قادربه درك وضعيت وتطبيق رفتارومنابع براي رسيدن به آن تواناباشدبه برقراري ارتباط موثر نيازدارد.اگرانسان نتواند بگونه اي كه براي مردم قابل درك باشدارتباط برقراركند،كل فرايندازتاثيرموردنظراوبرخوردارنخواهد شد.
اسلاید 18 :
محيط در رهبري
شيوه رهبري مديرزماني اثربخش خواهدبودكه با خواسته هاي محيط تناسب داشته باشد.اين تناسب به تشخيص مديربستگي دارد .
بجزخواستهاي شغلي،هريك ازاين متغيرهاي محيطي را ميتوان داراي دوبخش فرض كرد:
شيوه و انتظارات Style – Expectation
شيوه يعني الگوهاي رفتاري ثابت افراد وانتظارات براي افراد تشريح ميكنند كه در شرايط مختلف دركاربخصوصي كه انجام ميدهند،چه نوع رفتاري بايد داشته باشند .
كارتشخيص محيط رهبري هنگامي پيچيده ميشود كه بدانيم رهبرمانند محوريست كه همه متغيرهاي محيطي تعامل گرداوميچرخند.
به اعتقاد گتزلز(Quetzals) رفتارمديران در سازمان حاصل تعامل ميان شيوه وانتظارات آنهاست.
اسلاید 19 :
شيوه وانتظارات سازمان: ازروي سرگذشت وسنت سازمان واهدافي كه منعكس كننده شيوه و انتظارات مديريت رده بالاي فعلي است تعيين مي شود.
شيوه وانتظارات رهبري: چهارنيروي دروني وجوددارد كه برشيوه رهبري مدير تاثيرميگذارند: نظام ارزشي مدير،اعتماد به زيردستان، تمايلات رهبر،احساس امنيت در يك موقعيت نا امن
شيوه وانتظارات زيردستان: مديران بايد از انتظاراتي كه زيردستانشان در مورد نحوه رفتار آنها در موقعيتهاي بخصوص دارند اطلاع داشته باشند.اگر شيوه رهبري مديران با انتظارات زيردستان منطبق نباشد دو راه دارند : يا بايد انتظارات زيردستان را نسبت به سبك رهبري خودعوض كننديااينكه سبك رهبري خودرامطابق انتظارات كاركنان تغييردهند.ازآنجاكه تغييرسبك رهبري مشكلست بهتراست انتظارات افراد را تغيير داد .
مديرميتواندبه زيردستان خودبشرط وجود شرايط زيرآزادي بيشتراعطا كند.: در صورتيكه زيردستان نياز نسبتاً بالا به استقلال داشته باشند –درصورتيكه زيردستان آمادگي براي پذيرش مسئوليت تصميم گيري داشته باشند-
درصورتيكه تحمل لازم براي روبرو شدن با ابهام را داشته باشند- در صورتيكه به مسئله علاقمند باشند واحساس اهميت كنند - در صورتيكه هدفهاي سازمان رادرك كرده و با آنها همانندي پيدا كنند- درصورتيكه دانش و تجربه لازم براي مقابله با مشكل را داشته باشند– درصورتيكه انتظار مشاركت درتصميمگيري راداشته و دراين مورد تعليم ديده باشند .
شيوه و انتظارات روسا: ازنظرمديران ، دانستن انتظارات كارفرمايان مهم است بخصوص اگر قصد ترقي در سازمان را داشته باشند.
درانتخاب گروه كاري بايدتوجه كردكه هميشه نبايدافراد شخصيتهايشان با هم يكجوروهمگون باشد، آنچه كه مهم است اينكه درادراكي كه ازنقشهاي هم دارندشريك باشندوهدفهاي مشترك داشته باشند.
اسلاید 20 :
قدرت و رهبري مديران
رهبري جهت دادن ونفوذبراعضاي سازمان است.رهبري مستلزم نفوذوتاثير گذاردن برافراداست ومديردرنقش رهبركسيست كه بتواندبرافرادتحت سرپرستي خودموثرباشدوبعبارت ديگرمرئوسان نفوذوقدرت اورا بپذيرند.
قدرت رهبري به منابعي كه نفوذازآن سرچشمه ميگيردارتباط پيدا ميكند.اصولاً قدرت عبارتست ازتوانايي اعمال نفوذبرديگران ونفوذعبارت است از اعماليكه مستقيم ياغيرمستقيم باعث تغييردررفتاريانظرات ديگران ميگردد . بدين ترتيب قدرت ونفوذبايكديگرندورهبري باهر دوي انها درارتباط است.
انديشمندان منابع قدرت را به شرح ذيل برميشمارند :
قدرت مرجع
قدرت قانوني
قدرت تخصصي
قدرت پاداش
قدرت تنبيه

