بخشی از مقاله

خدمتگذاري
انسان موجودي اجتماعي است و در جمع ، استعدادش شكوفا مي گردد انسان ها ، همانند سنگ هايي نيستند از يكديگر بي خبر و باهم بي ارتباط بلكه مانند حلقات يك زنجيره اند كه حيات و قوامشان در گرو پيوستگي و وابستگي است . به همين جهت ، در فرهنگ بشري ، همواره به اين مسئله توجه گرديده و به تعبيرهاي گوناگون ، جامعه ي انساني به اين سو فرا خوانده شده است و انديشه وران و مصلحان ، با بيان و قلم ، مردم را به تعاطف ، تعاضد ، همدلي و خدمت رساني دعوت كرده و آن را از مقومات جامعه و اجتماع برشمرده اند . اديان الهي ، كه بر اساس ارزشهاي فطري و واقعي استوارند ، به اين امر عنايت كرده و نقش اساسي را در ايسجاد و تقويت اين روحيه داشته اند و پيامبران . آورندگان پيام الهي ، در راس خدمتگذاران بشري بوده اند .


در فرهنگ و معارف اسلامي ، به اين صفت و عمل شايسته سفارش فراوان شده است . در اين دين برزگ ، ارزشمند ترين مردم ، سودمندترين آنان است :
خيرالناس انفعهم للناس 1 .بگيرد
براي روشن شدن ابعاد و زوياي موضوع ، بحث را در چند محور پي مي گيريم :
مفهوم خدمتگذاري


خدمتگذاري ، مفهوم وسيع و گسترده اي دارد . اين واژه ، تمام فعاليت هاي مثبت و مفيد انسانها را در زمينه هاي : اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي و معنوي شامل مي شود . اين نكته را يادآورمي شويم كه : {خدمتگذاري} غير از {انجام وظيفه} است . براي روشني و وضوح معناي خدمتگذاري ، لازم است ، مرز اين دو مشخص شود .
1- كسي كه مسووليتي بر دوش دارد ، چه در بعد معنوي و چه در بعد مادي ، و درازاي كار مزد دريافت مي كند . خدمتگذار نيست گر چه نتيجه تلاش او در راستاي خدمت به خلق قرار مي گيرد . خدمتگذار ، واژه اي است كه با چگونگي عمل و نيت فرد ارتباط دارد .


البته اگر شخصي در انجام وظيفه اش كوتاهي نكرد و آن را به بهترين وجه انجام داد و علاوه ، هم و غم خويش را در رفع نارسائي هاي زندگي مردم قرار داد و تابع يكسري مقررات خشك و دست و پاگيرداري نبود ، نام خدمتگذار ، بر او زيبنده و شايسته خواهد بود . بنابراين ، هر خدمتگذار مالا به جامعه خدمت مي كند ولي هر خدمتي خدمتگذاري نيست .


2- معلمي كه علاوه بر انجام دقيق وظايف ، براي رشد و شكوفايي شاگردان ، دل مي سوزاند ، عالمي كه علاوه بر تبيين احكام دين ،‌در امور خير و مسائل زندگي مردم پيشگام است و با مبارزات و فداكاري هايش ، از اذت هاي زندگي چشم مي پوشد ، متمكني كه علاوه بر انجام وظايف شرعي ، با اموال و دارائيش باني مراكز سودمند مي گردد . به نيازمنندان امداد مي رساند و بالاخره آن بسيجي كه از ناموس و ارزش هاي ديني ، عاشقانه به دفاع بر مي خيزد ، همه از نمونه هاي بارز خدمتگذاري بيشمارند . بدينسان مي يابيم كه در مفهوم خدمتگذاري ، گذشت ، فداكاري ، ايثار ، تمل سختي و ناگواري و احساس همبستگي به همنوعان نهفته است . با توجه به وسعتو گستردگي معناي خدمتگذاري ، مي توان آن را به دو بخش تقسيم كرد :


1- خدمت هاي مادي
2- خدمت هاي معنوي
تاسيس مدارس و موسسات ، مراكز امداد تلاش هايي از قبيل : امدادرساني ، ساختن مدرسه ، دانشگاه ، مسجد ، پاك ، ورزشگاه و ... از مقوله خدمات مادي است .
خدماتي مانند : تعليم ، ارشاد ، پاسداري از عقيده و اخلاق مردم ، تبليغ از ارزشهاي ديني ، ستيز با متجاوزان ، كوشش در راه استقلال و عزت و بالاخره فداكاري و فدا شدن در راه ايمان و عقيده از جمله خدمت هاي معنوي شمرده مي شوند .
اينك كه مقصود ما از به كاربردن وتژه خدمتگذاري ، در اين مقاله ، بيان شد ، اشارتي خواهيم داشت به ارزش و اهميت خدمتگذاري و برخي از جوله هاي آن .
خدمتگذاري از ديدگاه اسلام و ائمه


اسلام ، در برنامه ها و تعاليم ، بر آن است كه : جمع انديشي و جمع زيستي سازگار و با هدف را در پيروان خويش ، ايجاد و تقويت كند و به گونه اي كه مردمان را { عيال خدا} بيند . در جهان بيني اسلام ، از يك طرف ، مسئله خدمت به خلق مقدمه قرب الهي و نوعي عبادت تلقي شده است و از ديگر سوي ، به هر اندازه كه انسان ذز بعد شناخت و معرفت حق تعالي رشد و تكامل پيدا كند ، در خدمت به مردم ، بيشتر عشق مي ورزد زيرا شيفته حق ، خدمت به خلق را جداي از بندگي خالق نمي بيند به همين جهت ، در انسان هاي متعاي و فرزانه و آشنايان به جهان بيني اسلامي ، حس نوعدوستي و خدمت به خلق و جامعه ، بيشتر به چشم مي خورد .
پيامبر اكرم (ص) سودمندي و خدمت به مردم را در كنار ايمان به خداوند ، معبار و ملاك ارزشمندي انسان دانسته و مي فرمايد :
خصلتان ليس فوقهما من البر شيء : الايمان بالله و النفع لعبادات


الله 3 ...
ايمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او ، دو خصلت نيك است كه برتر از آن چيزي نيست .
از اين بيان استفاده مي شود كه اگر عشق و سوز به مردم ، كه نمودار محبت به پروردگار است ، برروح آدمي حاكم گردد و با ايمان و اعتقاد به خداوند در آميزد ، انسان خدمتگذار و پر تلاش مي سازد كه هيچ گاه از خدمت به ديگران غفلت نمي ورزد كه بفرموده رسول خدا (ص) مسلماني غير از خدمت به ديگران غفلت نمي ورزد كه به فرموده رسول خدا (ص) مسلماني غير از خدمت به برادران مسلم و اهتمام در رفع مشكلات آنان نيست :
من اصبح و لم بهتهم بامور المسلمين فليس بمسلم 4 .


در برخي از روايات ، خدمتگذاري يكي از ويژگي ها و مشخصه هاي اصلي مومنان دانسته شده است : يكي از راويان مي گويد : از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود :
المومنون خدم بعضهم لبعض . قلت : و كيف يكون خدما بعضهم لبعض
قال : يفيد بعضهم يعضا 5 .


امام صادق (ع) فرمود : مومنان خدمتگذار يكديگرند . گفتم چگونه ؟ فرمود : به يكديگر فايده و سود مي رسانند .
اين ها و صدها نمونه ديگر از تعاليم ديني در اين زمينه ، نشان دهنده پيوندي تنگاتنگ بين ايمان و خدمتگذاري است .
آنان كه خود را مومن مي پندارند و به پندار خود ، براي قرب به خدا ، عزلت مي گزينند و از مسئوليت هاي اجتماعي رو برمي تابانند ، با روح تعاليم اسلام بيگانه و در پيشگاه حق ، عذري نخواهند داشت .


امام خميني ، رحمه الله عليه ، كه خود اسوه ايمان به خدا و خدمت به خلق بود ، در دستور العملي به رزندشان ، چنين مي نگارند :
( پسرم !... آنچه گفتم بدان معني نيست كه خود را از خدمت به جامعه كنار كشي و گوشه گير و كل بر خلق الله باشي كه اين از صفات جاهلان كتنسك است . با درويشان دكان دار... پسرم ! از زير مسئووليت انساني كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است نشانه خالي مكن كه تاخت و تاز شيطان در اين ميدان ، كمتر از تاخت و تاز در بين مسئولين و دست اندركاران نيست ) 6 .


محدوده خدمت
ممكن است اين سوال پيش بيايد كه آيا خدمت ، مطلقا ، ارزش ذاتي دارد ؟ در هر جا و به هر كس كه خدمت بشود پسنديده و مورد ستايش است ؟ يا خدمت مسلمانان به يكديگر ، در جامعه اسلامي است كه داراي ارزش و اهميت است ؟
از نظر اسلام ، خدمت به مردم به تعبير روايات (ناس) ، عملي است مطلوب و شايسته . پيامبر اكرم (ص) فرمود :
راس العقل بعد الدين انوددال الناس و اصطناع الخير الي كل بر


و فاجر7 .
پس از ايمان به خداوند ، سرآمد تمام اعمال عاقلانه ، بشر دوستي و نيك به مردم است چه خوب و درستكار باشند و چه فاسق و گناهكار.
آنان كه بسان خورشيد بر نيك و بد مي تابند و بخل و امساكي در اين جهت ندارند ، بي شك خدمتگذار بشرند و از پاداش خداوند نيز بهرمند .
امام موسي بن جعفر(ع) فرمود :
ان الله عبدافي الارض يسعون في حوائج الناس هم الامومنون يوم
القيامه 8 .
خدا را در زمين بندگاني است كه در برآوردن نيازمنديهاي مردم تلاش مي كنند . ايشان ، در قيامت در امنيت و امان قرار دارند .
اين گونه روايات ، خدمت را ، مطلقا ، ارزش دانسته و محدوديتي در آن قائل نشده است روايات فراوان ديگري نيز داريم كه در آن ها قيد خدمت به مومن آورده شده كه به برخي از آنها اشاره خواهيم كرد . از مجموع اين دو گروه از روايات چنين به دست آيد كه خدمت رساني مسئله اي است كه داراي ارزش ذاتي و همانگونه كه خدمت به مومن از ارزش والايي برخودار است ، خدمت به غير مومن نيز ارزش است .


جلوه هاي خدمتگذاري
خدمتگذاري با عناوين و تعبيرات گوناگون در منابع ديني ، مورد ترغيب و تشويق قرار گرفته است كه هر كدام به گونه اي مسوله خدمت به مردم را در ابعاد مختلف ، مطرح مي سازد ، كه در مجموع ، همه ، جلوه هاي يك حقيقتند . در اين باره ، به ذكر چند عنوان اشاره مي كنيم و يادآور مي شويم كه : ذكر اين عناوين ، جداي از يكديگر ، به معناي استقلال و عدم تداخل آنها نخواهند بود .
الف . سودمندي و نفع رساني


در بسياري از روايات ، خدمت به خلق و سودرساني به آنان ، عامل ارزشمندي انسان ، به شمار آمده است و پيامير اكرم (ص) ، در پاسخ اين سوال كه محبوبترين افراد ، پيش خداوند چه كساني هستند ؟ فرمود ؟
انفع الناس للناس 9 .


يا در وصف مومن مي فرمايد :
مثل المومنون مثل النخله ما اخذت منها من شي نفعك 10 .
شخص يا ايمان ، همانند درخت خرمااست كه هر چه از آن برگيزي سودمند و مورد استفاده است .
از آنجا كه انسان با ايمان ، براساس حق و حقيقت زندگي مي كند ، نمي تواند جز نفع رساني ، روش ديگري را پيش گيرد . نفع رساني جزء مقومات ايمان او به شمار مي آيد از اين رو ، قرآن مجيد (حق) و طرفدارانش را ، از آن نظر كه نافع و سودمندند براي ديگران ، جاويد و ماندگار خوانده است :
... و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض 11.


بنابراين ، سراپاي زندگي انسان معتقد به خدا و روز واپسين را اين ويژگي تشكيل مي دهد كه در هر موقعيتي قرار بگيرد و به هر دريچه اي كه رسد براي مردم و در خدمت آنا است . امام صادق(ع) در ذيل آيه شريفه
( وجعلني مباركا اينما منت ) 12 فرمد : (اي نفعا) 13 ! .
بدينسان مي ابيم كه مومن ، انساني است مبارك ، برخيز و پرسود براي ديگران و لازمه خصلت ، خدمتگذاري وي نسبت به همنوعان است .
ب : برآوردن نياز
گره گشايي ، حل مشكل ديگران و برطرف نمودن نيازهاي مادي و معنوي مردم ، جلوه هاي ديگري از خدمتگذاري هستند كه مورد سفارش اسلام مي باشند . برخرداري از اين ويژگي ؛ توفيقي است كه خداوند نصيب بندگان نيكش مي سازد . در حقيقت ، نيازمندي كه به انسان روي مي آورد ، رحمت و هديه اي الهي است كه بايد از آن استقبال گردد . امام حسين (ع) مي فرمايد :
ان حوائج الناس اليكم من نعم الله عليكم فلا تملواالنعم 14 .
نيازخاي مردم (كه شمابراي حل آنان اقدام مي كنيد ) از جمله نعمت هاي خداوند است براي شما . از مراجعه مردم به خودتان اظهار ملامت و دلتنگي نكنيد .
انسان اگر بتواند حاجت و نياز كسي را برطف كند ، ولي در آ كوتاهي بورزد ، گويا نعمتي را ناسپاسي كرده و از فيض و رحمت خداوند روي برتابيده و در نتيجه به خود ، ظلم و ستمي را روا داشته است . امام كاظم (ع) مي فرمايد : من اتاه اخوه المومن في حاجه فاتما هي رحته من الله ساقها اليه .
فان فعل دلك فقد وصله بولايتنا و هي موصوله بولايه الله و ان رده فقد ظلم نفسه و اساءاليها 15 .
آن كه برادر دينيش نيازي پيش او مي برد ، آن نياز رحمتي است كه الهي كه خداوند به سوي او فرستاده است . اگر آن نياز را برآورد ، به ولايت خداوند پيوسته است واگر آن نياز را رد به خود ستم كرده و بدي رسانده است . روشن است كه : ( قضا حوائج الناس) و برآوردن نيازهاي مردم هر گونه اقدام مثبت و خيرخواهانه در مسائل مادي و معنوي را شامل مي شود بنابراين ، همانگونه كه چراغي را فرا راه مردم برافروختن ، نابينايي را دست گري كردن يتيمي را سرپرستي و نوازش نمودن خدمت و برآوردن نياز نياز به شمار مي آيد ، همچنين گوراهي را هدايت كردن ، جاهلي را ارشاد نمود و منحرفي را به راه آوردن نيز ، از مصاديق بارز خدمتگذاري است . در اين باره نمونه هاي فراواني در كتب احاديث به چشم مي خورد ، تا آنجا كه براي اين عنوان ، باب مستقلي گشوده است . 16


ج . ياري به ديگران
از جلوه هاي خدمتگذاري ، ياري به ديگران است . ياري در مسائل و مشكلات زندگي ، بوزژه ئر بعد مالي و اقتصادي ، كه از آن در فرهنگ اسلامي ، تعبير به (مواسات) شده است .
در معناي واژه مواسات گفته اند :


( مواسات ( با همزه) با برادران ديني ، عبارت است از ياري رساندن به آنان ، با مال و جان و مانند آن . در چيزهايي كه به آن نيازمندند و مواسات ( با واو) هم در لغت به همين معني بخ كار رفته است ) 17 .


در اهميت اين عمل سخن فراوان است . پيامبر اكرم (ص) كمك رساني به برادران ديني را (مواساه الاخ في الله ) از بهترين و سرآمدترين كارها (سيدالاعمال) شمرده است 18 .
در سيره و روش آن حضرت برتري و فضيلت از آن كسانيث بود كه داراي اين صفت باشند .
... اعظمهم عنده منزله احسنهم مواساه و موازره 12 .


اگر جامعه اسلامي را مانند پيكر واحدي بدانيم ، اعضاي اين پيكر ارتباطي حياتي و سرنوشت ساز ، با يكديگر دارند ، اختلال و كم كاري در يك عضو ، عامل به هم خوردن تعادل بدن خواهد شد . در اين هنگام ، بقيه اعضا بايد به كمك آن عضو بشتابند و به او ياري دهند تا نظم و تعادل به بدن برگردد و حيات و زندگي ممكن شود . اين حقيقت در سطح جامعه اسلامي نيز بايد پياده شود . اگر نيازمندي به عللي نتوانند خود را همپاي ديگران قرار دهد ، شايست است ديگران به او ياري دهند تا عدالت اجتماعي در جامعه محقق گردد . امام صادق (ع) ايجاد مواسات را به عنوان حق افراد جامعه اسلامي بر يكديگر بيان فرموده است :
يحق علي المسلمين الاجتهاد في اتواصل و التعاطف و


المواساه الهل الحاجه و تعاطف بعضهم علي بعض 20 .
مسلمانان موظفند در راه پيوستگي وكمك نسبت به نيازمندان كوشا و جدي باشند ، از عواطف و اخلاقي كمك هاي مالي مضايقه نكنند به هنگام گرفتاري و نياز ، يارو ياور هم باشند .
بر و احسان


بر ، به معناي گستردگي انجام كار نيك است . هر گونه اقدامي كه به گونه اي در راستاي خدمت مردم و جامعه قرار بگيرد امعه و مردم را به سوي خير ونيكي فرا خواند ، از مصاديق (بر) است .
بر و نيكي و نيكوكاري ، اين نيست كه انسان وظايف فردي و عبادي خود را به بهترين شيوه انجام دهد و از سرنوشت ديگران بي خبر باشند بلكه آن انساني نيكوكار است و در رديف ابزار ، قرار دارد كه همپاي انجام اعمال عبادي فردي .


به وظايف اجتماعي و تعاون و خدمت به ديگران نيز توجه داشته باشد :
ليس البران تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من آمن


بالله و اليوم الاخروالملائكه و الكتاب و النبيين و آني المال علي حبه ذوي القربي و اليتامي و المساكين وابن السبيل و السائلين و في الرقاب و افام الصلوه و آتي الزكوه والموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرين في الباساء و الضراء و حين الباس 21...
نيكي ان است كه روي خود ، به جانب مشرق و كغرب كنيد الكه نيكوكار كسي است كه به خداوند و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد و مال خود را ، با آن كه دوستش دارد . به خويشان و يتيمان و درماندگان و مسافران و گدايان و در بند ماندگان ببخشد و نماز بگذارد و زكات بدهد و اينان چون عهدي مي بندند بدان وفا مي كنند و در بينوايي و بيماري و به هنگام جنگ ، صابرند .
پر واضح است ، كسي كه مي تواند از مال و ثروت بگذرد و از آن در راه خدمت به مردم ، بهره گيرد كه پشتوانه ايماني و عقيدتي استواري برخوردار و از ناخالصي ها پيراسته باشد . همراه با ايمان و انجام فرايض ديني به خدمات اجتماعي دست بتازنده و زمره نيكان و ابراز قرار مي گيرد .
از امام صادق (ع) نقل شده است :


... من خالص الايمان البر بالاخوان و السعي في حوائجهم في العسر
واليسر 22.
نيكي به برادران ديني و تلاش و جديت بزاي رفع مشكلات آنان ، در تمام زمينه ها و در تمام زمينه ها و در هر شرايط برخاسته از ايمان خالص است.
بدينسان مي يابيم كه (بر) و نيكوكاري يكي از شاخه هاي مهم اخلاق اجتماعي انسان است و ريشه همه خدمات و نيكي ها به شمار مي رود . از اين روي امام علي (ع) مي فرمايد :
جماع الخير في اعمال البر23 .


احسان ، نيز هم افق با براست احسان هر خدمتي را كه براي مردم انجام گيرد و در برابر آن انتظار پاداشي نباشد ، شامل مي شود . مرحومه علامه طباطبايي مي فرمايد :
الاحسان الي الغير ... هو ايصال خير اونفع الي غير لاعلي سبيل
المجازاه و المقابله ، ان يقابل الخير باكثرهمنه و يقابل الشر باقل منه و يوصل الخير الي غير متربعا به ابتداء 24 .
احسان به ديگران ... نفع و نيكي رساندن به آنان است . بدون انتظار پاداش مقابل .


از مصاديق احسان است : جبران نيكي ديگران به گونه اي فزونتر و شايسته تر و برخورد با بدب آنان . در مرتبه اي نتزلتر و بالاخره ، خدمت ابتدا و بي انتظار پاداش .
احسان يكي از اصول اساسي ارزش ها در جامعه اسلامي است و خداوند در قرآن همگان را به انجام آن فرمان داده است :
ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي 25 ...


پيامبر اكرم (ص) اين يه را در بر دارنده و جامع تمام ارزش ها دانسته است:
جماع التقوي في قوله : ان الله يامر26...
روشن است كه اگر بنياد جامعه اي بر پايه عدل و احسان و كمك به خويشان استوار گردد و خدمتگذاري در آن پديدار شود ، آن جامعه ، از ارزشهاي زيربنايي و اساسي برخوردار خواهد بود . از اين كه در آيه فوق (احسان ) پس از (عدل) ذكر شده است ، استفاده مي شود كه در مفهوم احسان يك نوع گذشت از حق شخصي و ايثار نهفته است .
به همين جهت علي (ع) سرآمدترين جزء ايمان را احسان و آخرين مرتبه احسان را ايثار دانسته است :
راس الايمان الاحسان الناس27 .
الايثار غابه الاحسان 28 .
انگيزه ها در خدمتگذاري
خدمت امري است پسنديده اما آنچه ارزش آن را بالا مي برد و يا از ارزشش مي كاهد . انگيزه هايي است خدمت بر اساس آنها شكل مي گيرد . برخي از هدف انگيزه خدمتشان نوعدوستي و انسان گرايي است . بر اين باورند كه خدمت ، مرز ، نژاد ، عقيده ، ايمان و ... را نمي شناسد بلكه هر جا انساني يافت شود كه مي توان به او خدمت كرد ، بايد سراغش رفت . صاحبان اين تفكر ، اصل خدمت را ملاك و معيار مي گيرند اما به متعلق آن كاري ندارد. البته اين طرز تفكر ، در حد خودش ، در خور ستايش است اما كامل نيست .
انگيزه برخي از مردم ، در خدمت رساني ، يك نع دادو ستد است يعني قدمي بر مي دارند تا قدمي بر ايشان برداشته شود . در اين بينش محور خدمت گذاري ! از ارزشي برخوردار نيست زيرا نه انگيزه مردمي در آن وجود دارد و نه احساس نوعدوستي.
اينان خدمت مي كنند ، تا به نام و ناني برسند و مقامي بدست آورند يا اغراض و اهداف سياسي و مانند آن دست يابند عشق به اصل خدمت ندارند بلكه انگيزه اساسي آنان مقاصد اجتماعي و دنيايي است !


برخي از افقي بالا به انسان ها مي نگرند و در بينش ، آنان ، همه مردم اعيال ( خداوندند . خدمت به خلق در تفكر و انديشه اينان ، نوعي عبادت و تقرب به پروردگار است . كار و خدمت صاحبان اين فكر ، هم حسن فاعلي دارد و هم از حسن فعلي ، برخوردار است . به عقيده ايشان تنها مفيد بودن عمل كافي نيست بلكه بايد فاعل نيز ، نيت و هدف خير داشته باشد . صاحبان اين نظر مي كوشند كه ضمن مفيد شكل عمل ، روح معنويت را نيز بر آن حاكم سازند . تا ثمره اين حركت خيرخواهانه ، آنان را از منزل خودخواهي و هواپرستي خارج وو منزل صفا و اخلاص برساند .


پيدايش اين نگرش ، تنها در سايه تفكر ديني و جهان بيني الهي ممكن است . در مقام ارزشگذاري خدمتها ، خدمت نشات گرفته از اين جهان بيني ، از ارزشمندترين آنها به شمار مي رود به همين جهت ، در قرهنگ ديني ، عمل و خدمتي مايه ارزش و عامل كمال آدمي است كه انگيزه انجامش ، قرب و رضايت خداوند باشد .
آفات خدمتگذاري


خدمتگزاري ، مانند هر عمل ديگري ، ممكن است در حين انجام و يا پس از آن ، گرفتار آفات گردد بدين شرح :
الف) منت و آزار


چه بسا خدمتي در مرحله انگيزه و صحنه عمل ، صحيح و خدايي انجام پذيرد از لاظ شكل و قالب به شايستگي به فرجام برسد ولي پس از اتمام ، گرفتار آفت و به ضد ارزش تبديل شود ، مانند : بذري كه در زمين آماده پاشيده مي شود و به محصول دهي هم مي رسد ف اما پيش از بهره برداري ، دچار آفت مي گردد .
منت همه جا محكوم است منت ، نيشي است كه نوش خدمت را از بين مي برد . خداوند ، ضمن فرمان به انجام صدقه و انفاق ، از هر گونه عملي كه ارزش و مقدار آن را نابود سازد نهي مي كند :


لا بطلوا صدقاتكم بالمن والاذي 29... علي (ع) خطاب به مالك و همه دولتمردان ، هشدار مي دهد كه مبادا خدمات عمومي و فعاليت هاي مردمي را به منت و ... آلوده سازند :
اياك والمن علي رعيتك باحسانك اوالتزيد فيما كان من فعلك اوان
تعدهم فتتبع موعدك بخلفك ... فان المن يبطل الاحسان 30 .


بپرهيز كه نيكي خود بر رعيت منت بگذاري ، يا آنچه كرده اي بزرگ شماري يا آنان را وعده اي دهي و در وعدهخ خلاف آري ، كه منت نهادن ارج نيكي را ببرد .
در اين ستاست كه امام سجاد(ع) يكي از مكارم اخلاق را خدمت بي منت دانست و از خداوند طلب مي كند :
واجر للناس علي يدي الخير و لا تمحفه بالمن 31 .


خدايا ! خير و نيكي و خدمت را به دست من روان ساز و آن را به منت نهادن تباه مساز .
روشن شد كه اسلام ، به ارزش هاي اجتماعي و حيثيت مردم تاكيد مي ورزد و هر خدمت و كار نيكي را كه ارزش ها و موفقيت افراد را ناديده بينگارد ، طرد و مهر ابطال بر آن مي زند .
ب ) ريا و شهرت طلبي


هر عملي و خدمتي ، صاف و خالص آن از جايگاه ارزشي برخوردار است . خدمتي كه براي آوازه و زيبا جلوه دادن اعمال و رفتار و خوش نامي عرضه گردد ، آلوده است و در پيشگاه حق غير مقبول ، اين آفت ، روح عمل را مي ميراند . آن را قالبي بي محتوي جلوه مي دهد . قرآن مجيد ، به اتفاق و خدمات عمومي و مردمي تاكيد مي كند ولي اعمال برخواسته از شهرت طلبي را نمي پذيرد . آن را ناشي از عدم اعتقاد ه خداوند و روز جرا مي داند .
كالذي ينفق ماله رثاء الناس و لا يومن بالله و اليوم الاخر فمثله كمثل


صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلدا، لا يقدرون علي شيء مما كسبوا 32 .
اي ايمان آورندگان ! همانند آن كه اموال خود را از روي آن قشري را خاك متراكم را به صورت بوستان و كشتزاري پر ثمر پرورده باشند و باران دانه درشتي سيل آسا ببار و قشر خاك را بلغزاند و در هم بپيچد كه جز صفحه خاراي صاف و براق بر جاي نماند و كشتكار ، از مزرعه و بوستاني كه پرورده ، چيزي به دست نياورد .
3 . زياده روي


در اعمال و رفتار ، اعتدال بايسته است و خروج از اعتدال و راه ميانه ، تباهي آور و آفت زا .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید