بخشی از مقاله

معرفي كشور آمريكا
وسعت :
9695536 كيلومتر مربع ، يعني 6/5 برابر كشور ايران . چهارمين كشور جهان از نظر وسعت بعد از روسيه ، كانادا ، چين است . از شمال به كانادا – از جنوب و جنوب غربي با كشور مكزيك و خليج مكزيك از شرق به اقيانوس اطلس ، از غرب به اقيانوس آرام .


جمعيت :
270 ميليون نفر است كه 5/14 درصد قاره آسيا است . از نظر جمعيت درجهان ، اين كشور بعد از چنين و هند ، سومين كشور پر جمعيت جهان است . اگر كل خشكي هاي زمين را 100% فرض كنيم درصد وسعت آمريكا از خشكي هاي زمين حدود 28% مي باشد .


نرخ رشد جمعيت در آمريكا در سال بر 9/5 در هزار يا 59/0 درصد است . به علت مهاجرپذير بودن آمريكا ، هرساله عده بسياري از گوشه و كنار جهان به اين كشور مهاجرت مي كنند ، افزودن رقم مهاجران به نرخ رشد طبيعي ، نرخ رشد عمومي جمعيت آمريكا ، سالانه به 9/0 درصد مي رسد . به اين ترتيب هر 80 سال جمعيت اين كشور 2 برابر خواهد شد .
پرجمعيت ترين ايالات آمريكا به ترتيب عبارتند از :
كاليفرنيا ، نيويورك ، تكزاس ، پنسيلوانيا ، فلوريدا ، ويرجينيا ، آريزونا ، مينه سوتا ، واشنگتن ، كلرادو ، ايلي نويز .

 

درآمد سرانه ملي آمريكا :
حدود 27 هزار دلار است . كه برحسب ايالت هاي مختلف فرق مي كند . درآمد سعي آمريكا 7439 ميليارد دلار است .
توليد ناخالص داخلي :
در سه ماهه نخست سال 2000 ميلادي برابر با 3/9937 ميليارد دلار بوده است كه بيشترين مقدار در ميان همگي كشورهاي جهان است .
بعد از امريكا ، چين با 4420 ميليارد دلار توليد ناخالصي داخلي دومين اقتصاد بزرگ دنيا را دارد.
توليد ناخالص سرانه :
در سال 1999 برابر 31500 دلار بوده است . آمريكا پس از لوكزامبورگ بيشترين توليد ناخالص داخلي سرانه را در ميان ساير كشورها دارد .


تقسيمات كشوري و اداري و ساختار سياسي كشور آمريكا
ايالات متحده آمريكا كشوري است كه براساس تقسيم قدرت بين حكومت فدرال و 50 ايالت ديگر بنا شده شده است . هركدام از اين 50 ايالت داراي قانون اساسي جداگانه و ويژه خويش است و در بسياري از مسائل داخلي داراي استقلال است .
حكومت فدرال ، بالاترين منصب را در هرم اداري داراست و بعد از آن دولت هاي ايالت هاي پنجگاهانه قرار دارند و بعد از آن بيش از 80 هزار حكومت محلي كه در سطوح مناطق ويژه ، مناطق دبستاني ، محلات و شهرها مشغول فعاليت هستند .


هر شهروند همزمان تابعيت رياست خود و تابعيت حكومت فدرال را داراست . حكومت فدرال براي طرح ها و پروژه هايي كه به ايالت ها مي دهد مبالغي در نظر مي گيرد . درصدر نظام رئيس جمهور قرار دارد كه هر چهارسال و فقط دو دوره به اين مقام مي رسد . بازوي قانونگذاري حكومت ، كنگره است كه از دو مجلس نيرومند سنا تشكيل مي شود .
دين :
در اين كشور :
1) مذهب كاتوليك : كه حاصل مهاجرت ملت هاي اروپايي و جنوبي و ايرلندي است .
62 ميليون نفر از جمعيت آمريكا پيرو اين مذهبند .
2) مذهب پروتستان : اين فرقه معتقد به جدايي دين از سياست است و با استعمال توتون و الكل مخالف است .
3) ارتدوكس ها ، يهودي ها ، هندي ها ، مسلمانان : كه 22/0 جمعيت اين كشور را دارند كه بيشترين مسلمانان بومي در آمريكا در ميان سياه پوستان اند .
از نظر اقتصادي
ايالات متحده آمريكا سهم بزرگي در بازرگاني بين المللي و اقتصاد سياسي بين المللي داراست . حجم صادرات و واردات ، سرمايه گذاري مستقيم خارجي ، مبادلات بازرگاني اين كشور در حدي است كه مي توان آن را موتور محرك اقتصاد جهان نام نهاد .
حجم بزرگي از صادرات بسياري از كشورها روانه بازار آمريكا مي شود به صورتي كه اگر روزي اين كشور دروازه هاي خود را بر روي كالاهاي خارجي ببندد نيروي محركه اقتصاد بسياري از كشورها از حركت باز خواهد ايستاد .

صنعت :
صنايع كارخانه اي شامل ريسندگي ، بافندگي و ذوب فلز – صنايع رايانه اي . صنايع هواپيمايي و هواپيماسازي وهوا فضا ، صنعت خودرو سازي ، كانون صنايع چوب و لوازم چوبي را داراست .
منطقه اي به نام كمربند آفتابي در غرب و جنوب غربي آمريكا توسعه يافته كه در رشد اقتصادي آمريكا نقش بسياري دارد . بر اين اساس جمعيت بسياري به آنجا مهاجرت كرده است . ايالت هاي واشنگتن و اوركن در شمال غربي آمريكا از كانون هاي نوين صنعتي اين كشور است .
صنعت گردشگري


آب و هواي مساعد ، هواي پاك و شفاف ، وجود مناطق كوهستاني زيبا رونق صنعت گردشگري و درآمد بالاي آن را رونق بخشيده است .
بودجه :
از طريق كسب ماليات تأمين مي شود .


صنعت كشاورزي
آب و هواي مساعد ، خاك حاصلخيز به همراه نيروي انساني سخت كوش و مديريت منسجم و نيرومند و بهره گيري از آخرين دستاوردهاي صنعت در بخش كشاورزي موجب شده ايالات متحده آمريكا به مهمترين توليد كننده فراورده هاي كشاورزي تبديل مي شود توليدات كشاورزي اين كشور شامل :
كمربند ذرت : از مهمترين مناطق توليد ذرت است اين منطقه از مهمترين مناطق پرواربندي پرورش گاو شيري و دامداري دنياست .
كمربند پنبه : توليد پنبه ، پسته زميني ، سويا از توليدات اين قسمت است .
كشاورزي غله تجارتي : كه گندم مهمترين محصول اين قسمت است .
باغداري بازاري : توليد انگور، كشمش ، مركبات ، سيب ، گوجه فرنگي ، اسفناج وانواع سبزيجات .
معدن :
شامل معادن ذغال سنگ ، مس ، سنگ آهن ، منابع نفت در حال استخراج در كوههاي آپالاش ، ميدوست ، كانزاس ، مي باشد .
وضعيت علمي و آموزشي
فرهنگ كتابخواني در آمريكا گسترش و توسعه بسياري يافته است . اين كشور بهشت ناشران ، افراد با سواد و پژوهشگران است . پژوهش مهمترين عنصر زندگي علمي آمريكاست . دراين كشور حرف زدن ، بحث كردن ، نوشتن و

انتشار دادن لحظه اي از كار نمي ايستد و شعار « منتشر كن يا نابود شو » حكمفرماست .
آموزش و پرورش همگاني يكي از راههاي مهم انتقال فرهنگ آمريكايي به مهاجران تازه وارد است . با اين روش فرزندان مهاجران تازه در فرهنگ آمريكا جذب شده و امكان پاگرفتن خرده فرهنگ هاي مستقل در جامعه آمريكا از بين مي رود . هراز چندسال ، نظام آموزشي اين كشور مورد بازبيني كارشناسانه قرار مي گيرد و روشها و سيستم هاي نويني طراحي و به اجرا درمي آيند .

ويژگي هاي نظام آموزش و پرورش آمريكا
سيستم آموزشي بر چهارپايه استوار است :
 سيستم همگاني
 غيرمتمركز
 فراگير
 حرفه اي
سيستم همگاني بودن : افراد لازم التعليم در محدوده سني كه قانون تعريف كرده است مي توانند از خدمات آموزشي رايگان استفاده نمايند .
غيرمتمركز بودن : در هر ناحيه يك هيأت مديره محلي با تركيبي از اعضاي انتخابي و انتصابي ، مدارس آن ناحيه را اداره مي كنند با توجه به تأمين هزينه هاي مالي مدرسه ها از طريق وصول ماليات هاي محلي و ناحيه اي ، قانون اساسي به مردم ناحيه ها و محله ها در زمينه اداره امور آموزشي آزادي بسياري داده است .


فراگيربودن : دانش آموزان به ميل خود مواد درسي مورد علاقه خودشان را انتخاب مي كنند و توده جهات كودك و نوجوان بدون تبعيض از نظر علمي آموزش مي بينند .
حرفه اي بودن : سيستم آموزش همگاني و مدرسه ها توسط مديرها و آموزگاران حرفه اي اداره مي شود و اين افراد از حقوق و مزاياي حقوقدان ها و پزشك ها برخوردارند . آموزش و پرورش اجباري است و در طول تحصيل در دانشگاهها و كالج افراد بيشتر وقت خود را صرف آمادگي جهت اشتغال حرفه اي مي نمايند .


هزينه هاي آموزش عالي
هزينه هاي آموزش عالي از طريق منابع گوناگون كه در برگيرنده منابع دولت فدرال ، منابع دولت آن ايالتي ، شهريه دانشجويان ، درآمدهاي حاصل از اوقاف و هديه ها ، فروش محصولات و خدمات تأمين مي شود .
ثبت نام مدارج علمي آموزش عالي آمريكا
شيوه آموزش و نظام درسي در آموزش عالي آمريكا نظام واحدي است . سال تحصيلي از دو ترم 16 هفته اي و گاهي از يك ترم كوتاه تابستاني نيز تشكيل مي شود .
زبان اصلي مؤسسات آموزش عالي انگليسي است . لازمه راهيابي به دانشگاه داشتن گواهي ديپلم است .
در آمريكا فرمانداران ايالتها تصميم گيرندگان اصلي در مسائل آموزشي هستند در
تصميم گيريهاي مربوط در تمام سطوح آموزش و ابتدايي ، دبيرستان ، كالج و دانشگاه نقش اساسي دارند . راهيابي به آموزش عالي از دو طريق تحصيل در بخش دولتي و خصوصي امكان پذير است .

سياست اقتصادي حكومت آمريكا
اين سياست توسط وزارت خزانه داري ، شوراي مشاورين اقتصادي ، اداره مديريت و بودجه و وزارت بازرگاني تدوين مي گردند . در تدوين سياست هاي اقتصادي دو هدف داخلي و خارجي دنبال مي شود . در بعد داخلي هدف ، سياست هاي اقتصادي قدرت آمريكا ، حفظ و ارتقاء نرخ رشد اقتصادي سالانه و بهبود شاخص هاي مهم اقتصادي است در بعد خارجي اولويت حكومت آمريكا حفظ برتري اقتصادي آن كشور در صحنة جهاني است .


بخش هاي گوناگون اقتصاد آمريكا شامل :
1) كشاورزي ، دامپروري و ماهيگيري
2) صنعت
3) خدمات
4) انرژي شامل : نفت خام ، گاز طبيعي ، نيروي برق ، انرژي اتمي ، بنزيني
5) گردشگري ( توريسم )
6) معدن
7) حمل و نقل و ترابري كه شامل : راه آهن ، جاده و بزرگراه ، بندرها ، ناوگان ، بازرگاني دريايي ، تعداد خودرو ، ترابري هوايي .
معرفي كل سيستم آموزش و پرورش كشور آمريكا


بطور كلي آموزش و پرورش در مورد كشور آمريكا را معرفي مي كنيم :
سيستم آموزشي آمريكا بر چهار پايه استوار شده است ، نظام آموزشي آمريكا سيستمي همگاني غيرمتمركز ، فراگير و حرفه اي است .
 حق آموزش همگاني به اين معناست كه افراد لازم التعليم در محدوده سني كه قانون تعريف كرده است مي توانند مدعي برخورداري از خدمات آموزشي رايگان گردند .
 غيرمتمركز بودن يعني در هر ناحيه اي يك هيئت مديره محلي با تركيبي از اعضاي انتخابي و انتصابي با مدارس ، آن ناحيه را اداره مي كنند .
 فراگير بودن به اين معنا كه جماعت كودك و نوجوان آمريكا بدون تبعيض و محدوديتي از نظر علمي آموزش ببينند .


پس از وضع قانون آموزش و پرورش اجباري ، تحصيل در آمريكا به يك كار و كسب بزرگ تبديل شده و اين كار و كسب به شاغلين حرفه اي نياز داشت كه واجد صلاحيت مورد لزوم باشند و مدارك معتبري داشته باشند .
مقامات محلي در اداره مدارس و سازمان هاي آموزشي نقش تعيين كننده دارند . آموزش و پرورش در آمريكا رايگان و اجباري است . هدف اصلي در آموزش و پرورش تجربه اندوزي به منظور تغيير در رفتار شاگردان است .
كار آموزش و پرورش در مدارس آمريكا به ياد دادن ، خواندن و نوشتن ، حساب كردن و فراگيري اطلاعات عمومي و عملي و اجتماعي محدود نيست بلكه مدارس نه به عنوان كلي محيط آموزشي بلكه جزئي از محيط اجتماعي به شمار مي آيد .


آموزش و پرورش همگاني البته به شكل هاي گوناگون گسترش يافت و به تدريج به همت دانشمندان و پشتيباني مردم خيرخواه دانشگاههاي بزرگي يكي از پس ديگري بنيانگذاري شد به گونه اي كه امروزه نزديك به 2300 دانشگاه در حد صدور مدارك كارشناسي و بالاتر در آمريكا فعال هستند و اگر تعداد كالج ها و مدارس حرفه اي را نيز به آن اضافه كنيم تعداد آنها بسيار خواهد شد در سال 1977 در آمريكا 6090/1 ميليون كتابخانه عمومي مشغول به كار بودند پژوهش مهمترين عنصر زندگي علمي آمريكا مي باشد . بودجه و امكانات مالي اين شبكه بزرگ مدرسه ، دانشگاه ، كتابخانه و مركزهاي علمي و پژوهشي تنها به گردن دولت فدرال نيست .
با پشتوانه عالي ، فكري و فرهنگي ، نظام آموزشي آمريكا به گونه اي گسترش يافته است كه در این كشور ، بي سواد وجود ندارد و همه اتباع آمريكا كه بالاتر از 6 سال سن داشته باشند باسواد هستند و از هرچند سالي نظام آموزشي مورد بازبيني كارشناسانه قرار مي گيرد و راهها و روشها و سيستم هاي نويني طراحي و به مورد اجرا گذاشته مي شود ، آموزش و پرورش آمريكا آزمايشگاه نيست ، و كودكان و نوجوانان آن كشور عنصر آزمايشگاهي به شمار نمي روند .
 قوانين كلي آموزش و پرورش ، در سطح ابتدايي و متوسطه به وسيله مقامات مسئول مركزي مشخص شده است در هر ايالت كميته اي به نام كميته آموزش و پرورش ، نظارت بر كار آموزش و پرورش را برعهده دارد .


 آپ در آمريكا در سه سطح ابتدايي ، ( پيش دبستاني و دبستاني ) متوسط و مراحل بعد از متوسطه و قبل از دانشگاه و فني حرفه اي ، بصورت برنامه متوسط يا برنامه هايي خاص و مستقل خاص و مستقل اجرا مي شود ، به علاوه فعاليت هاي آموزشي در همه سطوح ياد شده به دو صورت رسمي و غيررسمي انجام مي گردد ، قانون تعليمات اجباري از هفت تا 17 الي 18 سالگي مي باشد .

مهدكودك
 آموزش پيش دبستاني شامل سه مرحله كودكستان بين سنين چهارتاشش سالگي
مراكز مراقبتي كودكان

 آموزش ابتدايي يا هشت سال آموزش ابتدايي و چهارسال متوسطه ‌( 30% مدارس به اين صورت مي باشند ) . يا شش سال ابتدايي و 6 سال متوسطه مي باشند كه بيشتر ايالات سيستم دوم را برگزيده اند . اغلب مدارس متوسطه از نظام ارزيابي استفاده مي نمايند كه از حروف الفبا AaBaCaD تشكيل يافته استفاده مي كنند .


عالي AC قبولي DC مردودي FC
افرادي كه دوره متوسطه راه با موفقيت به پايان مي رسانند مدرك ديپلم به آنها داده مي شود و در اين بين تعدادي هستند كه دوره دبيرستان را ادامه نمي دهند امتحان جامعي به عنوان امتحان توسعه آموزش عمومي CED برگزار مي گردد كه در صورت موفقيت حتي مديران به فكر بازنگري و سازماندهي صنعت آموزش بيفتند . رويكرد اصلي اين فرآيند سوق دادن آموزش از مدرسه محوري به سمت دانش آموز محوري است .


دپارتمان آموزش ايالت متحده با شركت و ميزباني يك مجله ميزگردي تحت عنوان ، حوضه كار مدارس مجازي ، در دنوركلورادو در تاريخ 21 و 22 اكتبر 2002 برگزار كرد . هدف از اين ميزگرد شكل دادن به مدارس مجازي ملي از طريق گردآوري افراد ذينفع براي شناسايي چالش هاي خاص موضوعات سياسي مشخص كردن موانع موجود بر سر راه گروه هاي كاري ، شناسايي ، سپس بحث پيرامون چهار موضوع خاص . مسئوليت پذيري ، تساوي ، بودجه ، كيفيت بحث در باره گروه هاي كاري متمركز است .

آموزش ابتدايي كشور آمريكا
در آغاز قرن بيستم ، آموزش ابتدايي به خوبي سازمان يافت و به سرعت در كشورهاي صنعتي در حال گسترش بود . سازمان نظام آموزش ابتدايي از محلي به محل ديگر متفاوت بود . برخي مدارس آموزش ابتدايي را از پنج سالگي و بعضي در شش يا هفت سالگي آغاز مي كردند .


پاره اي از مدارس كودكان را تا سن 12 سالگي آموزش مي دادند . برخي ديگر بر آموزش كودكان تا سنين 13 ، 14 ، 15 سالگي اصرار داشتند . طول سالهاي تحصيلي مدارس ابتدايي بين 4 ، 5 ، 6 ، 7 ، 8 سال متغير بود . با وجود اين در كليه نظام هاي آموزش مدون و سازمان يافته الگوهاي وسايل مشتركي وجود داشت . بسياري از كودكان تا چهارم ابتدايي در مدرسه تحصيل مي كردند .

در طي اين مدت دانش آموزان مهارت هاي سه گانه خواندن ، نوشتن و حساب كردن را فرا مي گرفتند . با اين مقدار آموزش آنان مي توانستند روزنامه بخوانند و درمراحل كار و زندگي عادي از سواد و معلومات خود براي برقراري ارتباط استفاده كنند .
در طي اين مدت دانش آموزان الگوهاي رفتار شخصي و عمومي را مي آموختند و با عقايد مورد قبول عامه جامعه اي كه بدان تعلق داشتند آشنا مي شدند . به اين ترتيب مدرسه ابتدايي كه درآن تشكل شخصيت از اهميت فراواني برخوردار بود . پايگاه عمومي براي رشد يگانگي ملي شد و با آموزش هاي ملي و ميهني مطالعات علوم انساني و فعاليت هاي اجتماعي مي كوشيد تا به اين هدف نائل آيد .
در سال 1900 آموزش ابتدايي به تمام كودكان اختصاص داشت ولي عده كمي از آنان به آموزش متوسط راه مي يافتند در كشورهايي كه روش سنتي آمريكايي را دنبال مي كردند مدارج تحصيل در دوره متوسطه به صورت نردباني طي مي شد .


به اين ترتيب كه آموزش متوسطه مستقيماً به دنبال آموزش ابتدايي آغاز مي گشت يعني
دانش آموزي كه هشت سال دوره ابتدايي را در آمريكا به پايان مي رساند در صورت داشتن تمايل و توانايي مالي مي توانست به دوره اول آموزش متوسطه راه يابد . انقلاب صنعتي قرن بيستم از دو جهت بر آموزش ابتدايي تأثير اساسي داشت . منافع تجاري و صنعتي ايجاب مي كرد كه آموزش ابتدايي براي رشد روزافزون جهان شهري و صنعتي تقويت و به كار گرفته شود . دنياي آن روز انبوهي از مسائل اجتماعي ، نظير بدي وضع مسكن ، كمبود غذا ، تراكم جمعيت

و فقر فرهنگي به وجود آورده بود كه خانواده هاي كودكان مدارس ابتدايي با آنها دست به گريبان بودند . جنبش هايي كه براي بهبود تعليم و تربيت و بهسازي وضع نامطلوب اجتماعي ايجاد شد . موجب گرديد كه آموزش ابتدايي به عنوان عاملي از رفاه اجتماعي دركانون توجه قرار گيرد . كارآيي و رفاه اجتماعي دو روند متعارض و درعين حال مكمل يكديگر بودند .


كارايي اجتماعي موجبات باروري اقتصاد و رقابت را فراهم مي ساخت . رفاه اجتماعي نيز به نوبه خود موجب تقويت همكاري و بالا رفتن سطح هزينه هاي عمومي مي شد . از اين رو كارآيي برنامه آموزش ابتدايي در آن بود كه بتواند با امور مربوط به زندگي دانش آموزان ارتباط داشته باشند و او را در فراگرفتن مهارت ها و دانشي كه زندگي روزمره اش را بهبود بخشد ياري دهد و توانايي كاري او را براي شغل آينده اش بالا برد . بنابراين انگيزه كارآيي اجتماعي به خوبي مي توانست موجب

بهسازي نظام آموزشي ابتدايي گردد . و آن هم به نوبه خود مي توانست كارايي بيشتر اجتماعي را به همراه داشته باشد . پاره اي اوقات ترغيب طرفداران كارآيي اجتماعي به اين كه بهبود سلامت و تغذيه كودكان از طريق بهداشت مدارس و خدمات غذايي موجب پيشرفت تحصيل آنان مي شود كار مشكلي نبود . به علاوه آنان را به ادامه تحصيل تشويق مي كرد و سطح كارآيي نظام آموزش ابتدايي را بالا مي برد .
توفق طبقه متوسط اجتماعي با تمايل به مدون ساختن برنامه مدارس ابتدايي همراه بود . اهداف اصلي آموزش عبارت بودند از :
آموزش بهداشت ، تسلط در مهارت هاي خواندن ، نوشتن و حساب كردن ، زندگي سالم خانوادگي شهروندي ، استفاده درست از اوقات فراغت و اخلاق .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید