بخشی از مقاله
مهريه يا شيربها
. مهر چيست؟
. اهميت مهر از ديدگاه اسلام
. مهر نشانه استقلال اقتصادي زن
. چه چيز مي تواند مهر قرار بگيرد؟
. ميزان و مقدار مهر
. مهر از آن كيست؟
. زن با مهر خود چه كند؟
. احكام مهر
. مهر در ازدواج، در چه صورتي واجب است؟
مهر چيست؟
مهر هديه اي است كه مرد به هنگام ازدواج به زن مي دهد تا صداقت خود را در خواستگاري از زن نشان دهد.پس مهر از يك طرف بيانگر علاقه مرد به زني است كه در آينده،همسر او خواهد شد و از طرف ديگر وسيله اي است براي احترام به زن و تكريم شخصيت او و جلب نظر وي در قبول همسري.
به عبارت ديگر مهر وسيله اي براي ايجاد مهر،محبت و الفت بين زوجين است و لذا قرآن از آن به عنوان «صداق» يعني نشانه صدق و «نحله» يعني بخشش وهديه ياد كرده است.و از همين روست كه متقابلاً به زن نيز سفارش شده است براي ريشه دار شدن اين محبت و صفا،پس از قبول مهريه،آن را به شوهر خود ببخشد و صفاي خود را به او نشان دهد. در روايتي از پيامبر(ص)براي هر دينار آن اجر آزاد كردن بنده وعده داده شده است و از اين جا به خوبي برمي آيد كه مهر بيشتر جنبهمعنوي دارد،نه مادي و لذا در برخي از روايات آمده است كه پيامبر تعليم قرآن را مهر بعضي از زنان قرار داد.
عده اي خواسته اند بگويند مهر وسيله اي براي انفصال خدمت از خانهپدر و يا اشتغال به خدمت در خانه شوهر است.
در حالي كه اين درست نيست.زيرا زن اجباري به خدمت در خانه پدر يا شوهر نداشته و ندارد تا اين كه خريد خدمت مطرح شود.مهر در ازدواج صرفاً نشان محبت است.اگر مرد نتواند اندوخته هاي قبلي خود را به هنگام ازدواج،به زن آيندهخود هديه كند،چگونه مي تواند درآمدهاي آينده خود را تقديم زن بكند؟و لذا مهر بهترين وسيله براي كسب اطمينان براي زن است.
و برخي ديگر خواسته اند بگويند مهر وثيقه است و اگر وثيقه اي در ميان نباشد،رشته زناشويي سخت متزلزل مي شود.
در حالي كه اين سخن نيز درست نيست.زيرا:
اولاً در برخي از ازدواج ها اصولاً نيازي به وثيقه نبوده،در حالي كه مهر وجود داشته است.نظير ازدواج پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع).
ثانياً اگر چنين بود هرگز پيامبر سفارشي نمي كرد كه زنان از مهريه خود چشم پوشي كنند و آن را متقابلاً براي ايجاد صفا و صميميت،به شوهران خود ببخشند.
ثالثاً اگر چنين بود پيامبر توصيه نمي فرمود كه مهر زنان زياد نباشد.زيرا در وثيقه چنين سفارشي معقول نيست.
مرسوم است مرد در هنگام ازدواج چيزي را به همسرش تقديم مي كند كه در اصطلاح،مهر و صداق ناميده مي شود.چنانكه خواستگاري هميشه از جانب مرد انجام مي گيرد مهرنيز از جانب او به زن تقديم مي شود.مرد است كه به سراغ زن مي رود و اظهار علاقه مي كند،نه برعكس،و اوست كه براي اثبات صدق خويش و جلب توجه زن بايد چيزي را به عنوان مهر تقديمش كند،نه برعكس.
زن كالاي خريدني نيست كه به وسيله مهر معامله شود،بلكه محبوبه مرد است كه بايد براي اثبات صدق خويش و به دست آوردن دل او مقداري از آنچه را دارد نثارش سازد. بوسيله خواستگاري و اعطاي مهر شخصيت مرد تحقير نمي شود بلكه لازمه مردانگي همين است.در صورتي كه اگر زن چنين عملي را انجام دهد بر شخصيتش لطمه وارد مي آيد.زن از زيبايي و لطافت و جاذبه ويژه اي برخوردار است كه مرد را اسير و دلباخته خود مي سازد و براي خواستگاري به آستانه خويش جذب مي كند.
زن به الهام فطري دريافته كه محبوبه مرد است و عزت و احترامش در اين است كه خود را رايگان در اختيار او قرار ندهد بلكه بوسيله غرور و اظهار بي نيازي و ناز و كرشمه،خود را شيرين تر و محبوب تر سازد.زن تشنه محبت و دوستي است و دوستدار مردي است كه از صميم قلب او را دوست بدارد،و اعطاي مهر را دليل بر صدق گفتار مرد مي شمارد.مهر مبلغ معامله نيست بلكه از علائم
صدق مرد به شمار مي رود و به همين جهت صداق ناميده مي شود.زن خودش را به مهرنمي فروشد بلكه بدين وسيله صدق مرد را در اظهار عشق و علاقه مي آزمايد و آرامش خاطر پيدا مي كند و اين است فلسفه مهر.
براي تشريع مهر، فلسفهمهمتر ديگري را نيز مي توان بيان كرد و آن عبارتست از ايجاد زمينه مناسب براي اينكه زن بتواند وظايفي را كه ناموس آفرينش بر عهده اش نهاده ايفا كند.هر يك از زن و مرد آفرينش ويژه اي دارند،مرد به منزله زارع است و زن به منزله مزرعه،مرد به منزله باغبان است و زن به منزله باغ.مرد نطفه فرزند را در رحم زن غرس مي كند و بعد از آن،طبيعت چيزي را بر عهده اش نگذارده است.در صورتي كه مسؤوليت طبيعي زن از همان زمان شروع مي شود.بر طبق آفرينش ويژه اش ناچار است دوران دشوار و خطير بارداري و زايمان و نقاهت ناشي از آن را تحمل كند.ناچار است مدت دو سال نوزاد ضعيف را با شيره جان تغذيه نمايد و بعد از آن تا مدتي در حفظ و حراست و پرورش او كوشش و فداكاري كند.
در صورتي كه ناموس آفرينش چنين مسؤوليتهاي سنگيني را بر دوش مرد نگذارده و طبعاً از آزادي بيشتري برخورداراست.بنابراين،زن بايد براي تحمل چنين مسؤوليتهاي دشواري زمينهمناسب و
آرامش خاطري در اختيار داشته باشد،و تشريع مهر به منظور ايجاد زمينه مناسبي است تا زن بتواند با اطمينان و آرامش خاطر، خود را براي غرس فرزند در اختيار مرد قرار دهد و مسؤوليتهاي ناشي از آن را بپذيرد.
زن به وسيله مهري كه مرد در اختيارش مي گذارد اسباب و لوازم ساده اي را براي زندگي فراهم مي سازد،و آرامش خاطر مي يابد كه اگر باردار شد مي تواند در اين محيط امن تا مدتي ادامهزندگي دهد و به وظايف تازه اي كه بر عهده اش نهاده مي شود عمل نمايد.
البته پرورش و حفظ و حراست از فرزند وظيفه مشتركي است بين زن و مرد ليكن مرد عملاً از آزادي بيشتري برخوردار است و مي تواند از انجام مسؤوليتها شانه خالي كند در صورتي كه زن به مقتضاي آفرينش ويژه اش ناچار است به اين وظايف عمل نمايد.
در احاديث نيز به اين فلسفه اشاره شده است.حضرت صادق عليه السلام فرمود:«علت اينكه مهر بر عهده مرد قرار گرفته نه زن-با اينكه هر دو نفر يك كار را انجام مي دهند -اين است كه مرد وقتي نياز شهوي خويش را انجام داد بر مي خيزد و منتظر فراغت زن (از عواقب اين عمل) نمي ماند و به همين جهت صداق بر عهده مرد نهاده شده است.»
بنابراين،اعطاي مهر از جانب مرد سنتي است پسنديده كه اسلام بدان صحه نهاده است.
مهر مي تواند پول باشد يا ملك يا طلا و نقره يا هرشيء ارزشمند ديگر،وحتي مرد مي تواند به عنوان مهر كار ارزشمندي را تقبل نمايد كه سودش عائد همسرش گردد.ولي بهتر است چيزي باشد كه عينش باقي بماند و آرامش خاطر بيشتري براي زن فراهم سازد.
پروردگار عالم براي مصالح اجتماع،زنان و مردان را با ويژگي هايي آفريده،و براي هر كدام آنان امتيازاتي موهبت نموده،و مردان را با داشتن قدرت و توان بيشتر،در برابر عفّت وخويشتن داري و
شرم و حياء زنان بي قرار و نيازمند ساخته است!
اگر چه طبيعتاً زنان در مسائل جنسي نسبت به مردان فوق العاده توانمند مي باشند،ولي با برخورداري از شرم و حياء هرگز خود را ارزان نفروخته،و با زنجير وقار و عفّت،مردان را به تسليم و تواضع و اسارت و بردگي مي كشانند!!
بر اين اساس مردها از آنان خواستگاري نموده،و به رقابت و جنگ و ستيز مي پردازند،و براي تسليم آنان هزينه و نفقه و مهريّه كه حاكي از مهر و محبّت است پرداخت مي كنند.
تشريع«مهريه»در اسلام براي تحقير كردن زن نيست،بلكه ارزش وجودي او را دربرداشته،و مي رساند كه زن خود را به رايگان و بدون ارزش در اختيار مرد قرار نمي دهد،و از اين طريق صداقت عشق و محبّت مرد را آزمايش مي نمايد،و به همين جهت «مهريّه» را در لسان قرآن و حديث «صَداق» مي گويند،كه از واژه «صدق» گرفته شده است.
در قرآن مجيد هنگامي كه در مورد «مهريّه» ذكري به ميان آمده صحبت از بخشش و «نِحْلَهْ»مي نمايد و اضافه مي كند كه اگر زنان اين حق را به شما بذل كردند،با دل خوش و گوارا ميل نمائيد.و بدين وسيله ثابت مي كند كه: «مهريّه» جنبه تحقير ندارد،بلكه بخششي است كه رمز صداقت عشق مرد را دربرداشته،براي ارزش وجودي زن.
و در احاديثي از ائمه اطهار عليهم السّلام،با توجّه خاص و ظرافت فكري،اين حقيقت استفاده مي گردد:«از امام رضا(ع) سؤال كردند:چرا مرد به زن مهريّه مي دهد؟فرمودند:مرد وظيفه دارد به زن هزينه هاي زندگي اش را بپردازد،و ازدواج در واقع يك معامله (معنوي)است،و مرد خريدار وصال زن است،و آن بدون بهاء و ثمن امكان ندارد.
و حضرت امام صادق(ع) مي فرمايند:
فلسفه «مهريّه» زن اين است كه،اگر آن نباشد،معمولاً مردها پس از تسكين بحران جنسي خود، زن را رها مي سازند،و اين تشريعِ «صداق»براي گرم نگهداشتن رابطه زن و شوهري است.
و بالاخره در همين رابطه است كه اسلام ازدواج بدون«مهريّه»را تجويز نكرده،و هركسي موظّف است در هنگام تشكيل خانواده،مالي را به مقدار مورد رضايت طرفين پيش كش عروس بنمايد،و قرآن مجيد و دهها حديث اين حقيقت را تأييد مي نمايد.
اهميت مهر از ديدگاه اسلام
در سنن اسلامي وجود مهر در هر ازدواجي ضروري است،چه ازدواج دائم و چه ازدواج مو
قت.و در حقيقت مهر از اركان ازدواج به شمار مي رود و ازدواج بدون مهر يا به كلي باطل است(در ازدواج موقت) و يا به «مهرالمثل» و «مهر السنه» تبديل مي شود(در ازدواج دائم).
پيامبر اكرم(ص)نسبت به مسألهمهر اهتمام خاصي داشت و مهريه اي را براي زنان و دختران خود تعيين مي فرمود و وقتي كه خواست حضرت فاطمه زهرا(ع)را به عقد حضرت علي(ع)درآورد،مهريه اي را تعيين فرمود كه به «مهرالسنه» معروف است.ايشان هرگز حاضر نشد زني را بدون
مهر در اختيار مردي قرار دهد.
حديثي از پيامبر نقل شده كه روزي زني به پيامبر گفت:مرا به همسري خود بپذير.رسول اكرم(ص)پاسخ نداد.مردي از اصحاب به پا خاست و گفت:يا رسول الله!اگر شما مايل نيستيد من حاضرم اين زن را به عقد خودم درآورم.پيامبر پرسيد:مهر ايشان را چه چيز قرار مي دهي؟مرد گفت:چيزي ندارم.پيامبر فرمود:اين طور نمي شود.برو به خانه ات،ببين چيزي پيدا مي كني كه مهر اين زن قرار دهي.مرد رفت و چيزي نيافت.
پيامبر براي بار دوم او را به خانه فرستاد.امّا اين بار نيز دست خالي آمد.مرد پيشنهاد كرد كه پيراهن خود را مي دهم.در اين هنگام مردي از زمين برخاست و گفت:يا رسول الله!من اين مرد را مي شناسم.اين مرد جامه اي غير از اين جامه ندارد.لذا نصفش را مهر زن قرار دهيد.پيامبر فرمود:لباس را دو نفر نمي توانند بپوشند.
مدتي گذشت.مرد خواستگار،خواست از مجلس بيرون برود.رسول اكرم(ص) او را صدا زد و فرمود:آيا قرآن بلدي كه به اين زن تعليم دهي؟عرض كرد:آري.پيامبر فرمود:پس اين زن را به عقد تو درآوردم و مهر او اين باشد كه تو به او قرآن تعليم دهي.
اهميّت مهر از ديدگاه اسلام به قدري است كه حتّي زن نيز نمي تواند از پذيرش مهر سرباز زند و بگويد:در ازدواج، مهري نباشد.به عبارت ديگر اسلام مي خواهد در ازدواج،چيزي به عنوان مهر وجود داشته باشد و مرد نيز حق ندارد از پرداخت آن سرباز زند و يا زن را تحت فشار گذارد تا بخشي از مهر و يا تمام آن را برگرداند.
و قرآن در اين زمينه مي فرمايد:«زنان را براي حلال كردن مهر خود،تحت فشار قرار ندهيد».و لذا در احكام اسلامي آمده است كه اگر مردي مهر زن خود را نپردازد،حاكم اسلامي موظف است مرد را وادار كند كه مهر او را بپردازد.در سخني از پيامبر آمده است كه:«خداوند ممكن است هر گناهي را ببخشد و از آن درگذرد،ولي از مهر زن نمي گذرد».در روايات آمده است كه:«اگر مردي با زني
ازدواج كند و قصدش اين باشد كه مهر او را نپردازد،در حقيقت مرتكب زنا شده است».
براي مقدار مهر، حد معيني تعيين نشده بلكه ميزان آن بستگي به توافق زن و شوهر دارد.
حضرت باقر عليه السلام فرمود:«صداق زن چيزي است كه زن و مرد بر آن توافق نمايند،كم باشد يا زياد.»ليكن در احاديث تأكيد شده كه خيلي هم كم نباشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:«دوست ندارم كه مهر زن كمتر از ده درهم باشد،تا با پولي كه در مورد زنا پرداخت مي شود تشابه نداشته باشد.»اين درست نيست كه زن خودش را رايگان و بد
ون مهردر اختيار مرد قرار دهد.
حضرت صادق عليه السلام در مورد زني كه قصد داشت خود را رايگان به نكاح مردي در آورد فرمود:«اين كار فقط براي پيامبر جايز است،اما در مورد افراد ديگر نكاح صحيح نيست مگر اينكه قبل از عروسي چيزي به زن تقديم كند،كم باشد يا زياد،گرچه لباسي باشد يا درهمي.»
براي بالاترين ميزان مهر نيز حدي تعيين نشده است.هر چه هم زياد باشد اشكال ندارد،ليكن اسلام ازدياد و مسابقه در مهر را به صلاح جامعه نمي داند و از آن نهي كرده است.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:«مهر زنان را زياد قرارندهيد كه موجب عداوت مي شود.»
درست است كه اسلام اصل وجود مهر را براي صحت ازدواج لازم مي داند ليكن ارزش زن را به مقدار مهر نمي داند. هدف ازدواج نبايد مهر باشد بلكه انس و آرامش خانوادگي مطلوب است.در تعيين مهر نبايد آنقدر سختگيري كرد كه قدرت ازدواج از جوانان سلب شود و ناچار شوند تجرد را بر تأهل ترجيح دهند.و اگر هم تن به ازدواج مي دهند در اثر ايرادها و اشكال تراشيهاي خانواده دختر عقده و كينه پيدا كنند. به تجربه ثابت شده كه ايرادها و سختگيريهاي خانواده دختر در مهر و مراسم عروسي،موجب رنجش خاطر داماد مي شود و چنان عقده اي پيدا مي كند كه تا آخر عمر برطرف نمي شود،و صدها مشكل به همراه خواهد داشت.
در مقدار مهر به شخصيّت اخلاقي و ديني و اجتماعي و اقتصادي مرد توجه كنيد،وقتي به حد متعارف رسيد ديگر اشكال تراشي نكنيد.بهتر است حالت اعتدال را رعايت كنيد.براي اعتدال نمي توان مقدار معيني را پيشنهاد كرد.نه افراط و مسابقهدر ازدياد مهر صحيح است نه اينكه با شعار و تبليغات زنها را به طرف تفريط سوق دهيم و تشويق كنيم كه در ازدواج به مهرهاي بسيار كم و بي ارزش مانند يك شاخه گل،يا يك جلد كتاب،يا يك سكه بهار آزادي،يا يك رأس گوسفند و امثال اينها قناعت كنند.به نظر ما اين نيز يك نوع انحراف محسوب مي شود.
اگر همه مردها نسبت به همسرشان وفادار و باانصاف بودند و به تعهدات اخلاقي و انساني عمل مي كردند، مهرهاي بسيار كم مشكلي را به وجود نمي آورد ولي متأسفانه چنين نيست.در بين اجتماع شاهد مردهايي شياد و فريبكار و عياش و خودخواه هستيم كه از عواطف انساني بي بهره اند و نسبت به همسران مظلوم و بيچاره شان چه ظلمها و جنايتهايي را مرتكب مي شوند وآن زنان مظلوم دادرسي جز خدا ندارند.
اين گونه مردها گر چه در اقليتند ليكن بهرحال وجود دارند.آيا درست است كه دختران خام و ساده انديش را مفت و مجاني بدام اين گونه افراد بيندازيم؟مردها غالباً طرفدار تقليل مهر هستند،و حتي دختران را به باد تمسخر مي گيرند كه شما كوتاه فكر و مادي هستيد و خودتان را با مهر مي فروشيد،و بدين وسيله آنها را فريب مي دهند و با مهرهاي بسيار ناچيز ازدواج مي كنند ليكن همين جوانان به اصطلاح روشنفكر از همسرشان انتظار دارند با جهيزيه بسيار كامل وارد خانه شود و اگر كوچكترين نقصي را در جهاز مشاهده كنند با زخم زبان و ايراد و بهانه جويي زندگي را بر او تلخ مي كنند.
و با اندك بهانه اي به اذيت و آزار او مي پردازند و دم از طلاق و جدايي مي زنند.چه بسا كه زن بيچاره را با چند بچه بدون مخارج مي گذارند و دنبال عياشي و خوشگذراني مي روند.تعداد اين مردهاي بي وجدان و بي عاطفه هم چندان كم نيست،اگر شك داريد به دادگاههاي خانواده،كه نمونه اي است از آنچه در بين جامعه وجود دارد،مراجعه نماييد.
البته اعتراف مي كنيم كه به وسيله مهرِتنها هم نمي توان مشكل ظلم و تعدي و بي انصافي بعضي مردها را حل كرد،بلكه در اين جهت نياز داريم به تقويت بنياد ديني و اخلاقي مردم و اجراي كامل قوانين دادگاههاي خانواده ليكن در شرايط كنوني چاره چيست؟يك دختر خام و بي تجربه با چه تضميني خودش را در اختيار جواني قراردهد كه ميزان تعهدات ديني و اخلاقي او روشن نيست،آيا درست است كه با يك دستهگل يا يك شاخهنبات ازدواج كند؟آيا تعيين مهر متوسط و معتدل نزديك تر به احتياط نيست؟
عقيده ما اين است كه افراط و تفريط در مهر هر دو خطاست.مهر زياد موجب تقليل در ازدواج
و كينه و عداوت مردها،و مهر بسيار كم باعث بي ارزش شدن زنها و سوء استفاده بعضي مردها مي شود.بهترين راه،رعايت اعتدال و شرايط اقتصادي و اجتماعي خانواده ها مي باشد.براي مرد صلاح نيست كه در تقليل مهر زياد اصرار كند زيرا باعث رنجش و سلب اعتماد زن مي شود،و براي زن هم صلاح نيست كه در ازدياد مهر اصرار نمايد زيرا موجب بدبيني و ايجاد عقده و عداوت خواهد شد.
در شرع مقدّس اسلام ازدواج بدون «مهريّه» تشريع نگرديده،و كسي كه پيش از عروسي و يا بعد از آن مهريّه را ندهد،و قصد ندادن داشته باشد،زفافش در لسان روايات اسلامي نامشروع بوده،و حكم «زنا» را دارد،هر چند از نظر ظاهري كيفر زنا شامل او نمي شود،در اين مورد توجّه شما را به چند حديث جلب مي كنيم:
امام صادق (ع)مي فرمايند:كسي كه در ازدواج خود قصد پرداختن مهريّه را ندارد،عروسي اش در حكم زنا است.
باز حضرت امام صادق(ع) مي فرمايند:مردي كه زني را به همسري مي گيرد،و قصد پرداخت كابين را ندارد،عمل او حكم زنا را دارد.
در دو حديث جداگانه از اميرالمؤمنين و فرزند برومندش امام صادق عليهماالسّلام آمده است كه:
هر شخصي در عروسي خويش اراده پرداخت مهريّه را ندارد،ازدواج او در پيشگاه خدا زنا محسوب مي شود.
رسول خدا مي فرمايند:هر كس زني را با مهريّه بگيرد،ولي در نيّت پليدش قصد پرداخت آن را نداشته باشد،روز رستاخيز در قيافه زناكاران مي آيد!!
علي (ع) مي فرمايند:هر كس در مورد پرداخت مهريّه به زنش ستم كند،كه بوسيله آن زوجيّت او مباح گرديده، گرفتار زنا شده است.
اين احاديث پنجگانه كه نمونه كوچكي از ده ها حديث معتبر و صحيح السّند است مي رساند كه نكاح بدون مهريّه، صحيح و مجاز نبوده،و كسي كه در ظاهر از نظر دفتري و مقرّراتي به تأمين و پرداخت آن گردن مي نهد،ولي در باطن قصد تأديه ندارد،ازدواج او حكم زنا را دارد!!
مهر نشانه استقلال اقتصادي زن
يكي از موضوعاتي كه نشان مي دهد كه زن از ديدگاه اسلام از نظر اقتصادي مستقل است،همين مسألهمهر است.
زيرا زن، مهر را در ازدواج دائم، زماني مي گيرد كه مي خواهد به خانه شوهر برود و از همان لحظه تمامي مخارج زن،به عهدهشوهر مي شود.و از آن جايي كه كسي از كسان زن،نمي تواند م
الك مهر باشد،لذا اگر قرار باشد زن نيز مالك آن نباشد،اين ملك بدون مالك مي ماند و اگر بگوييم مالك آن،مرد است معنايش اين است كه مهر عبارت باشد از اين كه مرد به هنگام ازدواج،مالي را به زن خود بدهد و بلافاصله پس از عقد(به دليل نداشتن استقلال اقتصادي زن) همان
مال را تحت اختيار خود بگيرد و اين خود يك امر باطل است.
ولي نفقه در ازدواج موقت بر عهده مرد نيست و لذا زن مي خواهد با مهر خود بخشي از مخارج خود را تأمين كند و اين مستلزم آن است كه زن ابتدا مالك مهر شود و سپس آن را هزينه كند.
چه چيز مي تواند مهر قرار بگيرد؟
هر چيزي كه ماليت و ارزش داشته باشد مي تواند مهرواقع شود.مانند انواع پولهاي رايج كشورها،طلا ونقره مسكوك و غيرمسكوك،خانه،ملك مزروعي،اتومبيل و كارخانه،مغازه و لوازم زندگي،و هر چيز ديگري كه ماليت داشته باشد. هر يك از اينها مي تواند به عنوان مهر انتخاب شود.ليكن به صلاح زن است كه در صورت امكان مهرش ملك يا طلا و نقره يا منزل مسكوني يا چيز ديگري باشد كه مي تواند به عنوان ذخيره براي زن باقي بماند.ولي،در صورتي كه مرد چنين تمكني را ندارد نبايد با ايراد و بهانه ازدواج را بر هم زد بلكه بايد پول يا اشياء ديگر را نيز به عنوان مهريه قبول كرد.
در اينجا لازم است به مردها توصيه كنيم،در صورتي كه تمكن مالي داريد و مي توانيد قباله همسرتان را ملك يا خانه قرار دهيد،از اين كار امتناع نداشته باشيد،شما كه قصد داريد عمري را با اين زن زندگي كنيد،چه مانع دارد مقداري از املاك خودتان را به عنوان مهر در اختيار او قرار دهيد تا احساس غرور و شخصيت كند و مطمئن باشد كه شما نيز به ادامه زندگي پايبند هستيد،و با اطمينان و آرامش بيشتري در خانه شما زندگي كند.در صورتي كه ملك داشته باشيد ولي از مهر قراردادن آن امتناع نماييد باعث بدبيني همسرتان خواهد شد.ممكن است فكركند كه براي او ارزش قائل نيستيد،ممكن است در صداقت و پايبندي و وفاداري شما ترديد نمايد،و در نتيجه به زندگي دلگرم نخواهد بود.
به پدر و مادر داماد توصيه مي شود:در صورتي كه تمكن مالي داريد مهر عروستان را در مال خودتان قرار دهيد يا نقداً بپردازيد يا قطعه ملكي به او بدهيد.بدين وسيله پسر و عروستان را شاد و سرافراز و محبت آنها را جلب نموده ايد.در آغاز زندگي نوين به استقلال آنان كمك نموده ايد كه هرگز فراموش نخواهد شد.اگر داريد از اين امر خير دريغ نفرماييد
.
همان طوركه گفته شد مهر هديه اي است كه مرد به زن مي دهد و لذا هر چه كه متعه گيرنده،مالك آن باشد و آن شيء ماليّت داشته باشد و قابل تسليم باشد،و يا حقي از حقوق مالي و يا منفعت اعيان خارجي باشد و يا كاري كه انجام آن براي مرد در اصل شرع جايز باشد و با احكام الهي مغايرت نداشته باشد،مي تواند مهر زن قرار بگيرد.نظير پول، ملك منقول،ملك غيرمنقول،حق التحجير،اجاره ملك يا باغ،آموزش علم و هنر و انجام خدمت و ...
امّا آن چه كه متعه گيرنده،مالك آن نيست و يا ماليّت ندارد،نظير خوك و شراب و يا آن چه كه قابل تسليم نيست،نظير مرغ در هوا و ماهي در دريا و آن چه كه در
اصل شرع انجام آن بر مرد جايز نيست،نظير فعل حرام،يا ترك واجب و يا آن چه كه با احكام الهي مغايرت داشته باشد،نظير اين كه در ازدواج دائم حق طلاق به دست زن باشد و يا شوهر اجازه ازدواج مجدد نداشته باشد و يا مرد از زن ارث نبرد و يا زن حق معاشرت با اجنبي داشته باشد،نمي تواند موضوع مهر قرار گيرد.و شرط اين كه مرد در ازدواج موقت،حق بخشش مدت را نداشته باشد،از اين قبيل است،يعني چنين شروطي درست نيست.
ميزان و مقدار مهر
مقدار مهريّه در اسلام مشخّص نشده،نه قرآن مجيد به طور قطعي آن را محدود ساخته است و نه احاديث اسلامي، بلكه بستگي به توافق طرفين و تأمين رضايت عروس است،واقل مقياس آن چيزي است كه جنبه ماليّت و ارزش اقتصادي داشته باشد.
و حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايند:
مهريّه ها را آن قدر پائين نياوريد كه شبيه اجرت زنا كاران باشد،
من كراهت دارم مقدار آن حداقّل از ده درهم كمتر باشد.
و از سوي ديگر رسول خدا مي فرمايند:مهريّه ها را بر خلاف عرف و عادت بالا نبريد،كه آن باعث كينه و عداوت در ميان زن و شوهر و خانواده ها مي گردد.
و در حديث ديگري مي فرمايند:
بهترين زنان امّت من كسي است كه زيبا رخ و
در عين حال كم مهريّه باشد.
و بالاخره حضرت امام صادق(ع) مي فرمايند:از بركات زنان اين است كه به مهريّه كمتري راضي شوند.
همه اين احاديث جامعه را به سوي عدم طغيان در ازدياد مهريّه ها دعوت مي نمايد،و معمولاً اكثر ازدواج ها در زمان هاي حضرات معصومين عليهم السلام متعارف بوده است،و گاهي براي تعليم قرآن مجيد،و يا بخشي از آن،و يا به چيز مختصري عقد ازدواج مي بستند،ولي به طور قطعي هرگز محدود نبوده است.
مهريّه هاي فوق العاده
اگر در عصر ما مهريّه هاي گرانقيمت و كلان كه سر به ميليون ها تومان مي زند وجود دارد،و صدها سكّه هاي طلاي بهارآزادي و چيزهاي نفيس و زمين ها و آپارتمان ها به آن اضافه مي كنند،در كنار مهريّه ها قرار مي گيرد!معدود مهريّه هايي در عصر پيامبر و ساير معصومين و اعصار گذشته نيز شبيه اين ها وجود داشته است،
و تاريخ و حديث به آن اشاره كرده،و قرآن مجيد نيز آن را مردود ندانسته است!!كه ذيلاً به آنها اشاره مي نمائيم:
قرآن مجيد در جريان مهريّه حضرت موسي(ع)به يكي از دختران «شعيب پيامبر(ع)»صحبت از اجرت هشت و يا ده سال كارگري و استخدامي مي نمايد!!كه به پول فعلي سر به ميليون ها تومان مي زند!!آنهم كار پيامبري چون موسي، و مهريّه دختر پيامبري چون شعيب!!
و در جاي ديگر مي فرمايد:
اگر اراده «طلاق»همسري را نموديد،و قبلاً به مقدار ظرفيّت پوست گاوي پر از طلا و نقره از بابت مهريّه به او داده ايد!!آن را پس نگيريد.
و در حالات خود رسول خدا (ص)آمده است كه آن حضرت براي «ام حبيبه»دختر«ابو سفيان»كه همسر اوّلش با قبول نصرانيّت «مرتد»شده بود،مبلغ چهار هزار درهم «مهريّه»فرستاد،و با احترام خاصّ و مهماني مفصّل از وي استقبال كرد،و اين مبلغ هشت برابر «مهر السّنّه»است!!
و در مورد ازدواج هاي امام حسن(ع) آمده است كه وي به يكي از زنانش يكصد كنيز و يكصد هزار درهم «مهريّه» داده!!و درباره دختر«اشعث بن قيس»به نام «جعده»كه سرانجام آن حضرت را به شهادت رسانيد، هزار دينار طلا بابت مهريّه گسيل داشت!!!
و خليفه دوّم كه با تهديد و ارعاب و توسّل به جنايت هاي بي سابقه سرانجام با دختر اميرالمؤمنين(ع)جناب «ام كلثوم» ازدواج نمود، مبلغ چهل هزار درهم«مهريّه»قرار داد.
و از حضرت امام رضا(ع) مي خوانيم كه اگر كسي براي همسرش بيست هزار درهم«مهريّه»تعيين كند،و براي پدر عروس ده هزار درهم،سهم پدر فاسد است،ولي مهريّه زن جائز است.
نتيجه گيري از اين احاديث
از اين آيات قرآن مجيد و احاديث و سيره معصومين عليهم السلام استفاده مي كنيم كه هر چند زياده روي در تعيين مهريّه در واقع بر خلاف مصلحت اجتماع و خانواده هاي عروس و داماد است،و ممكن است ضررهاي فرهنگي و اقتصادي و مذهبي..
. بر توده هاي مردم تحميل كند،ولكن هر چه هست در موارد استثنايي تجويز شده،و از طريق «معصوم» عملي گرديده است،و جنبه خلاف شرع ندارد.
ناگفته نماند كه مهريّه هاي فوق العاده مذكور در مورد معصومين،يك مصلحت اجتماعي و روحي نيز داشته است،مثلاً تعيين مبلغ چهار هزار درهم درباره «امّ حبيبه» از طرف پيامبر خدا(ص)،براي اين بوده است،كه وي در خاك يك كشور مسيحي از طرف شوهر مرتدّش رها شد،و پدرش «ابوسفيان» نيز سر دسته كفّار و مشركين بت پرست بود،و او نمي توانست به سوي پدرش برگردد!بنابراين با روحي افسرده و شكست خورده آواره گرديد،و حضرت پيامبر خدا با ازدواج آن چناني،مشكلات روحي او را جبران كرده،و با مهريّه فوق العاده و ميهماني و «وليمه» وي را جزو همسران خود قرار داد.
مهر حضرت زهرا عليهاالسلام يك زره بود كه به دستور پيامبر و اجازه زهرا به فروش رسيد و پول آن در راه خريد جهاز و عطر و بوي خوش صرف شد.در مبلغي كه زره به فروش رسيد اختلاف است ليكن غالباً پانصد درهم را پذيرفته اند.از احاديث چنين استنباط مي شود كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله در آن زمان پانصد درهم را به عنوان مهر رسمي زنها،مقرر داشت و با همسرانش به همين مبلغ ازدواج مي نمود.در بين مسلمين آن زمان نيز همين مهر رسميت يافت.
بعيد نيست كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله به منظور جلوگيري از مسابقه در ازدياد مهر،در تثبيت اين سنت تأكيد داشته است.به همين جهت پانصد درهم به عنوان مهرالسنه شناخته شد و تا زمان ائمه اطهار عليهم السلام همين سنت ادامه داشت.حتي حضرت امام جواد عليه السلام دختر مأمون را به ميزان مهريه حضرت زهرا يعني پانصد درهم ازدواج نمود.
امام صادق عليه السلام فرمود:«صداق زنها در عصر رسول خدا دوازده وقيه و نصف بود كه جمعاً پانصد درهم ارزش داشت.»
در اين زمان هم پانصد درهم به عنوان مهرالسنّه پذيرفته شده و معادل آن از باب تبرك و به قصد پيروي از سنت پيامبر اكرم و حضرت زهرا در قباله ها ب
ه ثبت مي رسد.
ر اينجا لازم است يادآور شويم كه اگر مبلغ مذكور به عنوان تشريفات،ضميمه بقيه مهر قرار گيرد اشكال نيست ولي اگر تمام مهر همين مبلغ باشد و آن را به عنوان اينكه تمام مهر حضرت زهرا بوده،و خوب است در مهريه ها به همين مقدار اكتفا شود،در اينجا مي توان گفت كه پانصد درهم زمان رسول خدا خيلي ارزش داشته است.پانصد درهم آن زمان، پول يك زره يعني ارزشمندترين سلاحهاي جنگي آن زمان بود.اصولاً پول در آن زمانها ارزش بيشتري داشت.
بايد توجه داشته باشيم كه پيامبر اكرم با مقداري از اين پول اسباب
و لوازم زندگي و جهاز حضرت زهرا را خريداري كرد.مقداري را هم در راه خريد عطر و بوي خوش به مصرف رسانيد.باز هم مبلغي از اين پول باقي ماند.بنابراين مبلغ،ناچيزي نبوده است.درست است كه جهاز حضرت زهرا ساده بود ليكن همان اسباب و لوازم ساده هم در آن زمان نسبتاً ارزشمند بود.لازم است صورت جهازيه حضرت زهرا را مطالعه كنيد تا بدانيد كه نسبت به آن زمان چندان هم ناچيز نبوده است.
روشن تر بگوييم:اگر رسول خدا در اين زمان زنده بود و مي خواست دخترش زهرا را عروسي كند معلوم نيست كه براي مهر آن حضرت، پانصد درهم را انتخاب مي كرد.چون شرايط زندگي در آن زمان يكسان نيست.به هر حال ما مهرهاي متوسط و معتدل را كه در حد تمكّن مالي مرد و شؤون اجتماعي والدين دختر و پسر باشد بر افراط و تفريط ترجيح مي دهيم و اقرب به احتياط مي دانيم.
در اينجا اين سؤال پيش مي آيد «مهرالسّنه» چيست؟و آيا پيامبر خدا و ساير معصومين بر خلاف آن گام برداشته اند؟
جواب
همانطور كه مي دانيد«مهرالسّنه» مقدار مهريّه اي است كه رسول گرامي اسلام براي كلّيه زنان و دخترانش تعيين نموده است،و مبلغ آن پانصد درهم مي باشد،و آن حضرت در مورد فاطمه زهرا عليها السّلام و ساير دختران و زوجات خويش همان مقدار را مراعات نموده،و اين سيره الگويي براي ساير مسلمانان و گروندگان اسلام قرار گرفت، و نادر مهريّه هايي كه بالاتر از آن بوده است جنبه «نحله» و بخشش داشت،و با اصل «مهر السّنه» منافاتي نمي باشد.
در اين زمينه روايات زيادي هست كه ما به جهت مراعات اختصار از ذكر آنها خودداري نموده،و فقط به دو نمونه از احاديث اشاره مي نمائيم:
امام باقر(ع) مي فرمايند:رسول خدا هيچ يك از دختران و زنانش را بيش از پانصد درهم عقد نَبَسْت،هر اوقيّه چهل درهم و هر نشّ بيست درهم مي باشد (و مجموع دوازده اوقيه ونيم پانصد درهم مي گردد).
اين حديث تصريح مي كند كه تمام ازدواجهاي زير نظر آن حضرت همگي «مهرالسّنه» بوده است.
و حضرت امام صادق(ع) در جواب سؤالي كه :بالاتر از مهرالسّنه باشد مي فرمايند:
هنگامي كه «مهريّه»كسي از «مهرالسّنه»گذشت،ديگر به آن مهريّه نگويند،بلكه بخششي است كه صورت مي پذيرد،
چنانچه خداوند در سوره «نساء»آيه چهار مي فرمايد:
اگر به زنانتان(مال فراواني)به ظرفيّت پوست گاوي پر از طلا و يا نقره عطا كرديد پس نگيريد،و مراد از آن بخشش است نه مهريّه.
اين حديث تمام مشكلات مهريّه هاي فوق العاده را در اعصار گذشته و حال روشن مي سازد،كه مازاد بر متعارف جنبه بخشش دارد،و هم از اين طريق اضافه بخشش هاي پيامبر خدا و ساير معصومين بر بعضي از زنانشان در مورد ازدواج خويش توجيه گرديده،و تناقض
ات و تزاحمات اخبار و وقايع تاريخي در اين زمينه مرتفع مي گردد.
در اينجا تذكّر اين نكته را لازم مي دانيم كه:اگر مسئولين و متصدّيان امور،و شخصيّت هاي برجسته سياسي و مذهبي دوست دارند، فرهنگ ازدواج و هزينه هاي آن اصلاح گرديده و كاهش پيد اكند،بهتر است از خود و بستگانشان شروع نموده و در صدا و سيما و برنامه هاي تبليغي ،آن را به گوش مردم برسانند،و عملاً به باورانند كه هزينه تراشي و مهريّه هاي سنگين ضدارزش و نامطلوب است،در غير اين صورت سير صعودي هزينه هاي ازدواج در تمام جوانب موجب گستر
ش فساد،و رنجيدگي خانواده ها،ترويج مصرف گرايي،تأثّر سياسي و فرهنگي از غرب... خواهد بود.
چون مهر هديه اي است كه مرد به زن مي دهد،لذا در اسلام ميزان خاصي براي مهر معين نشده است.فقط كافي است ميزان آن مورد رضايت و توافق طرفين باشد،كم باشد يا زياد.البته بايد ميزان مهر را كاملاً مشخص ساخت(با وزن در موزون و با كيل در مكيل و با شمردن در معدودات و با مشاهده يا با توصيف و يا با لمس و يا با ذائقه)و به طرفين تفهيم نمود تا جلوي ضرر گرفته شود.امّا به هر حال بايد از هر گونه افراط و تفريط در اين زمينه خودداري كرد.زيرا مهر سنگين برا
ي مرد احساس سنگيني به وجود مي آورد و ايجاد عداوت مي كند.
حضرت علي(ع)مي فرمايد:«در مهر زنان زياده روي نكنيد كه موجب پديد آمدن دشمني است».
در اسلام زناني كه مهرشان سنگين و زياد از حد باشد، بي بركت شمرده شده اند.زيرا در اين صورت،مهر بيشتر جنبه مادي پيدا مي كند،نه جنبه معنوي.پيامبر(ص) مي فرمايد:«برترين زنان امت من كساني هستند كه از نظر صورت دل فريب تر و از نظرمهر كم ترين مقدار آن را داشته باشند.
و همچنين مهر نبايد خيلي كم باشد.زيرا در اين صورت اگر در نزد عرف ماليت نداشته باشد مثل يك دانه گندم،عقد باطل مي گردد و يا اثر خاص خود را كه همان ايجاد محبّت و الفت و جلب اطمينان زن است،از دست مي دهد.
زن با مهر خود چه كند؟
اگر ازدواج،ازدواج موقت باشد و زن،وجود نفقه را شرط نكرده باشد،و ملك يا شغل ديگري هم براي تأمين مخارج خود نداشته باشد،چه بسا ممكن است اين بحث به ميان نياي
د و نيازي به آن نباشد.زيرا جوابش معلوم است و آن يك كلمه است و آن اين كه زن مهر خود را در مخارج روزمره زندگي صرف مي كند.
امّا اگر ازدواج،ازدواج دائم باشد،كه نفقه زن به عهده مرد است و يا زن وجود نفقه را در ازدواج موقت شرط كرده باشد،و يا زن به علت برخورداري از ملك يا شغل ديگري،نيازي به وجه مهر خود نداشته باشد،اين بحث پيش مي آيد كه زن با مهر خود چه كند؟كه ما در اين جا به عنوان مشورت مواردي را ذكر مي كنيم: