بخشی از مقاله

تامين مالي طرحهاي تامين اجتماعي

فصل دوازدهم:تامين مالي طرحهاي تامين اجتماعي
اهداف و وسايل
هيچ طرح تامين اجتماعي شايسته نام خود نخواهد بودجزدرصورت وجود اين اطمينان خاطركه حميتهاي تعهد شده درآن درموعد مقررپرداخت شود.روشهاي تامين الي

حمايتهاي پيش بيني شده بايد دقيقا بررسي شوند وپيش ازاعلام رسمي طرح راه حلي پايدار پيدارشود.اين موضع كاملا درمورد طرحهاي قانوني وغيررسمي صادر است .مقام مسئول هرطرح كه خواهان هدف مذكوراست بايد شيوه ها ووسايل لازم راپيش بيني كند.


هزينه هرطرح تامين اجتماعي مبلغ مورد نيازبراي پرداخت حمايتها وهزينه هاي اداري است.اين مبلغ باتوجه به عواملي گوناگوني كه بعدا دراين فصل تجزيه وتحليل خواهند شدازسالي به سال ديگرتفاوت خواهد داشت .مشكل اساسي تامين مالي فراهم كردن منابع لازم به منورجبران هزينه يادشده درهنگامي است ك اين هزينه بايد پرداخت شود.بااين حال اين مشكلي داراي جنبه ها مختلفي است .يكي ازاين جنبه ها فراهم كردن منابع مذكوربه روشي منظم وسيستماتيك است ولو اينكه پرداخت حمايتها درفواصل نامنظم دركوتاه مدت وبلند مدت ضرورت پيدا كند.همين طور مسئله چگونگي تامين منابع لازم نيزمطرح است خواه ازطريق وصول ماليات يا حق بيمه هاي مقرر براي افراد زيرپوشش ودرجايي كه افرادشاغل مدنظرند وصول آنها ازكارفرمايان ذي ربط.


راه حل مشكل تامين مالي درانواع خاصي ازطرحها روشن است.طرحهاي همگاني دربرگيرنده تمام ساكنان وطرحهاي مساعدت اجتماعي طبعا ازمحل ماليات تامين مي شوند ومنابعي به منظورجبران هزينه ها بايد فراهم گردند.طرحهاي مبتني برمشاغل كه محدود به گروهاي خاصي ازكاركنان اند بايد ازمحل حق بيمه ها تامين و پيش ازايجاد هزينه ها منابعي تهيه شوند تادرزمينه حمايتهايي كه بايد به كاركنان واجد شرايط پرداخت شوند اقدام لازم صورت گيرد.بديهي ست كه صندوقهاي احتياط ازمحل حق بيمه ها تاين مي شوند وهريك ازاعضا ازكل حق بيمه هاي جمع آوري شده پرداختي توسط خودياتوسط كارفرمايان به نيابت ازطرف ها بهره مند مي گردد.بااين حال درطرحها بيمه هاي اجتماعي اجراي گسترده متنوعي ازروشها امكان پذير است وهرروش مي تواند براساس زمينه هاي گوناگون توجيه پذير باشد.بنابراين آنچه كه درپي خواهد آمد عمدتا به راههاي بيمه هاي اجتماعي مربوط مي شود.


عوامل موثر برهزينه وروند آن
حمايتهاي مشابه دركشورهاي مختلف درارتباط باسطح مربوط به دستمزدها لزوما هزينه يكساني رابه همراه نخواهند داشت .وجوه تمايزلاينفك همانند توزيع سني وجنسي وفعاليت اقتصادي گوناگون جمعيت بروقوع بسامد ومدت تقاضا تاثير خواهد گذاشت ونگرشهاي مربو به حمايت مورد درخواست ممكن است تفاوت داشته باشند .ماهيت محيط كارخطرات خاصي راايجاب خواد كرد.سخت ري ياملايمت نسبي كه طرحي با آن به اجرادرمي آيد درهزينه اداري ودرهزينه مربوط به حمايتها منعكس خواهد شد.


حمايتهاي كوتاه مدت
حمايتهاي كوتاه مدت پس ازيك دوره احراز شرايط نسبتا كوتاه وبه درمدت فواصل محدودي اززمان معمولا به مدت يكسال ياكمترقابل پرداخت اند.اين حمايتها شايل حمايتها نقدي بيماري وبارداري ،حمايت مراقبت پزشكي وحمايت مربو ط به ناتواني موقت پس ازحادثه ناشي ازكارند.حمايتهاي خواه وحمايت ايام بيكاري نيزدراين گروه قرارمي گيرند.


آمارهاي حياتي كه زيربناي تقاضاهاي مربوط به حمايتها بارداري خانواده راتشكيل مي دهند دروقوع ازنظم زيادي بانظمي طبيعي تكرارمي شوند گرچه ممكم است باشيوع بيماريهاي همه گيرموقتا دچار بي نظمي گردد.وقو حادثه ناشي ازكاردربين مشاغل اخد چشمگيري تفاوت دارد ولي اگرتوزيع مشاغل نسبتا ثابت باشد كل خزينه طرح حمايت به ميزا زياد دچار نوسان نخواد شد.ازسوي ديگربيكاري نمي تواند همانند پيشامدهاي احتمالي زيستي توسط يك نظم آماري توصيف گردد.وقوع آن ممكن است درحد وسيع وبه طور غيرقابل پيش بيني ودرفاصله كوتاهي تغيير كند.


يك دوره احرازشرايط درتمام شاخه هاي طرحهاي بيمه هاي اجتماعي جزحادثه ناشي ازكار امري متداول است وگاهي يك وجه شاخص درتشكيلا ت حمايتهاي مراقبت پزشكي وخانواده به شمار مي رود.اين دوره لااقل درشرو كار تعداد تقاضاهاي مورد قبول رااهش مي دهد.بنابراين شخصي كه درهنگام شروع وصول حق بيمه ها بيماريابيكار مي شود معمولا براي آن مدت كوتاه غيبت ازكار ازدريافت حمايت محرم خواهد شد.تاثير دوره احرازشرايط مسلما با توجه به مدت ن تفاوت

دارد پس ازنكه رح به مدت دوره احرازشرايط اجرا شد افرادي كه دراين ضمن به آن طرح پيوسته اند شرايط مربوط به حمايت مورد نظر راتدريجا احرازخواهند كرد اين همان مرحله اي است كه درن هزينه حمايت كوتاه مدت (به صورت درصدي ازسياهه دستمزد بيمه شده جمعيت فعال) درطي يك دوره كوتاه به طور يكنواخت افزايش خواهد يافت.سپس اين هزينه درسطح نسبتا ثابتي باقي خواهد مند.رچه هزينه مذكورممكن است درجهت بالاوپايين كمي تغييركنداين تغييرات جرددرمورد حمايت ايا م بيكاري چندان گسترده ياپايدار نخواهند بود.


هزينه حمايتها طبعا به تعداد تقاضاهاي براورده شده ميزان متوسط حمايت درره اتظارودره حداكثري بستگي خواهد داشت كه به مدت آن حمايت ممكن است پرداخت ششود.يك دوره انتظارموارد ناچيزكوتاه مدت راناديده مي گيرد.حداكثردوره حمايت موارد مزمني راحذف مي كند كه احتمالا به مدت نامحدودي ادامه مي يابد گرچه تعداد اين گونه مواردبسياركم است.پس ازان موارد مزمن درچارچوب مقررات ديگري مورد رسيدگي قرارمي گيردند:بيماري مداوم معمولا به عندان

ازكارافتاردگي تلقي مي شود ناتواني مداوم پس ازيك حادثه صنعتي به عنان ناواني وبيكاري ديرپاكنترال مي شود وتوسط يك طرح مساعدت ايام بيكاري تامين مي گردد.براي حمايت مراقبت پزشكي ممكن است ازنظرهزينه يامدت محدوديتهايي اعمال شوند وهزينه حمايت خانواده مكن است باقراردادن محدوديتهايي نسبت به سن ياتعداد كودكان واجد شرايط درگروه خانواده محدود شود.


آمادگي جمعيت زيرپوشش دربرخورداري ازطرح بويژه درشاخه هاي بيماري مراقبت پزشكي ، برهزينه تاثيرمي گذارد.به نوان يك قاعده افراد تحت حمايت ممكن است آنجا كه بخواهند به پزشك مراجعه كنند وپزشك دراكثر موارد نوعي دارو تجويز خواهد كرد.بنابرين هزينه مراقبت پزشكي اصولا نگرشي رانشان خواهد دادكه افراد جامعه معمولا برحسب وضعيت سلامت اتخاذمي كنند.به طوركلي پيشرفت پزشكي به نزول فراواني بيماري منجرنشده است .امروزه مردم درقياس بانياكان خود آشكارا ازوضيت سلامت خودآگاهترونسبت به نگران ترند.هزينه روزافزون مراقبت پزشكي نه تنها به واسطه افزايش درواحد هزينه خدمات بلكه همين طور برثر كاربردا فزاينده خدمات مذكور است.


تاثيرمحيط كاردرشاخه حمايت حادثه ناشي ازكاربيشترازهرجاي ديگراشكاراست.بسامد وشدت صدمات ازكشوري به كشورديگرتفاوت مي نند واين امرنه تنها به نوع صنايع ويزاني كه نها مواد فرآيندها وماشي آلات خطرناك رابه كارمي برند بستگي دارد بلكه همين طوربه نگرش موضعي نسبت به پيش بينيهاي ايمني،كيفيت مرقبت پزشكي وشدت نظارت صنعتي وپزشكي نيزارتباط مي كند.


شاخه حمايت ايام بيكاري هنگامي كه زير فشار تقاضاهاي فزاينده وجابجايي نيروي كارقرارمي يرد تصويري مختص به خودرانشان مي دهد.اگربيكاري ازسطح مشخصي فراتربرود ممكن است حجم تقاضاها عملا كاهش يابد زيراتعداد افردي كه حقوق برخورداري ازحمايت راازدست داده اند سريعترازتعداد متقاضيان جديد افزايش پيدا مي كند.


وقتي بيكاري گسترش مي يابد تركم تقاضاي برخورداري ازحمايت دربخشاهي ويژه دريك دوره ركورد ميتواند به آن معني باشد كه بسياري ازبيمه شدگان دراين گونه بخشها حق برخورداري ازحمايت وايمني خودرادرحال حاضر ازدست مي دهند.ازسوي ديگردربخشهاي مساعدتربسياري ازافارد زيرپوشش درشغلي پايدار باقي مي مانند.طرح بيمه بيكاري تقريبا درحدي وسيع ولي براي يك دوره محود دريك جا متمركزمي شود وانتقال موارد مزمن به عرصه ترتيبات حمايتي حاكي ازآن است كه طرح ذي ربط توانمند باقي مي ماند.


حمايتهاي بلند مدت
حمايتهاي بلند مدت ،حمايتهاي سالمندي ازكارافتادگي وبازماندگا ن همراه باحمايتهاي مربوط به معلوليت وافراد تحت كفالت كه درچارچوب بيمه حادثه ناشي ازكارپرداخت مي شوند رادربرمي يرند .


هماند حمايتهاي كوتاه مدت دوره احرازشرايط افزايش اوليه تداد مستمري بگيرا سالمند ردريك طرح تازه دايرشده به تاير مي ندازد.بااين حال اين فريند تااندازه اي توسط مقررات انتقالي خنثي مي شود ودره احراز شرايط كساني كه درهنگام اجراي طرح مذكور سالخورده اند راكوتاه مي كند پس ا زسپري شدن حداقل وره احرازشرايط تعداد مستمري بگيران براي سليان متمادي افزايش پيدامي كند وبه ين دليل ودلايل ديگرهزينه سالانه طرح درارتباط باسياهه دستمزد بيمه شده حتي براي مدت طولاني تري به رشد خود ادامه مي دهد .بنابراين روند هزينه حمايتهي بلند مدت باهزينه حمايتهاي كوتاه مدت تفاوت مي كند زيرا هزينه كوته مدت نسبتا بزودي به ثباتي منطقي مي رسد.


هرسالي محصول تازه اي ازمستري بگيران خودرابه بار مي آورد كه اكثربت آنها غيرازييمان احتمالا براي بقيه عمر خود ازيك حمايت برخوردار مي شوند اروجوه تمايزبزرگترين گروه ازافراد مذكور يني مستري بگيران سالمند رابررسي نيم مي بينيم كه يك گروه تازه درهرسال به تداد كل آها اضافه مي شود وبعضي ازاعضاي هرگروه سني درهرسال فوت مي نند وآخرين روه سني پس ازدوره اي كه ممكن است به 20سال ياحتي به 30سال بالغ شود ازدنيا مي رود.ارقام زيزارنظر توضيح عمدا ساده شده اند ولي به هرحال نشانه اي ازاين فريند رابه دست مي دهدند .اگردرسال اول 100مستمري بگيروجودداشته باشد ممكن است تعداد آنها به

196نفردرسال دوم 288نفردرسال سوم 800نفردرسلادهم و1000نفردرسال دوازدم بالغ شود.ازاين وضيح خام مي توان پي برد كه اين تعداد درآغاز تقريبا درهرسال به دوبرابرمي رسد وسپس پس ازحدود 20سال به طور نسبتا آرام تربه رقم به رقم ده برابر اوليه نزديك مي شود.


اگرتعداد بيشتري ازافراد جوان به كارمشغول شوند نسبت مستمري بگيران دركل جميت بيمه شده كندتررشد خواهد كرد ازرف ديگر كاهش درتعداد استخدام جوانان افزايش اين نسبت مستري بگيران راشرعت خواهد بخشيد .اين نمايي ازسالخردي جمعيت است كه درپاره اي ازكشورهاي توسعه يالفته ايجاد نگراني مي كند.


تاثير ميزان يافرمول حمايت برحجم هزينه حمايت نيز بايد مورد توجه قرارگيرد.جزدرصورتي كه تمام مستمري بگيران ازميزان استاندارد يكساني ازحمايت برخوردارشوند هزينه حمايتها پس اززسيدن تعداد مستري بگيرا به يك سطح ثابت مدتها به رشد خودادامه خواهد داد.علت اين امرآن است كه چون ميزان مستمري معمولا باطول سابقه پرداخت حق بيمه تناسب دارد ميزان مستريهاي اعطايي جديد درهرسال درمقايسه باميزان مستمريهاي خاتمه يافته درهمان سال افزايش خواهد يافت .علاوه براين جايي كه ميزان متمديددرزمان بازنشستگي يانزديك آن به دستمزد ارتباط درد تورم دستمزد درزمان بازنشستگي يانزديك آن به دستمزد ارتباط دارد تورم دستمزدموجب خواهد شد تامستمريها جديد حتي ازمستمريهاي اعطايي درگذشته بيشترباشند .بعلاوه مستريهي موودنيزممكن است به منظور جبران اثرات تورم ادواري مورد تجديد نظر قرارگيرند.


سن بازنشستگي عادي
گرچه هزينه مستريهاي سالمندي به طور كلي درحال افزايش است ولي وعامل كليدي خاصي نيزوجوددارند كه برهزينه طرحهي مستري ايام سالمندي تاثير مي گذارند يكي ازاين گونه عوامل سن بازنشسگي عادي است كه بالا ياپايين بردن آن تاثر چشمگير وشگفت انگيزي دارد.اگر سن مذكوبلا برده شودتعداد مستري بگيران سالمند كمترخواهد بود ولي درين حال تعداد حق بيمه ها بيشتر خواه بود.باين حال اين تاثير براثر افزايش تعداد مستري بگيران ازكارافتادگي وهزينه مستمريهاي ازكارافتادگي تااندازه ي خنثي خواهد شد.پايين بردن سن بازنشستگي اثرا معكوسي به بارخوادهد آورد.


ميزانهاي مرگ وميردرسن متعارف مستري ودرسنين بالاتر ازآن نيزبايدمورد توجه قرارگيرند.اميد زندگي درهنگام تولد اغلب به عنوان شاخصي ازشرايط كلي مرگ ومير دريك كشوريادريك منطقه به كارمي دارد ولي مستقيما به تثبيت سن دريافت مستمري مربوط نمي شودانجام چنين استدلالي گمراه كننده است زيرا اميد زدگي درهنگام تولد دريك كشوردرحال توسعه نسبت به يك كشورصنتي بمرتب پايين تراست وبه اين ترتيب سن دريافت مستمري دريك كشوردرحال توسعه بايد

به همان نسبت درسطحي پايين ترنثبيت شود اميد زندگي درهنگام تولد درحد چشمگيري حت تاهيرميزان مر وميزنوزادان است كه دركشورهاي درحال توسعه درچند سال اوليه حيات خود زنده مي مانند سطوح اميد زندگي آنها به سطوح اميد زندگي موجود دركشورهاي صنعتي نزديك تر مي شوند .جدول 6نشان مي دهد كه تفاوت دراميد زندگي درسن 65يا60سال ازتفاوت دراميد زندگي درسن بين كمتربمراتب كم معني تراست.


طرحهاي ديرپاي مستمري همگاني دركشورهاي صنعتي دوره اوليه رشد وراقبلا سپري كرده اند وبه كمال مشخصي نائل شده اند.بااين حال حتي دراين گونه كشورها هزينه روزافزون مستمربيمه كننده است.علت اين پديده تا اندازه اي سالخوردگي جمعيت است .دراكثر كشورهاي صنعتي نسبت افراد پير به افرادي كه درسن كارقرار دارند درطي نيم قرن گذشته يابيشتر درحال افزايش بوده است وانتظار مي رود اين فرآيند لااقل به مدت چندين دهه ادامه پيدا كند .كاهش نسبت كودكان دراكثر اين كشورها به طور همزمان پديه اي است كه واقعيت دارد.ولي مشكل دراي خود باقي است زيرا هزينه مستري بگيرسالمند چندين برابر هزينه نگهداري ازيك كودك است .جدول 7برخي ازارقام سرشماري راارائه مي كند وپيش بينيهاي سازمان ملل اين روند ها رانشان مي دهند.


هزينه فزاينده مستريها نه تنها ازروندهاي جمعيتي بلكه همين طور اافزايش مدوم ميزان حمايتها درپاسخ به نيازهاي اجتماعي تعديلهي منظم وغالبا خودبخود مستريه به منظورحفظ قدرت خريد آنها ورد دوره هاي ركود تشويق كارگران مسن تري كه احتمالا به نحوي به كارخود ادامه داده اند به بازنشسته شدن ناشي مي شود.


بنابراين امروزه توجه شديد ي ازجهات مختلف به بهترين استراتژي افزايش قابل اجراي سن دريافت مستمري معطوف شده است؛مسئله دشواري كه درفصول ديگر نيزبه طور مختصر مورد بحث قرار گفه است.
افزايش مشابهي دردرامد سرانه جمعيت ذي ربط بيشتر ازمقداري باشد كه باهزينه مذكورهمگام است.


به نظر مي رسد كه اين روش به ساده ترين شكل خودهرگز براي هيچ نوعي طرح كلي بيمه مسري به كارنرفته باشد.ازسوي ديگردربيمه حادثه ناشي ازكار اين روش شيوه متعارف پوشش مسئوليتهاي مستمري ناشي ازناتواني دائم يافوت بوده است وهنوزنيزهست.دراينجا ميزان مستمري تحت تاثير ول مشاركت فرد درطرح قرار ندارد .اگرتعداد حوادث منجربه اعطاي اين گونه مستمرينه ازسالي به سال ديرثابت بود كل مبلغ منابع لازم احتمالا براي نمونه به صورت درصدي ازكلسياهه دستمزد مشوول حق كارفرمايان به نسبت سابقه حوادث درارگاه آنها توزيع مي شدند اين درصد ممكن بودبراي هريك ازكارفرمايان تغييركند(اصطلاحا سيستم «نرخ بيندي شايستگي»)


سيستمهاي تجمع سرمايه
تاآنجا كه بيمه مستمري (بيمه سالمندي بازماندگان وازكارافتادگي)مطرح است روش دوم يعيني روشي كه نه بخار مصرف بلكه بخاطر سود به جمع اوري سرمايه مي پردازد ازمحبوبيت گسترده اي برخورداربوده است.روش مذكوربه اين حقيقت توجه درد كه يك طرح بيمه هاي اجتماعي اجباري ازعضويت بيمه شدگان جوان درهرسال راي جايگزيني محصول سالانه مستمري بگيران مطمئن است ازانجا كه چنين طرحي هزگزبرچيده نخواهد شد همانند يك طرح مستمري شغلي به جمع اوري ازورش سرمايه حقوق برخورداري ازحمايتي احتياج ندارد كه بيمه شدگان به نوان افراد به دست آورده اند ودرفرايند اكتساب انها قراردارند .بنابراين درعمل اين طرح فقط ناچار به اتخاذ ترتيبي است كه نمنابع فعلي به اضافه سود مربوط به ذخاير هزينه جاري راهميشه پوشش دهند


يكي ازمزاياي اين رش ان است كه براي حل مسئله تامي مالي امتيازاتي رادرنظر مي گيردكه ممولا به اعضاي مسن ترجمعيت بيمه شده اوليه عطا مي شوند وپس ازفقط يك دوره كوته احراز شرايط مستمري حداقل راكه باحق بيمه هاي پرداختي آنها توازني ندارد براي آناه تضمين مي كند.تحميل هزينه اين گونه امتيازات صرفا براعضاي جوانتر جمعيت اوليه نمي تواند كارمنصفانه اي باشد روش يادشده نه تنها اين هزينه رابرروي جمعيت مذكور بلكه برروي مجموعه هي نامحدود جانشينانش سرشكن مي كند.


ميانگين كلي حق بيمه
دراين رهيافت كلي تعدادي متغيرمحتمل وجوددارند يك احتمال بسيارزياد تعيين ميزان ثابتي ازمنابع به صورت درصدي ازسياهه دستمزد بيمه شده است كه براساس فرضيات انجام شده مي تواند پايداري مالي ضمني طرح راتضمين كند.اين سيستم تامين مالي سيستم حق بيمه موسط كلي ناميده مس شود درهرحال تجمع سرمايه درچارچوب سيستم حق بيمه متوسط كلي حتمالا بسيارحجيم است ودربسياري ازكشورهاي درحال توسعه مي تواند براي مقام مسئول خط مشيهاي سرمايه گذاري مكلي گيج كننده اي باشد.


نهادهاي بيمه مستمري اغلب ملزم اند دراوراق قرضه تصمين شده توسط دولت يعني دروثيقه هاي دربردارند يك سود ثابت سرمايه گذاري كنندبخش قابل توجهي ازسرمايه بسياري ازنهادهاي بيمه هاي اجتماعي براي تامين مالي برنامه هاي مسكن دولتي وديگر كارهاي ساختماني دولتي دراين راستابهكارگرفته شده است.به اين تربيب يك افزايش واقعي بهثروت ملي تحقق يافته است خوه درنهايت براي نها ذي ربط سودبخش باشديانباشد بااين حال اين تجمعات عظيم سرمايه درموارد زيادي به طور نادرست بكاررفته وهدرشده اند زيرا انها وسوسه هاي خارق العادهاي راباخو همره دراند.


گسترش بيمه مستمري به منظور پوشش اكثريت بزرگي ازجمعيت فعال اقتصادي دركشورهاي پيشرفته موجب شده ات تاخط مشي تجمع سرمايه درچشم اندازتازه ايي ظاهرشود.زماني كه اندازه اين گونه طرحها نسبتا متوسط بودبرنامه ريزي براي فرسايش اينده انها كه بايد سرمايه گذاري وجوه مردم به صورت يك مجموعه جبران مي شد كاري منطقي بود.ولي وقتي قلمرو طرح بيمه عملا باماليات دهندگان هم اندازه شد به نظر مي رسيد كه مشاركت كنندگان چيزي رابه آن قرض مي دهند وبراي پرداخت سود مربوط به اين قرض ازانها ماليات دريافت مي شود همين طور ون اطميناني وجود نداشت كه اين قرض براي ارتقاي نيروي توليد مردم به كارمي رود اگرين پول دراختيار توليد كنندگانش قرار مي گرفت شايد به نحو سودبخش تري مورد بهره برداري واقع مي دشد.


به نظر مي رسد اين عوامل ملحظاتي بودند كه انگلستان راوادار كردتادرسال1925تصميم بگيرد كه طرح كلي بيمه مستمري رابراقرار كند كه بدون جمع اوري هر گونه سرمايه دائمي زياد عمل مي كند وكسري فزاينده سالانه ازطريق وصول ماليات پوشش داده مي شوند .خط مشيهاي ماشبهي ازسوي كشورهاي خاصي دنبال شده اند كه سرمايه طرحهاي كلي انها بواسطه تورمي كه بانگ دوم جهاني همره بود وپس ازآن نيزوجود داشت كاهش يافت.


بااين حال نبايد چنين نتيجه گيري كردكه روش تجمع سرمايه كنارگذاشته شده است يبايد كنارگذاشته شود اين روش درجايي مطلوب وبه صلاح خواهد بودكه مستمريها ازطرق طرحهاي بيمه ايي ارائه شوند كه فقط بخش نسبا كوچي ازجمعيت رادربرمي گيرند ياتدرك كمكهاي دولت دشوار است امروزه چنين وضعيتي دراكثر كشورهاي درحال توسعه يافت مي شوددراينجانه تنها بهدرايل فني مربوط به وجوه بيمه بلكه همين طور به علت سودمندي بسياران براي اقتصاد ملي تجمع سرميه يك نتخاب اشكار است بعلاوه بااين حال چندين كشور پيشرفته داراي طرحهايي باقلمرو وسيع ياازجهت جبران ذخاير ملي كاهش يافته براثرنقصان ذخاير درطرحهاي خصوصي مستمي يبه عنان بخشي ازخط مشي ضد تورم نيازبه تجمع مشخصي ازوجوه رامورد تاكيد قرار مي دهند.
سيستم حق بيمه ميزان شده


سيستم به اصطلاح حق بيمه شدهكه يك رهيافت حدواسط بين سيستم حق بيمه متطسط كلي وسيستم ارزيابي است شايسته تعريف است دراين سيستم نرخي كهباان منابع موجود فراهم مي شوند به نحوي درحد درصد خاصي ازسياهه دستمزد بيمه شده تثبيت مي گردد كه بين دريافيها وهزينه درطي يك دوره تعادل مانند ده يا پانزده سال حتما توازني وجود داشته باشد .وقتي منابع موجود(شامل درامد حق بيمه وسود سرمايه گذاريها)براي پوشش هزينه ها كافي

نباشند نرخ درصد مذكوربراي يك دوره تعادل ديگر تايك سطح كافي افزايش داده مي شود اين سيست به عنوان ي قاده كاربرد اصل وجوه جمع اوري شده راپيش بيني نمي كند بلكه صرفا كاربرد سورد حاصله ازان رامدنظر قرارمي دهد به اين ترتيب به كارگيري وجوه جمع آوري شده درسرمايه گذاريهاي بلند مدت امكان پذير است تجمع سرمايه دراين رهيافت حق بيمه ميزان شده نبا كم است ومي تتواند باانتخاب يك دوره تعادل كمابيش طولاني پيشاپيش تنظيم شود اين سيستم همين طوربه گونه اي انعطاف پذيراست كه امكان تطبيق تدريجي افزايش منابع مربوط به برنامه تامين اجتماعي باتوعه اقتصادي رابراي مقامات مسئول امورمالي فراهم مي سازد.


عامل ديگردرمديريت امورمالي تعديل مستريها به خاطرتغييرات قدرت خريد پول رايج به علت تورم است درهرسيستم مالي سپرده گذاري اين گونه تعديلات نيازبه ان دارند ه ازرش ذخاير جمع وري شده نيزموردارزيابي قررگيرند جزانكه وجوه ازمنابع ديگري فراهم شوند .بااين حال بكارگيري دخاير عظيم درسرمايه گذاريهايي كه ارزش واقعي خودراحفظ مي كنند كاردشواري است وهرقدر ذخائير بيشترباشد اين مشكل حادترمي شود.بنابراين همان طور كه ممكن است متناقض به نظر برسد تعديلات مستمريه دريك سيستم حق بيمه ميزان شده بيك نسبت پايين ترسپرده گذاري زيك سيستم حق بيمه ميزان شده بايك نسبت پايين تر سپرده گذاري ازيك سيستم ح بيمه مسط كلي نسبتا آسانتر صورت مي گيرند.


توزيع بين بخشهاي جمعيت
پس ازانتخاب سيستم مالي براي يك طرح بيمه هاي اجتماعي تصميم گيري درمورد چگونگي تقسيم منابع بخشهيا وناگون معيت امري ضروري است .دراينجا بين تامين مالي ازطريق وصول حق بيمه يعني پرداخت آن ازطرف افراد زيرپوشش وكارفرمايان آنها وتامين مالي ازطريق وصول ماليات يعني تامين درامد عمومي مالياتهاي ويژه تخصيص يافته ماليات ارزش افزوده وغيره تفاوت عمده اي وجوددارد.درزمينه چگونگي تقسيم حق بيمه كارفرمايان وكاركنان مقطع يامرتبط بودن

حق بيمه به درامد وچگونگي تغييرنرخهاي برحسب سطح دستمزدها ازجمله انتخاب يك سقف دستمزدازنظر اهداف حق بيمه سوالات ديگري وجود دارند.
تامين مالي سه جانبه
شايان ياداوري است كه اجراي برنامه بيمه هاي اجتماعي بيسمارك ازطريق طرح حق بيمه مسترك فرد بيمه شده دراين حالت كارمند وكارفرما كه باكمك دولت كامل مي شود امكان پذير شد اين ترتيب به عنوان مكانيسم تامين مالي سيستم بيمه هاي اجتماعي دربسياري ازكشورها پذيرفته شده است.مباحثات خاصي كه به صورت سنت درآمده اند به منظور توجيه توسل به هريك ازسه مشاركت كننده مذكور مورد استناد قرارمي گيرند.


حق بيمه فرد بيمه شده نمايشگر بخشي ازمبلغي است كه مي توان ازفرد مذكورانتظار داشت تاآن راذخيره يابه يك انجمن حمايت مشابه دربرابرخطر يا خطرات مورد نظر پرداخت كند.اثر رواني مبلغ ياد شده شايان توجه است چرا كه مسئوليت مشاركت كننده وحرمت فرد ذي نفغ راتقويت مي كند وسند عيني حق برخورداري فرد بيمه شده ازحمايت وشايد مداخله دراداره طرح راارائه مي دهد.


كارفرمايان نيزامتيازاتي ازبيمه هاي اجتماعي به دست مي اورند دركشورهاي صنعي همانند كشورهاي درحال توسه بيمه هيا اجتماعي به حفظ آرامش صنعتي وثبا ت نظم اجتماي كمك مي كند .حمايتهاي پزشكي آن نيزظرفيت توليدي كاركنان راپايدار نگه مي دارد.به ين ترتيب صنت بدون بيمه هاي اجتماعي احتمالا باموفقيت همراه است.


جامعه به طوركلي به بهداشت عمومي ورفاه نيروي كارعلاقه مند است هرشهروند داراي وجدان اجتماعي به ارزش اخلاقي ومادي تامين اجتماعي پي خواهد بردوبرحسب توانايي خودمايل خواهد بوداانه راكه عملا يك انجمن حمايت متقابل سطح ملي است مورد حمايت راردهد.تلقي كردن حق بيمه هاي كاركنان وكارفرمايان به عنوان منابع متناوب ومكمل كارآموزنده اي است.


غرامت كاركنان بايد براي رفع نيازها يشان نه تنها درزمان تحصيل درآمد بلكه هنگامي كه آنها فاقد توانايي كسب درامدند كافي باشد بيمه هاي اجتماعي مكانيسمي است كه غرامت آها بين اين دووعيت متغير توسط آن توزيع مي شود.


اگركاركنان درواقع ازسهم مناسبي ازانچه كه خود توليد مي كنند برخوردار باشند پيشاپيش كل غرامت خودرادريافت مي دارند وبه ين تريب هيچ چيزاضافه اي دراختيار كارفرماقرارنداردتاازمحل ان به پرداخت حق بيمه مبادرت كند.ازاين موضوع ممكن است چنين نتيجه گيري شودكه كاركنان بايد كل هزينه حمايت خودراراسا پرداخت كنند .ازآنجاكه آها درجواني وسلامت كارخورداشروع مي نند قارد خواهند بودازدرامدهاي خودحق بيمه هاي لازم براي تضمين پرداخت

حمايتهيي راپرداخت ممد كه درارتباط بادستمزدهايشان درايام بيماري وسالمندي ضرورت كامل دارندولي بيمه هاي اجتماعي اجباري است كه پيشامدهاي خوب وبدرابهم ومخصوصا سالمندان وجوانان رادربرمي گيرد .آيا پيشامدهاي خوب بايد مسئوليت حق بيمه اضافه اي رابه عهده بگيرند كه پيشامدهاي بدبه آن نبيازدارند؟مطمئنااين هزينهاي است كه بايد به نام همبستگي اجتماعي برحسب ظرفيت مشمول ماليات تاامجاكه امكان دارد توزيع شود كارفرمايان معمولا ازنظرتحمل اثراين حق بيمه اضافي نسبت به كارگران دروضعيت بهتري قراردارند.


بااين حال اين فرض كه كاركنان غرامت مناسب وكامل خودرادريافت مي دارد يك فرض خيالي است كه به خاطر بحث صورت مي گيرد .اينكه غرامت مذكور چه مي تواند باشد يك اظهار نظر است ونه موضوعي مبتني برحقيقت
درتحميل يك حق بيمه ،خواه به كاركنان يابه كارفرمايان مشكلترين كاربرداشتن گام اوليه است.اين گفه كه يك ماليات پيشين ديگرماليات نيست دراينجا مناسب پيدا مي كند .پس ازانكه حق بيمه تعيين شد مشاركت كنندگان براي تطبيق خودباآن راههايي راپيدا خواهند كرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید