بخشی از پاورپوینت
--- پاورپوینت شامل تصاویر میباشد ----
اسلاید 1 :
يكی نبود
يكی بود ...
در روزگاران قديم
درخت سيب تنومندي بود ...
با ...
اسلاید 2 :
این پسر بچه ...
خیلی دوست داشت
با اين درخت سيب مدام بازي كند ...
از تنه اش بالا رود
از سيبهايش بچيند و بخورد
و در سايه اش بخوابد
اسلاید 3 :
زمان گذشت ...
پسر بچه
بزرگتر شد و به درخت بي اعتنا
ديگر دوست نداشت با او بازي كند
....
....
....
اما روزي دوباره به سراغ درخت آمد
اسلاید 4 :
درخت سيب
به پسر گفت :
« های ...
بيا و با من
بازي كن... »
اسلاید 5 :
پسر جواب داد :
« من كه ديگر بچه نيستم
كه بخواهم با درخت سيب
بازي كنم....»
« به دنبال سرگرمي هائی
بهتر هستم
و براي خريدن آنها
پول لازم دارم . »
اسلاید 6 :
درخت گفت:
« پول ندارم من
ولي تو مي تواني
سيب هاي مرا بچيني
بفروشي
و پول بدست آوري. »
اسلاید 7 :
پسر تمام سيب های درخت را چيد و رفت
سيبها را فروخت و آنچه را که نياز داشت خريد
و ........
..
درخت را باز فراموش کرد ...
و پيشش نيامد..
و درخت دوباره غمگين شد...
..
اسلاید 8 :
مدتها گذشت و پسر مبدل به مرد جوانی شد
و با اضطراب سراغ درخت آمد ...
اسلاید 9 :
پسر ( مرد جوان )
جواب داد :
« فرصت کافی ندارم...
باید برای خانواده ام تلاش کنم..
باید برایشان خانه ای بسازم ...
نیاز به سرمایه دارم ...»
اسلاید 10 :
درخت گفت :
« سرمایه ای برای کمک ندارم ...
تو می توانی با شاخه هایم
و تنه ام ...
برای خودت خانه بسازی ... »