بخشی از مقاله

 

مقدمه

 

از اوایل دههی 1990، مقولهی قدرت نرم توسط جوزف نای در گفتمان لیبرالیستی مطرح شد. به عقیدهی وی قدرت نرم، توان ایجاد جذابیت برای رسیدن به نتایج دلخواه، بدون تهدید و تشویق آشکار و ملموس است. بر این پایه مهمترین عنصر قدرت نرم، توان ایجاد جذابیت است، جذابیتهایی که در بازتاب ارزشهای انساندوستانه در فرهنگ، سیاست، و اقتصاد نهفته است.

 

ایده قدرت نرم با تمرکز بر نامحسوس بودن و متقاعد کردن و جاذبهای که مشتاقانه بهنظر میرسد، متفاوت از قدرت سخت است اما هنوز چینش و نظم برونداد و خروجی قدرت نرم در یک تجزیه و تحلیل منطقی و قاعدهمند مشکل است(.(Hayden,2012:28 قدرت نرم توانایی شکل دادن به ترجیحات دیگران است(نای،.(110: 1386 باید توجه داشت که مهمترین ارزش انساندوستانهی جهانشمول »عدل« است که رعایت آن، کلیهی ارزشهای جهانشمول در چارچوب حقوق بشر را در برمیگیرد، و این در حالی است که در اسلام، جایگاه »عدل« در ردیف اصول دین قرار دارد، دینی که دیانت و سیاست آن مکمل هم هستند، پس »عدالت« ارزشی زیربنایی در اسلام سیاسی است، ارزشی که نه در محوریت فرد، که در محوریت وحدانیت پروردگار قرار میگیرد، پس خروجیهای قدرت نرم اسلامی، متفاوت از قدرت نرم غربی است، تفاوتی که فهم آن نیازمند بررسی قدرت نرم در اسلام میباشد، و بهترین شاخص بررسی قدرت نرم اسلامی، اندیشهی سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) است.

 

مؤلفههایی همانند جذابیت، مشروعیت، حقانیت، مقبولیت، الگوسازی و ... شاخصهای قدرت نرم است؛ این شاخصها بازتاب مؤلفههای مدیریتی همچون دعوت، تبلیغ، نفوذ، تکریم انسانیت، حقوق بشر، آزادی، عدالت، کمکهای بشردوستانه، و ... است که از حوزهی سیاسی وارد حوزهی اجتماعی میشود.

 

 

 

.1 قدرت نرم در اهداف حکومت اسلامی

 

اصول اخلاقی بهعنوان یک اصل لایتغیر در اهداف حکومت اسلامی پذیرفته شده است که این امر موجب برجسته شدن وجه نرمافزاری در اهداف حکومت اسلامی است. بازتاب رفتار سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در تطبیق با اهداف حکومت، مهمترین سند گویای فلسفهی قدرت در حکومت اسلامی است. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمایند:

 

...خدایا تو میدانی که جنگ و درگیری ما، برای بهدست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه میخواستیم نشانههای حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم، و در سرزمینهای تو اصلاح را ظاهر کنیم...(نهجالبلاغه،خ.(175 :131

 

با توجه به فرمایشات امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) هدف غایی حکومت اسلامی، توازن حقوق در راستای اشاعهی عدالت اجتماعی است که این هدف، تأمین کنندهی منافع ملی و جهانی اسلام در راستای برقراری صلح و امنیت جهانی است. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در راستای نیل به اهداف، ایدئولوژی ظلم ستیزی و دفاع از مظلوم را در دستور کار قرار میدهند که این ایدئولوژی در راهبرد مدیریتی مساوات بشر در برخورداری عادلانه از حقوق قابل تحقق است.

 

امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) شخصیت رهبران را در بروندادهای سیاسی مؤثر قلمداد میکنند، لذا شخصیت رهبران باید مطابق با اهداف سیاست باشد. اگر هدف سیاسی برپایی حقوق و اجرای عدالت است شخصیت رهبر باید نماد حقمحوری و عدالتگستری باشد در غیر اینصورت جایگاه قدرت، محل انشعاب ظلم و ستم و ناحقی میشود و ماهیت ارزشی اهداف در جایگاه گفتاری و

 

3

 

 

ذهنی راکد میماند. پیامدهای رفتار سیاسی در اسلام عصارهای از اصول عقیدتیسیاسی است و همین امر موجب تطبیق روش و محتوای سیاستها با پیامهای ارزشی میشود. مورگنتا میگوید:

 

فرد ممکن است بگوید، »بگذار عدالت، حتی به بهای هلاکت جهانیان اجرا شود«، اما دولت حق ندارد به نام کسانی که تحت حمایت آن هستند چنین چیزی را عنوان کند...دولت حق ندارد اجازه دهد قباحت اخلاقی عملی چون تجاوز به حریم آزادی، راه رفتار سیاسی موفق را که خود ملهم از اصل بقای ملی است، سد کند. اخلاق سیاسی بدون دوراندیشی و حزم وجود ندارد(مورگنتا، .(19 :1389

 

حزم و دوراندیشی رفتار سیاسی برترین فضیلت است اما توجیه تجاوز به حریم آزادی در قاعدهی بقا، کوتهاندیشی سیاسی است. قاعدهی بقا در فقدان اصول اخلاقی، به مسیر فنای امپراتوریهای روم و هخامنشیان و یا اتریش و عثمانی ختم میشود. دولت حق ندارد جهانیان را فدای بقای انحصارگرایی و منفعتمحوری خود کند. قاعدهی بقای دولت، با پشتوانهی وحدت ملت استمرار مییابد، و وحدت ملت در عدالتگستری دولت بازتولید میشود. نای میگوید:

 

اما فقدان یک اخلاق جنگی غالب در دموکراسیهای مدرن نشان میدهد که استفاده از زور نیازمند توجیه اخلاقی استادانه برای تضمین حمایت عمومی است؛ مگر اینکه پای بقای حکومت در میان باشد(.(Nye,2004:19

 

نای حتی توجیه استادانهی استفاده از زور را از قاعدهی بقا مستثنی میکند و قاعدهی بقا را بر هنر تصنعی لفاظیها و تصویرسازیهای قدرت نرم الویت میدهد، یعنی توسل به حاکمیت قوانین جنگل در عصر اطلاعات با مجوز قاعدهی بقا نهادینه است.

 

چشماندازهای ملی و جهانی اسلام که دارای بار ارزشی عام هستند و بر مبنای اصول اخلاقی و بشردوستانه استوار است، ثابت و لایتغیر است؛ بهگونهای که حتی اصل خودیاری و بقا، مجوز هنجارشکنی در ناحقی و بیعدالتی نیست. امیرالمؤمنین علی(علیه-السلام) ایدهی بقای حکومت اسلامی را نه در هنجارشکنیها و تجاوز و تهاجمهای اصل خودیاری، که در حقمحوری و عدالت-گستریهای اصل وحدتگرایی ارائه میدهند، اصلی که ماهیت آنارشیک نظام بینالملل را به سمت نظم و امنیت سوق میدهد. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرمایند:

 

پس آنگاه که در زندگی گذشتگان مطالعه و اندیشه میکنید، عهدهدار چیزی باشید که عامل عزت آنان بود، و دشمنان را از سر راهشان برداشت، و سلامت و عافیت زندگی آنان را فراهم کرد، و نعمتهای فراوان را در اختیارشان گذاشت، و کرامت و شخصیت به آنان بخشید، که از تفرقه و جدایی اجتناب کردند، و بر وحدت و همدلی همت گماشتند...(نهجالبلاغه، خ.(281 :192

 

عدالتگستری و وحدتگرایی بهعنوان پایههای اقتدار و قدرت حکومت اسلامی، لازم و ملزوم یکدیگرند. عدالت گسترده نمی-شود جز در وحدت، و وحدت دوام نیابد جز در عدالت. بر این اساس، بنیاد و اصول اهداف حکومتی اسلام در سطح ملی و جهانی، بر بنای قدرت نرم استوار شده است.

 

 

 

 

 

 

.2 مدیریت قدرت نرم در انزوای سیاسی امام علی(علیهالسلام)

 

 

4

 

 

امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) بعد از رحلت پیامبر(صلیااللهعلیهوآله) با توجه به شرایط مکانی و زمانی، مدت بیستوپنج سال را در انزوای سیاسی گذراندند، و این در حالی است که شاخصهای قدرت نرم در سیاست انزوای ایشان بعد از گذشت هزار و چهارصد سال، هنوز هم نمایان است؛ حقانیت، جذابیت، مشروعیت، مقبولیت، رضایت، اعتبار، و اعتماد نسبت به سیاست انزوای امام علی(علیهالسلام) در گلوگاه تاریخ حبس نشد و فرای زمان و مکان در حرکت است. لذا بررسی مؤلفههای مدیریت قدرت نرم در انزوای سیاسی امام علی(علیهالسلام) ضرورت مییابد.

 

هنگامیکه پیامبر(صلیااللهعلیهوآله) رحلت فرمود و امام علی(علیهالسلام) به غسل و دفن آن حضرت مشغول بود، با ابوبکر به خلافت بیعت شد. در این هنگام زبیر و ابوسفیان و گروهی از مهاجران، با عباس و امام علی(علیهالسلام) برای تبادل نظر و گفتوگو، خلوت کردند. آنان سخنانی گفتند که لازمهی آن تهییج و قیام مردم بود. امام علی(علیهالسلام) فرمود:

 

صبر اصل بردباری است، و پرهیزگاری دین است، و محمد(صلیااللهعلیهوآله) حجت است، و راه، راست و مستقیم است(ابن ابی-الحدید،1375،ج100-101 :1 و1378،ج.(218-219 :1 ای مردم! امواج فتنهها را با کشتیهای نجات، در هم بشکنید، و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید، و تاجهای فخر و برتریجویی را بر زمین نهید. رستگار شد آنکس که با یاران به پاخاست، یا کنارهگیری نمود و مردم را آسوده گذاشت. اینگونه زمامداری، چون آبی بد مزه و لقمهای گلوگیر است...(نهجالبلاغه،خ.(33 :5

 

حزم و دوراندیشی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در حفاظت از بقای امت اسلامی، موجب شد تا ایشان از امتیازات کوتاهمدت سیاسی به نفع منافع ثابت کشور هزینهفایده کنند و با پذیرفتن انزوای سیاسی، مانع از ایجاد هرگونه شکاف و تفرقهی داخلی شوند. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) جهت بقای حکومت اسلامی، راهبرد بلند مدت وحدتگرایی را ضمیمهی اهداف ملی و جهانی اسلام در تئوری اشاعهی عدالت اجتماعی میکنند، یعنی قاعدهی بقا بهعنوان تنها مجوز هنجارشکنی نظام بینالملل، در اسلام نمادی از صلح و امنیت است. اگر امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) از صلح و امنیت ملی و جهانی سخن میگوید، تحت هر شرایطی رفتارهای سیاسی را بر محوریت اصول اخلاقی تطبیق میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید