بخشی از مقاله
210340
مقدمه
در بررسی عملکردهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) غلبهی واژهی زیبای »حق« نمایان میشود، واژهای که در مقام عمل صیقل داده شد و جلا یافت؛ در محدودیتها و فشارهای سیاسی حاد، رنگ نباخت، و با وجود تنگناهای فراوان گسترانده شد. در دنیای کنونی که تئوریهای مطروحه در جستوجوی صلح، با شکست مواجه میشوند و به بنبست میخورند، قلب تپندهی تئوری »توازن حقوق« حکومت علوی، امواجی فرا زمان و فرا مکان ایجاد کرده و کهنگی و فرسودگی آنرا نشاید. آنچه موجب ماندگاری حقانیت و جذابیت سیاستهای امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در اذهان و قلوب مردمان شد نه امواج تبلیغات در شبکههای سایبری، که امواج عدالتگستری در وادی »توازن حقوق« بود.
بررسی وقایع و رویدادهای سیاسی از منظر تئوری توازن حقوق امیرالمؤمنین علی(ع) قدرت در تمام وجوه آنرا به ابزاری جهت نیل به اهداف عدالتگستری تبدیل میکند؛ بهعبارتی قدرت در اندیشهی امام علی(ع) فقط و فقط در چارچوب توازن حقوق مشروعیت مییابد که این امر یکی از اصول بنیادین انتشار و انسجام جذابیت قدرت سیاسی فرای محدودیتهای زمانی و مکانی است.
وحدتگرایی، صلحگرایی، عدالتگستری، دموکراسی و مردمسالاری دینی، برابری و مساوات بشر، و ... مؤلفههای مدیریت قدرت نرم در اندیشهی امام علی(ع) هستند که بازتاب این مؤلفهها در سطح اجتماع، شاخصهای قدرت نرم مثل جذابیت، حقانیت، مقبولیت، مشروعیت، اعتبار، و ... است.
.1 جایگاه عدالت در قدرت نرم و تأثیرگذاری آن
مشهور است که دولتی پایدار میماند که اقامهی عدل کند و در رفتار خود با مردم، جانب انصاف بدارد. قاعدهای را که مردم با عدالت و انصاف منطبق ندانند هیچگاه به رغبت اجرا نمیکنند و برای فرار از این بیعدالتی به انواع وسایل دست میزنند. پس دولت برای حفظ نظام عمومی و ایجاد آرامش اجتماعی، ناگزیر است که تا حد امکان، قواعد حقوقی را با عدالتی که نزد مردم، محترم است سازگار کند. انسان طالب اجرای عدالت است، یا دست کم وانمود میکند که چنین شوقی را در دل دارد. قواعد حقوق نیز تمایل به اقامهی عدل دارد و بر همین مبنا همه را در پیشگاه قانون، برابر میداند. با وجود این، در جستوجوی این گمگشته نزاعها برمیخیزد و ستیزها رخ میدهد، چندان که ظلمها میکنند تا اثبات نمایند که منشی عادلانه دارند(کاتوزیان،.(67 :1384 نای میگوید:
مجادلهی همیشگی برای مشروعیت، نشان از اهمیت قدرت نرم دارد. اخلاقیات نیز میتواند یک قدرت واقعی باشد. تأثیر اولیه-ی جنگ عراق، بر نظرات جهان اسلام کاملاً منفی بود...در اروپا نیز نظرسنجیها نشان میداد که مسیری که ایالات متحده در جنگ با عراق طی کرده بود، جریان همدلی و احساس همدردی که پس از اتفاقات 11 سپتامبر در این کشور به وجود آمده بود، را از بین برد(.(Nye,2004:28-29
اخلاقیاتی که نای آنرا بهعنوان یک قدرت واقعی معرفی میکند، زیربنای اعتقادی دارد که در تبدیل به رفتار قدرت، بازتابی از عدالت اجتماعی است. قدرتی که فاقد اخلاقیات است، تا جایی توان اجرای عادلانهی حقوق را دارد که منافعاش متضرر نشود. آن-گاه که منفعتمحوری در میان باشد، قدرت سیاسی بهعنوان برترین قدرت در ضمانت اجرای عادلانهی حقوق، به سمت انحصارگرایی تغییر کاربرد میدهد و اولین عامل نامتوازن ساختن حقوق میشود. اگر آمریکا از طرفی به اشاعهی کارویژهی اجرای
3
عدالت، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر میپردازد و از طرف دیگر نقض حقوق بشر را در دستورکار قرار میدهد، فقط و فقط به این دلیل است که مدیریت سیاسی در خلأ اخلاقیات شکل میگیرد.
ارزشهای عام جهانشمول در امواج سایبری، نمایی ذهنی از درک واقعیتهای زیبای خلقت است که در تابلوی نقاشی به-تصویر کشیده شده است و فاقد هویت ارزشی میباشد. آنچه موجب هویتبخشی به ارزشها میشود کردار است؛ و آنچه موجب جذابیت عملکردهای ارزشی میشود عدالت است؛ و آنچه عملکردهای ارزشی عادلانه را جاویدان میسازد مطلق بودن عدالت است. نای میگوید:
از آنجا که جذابیت قدرت نرم بر پایهی ارزشهای مشترک و عدالت است و وظیفهی دیگران، مشارکت در سیاستهایی است که با این ارزشهای مشترک سازگار باشد، لذا مشورتهای چندجانبه در مقایسه با تأکید یکجانبهی صرف بر ارزشها، احتمال بیشتری دارد تا قدرت نرم را بهوجود آورد(نای،.(130 : 1389 قدرت سخت و قدرت نرم گاهی یکدیگر را تقویت و گاهی تضعیف میکنند. تشخیص اینکه آنها در موقعیتهای مختلف، چطور متقابلاً بر یکدیگر تأثیر میگذارند مهم است. اگر ما مجبور باشیم که در سیاستهای جهانی بین قدرت نظامی و قدرت نرم یکی را انتخاب کنیم قدرت نظامی را انتخاب میکردیم. اما بهترین پیشنهاد برای داشتن هم قدرت سخت و هم قدرت نرم، قدرت هوشمند است(.(Nye,2011:24
رکود گفتاری مشورتهای چندجانبه در ارزشهای مشترک، همانقدر در جذابیت قدرت نرم بیحاصل خواهد بود که تأکید یکجانبه بر ارزشها؛ ارتقای سطح عملکردی مشورتهای چندجانبه در ارزشهای مشترک، جذابیت قدرت نرم را پیریزی میکند و تداوم عملکردهای ارزشی عادلانه و مطلق، موجبات استحکام پایههای جذابیت قدرت نرم را فراهم خواهد کرد. مدیریت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) ارزشهای عام جهانشمول را در فرایند تبدیل به رفتار قدرت به سمت عدالتگستری اجتماعی سوق دادند بهگونهای که فراگیری این عدالت حتی شامل جبههی دشمن نیز میشد. در ادامه، نمایی از جذابیت عملکردهای سیاسی امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) به اختصار مورد بررسی قرار میگیرد.
در جنگ صفین، بعد از اینکه عهدنامهی صلح تا روشن شدن نتایج حکمیت، بین معاویه و امام علی(علیهالسلام) به امضا رسید، گروهی از سپاهیان امام علی(علیهالسلام) که به خوارج معروف شدند، نزد ایشان آمدند و با تهدید و اجبار از امام علی(علیهالسلام) خواستند که تعهدات عهدنامه را نقض کند و اعلان جنگ با معاویه را صادر کند. امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) فرمودند:
وای برشما! آیا پس از رضایت و عهد و پیمان برگردیم؟ مگر خداوند متعال نفرموده است »چون با خدا عهدی بستید، وفا کنید، و هرگز پیمانها و سوگندهایی را که استوار شده است مشکنید، و حال آنکه خداوند را بر خود کفیل قرار دادهاید)«ابن ابیالحدید،1375،ج352-353 :1 و 1378،ج.(237-238 :2
فرهنگ دستهای از ارزشها و اعمال است که به یک جامعه معنا میبخشد. فرهنگ نمودهای زیادی دارد. وقتی فرهنگ یک کشور ارزشهای جهانی را شامل شود و بنیاد سیاستهایش را ازشها و علایق مشترک تشکیل دهد، احتمال اینکه نتایج مطلوب بهدست آید افزایش مییابد زیرا چنین فرهنگی بین جاذبه و وظیفه رابطه ایجاد میکند(.(Nye,2008:12
قواعد آمره در رأس قواعد حقوق بینالملل قرار گرفته و طبق کنوانسیون 1969 حقوق معاهدات، قواعدی خدشه ناپذیر می-باشند مگر بهواسطهی جایگزینی قواعدی دیگر. با توجه به شخصیت حقوقی سازمانهای بینالمللی، این موجودیتها در قبال اعمال خود مسئول میباشند. همانگونه که »انجمن حقوق بینالملل« در گزارش نهایی خود در خصوص »مسئولیت سازمانهای بینالمللی« متذکر شده است، این سازمانها در فعالیتهای خود ملزم به رعایت حقوق بشر و حقوق بشردوستانه میباشند و
4
خصلت خدشهناپذیر بودن قواعد آمره سبب میگردد که سازمانهای بینالمللی از جمله شورای امنیت از آنها تبعیت کنند و مسئولیت بینالمللی سازمانهای بینالمللی نه به این جهت است که آنها قواعد را نقض کردهاند بلکه به این دلیل است که اقدامات آنها اساساً »غیر قانونی« بوده است(موسیزاده،.(233 : 1389
اصل وفای به عهد، بهعنوان اولین اصل قواعد آمره، توسط جامعهی بینالمللی پذیرفته و به رسمیت شناخته شده است. رعایت این اصل، عملکردهای سیاسی را قانونی و مسئولانه جلوه میدهد. مدیریت هوشمند امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) در هزار و چهارصد سال پیش و در بحرانیترین شرایط سیاسی، هویت عینی اصل وفای به عهد را از دریچهی عملکردهای سیاسی نمایان کردند و جان خود را سپر حفاظت از این اصل جهانشمول قرار دادند؛ و این در حالی است که ایالات متحده پس از باجگیری امتیاز حق وتو در شورای امنیت و متعهد شدن نسبت به اصول سازمان ملل متحد، در قرن بیستویکم با یکجانبهگرایی، اصل وفای به عهد را به فراموشی سپرد، اصل منع تجاوز را نقض کرد، اصل منع کشتار جمعی را توجیه کرد، و اصل منع جنایات جنگی را نادیده گرفت با عملیاتی کردن دستورالعمل مدیریتی که از تجویز دموکراسی آمریکایی در راستای منع سلاحهای کشتار جمعی شروع شد و به آزادی و حقوق بشر آمریکایی در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو ختم شد. نای میگوید: