بخشی از مقاله
بذل مهریه
مقدمه
مهریه در صورت عندالمطالبه بودن برای زن حق حبس ایجاد می کند بدین معنا که زن در صورت عدم پرداخت مهریه از سوی مرد، می تواند حکم حبس برای همسرش بگیرد .
اما در صورتی که مهریه عندالاستطاعه باشد راهی برای زن به منظور گرفتن حق خود از مرد باقی نمی ماند. از اشکالات مهریه عندالاستطاعه لازم الاجرا نبودن آن است زیرا در صورت عدم پرداخت مهریه از سوی مرد، زن باید استطاعت مالی مرد را ثابت کند، در غیر این صورت نمی تواند حق مهریه خود را دریافت کند. اما در صورتی که زن مهریه عندالمطالبه را در سند ازدواج انتخاب کرده باشد، به راحتی می تواند حق خود را از مرد طلب کند. از دیگر اشکالات مهریه عندالاستطاعه را مجهول بودن زمان مدت قرارداد است ، زمانی که قراردادی زمانش مجهول باشد، نتیجه اش بطلان قرارداد است و در این صورت زن نمی تواند به حق مهریه اش دست یابد. اصولا شروط مجهول باطل است و چون مهریه عندالاستطاعه زمان مشخصی برای پرداخت ندارد، عملا شرط مجهول و باطل است و در این صورت باید زن به سراغ مهرالمثل برود. از دیگر اشکالات مهریه عند الاستطاعه این است که قانون گذار آن را نمی شناسد. مهریه عندالمطالبه مدت روشن و معینی دارد و در قانون شناخته شده است، در صورت عندالمطالبه بودن مهریه، قاضی می تواند در تسریع حکم آن اقدام کرده و حتی مهریه را بصورت اقساط برای زن مطالبه کند. مهریه عند الاستطاعه برای قاضی مجهول بوده و همه فروض برای آن پیش بینی نشده است. به عنوان مثال در زمان فوت همسر یا هنگام طلاق، قانون فروضی را برای آن پیش بینی نکرده و تنها در صورتی زن به حق مهریه خود می رسد که بتواند استطاعت مالی مرد را ثابت کند. بر این اساس، در اختلافات و مناقشاتی که بین زوجین پیش می آید در صورت مهریه عندالاستطاعه قاضی نمی تواند تصمیم بگیرد. اشکال دیگر این قانون این است که به محض انعقاد عقد بین زوجین مهریه به ملکیت زوجه در نمی آید اما در مهریه عندالمطالبه به محض انعقاد عقد، مهریه به ملکیت زوجه می رسد. در شرایط فعلی که مهریه عندالمطالبه است مهریه ها از سوی برخی همسران پرداخت نمی شود، در قضیه مهریه عندالاستطاعه قضیه لاینحل باقی می ماند
طبق مواد قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران هر انسان اعم از زن و مرد از اهلیت تمتع برخوردار است یعنی می تواند دارای حق شود از جمله این حقوق آن است که میتواند مالک مال شود و هرگونه تصرفی را در امور مالی خود بنماید مگر آنکه دیوانه، سفیه و یا غیر رشید باشد و از این جهت هیچ تفاوتی بین زن و مرد نمی باشد از جمله این حقوق مالی مهریه است که عبارت از مالی است که مرد هنگام ازدواج با زن به او می دهد. در حقوق ایران غیر از ارث دو منبع مالی برای زن وجود دارد که عبارتند از:
1-مهر
2-نفقه که سعی می شود به اختصار منابع و احکام حقوقی مهر بیان گردد.
تعریف مهر
مهر مالی است که به هنگام عقد نکاح برای ضوابط شرع و رسم و عادت از طرف مرد به زن پرداخت می گردد و صداق- صداقیه، کابین و فرض هم نامیده می شود. مهر عندالمطالبه است یعنی به محض انعقاد عقد نکاح زوجه مالک مهر می شود و این مالکیت نسبت به نصف مهر مستقر و در نیمی دیگر متزلزل است.
انواع مهر
مهر انواع مختلف دارد که عبارتند از:
1-مهر السنه(مهر محمدی)
2-مهر المسمی
3-مهر المثل
4-مهر المتعه
1. مهر السنه یا مهر محمدی، مهری است که پیامبر اسلام(ص) برای حضرت فاطمه(ع) مقرر کردند و آن عبارت از دویست و شصت و دو مثقال و نیم پول نقره مسکوک است.
2. مهر المسمی، عبارت از میزان مالی است که به عنوان مهر در عقد نکاح ذکر می گردد و مورد توافق زوجین است.
3. مهر المثل، در عقد نکاح می توان مهر تعیین نکرد و زوجین می توانند پس از وقوع عقد با توافق مهر تعیین نمایند، حال اگر قبل از تراضی برای تعیین مهر نزدیکی شود زوجه مستحق مهرالمثل است و مهرالمثل عبارت از مالی است که بادر نظر گرفتن وضع خانوادگی و حال اقران و نزدیکان زوجه تعیین می گردد.
4. مهرالمتعه، چنانچه در عقد نکاح مهر تعیین نشود و زوج مصمم باشد که زوجه را قبل از نزدیکی طلاق دهد مقداری را به عنوان مهر تعیین و به زوجه پرداخت میکند و این مبلغ بستگی به وضعیت مالی زوج دارد. بنابراین تعیین میزان مهرالمثل به وضع خانوادگی زوجه و مهرالمتعه به وضعیت مالی زوج بستگی دارد.
شرایط مهر
مهر باید واجد شرایط زیر باشد:
1- مهر باید ارزش مالی داشته باشد بنابراین آنچه را که فاقد ارزش مالی باشد نمی توان بعنوان مهریه تعیین نمود.
2- از نظر شرع و قانون نقل و انتقال و معامله باشد لذا نمی توان مشروبات الکلی یا حیوانات حرام گوشت مانند خوک را بعنوان مهریه تعیین نمود.
3- زوج مالی را می تواند مهر قرار دهد که خود مالک آن باشد بنابراین اموال عمومی یا مال موقوفه را نمی توان مهر قرار داد.
4- ضرورتی ندارد که مهر حتماً عین معین باشد بلکه انجام عمل یا حرفه آموزی یا تدریس هم می تواند مهریه باشد مثل آموختن رایانه به زوجه می تواند موضوع مهر باشد.
مهر در نکاح دائم و نکاح منقطع
در عقد نکاح دائم می توان مهر تعیین نکرد یا پس از وقوع عقد بر میزان مهر توافق نمود و عدم تعیین مهر در عقد نکاح دائم موجب بطلان عقد نخواهد بود ولی در عقد نکاح منقطع مبنای وقوع عقد تعیین مهرمی باشد و عدم ذکر مهر در نکاح منقطع موجب بطلان آن خواهد بود.
چگونگی محاسبه مهر
چنانچه مهریه وجه نقد باشد و زوجین هنگام وقوع عقد برای وصول آن به ترتیب خاصی توافق نکرده باشند، به ترتیب زیر عمل می گردد:
توسط شاخص بهای سال قبل تقسیم بر متوسط شاخص بهای سال وقوع عقد نتیجه بدست آمده ضربدر مبلغ مهریه منمدرج در عقدنامه توضیح آنکه در صورت فوت زوج که مهریه باید از ترکه وی پرداخت گردد مبنای محاسبه تاریخ فوت خواهد بود.
ضمناً شاخص بهای سالهای قبل و سال قبل از وصول از طرف بانک مرکزی تهیه و در اختیار قوه قضائیه گذاشته می شود و فهرست این شاخص ها به ادارات ثبت و دادگاه ها ارسال می گردد و مبنای محاسبه قرار می گیرد. مبلغ مندرج در عقدنامه * شاخص بهای سال قبل/شاخص بهای سال وقوع عقد توضیح آنکه اجرای صیغه طلاق و ثبت آن منوط به تادیه حقوق شرعی و قانونی زوجه(اعم از مهریه و..) به صورت نقد می باشد مگر در طلاق خلع و مبادرت(1) و یا رضایت زوجه یا صدور حکم قطعی اعسار زوج.
طریق وصول مهر
مهریه به دو طریق از طرف زوجه قابل وصول می باشد:
1- از طریق مراجعه به دادگستری.
2- وصول از طریق اجرای ثبت اسناد
3- وصول مهریه از طریق دادگاه
دعوی مطروحه دعوی مالی است یعنی باید با توجه به میزان مبلغ مهر مورد مطالبه تمبر قانونی ابطال نمود و ضمناً این دعوی در دادگاه خانواده قابل طرح است و تابع تشریفات دادگاه خانواده می باشد.
2- وصول مهریه از طریق اجرای ثبت
چنانچه عقدنام رسمی باشد مهریه از طریق اجرای ثبت نیز قابل وصول است بدین توضیح که زوجه به دفترخانه ای که ازدواج در آن واقع و به ثبت رسیده است رجوع و تقاضای وصول مهریه خود را می نماید از طرف دفترخانه مواتب به زوج ابلاغ چنانچه زوج حاضر به پرداخت مهریه نباشد زوجه تقاضای اجرای مفاد سند ازدواج خود را در خصوص مهریه می نماید و چنانچه از طرف زوجه مالی از زوج معرفی گردد که جزء مستثنیات نباشد مال تعرفه شده از طرف اجرای ثبت به نفع زوجه توقیف می گردد و چنانچه زوج فاقد مال بوده و لکن کارمند دولت باشد با تقاضای زوجه یک سوم حقوق وی تا پرداخت کل مهریه بنفع زوجه پرداخت می گردد.
آیا ورثه زوجه حق تقاضای مهریه را از ورثه زوج دارند؟
مهریه نیز مانند سایر حقوق مالی قابل نقل و انتقال قهری به ورثه است بنابراین در فرض سوال مطالبه مهریه به عنوان قسمتی از اموال به جامانده از سوی ورثه زوجه به طرفیت ورثه زوج که اموال به جامانده را قبول نموده اند در حدود اموال مزبور و به اندازه سهم آنان بلااشکال است.
زوجه نیمی از مهریه خود را بخشیده و طلاق گرفته است آیا می تواند مابقی مهریه خود را به نرخ روز مطالبه نماید علیرغم اینکه تصویب قانون مطالبه مهریه به نرخ روز بعد از تاریخ حکم طلاق بوده است؟
با توجه به اینکه نصف مهریه بر عهده زوج باقی مانده و اکنون زوجه مهریه را مطالبه می نماید ارزیابی مهریه براساس نرخ روز ضروری است.
آیا زوجه پس از فوت زوج می تواند از ورثه تقاضای اجرت المثل نماید؟
مطالبه اجرت المثل به موجب مفاد قسمت آخر ماده واحده(قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 1371) منوط به وقوع طلاق آن هم به درخواست زوج و اینکه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زوجه از ایفای وظایف همسری وسوء رفتار نباشد قابل وصول است بنابر این چنانچه طلاقی صورت نپذیرفته مطالبه اجرت المثل مورد ندارد.
مهریه زوجه تعدادی سکه بهار آزادی با تعیین ارزش ریالی است که در سند ازدواج قید گردیده، حال چنانچه زوجه درخواست مهریه خود را به نرخ روز نماید چه می توان کرد؟
از تعیین تعدادی سکه بهار آزادی استنباط می گردد که در تعیین مهر سکه بهار آزادی مدنظر بوده است نه معادل ارزش مالی آن لذا چنانچه زوجه تقاضای مهریه خود را بنماید باید عین همان تعداد سکه به زوجه رد گردد و در صورت عدم امکان قیمت روز باید پرداخت شود.
مواد قانونی
مواد 1133 به بعد قانونی مدنی، قانون حمایت خانواده مصوب 1353، قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 1371 مجمع تشخیص مصلحت نظام، قانون اختصاص تعدادی از دادگاه های موجود به موضوع اصل 21 قانون اساسی(دادگاه خانواده) مصوب 1376، آیین نامه اجرایی قانون الحاق یک تبصره به ماده 1082 قانون مدنی مصوب 1377 هیات وزیران
شناخت مهریه
مهریه در نظام حقوقی خانواده از جایگاه ویژهای برخوردار است و به عنوان یکی از حقوق مالی زن در جریان ازدواج، تاکنون کمتر مورد توجه منظرهای غیر حقوقی قرار گرفته است. سیرة قولی و عملی ائمه و بزرگان نیز همواره به این امر تاکید نموده و سبک بودن میزان آن را به عنوان یک هدیه از طرف مرد توصیه کردهاند؛ ولی در گذر زمان این نوع نگرش متحول شده و مهریه به¬طور بیرویه افزایش یافته و به یک مسأله اجتماعی تبدیل شده است. از اینرو بررسی همه جانبة آن به منظور ریشهیابی مسأله و ارائه راهحلهای ممکن ضروری است.
مهریه در لغت
در کتاب¬های فقهی افزون بر واژه مهریه، واژگان دیگری همانند؛ الصَداق، الصِداق، نحله، فریضه، کابین و ... به¬کار رفته است؛ ولی مهریه رایجترین واژهای است که در روایات و اصطلاحات فقها و میان مردم کاربرد دارد. در زبان انگلیسی از معادلهای
Price, Mahr, Dowry of Bride برای مهریه استفاده میشود.
در دایرةالمعارف اسلام برای تعریف مهریه آمده است: «مهر از کلمه عبری موهآر (mohar) و از ریشه سریانی مهرا (mahra) گرفته¬شده که به¬معنای هدیه عروس است. مهریه معانی متفاوتی دارد: از جمله قیمت خرید، مترادف با صداق به معنای محبت و دوستی و هدیهای که بهطور داوطلبانه از طرف داماد پرداخت میشود».
مرحوم دهخدا مهریه را به معنای کابین و دستپیمان دانسته است
مهریه در اصطلاح
مهریه در اصطلاح عبارت از چیزی است (مال معین یا چیزی که جایگزین مال باشد) که در زمان عقد نکاح از طرف مرد به زن داده می¬شود یا مرد، متعهد به پرداخت آن می¬شود. طبق تعریف دایرةالمعارف اسلام، مهریه در شرع اسلامی به معنای هدیهای است که داماد باید هنگام عقد ازدواج پرداخت آن را به عروس متعهد گردد.
فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم اسلامی، مهریه را هدیه¬ای میداند که مرد هنگام ازدواج به زن پرداخت میکند. این عمل بخشی از قرارداد ازدواج مسلمانان است و تحت هیچ شرایطی برگردانده نمیشود.
تاریخچه مهریه
آیا مهریه از احکام تأسیسی اسلام محسوب می شود با قبل از ظهور کتب اسلام هم رسم دادن مهریه به زنان رایج بوده است؟
آنچه از مطالعه تاریخی حقوق زن در ادوار گذشته معلوم می شود این است که مهریه از ابداعات حقوق اسلام نیست و قبل از آن نیز وجود داشته است. قدیمیترین قانونی که تاکنون شناخته شده، قانون حامورابی می باشد که در حدود 1700 سال قبل از میلاد مسیح تدوین شده است. قانون حامورابی شامل 282 ماده می باشد که 150 ماده آن به زبانها زنده ترجمه شده است. طبق مواد 138 و 139 قانون مزبور اگر زن عقیم بوده و طلاق داده شود، شوهر مکلف است که مهر و جهیزیه وی را تسلیم کند و در صورتی که زن مهر و جهیزیه نداشته باشد، پرداخت مقدار یک من نقره به او ضروری است. هرگاه زن مرتکب ترک خانواده یا اعمالی از قبیل آن شود، به لحاظ جرم ارتکابی، شوهر از تأدیه مهریه و جهیزیه معاف بوده است. نظر به مراتب فوق معلوم می شود که قانون حامورابی با وضع مواد خاصی درباره مهریه آن را از احکام عقد نکاح تلقی کرده است.
در ایران باستان نیز دختران را به محض رسیدن به سن بلوغ شوهر می دادند که از تولید مثل جلوگیری نشده باشد. پدر هم با شوهر دادن دختر خود کلیه حقوقی را که بر دختر و وظایفی را که در مقابل او داشت به شوهر انتقال می داد و در قبال این انتقال مبلغی پول یا مال غیر نقدی به صورت هدیه (مهریه) می گرفت. لکن اگر بعدا عیب مسلمی از قبیل نازا بودن در دختر دیده می شد، شوهر می توانست مبلغی را که داده است، استرداد کند و زن را هم طلاق گوید.
مهریه در یونان قدیم
در یونان قدیم شخصیت حقوقی زن کمتر مورد توجه بود، چنانکه مردان می توانستند زن خود را به دیگری ببخشند یا او را به دوست خود قرض دهند اما آنچه از کتب مربوطه برمی آید از جمله تشریفاتی که برای ازدواج در یونان قدیم صورت می گرفته این بوده است که پدر دختر، بدون اخذ مبلغی پول یا هدیه از طرف داماد با انتقال حقوق خود نسبت به دختر و در نتیجه با ازدواج وی موافقت نمی کرده.(2)
مهریه در حقوق زرتشتی
از نوشته های زرتشتی چنین برمی آید که مرد هنگامی که می خواست با دختری ازدواج کند، مکلف بوده است که علاوه بر مالی که به دختر می بخشیده مالی را نیز به پدر او تسلیم کند. از حقوق زرتشتی در خصوص مهر می توان نکات ذیل را استنباط کرد:
1ـ اقوام دختر هنگام نکاح او مقداری از مال خود را که مساوی با سهم الارث دختر از مال آنها بوده است، تسلیم وی می کردند.
2ـ شوهر یا اقوامش مقداری هدایا به دختر ونزدیکان او می دادند اما معلوم نیست که آیا اهداء اموال مزبور برای عقد نکاح ضروری بوده است یا خیر. ولی مسلم است که هنگام انحلال نکاح زن نمی توانسته اموالی را که متعلق به او بوده قبل از پرداخت قروض و یا سایر تعهدات شوهر استرداد کند، یعنی در واقع تعهدات شوهر درباره زن نیز مؤثر بوده است.
در حقوق زرتشتی زن می توانسته مهری را که شوهر به او داده یا تعهد به تسلیم آن کرده است به او ببخشد اما در صورتی که زن مهر را گرفته و بعدا عیبی از قبیل نازا بودن در او ملاحظه می شد، حق زن نسبت به مهر ساقط و شوهر مجاز در استرداد آن بوده است.(3)
مهریه در آیین یهود و مسیحیت
مهر اکنون نیز بین اسراییلیها از ارکان عقد نکاح به شمار می رود و کلیه فرق یهود نکاح بدون آن را باطل می دانند. در فرقه کاتولیک مهریه وجود ندارد، فرقه پروتستان تعیین صداق را الزامی نمی داند ولی با موافقت زوجین و والدین، آنها می توان صداق را تعیین و در نکاحنامه تصریح نمود.
مهریه در عربستان قبل از اسلام
در عربستان قبل از اسلام زن وضع خاصی داشت و نه تنها شخصیت و حقوقی برای او قائل نبودند بلکه اصولاً با وجودش مخالفت داشتند. به طوری که تاریخ حکایت دارد اعراب، داشتن دختر را ننگ تلقی می کردند و به وسایل مختلف او را از بین می بردند. در عربستان مهر متعلق به پدر بوده و دختر حقی به آن نداشته و چون پدر با ترویج دختر خود و گرفتن مهر او مال خود را زیاد می کرد، لذا دختر را نافجه می گفتند و تهنیت کسی که صاحب دختری می شد جمله (هنیئا لک النافجه) بود. اعراب در زمان جاهلیت از تزویج دختران خود بغیر از قبیله امتناع داشتند مگر در صورتی که داماد به پرداخت مهر زیادتری حاضر می شد که در این حالت پدر دختر، با ازدواج او موافقت می نمود. حتی در خود قبیله هم حق تقدم برای ازدواج با کسی بود که مهر بیشتری تسلیم می کرد.
در زمان جاهلیت رسم دیگری نیز بود که موجب محروم شدن زن مهر می شد. یکی از آنهارسم ارث زوجیت و یا نکاح میراثی بود. بدین صورت که اگر کسی می مرد وارثان افراد از قبیل فرزندان و برادران همان طوری که ثروت او را به ارث می بردند، همسر او را نیز به ارث می بردند و پسر یا برادر میت این حق را داشت که آن زن شوهر مرده را به تزویج دیگری درآورد و مهریه را هم خودش بگیرد و یا او را بدون مهر جدیدی و به موجب همان مهری که میت قبلاً پرداخته زن خود قرار دهد.
قرآن کریم رسماً ارث زوجیت را منسوخ کرد و فرمود: «یا ایها الذین امنوا لایحل لکم ان ترثو النساء کرهاً»: ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما روا نیست که زنان مورث خود را ارث ببرید در حالی که خود آن زنان تمایل ندارند که همسر شما باشند.
دیگر از انواع نکاح عجیب زمان جاهلیت نکاح ثغار است در این نکاح مهر جنبه مالی ندارد و به ولی دختر نیز چیزی داده نمی شود بلکه پدر یا برادر دختر در قبال تمتعی که از دختری می بردند حاضر می شدند که دختر یا خواهر خود را به تزویج پدر یا برادر آن دختر در آورند. بنابراین نکاح ثغار ازاقسام نکاح معاوضه به شمار می رفت. اسلام این رسم را منسوخ کرد. رسول اکرم در این مورد فرموده اند «لا ثغار فی الاسلام» نکاح ثغار در اسلام جایز نیست.
مهریه در حقوق اسلام
آنچه از مطالعه تاریخ حقوق زن در ادوار گذشته معلوم می شود این است که روز به روز وضعیت زن در اجتماعات مختلف بهتر شده و به مرور زمان و ظهور تمدن، زن امتیازات و حقوقی کسب نموده است.
پس از ظهور اسلام نیز وضعیت زن در ردیف سایر امور اجتماعی کاملاً تغییر یافت. قران کریم هر رسمی را که موجب تضییع مهر زنان می شد منسوخ کرد، از جمله آن که وقتی مردی نسبت به زنش دلسرد می شد، او را در مضیقه و شکنجه قرار می داد و هدفش این بود که با سختی دادن وی او را به طلاق راضی گرداند و تمام یا قسمتی از آنچه را که به عنوان مهر به او داده از او پس بگیرد. قران کریم در این باره می فرماید: «زنان را به خاطر این که چیزی از آنها بگیرید و قسمتی از مهری که به آنها داده اید جبران کنید، تحت مضیقه و شکنجه قرار ندهید.»
چون حقوق اسلام اهمیت فراوانی برای نکاح قائل بوده، احکام خاصی برای آن وضع کرد که یکی از مهمترین آن احکام مهر می باشد. پدید آمدن مهر نتیجه تدبیر ماهرانه ای استکه در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است. قرار دادن مهر برای زن ایجاد شخصیت می کند، به نوعی که می توان گفت ارزش معنوی مهر بیش از ارزش مادی آن است.
قانون مهر هماهنگی با طبیعت است، از این رو که نشانه و زمینه آن است که عشق از ناحیه مرد آغاز شده و زن پاسخگوی عشق اوست و مرد به احترام او هدیه ای نثاروی می کند و از این رو نباید قانون مهر که یک ماده ازیک اساسنامه کلی است و به دست طراح طبیعت تدوین شده، به نام تساوی حقوق زن و مرد ملغی گردد. در اسلام مسئله مهریه و پرداخت آن به قدری اهمیت دارد که اگر شوهر زنی، کافرشود و مهر زنش را نپردازد، دولت اسلامی او را موظف به پرداخت آن می کند و در صورت عدم قدرت از محل بیت المال به او می پردازد و نیز حاکم اسلامی بااستفاده از اختیارات خود می تواند به طلبکاری بگوید که از طلب خود صرف نظر نماید ولی نمی تواند زن را وادار کند که مهر خود را به شوهر خود ببخشد.
شکی نیست که مهریه موجبی برای دلگرمی زن در اداره کانون خانوادگی بوده و زمینه ای است جهت تأسیس آسایش فکری او. اما متأسفانه رسم غلطی را که اخیرا در جامعه شاهد آن هستیم و هیچ عامل بازدارنده ای نیز نتوانسته جلوی شتاب بیش از حد آن را بگیرد، ارقام نجومی مهریه می باشد که نه تنها باهدف تأسیس این نهاد سازگاری ندارد بلکه مقام زن را به گونه ای نمایان می کند که او کالایی است که در معرض فروش واقع شده و قیمتی برای آن در نظر گرفته می شود.
تاریخچه مهریه در ایران را نمی¬توان به¬طور کامل مورد مطالعه قرار داد، زیرا منابعی که از دوران قدیم به¬ دست ما رسیده، بسیار محدودند. برخی کتب تاریخی و احیاناً سفرنامه-های مردمشناسانی که به این سرزمین سفر کرده¬اند، به¬طور اجمالی چند سطری نیز به موضوع مهریه اختصاص داده¬اند. مطالعه نقش زن در قلمرو زندگی خانوادگی در تاریخ نشان می-دهد که زن، چه به¬عنوان دخترِ خانه و چه به¬عنوان همسر، همواره نقشی کاملاً منفعل داشته¬ است. در نوع تعامل¬های خانواده، زن، کالایی بود که جزء دارائی پدر یا شوهر به حساب می¬آمد. این نوع نگاه در تعاملات مختلف از جمله در مورد ازدواج و مهریه نیز وجود داشته است. «در ایران قدیم، دختران را به محض رسیدن به سن بلوغ، شوهر میدادند تا از تولید مثل جلوگیری نشده باشد. پدر با شوهر دادن دختر خود، کلیه حقوق دختر و وظایفی را که در مقابل او داشت به شوهر انتقال میداد و در قبال این انتقال، مبلغی پول یا مال غیر نقدی به صورت مهریه (هدیه) دریافت میکرد».
نکاح «شغار»
[i] یکی دیگر از مظاهر اختیارداری مطلق پدران نسبت به دختران بود. در این نکاح، دو نفر که دو دختر دم بخت در خانه داشتند با یکدیگر معاوضه میکردند، به¬ این ترتیب که هر یک از این دو دختر، مهر آن دیگر به شمار میرفت و به پدر او تعلق میگرفت. اسلام این رسم را نیز منسوخ کرد.
نکته جالب توجه این است که به¬ نظر برخی از نویسندگان، پیش از اسلام سابقهای از مهریه در ایران نبوده¬ است. دکتر منوچهر محسنی مینویسد: «مهریه از مهمترین و دیرینه¬ترین سنت¬های ازدواج در ایران است که پیش از اسلام در ایران جای پایی ندارد؛ ولی پس از اسلام، پذیرفته شده و به¬ شدت در فرهنگ ایران رایج شده ¬است.» اما مرور اجمالی کتاب¬های تاریخی خلاف نظر وی را ثابت میکند. «طبق برخی روایات، سنت اعطای مهر عمری به بلندای اصل پیوند زناشویی در میان بشر دارد و هیچ¬گاه عقد نکاح از آن خالی نبوده است.» البته آنچه تحت همین نام یا نامهای مشابه آن در تمدنها و ادیان پیشین رواج داشته با آنچه در اسلام مطرح شده، تفاوتهای روشنی دارد.
«در بسیاری ازفرهنگ¬ها پیوند ازدواج، سیستمی از مبادله اموال و کالاها را نیز به همراه دارد. مهریه که بیشتر درفرهنگ¬های شرقی مانند چین، ژاپن، جوامع اسلامی و بسیاری از ملل آفریقا رواج دارد، مبلغی است که داماد در هنگام ازدواج به عروس یا خانوادهاش میپردازد یا به عهده میگیرد که در زمان دیگری بپردازد. در دوران باستان در برخی جوامع، رسم پرداخت مهریه به¬صورت کار و خدمت داماد برای خانواده عروس در طی یک مدت معین اعمال میشد.»
شهید مطهری در سیر تحولی مهریه به پنج مرحله اشاره می¬کند:
1ـ مرحله مادرشاهی: مرحلهای از تاریخ که جوانان ناچار بودند همسر خویش را از غیر همخون خود برگزینند. آنان به نقش خود در تولید فرزند واقف نبودند؛ بنابراین با اینکه شباهت فرزندان را با خود احساس میکردند، ولی در عین حال آنان را فرزندان همسر میشناختند. از این¬رو این دوره را دوره مادرشاهی مینامند.
2ـ دوره پدر شاهی: مرحلهای است که مرد به نقش خویش در تولید فرزند آگاه گشته و سعی کرده ریاست خانواده را به عهده بگیرد. در این دوره مردان از قبایل دیگر زن میگرفتند و چون میان قبایل حالت جنگ وجود داشت، همسر خود را از آن قبیله مورد نظر میربودند.
3ـ در مرحله سوم زمانی که صلح جای جنگ را گرفته و دیگر رسم ربودن همسر از میان رفته بود و مرد مجبور بود برای انتخاب همسر مدتی را برای پدر زنش کار کند تا موفق به انتخاب همسر گردد.
4ـ در مرحلهای مرد به این نتیجه رسید که به ¬جای کار کردن برای پدر زن آینده خویش، بهتر است هدیهای در قالب پیشکش به وی تقدیم کند و بدین ترتیب «مهریه» پیدا شد. در این دوره¬ها نگاه اجتماع به زن نگاه اقتصادی بوده است که نیازهای جنسی مرد را نیز تأمین میکرد، بنابراین محصول کار وی متعلق به دیگری، یعنی پدر و برادر بود.
5ـ مرحله پنجمی نیز وجود دارد که مربوط به دوره بعد از ظهور اسلام است که البته جامعه¬شناسان به آن اشاره نمیکنند. در این مرحله هدیه یا مهریه¬ای که مرد پرداخت میکند، متعلق به خود زن است و به¬ جز او هیچ کس حقی در آن ندارد.
ویژگی نظام حقوقی اسلام در مقایسه با دیگر نظام¬های حقوقی آن است که ضمن پذیرش رسم مهریه، عروس را مالک بیقید و شرط مبلغ مذکور میداند و برای خانواده عروس سهمی در مهریه قائل نیست.
بـه نظر شـهید مطهری(ره) مهریه پاسخی بـه نیـاز فطری زن و مرد اسـت: «این که گفتهاند مرد چیزی را به عنوان صداق قرار دهد، بر اساس همین اصل و ناموس است؛ یعنی زن باید در مقامی خودش را معرفی کند که بگوید این تو [مرد] هستی که به من نیاز داری و نه من به تو و جنس مرد باید در شکلی ظاهر شود که اوست که باید چیزی به زن نثار کند تا زن در مقابل او آری بگوید. مرد باید به او هدیه ببخشد... تعبیر دیگر قرآن صداق است؛ صداق یعنی چیزی به علامت این که علاقه من به شما علاقه راستین است.
چارچوب نظری
با مرور نظریه¬های جامعه¬شناسی و بررسی اجمالی آن¬ها به منظور استفاده در تبیین مهریه در ایـران، نظریه¬¬های کارکردگرایی و مبادله (یا به اصطلاح ترنر، نظریه فایده¬گرا) برای تبیین موضوع از قابلیت بیشتری برخوردار بودند. در تبیین مهریه دو نظریه مطرح میباشد، از این¬رو توضیحی کوتاه درباره هر کدام از این دو نظریه به عنوان مقدمه ضروری می-نماید.
نظریه کارکردگرایی
طبق نظریه کارکردگرایی، هر فرهنگ، مجموعة به¬هم پیوسته، یگانه و نسبتاً منسجمی است که باید آن را به عنوان یک کل ملاحظه و تبیین کرد؛ از اینرو جدا کردن یک عنصر یا ویژگی فرهنگی [همچون مهریه] یا یک نهاد از بستر و زمینة اصلی آن، مانع از تبیین واقعبینانة آن خواهد بود؛ زیرا عناصر و ویژگیهای فرهنگی در صورتی که خارج از موقعیت و جایگاه ساختاریشان در مجموعه مربوط و بهگونهای مستقل از ارتباط با سایر عناصر فرهنگی ملاحظه شوند، پدیدههایی بیمعنا وغیر قابل تفسیر خواهند بود. نظریه¬پردازان کارکردگرا از خاستگاه پدیده¬های اجتماعی و نیز پیامدها و کارکردهای آن پدیده بحث می¬کنند. به¬عبارت دیگر نه فقط به فلسفه وجودی پدیده¬ها، بلکه به نتایج خواسته یا ناخواستة آن¬ها نیز توجه می¬کنند که نکتة بسیار مهمی است. به تعبیر کوزر: «دورکیم میان پیامدهای کارکردی و انگیزشهای فردی، آشکارا تمایز قائل میشود. در تبیین واقعیت اجتماعی، نشان دادن علت آن کافی نیست، بلکه ما باید در بیشتر موارد، کارکرد آن واقعیت را در تثبیت سازمان اجتماعی نیز نشان دهیم.» . با بهرهگیری از این نظریه میتوان جایگاه مهریه را در ارتباط با سایر عناصر موجود در نهاد خانواده به ¬عنوان یکی از نیازهای محوری در نظام اجتماعی موجود دریافت؛ اینکه چگونه به ¬وجود آمده و چه کارکردهایی دارد.
نظریه مبادله
در دید نظریهپردازان مبادله (فایدهگرا)، انسان¬ها موجوداتی هستند که هدف و مقصود دارند. آنها هزینههای هر یک از جایگزینهای گوناگون را برای محققساختن اهداف مذکور محاسبه میکنند... ما موجوداتی هستیم که تلاش میکنیم تا در یک وضعیت، از یک سو منفعتی را جلب کرده و از سوی دیگر، هزینهها را کاهش دهیم ... . برای نظریهپردازان مبادله، در نهایت همه روابط اجتماعی عبارتند از مبادلاتی که صورت میگیرد بین عاملانی که برای گرفتن منافع از یکدیگر هزینههایی را متحمل شده و نسبت هزینه و سود را محاسبه میکنند.
فلسفه وجوب مهریه
الف) وجوب مهریه در روایات
روایات متعددی در این¬باره از ائمه معصومین علیه السلام وارد شده است که به ذکر نمونه¬ای¬ بسنده می¬شود.
عن الصادق علیه السلام قال: انما صار الصداق علی الرجل دون المرأه و ان کان فعلهما واحداً وان الرجل اذا قضی حاجته منها قام عنها و لم نتتظر فراغها فصار الصداق علیه دونها لذلک؛ امام صادق علیه السلام در بیان فلسفه وجوب مهریه فرمود: همانا صداق بر مرد واجب شده است نه زن، با این که کار ایشان (استمتاع) یکی است؛ زیرا هنگامی که نیاز مرد برآورده شد، از کنار زن بر میخیزد و منتظر ارضای زن نمیماند. به همین جهت صداق بر مرد واجب است نه زن.
ب) دیدگاه برخی اندیشمندان مسلمان
ـ مهریه در مقابل استمتاع
مرحوم طبرسی در مجمع البیان می¬نویسد: «خداوند استمتاع را میان زن و مرد مشترک قرار داد و سپس در مقابل استمتاع، مهریه را بر مرد واجب کرد. بر این اساس مهریه صرفاً یک عطیه الهی است.
ـ مهریه در مقابل بضع
علامه طباطبائی (ره) مهریه را چیزی شبیه عوض برای بضع می-داند، آنگونه که در معامله عوض در مقابل معوض قرار می-گیرد. خواستگار در ازدواج طبق رسم مردم، مرد است، همانطور که خریدار به همراه عوض برای خریدن کالا به فروشنده مراجعه میکند.
ـ مهریه پاسخی به نیاز فطری
بـه نظر شـهید مطهری(ره) مهریه پاسخی بـه نیـاز فطری زن و مرد اسـت: «این که گفتهاند مرد چیزی را به عنوان صداق قرار دهد، بر اساس همین اصل و ناموس است؛ یعنی زن باید در مقامی خودش را معرفی کند که بگوید این تو [مرد] هستی که به من نیاز داری و نه من به تو و جنس مرد باید در شکلی ظاهر شود که اوست که باید چیزی به زن نثار کند تا زن در مقابل او آری بگوید. مرد باید به او هدیه ببخشد... تعبیر دیگر قرآن صداق است؛ صداق یعنی چیزی به علامت این که علاقه من به شما علاقه راستین است.
ـ مهریه مکمل سهم الارث
بر اساس قواعد فطری، سهم دختران از ارث والدین نصف سهم پسران است. برخی در تفسیر و توجیه آن، به مسأله مهریه به عنوان مکمل سهم الارث دختران استناد کردهاند. شهید مطهری میزان سهم الارث زن را معلول وضع خاصی میداند که زن از لحاظ مهریه، نفقه و غیر آن دارد. وجوب پرداخت مهریه و نفقه زن از سوی مرد، موجب تحمیل هزینه زندگی زن بر مرد میشود و بنابراین از هزینه زندگی زن کاسته میگردد؛ ولی در این صورت این سؤال بیپاسخ میماند که وجود سیره و نیز توصیههای مؤکد مبنی بر سبک گرفتن مهریه و تنزل آن تا حد آموزش چند سوره از قرآن چگونه میتواند تکمیلکننده سهمالارث باشد. چه لزومی بر رعایت مهرالسنه وجود دارد؟
ـ مهریه وثیقهای در مقابل طلاق
برخی مهریه را وثیقهای در مقابل حق طلاق مرد یا ابزاری اقتصادی جهت کنترل تمایلات نوجویانه مرد در گزینش همسر تلقی میکنند. با وجود اینکه عقد نکاح با رضایت طرفین منعقد میشود، فسخ و انحلال آن میتواند یک طرفه، یعنی به صورت ایقاعی صورت گیرد. از این رو عقد نکاح همواره در معرض تزلزل و فروپاشی خواهد بود و این الگوی تعامل حقوقی در قالب محوریت اراده بلامنازع مرد تجلی میکند که خود موجب آثار روانی و اجتماعی، بهویژه برای زنان میشود. احساس نگرانی زن از آینده موجب شده است تا زنان از مهریه به عنوان عاملی در راستای تعدیل حقوقی مذکور و کاهش میزان آسیبپذیری خویش استفاده کرده و در صورت نیاز از این عامل، همانند اهرمی در کنترل زیادهخواهیهای مرد و احیانا زورگوییهای وی بهره جوید. بدیهی است که التزام مرد به پرداخت مهریه، تاحدودی قدرت عمل و اختیار وی را محدود میسازد و البته مهریههای سنگین این امکان را به زن میدهد که برخی از مطالبات خویش را بر مرد تحمیل کند و در روابط خانوادگی از موضع کاملا انفعالی برخورد نکند.
- آثار و کارکردهای اجتماعی مهریه
ورکیم میان پیامدهای کارکردی و انگیزشهای فردی، آشکارا تمایز قائل میشود. در تبیین واقعیت اجتماعی، نشان دادن علت آن کافی نیست، بلکه ما باید در بیشتر موارد، کارکرد آن واقعیت را در تثبیت سازمان اجتماعی نشان دهیم. ) ممکن است افرادی با انگیزه¬هایی مشخص اقدام به کارهایی خاص کنند؛ ولی پیامد رفتار آنهـا مورد تأییدشان نباشد. بنابراین باید میـان کارکردهای افزایش مهریه و دلایل افزایش آن تمایز قائل شده و هر کدام را به طور جداگانه بررسی نمود. در مواردی کارکرد مهریه همان است که افراد در پی آن هستند؛ ولی مواردی نیز وجود دارد که افزایش مهریه پیامدهایی داشته است که برای هیچ¬کس مشخص نیست. رابرت مرتن این نوع کارکردها را کارکردهای پنهان نام نهاده است. کارکردهای پنهان بر نتایج نامرئی و آثار غیر منتظره¬ و غیر قابل رؤیت عادات و رسوم اجتماعی دلالت دارند. وجود کارکردی پنهان حاکی از این است که دگرگونی و انسجام اجتماعی حداقل تا حدودی غیر قابل کنترل و طرح¬ریزی است و تشخیص آن ساده نیست؛ زیرا هرکجا کارکردی نامرئی وجود داشته باشد، می-تواند آثار و نتایج شناخته شده را دگرگون کند و آثار دیگری به¬جز آثار مورد نظر به بار آورد.
ـ ارضای نیاز فطری
مهریه به عنوان یک سنت اجتماعی در پاسخ به نیاز فطری زن در راستای حفظ عزت و احترام وی، نقش مهمی در تعدیل روابط میان زن و مرد ایفا میکند. از آنجا که قدرت کنترل زن بر غرائز خود بیشتر از مردان است، لذا عزت و احترام خود را در این میبیند که از این فرصت استفاده کرده، با دوری از دسترسی مرد، خود را به یک موجود گرانبها و با ارزش تبدیل کند و بدین وسیله مردان را به گونههای مختلف از جمله خواستگاری، به سوی خود بکشاند و نمیخواهد خود را به صورت رایگان در اختیار مرد قرار دهد، بدین سبب مرد را مجبور میکند برای دسترسی به آن هدیهای را به عنوان مهریه به وی تقدیم کند.
ـ مهریه به عنوان بیمه اجتماعی
عدهای مهریه را به عنوان وسیلهای میدانند که در صورت وقوع طلاق میتواند مدت زمانی مشکلات ناشی از طلاق را جبران کند. زنان در جامعه ما بیش از مردان از طلاق متضرر میشوند؛ زیرا آنها در مقایسه با مردان بسیار کم امکان ازدواج مجدد دارند و معمولاً از منابع مالی یا شغلی سودآور برخوردار نیستند و از طرف دیگر زنان دارای هیچ گونه بیمه اجتماعی نمیباشند. در این شرایط، وصول مهریه، بهخصوص اگر مبلغ قابلتوجهی باشد، تا حدودی میتواند از مشکلات بعد از طلاق بکاهد. تمایل زیاد برخی از خانوادهها به مهریه زیاد ممکن است به همین علت باشد.
ـ ایجاد احساس امنیت نسبت به آینده
برخی از جامعه¬شناسان مهریه را یک وسیله تضمینی میدانند که در عین حال که هیچ ضمانت اجرایی ندارد؛ ولی یک احساس امنیت در فرد به وجود میآورد. همچنین به سبب احتمال طلاق و عدم حمایت جامعه از طریق قانون یا ایجاد امکانات کسب درآمد برای زن مطلقه، دختر و خانواده او به راه¬حل¬های فردی کشیده می¬شوند؛ از اینرو زنی که ازدواج می¬کند، تنها از طریق مهریه بالا می¬تواند از وقوع طلاق جلوگیری کرده یا زندگی پس از طلاق را برای مدتی تأمین کند.
ـ مهریه به¬عنوان یک ارزش نمادین
مناسب¬ترین وجه از میان وجوه متعدد تبیین مهریه در الگوی اسلامی تعبیر هدیه و پیشکش است. تأمل در مفاهیم و مصطلحات آن نظیر نحله، صداق، عطیه و کابین بر بلاعوض بودن آن دلالت صریح دارد، کیفیت تشریع و وصف آن در آیات و روایات، توصیه-های اخلاقی مؤکد به سبک گرفتن آن و استقرار بنای شرع بر تسامح در محاسبه ارزش مادی و اقتصادی آن از طریق معرفی برخی معادله¬های معنوی، سفارش به بحشش رضامندانه آن از سوی زن به عنوان راهی جهت تحکیم هرچه بیشتر بنیان خانواده، موقعیت حقوقی آن، همچون اهمال در تعیین مقدار و ارجاع آن به تراضی طرفین، اختصاص دادن مالکیت آن به زن به رغم تأمین نیازهای اولیه و ثانویه او از طریق الزام مرد به پرداخت نفقه، استقرار آن به مجرد عقد زناشویی، عدم رکنیّت آن در عقد (برخلاف عوض در معامله)، عدم جریان برخی احکام و قواعد رایج در باب معاملات، مانند غرر و غبن و ... بر آن، احساس تعلق و نیاز مشترک زوجین به برقراری این پیوند و بهرهگیری نسبتاً مساوی آنها از آثار و پیامدهای معنوی آن (و در نتیجه عدم وجود معادل مناسبی برای مهریه در جانب زن)، تحلیل موقعیت مرد در جریان زناشویی و مسأله خواستگاری و تقاضامندی وی و ... هدیه بودن این حق مالی را تأیید میکنند.
نکته مهم آنکه هدیه بودن مهریه و برخورداری از ارزش نمادین آن (یا به اصطلاح، داشتن خصیصه فرا اقتصادی و غیر انتفاعی) به عنوان اصل مهم، با انتظار تحقق آثار و پیامدهای روانی و اجتماعی مورد نظر عرف (در صورتی که ارزش مادی قابل توجهی داشته باشد)، همچون ارتقای حیثیت و اعتبار اجتماعی زن، بالابردن تشریفات ازدواج و ایجاد محدودیت در مسیر شکل¬گیری ازدواج مجدد، تثبیت خانواده و مهار طلاق، بالابردن ضریب اطمینان خاطر زن درمقابل حوادث تهدیدکنندة غیرقابل پیش¬بینی، ایجاد امکان برای ورود زن به سایر عرصههای فعالیت اجتماعی، بالابردن تمایل خانواده زن به تأمین جهاز، جبران سهم الارث زن و تأمین نیازها و احتیاجات زن در صورت وقوع طلاق منافاتی ندارد؛ لذا هدیه بودن مهریه تعیین مقدار آن از سوی شرع و عرف، محوریت ویژگی¬های شخصی و شأن و موقعیت اجتماعی زن و نیز تمکن اقتصادی مرد در تعیین آن، در مقیاس ارزش¬سنجی مادی و اقتصادی با سبک بودن و سنگین بودن آن سازگار است. به¬عبارت دیگر، میان هدیه بودن با سبک گرفتن یا بی¬توجهی کامل به ارزش مادی آن هیچ نوع ملازمه منطقی وجود ندارد و نباید رویه اکثر عرف را به تخلف از منطق دین متهم کرد.
علل افزایش میزان مهریه در عصر حاضر
بررسی¬ها نشان می¬دهد که افزایش نامعقول مهریه پدیدة نسبتاً جدیدی است. مقالات و بحث و گفتگوها در خصوص افزایش مهریه سابقة طولانی ندارد. از این رو باید عوامل افزایش مهریه و تبدیل آن به یک مسأله اجتماعی در ایران را در سال¬های اخیر جستجو کرد. «نتیجه بررسی سمینار بین المللی مطالعات خانواده در مورد سنگینی مهریه و انحراف آن از مسیر طبیعی نشان میدهد که ازدواج با مهریه سنگین، اکنون بیش از پیش افزایش یافته¬ است. بین سال¬های 1337 تا 1345 تقریباً سه برابر شده است و برعکس میزان ازدواج¬ها با مهریه¬های پایین به همان نسبت پایین آمده است. این مطلب نشان میدهد که از سالهای 1330 به بعد مهریه¬ها شروع به افزایش کرده است و لذا سابقهای 50 ساله دارد که برخی از علل این افراط و تفریط عبارتند از:
ـ برخی از دختران و وابستگان آنها مهریه سنگین را موجب فخر فروشی و مباهات و بزرگی می¬دانند و به خصوص پدران و مادران آنها برای تعیین مهریه سنگین در مقابل داماد و خانوادة او پافشاری می¬کنند.
ـ مسأله چشم هم چشمی یکی دیگر از دلایل افزایش مهریه است.
ـ بررسی آمارهای ازدواجها نشان میدهد که سطح تحصیلات زن و شوهر در میزان مهریه نقش مهمی دارد. به ندرت اتفاق میافتد که زنان بی سواد مهریه¬ای در ازدواج خود تعیین نکنند و در میان این طبقه، میزان مهریه بسیار کم است مطابق تحقیقی که در سال 1348 انجام شده است هشتاد درصد ازدواجهای زنان بیسواد از پنج هزار ریال تجاوز نمی¬کند و به طور مستقیم رابطهای بین سواد زن و مبلغ مهریه وجود دارد و اما مهریه زنان تحصیل کرده از پانصد هزار ریال غالباً تجاوز می¬کند و گاهی به یک میلیون ریال می¬رسد.