بخشی از مقاله

بررسي ويروسهاي DNA‌ دار

1) پارو ويروسها :
اين گروه از ويروسها در واقع از كوچكترين ويروسهاي شناخته شده در طبيعت مي باشند كه اندازه أي در حدود nm 26ـ18 دارند. DNA اين ويروسهاي تك رشته أي بوده و در واقع تنها ويروس هائي كه هستند كه DNA آنها تك رشته أي است. اين ويروسها فاقد پوشش بوده و تقارنشان چند وجهي منظم است. تكثير اين ويروسها در هسته ، سلول هاي ميزبان صورت مي گيرد. اغلب اين ويروسها تنها در محيط هاي كشت سلولي قادر به رشد مي باشند كه قبلاً در آن محيط گروه آدنو ويروسها رشد كرده باشد به همين دليل به اين دسته از پاروويروسها ، ويروسهاي وابسته به آدنو نيز مي گويند. از مهمترين ويروسهاي اين گروه مي توان از ويروس پاروويروسها B-19 عامل بيماري آپلازي حاد نام برد.


2) پاپووا ويروسها :
ويروسهاي اين گروه فاقد پوشش بوده و مقاوم به اتر هستند. اين ويروسها داراي DNA دو رشته أي و حلقوي بوده و تقارن آنها به صورت چند وجهي منظم مي باشد. برخي از اين ويروسها در بيماران مبتلا به نقص ايمني با عامل ناشناخته و يا بيماران مبتلا به كاهش ايمني به واسطة داروها مشاهده مي گردند. پاپووا ويروسهاي شناخته شده در رابطه با عفونتهاي انساني عبارتند از :


ويروسهاي مسبب زگيل. عاملي كه از بافت مغزي بيماران مبتلا به انسفالوپاتي پيشرونده و چند كانونة ماده سفيد مغزي بنام ويروس JC ايزوله مي گردد. عاملي كه از ادرار افراد دريافت كنندة پيوند كليه ، سيستم ايمني آنها مهار گرديده است بنام ويروس BK ايزوله و جدا مي گردد ، نام برد.
پاپووا ويروسهاي عفونت زا در حيوانات عبارتند از : پاپيلوما ويروسها كه باعث زگيل مي گردد. پوليما ويروسها كه باعث تومورهاي مختلفي در موش مي شود. ويروس واكوئل دهنده مثل سيمين ويروس 40 كه موجب تومور در انسان و حيواناتي مثل موش مي گردد.
3) آدنو ويروسها :


ويروسهاي اين گروه فاقد پوشش بوده و اندازة آنها n m 90ـ70 مي باشد. DNA اين ويروسها دو رشته أي بوده ، تقارنشان چند ضلعي منظم مي باشد. اولين بار اين ويروسها را از غدد لنفاوي بيني جدا نمودند و تا كنون تيپ هاي زيادي در انسان و جانوران شناخته شده اند. حداقل 47 گونه از اين ويروسها باعث عفونتهايي در انسان ( به ويژه در غشاء مخاطي) ، مي گردند. بعضي از ويروسهاي اين گروه باعث عفونتهاي تنفسي حاد التهاب حلق و التهاب ملتحمه چشم مي گردند. برخي از اين ويروس ها باعث عفونت روده أي مي شوند. تعداد از انواع اين ويروسها باعث تومور در حيوانات نوزاد همستر مي شوند.
4) هرپس ويروسها :


ويروسهاي اين گروه داراي پوشش DNA دو رشته أي بوده و اندازة آنها n m 200ـ150 مي باشد. تقارن اين ويروسها چند وجهي منظم است. از انواع انساني اين ويروسها مي توان از : ويروسهاي هرپس سيمپلكس نوع يك و دو كه باعث ضايعاتي در دهان و ناحيه تناسلي مي شوند ، ويروس آبله مرغان (عامل بيماري آبله مرغان) ، ويروس سيتو مگال و ويروس اپشتن بار نام برد.


5) ويروسهاي آبله :
ويروسهاي اين گروه بزرگترين ويروسها بوده و تخم مرغي شكل مي باشند. ويروسهاي اين گروه داراي پوشش بوده و اندازة آنها n m 140*270*4000 مي باشد. اين ويروسها تقارن پيچيده دارند. DNA آنها دو رشته أي بوده و بطور كلي در سيتوپلاسم سلولهاي ميزبان تكثير مي شوند. برخي از ويروسهاي اين گروه باعث عفونت هايي مثل آبلة نساني مي شود ، ويروس مولوسكوم كونتاجيوم (نوعي بيماري پوستي كه در آن توبركل ها يا برآمدگيهايي حاوي مادة نيمه مايع يا خميري شكل در پوست انسان ايجاد مي گردد. ) و همچنين برخي باعث عفونتهايي در حيوانات مي گردد مثل ، آبلة گاوي و آبلة ميموني .


6) هپادتا ويروسها :
اندازه اين ويروسها كوچك حدود n m 45ـ40 بوده و DNA آنها قسمتي دو رشته أي و بخشي تك رشته أي به صورت كروي مي باشند. اين ويروسها سبب يرقان در انسان مي گردند. ويروس هپاتيت B نقش مهمي در سرطان كبدي نيز در انسان دارد.
ديگر ويروسها :


به علت عدم اطلاعات كافي برخي ديگر از ويروس ها را در طبقه بندي خاصي قرار نداده اند. از بين اين ويروسها ها مي توان از عوامل مسبب اختلالات نورولوژيك شامل بيماريهاي كورو ، اسكراپي گوسفند نام برد. دستة اخير به پريون موسوم اند و فاقد هر نوع اسيد نوكلئيك بوده تنها از پروتئين ساخته شده اند.
انتقال و سرايت ويروس ها :
انواع ويروس ها به طرق مختلف و ويژه أي وارد بدن ميزبان شده و موجب عفونت هاي خاص خود در انسان مي گردند. برخي از راههاي انتقال و سرايت ويروس ها به شرح زير است :


1) سرايت از راه تنفس : ويروس هايي مثل آنفلوآنزا ، آبله ، آبله مرغان ، و سرخك از طريق تنفس وارد بدن ميزبان مي گردند.
2) سرايت از راه دهان : برخي از ويروسها از طريق دهان (به واسطة مواد غذايي و مواد آلوده و … ) وارد بدن ميزبان مي شوند. در اين ميان مي توان از ويروس هاي روده أي انترو ويروسها مانند ويروس هاي پوليو نام برد.


3) سرايت از طريق گزش حيوانات : به عنوان نمونه ويروس هاري از طريق گزش سگ مبتلا ، به انسان منتقل مي شود.
4) سرايت از طريق گزش بندپايان : بندپاياني نظير پشه ، كنه و غيره در حين مكيدن خون ويروسهايي از قبيل تب زرد و يا ويروس آنفاليت بهار و تابستان روسي را وارد بدن ميزبان مي نمايد.


5) سرايت از طريق فرآورده هاي بيولوژيكي و يا ابزار بيمارستاني آلوده : به عنوان مثال ؛ ويروس هايي جون ويروس هپاتيت B ، ويروس سيتومگال ، ويروس هاي HIV , 1,2 مي تواند از طريق انتقال خون ، تزريق داروهاي سروتراپي آلوده ، سرنگ آلوده و غيره وارد بدن ميزبان گردند.
6) سرايت از طريق شير مادر : ويروسهايي چون هپاتيت B ، سيتومگال ، و AIDS مي تواند از طريق شير مادر وارد بدن نوزاد گردند.
7) سرايت از طريق آميزش : ويروسهاي چون هپاتيت B ، AIDS ، هرپس نوع 2 و ويروس سيتومگال قادراند از طريق آميزش جنسي منتقل گردند.
8) سرايت از راه خراش ها و جراحات پوستي : ويروسهايي چون ويروس پاپيلوما ، (عامل زگيل) در انسا ، و هرپس سيمپلكس نوع 1 و 2 مي توانند از طريق خراش و جراحات پوستي به بدن ميزبان راه يابند.


تكثير ويروسها:
همان گونه كه قبلاً ذكر شد ويروسها تنها در داخل سلولهاي زنده تكثير مي يابند و در واقع سلولهاي ميزبان به منزلة تأمين كنندة انرژي ، و مولكولهاي اوليه (جهت سنتز پروتئين ها و اسيد نوكلئيك ويروسي) عمل مي كنند. ويروسها حامل اطلاعات ژنتيكي جهت به كارگيري موارد فوق مي باشند. در برخي موارد ، به محض ورود اسيد نوكلئيك ويروسي به داخل سلول ميزبان ، متابوليسيم سلول ميزبان به صورت انحصاري ، به منظور سنتز ذرات ويروسي جديد ، تغيير جهت مي دهد و در موارد ديگر روندهاي متابوليك سلول ميزبان (گرچه سلول در همان زمان در حال سنتز مواد مورد نياز براي ويروس است) تغيير محسوسي نمي يابد. با اينكه روندهاي تكثيري در ويروسهاي مختلف متفاوتند. ولي مراحل ذيل به عنوان يك طرح عمومي مورد بررسي قرار مي گيرند :


الف ـ جذب يا اتصال :
اولين مرحله در عفونت ويروسي ، اتصال ويروس به سطح سلول ميزبان مي باشد. به نظر مي رسد كه اين عمل به واسطة فعل و انفعالات بين پروتئيهاي ويروسي با گيرنده هاي اختصاصي در سطح سلول ميزبان انجام مي گيرد. اين گيرنده ها داراي ساختمانهاي ويژه و متفاوتي هستند. بهعنوان نمونه برخي از اين گيرنده ها مثل گيرندة مربوط به پيكور ناويروسها پروتئين بوده و برخي مثل گيرندة مربوط به پاراميكو ويروسها از جنس گليكو پروتئين مي باشند. وجود يا عدم گيرندة ويروسي بر روي سلولها

شاخص مهمي در زمينه تروپيسم و بيماريزايي ويروسها بشمار مي رود. به عنوان مثال ويروس هاي پوليو ، تنها قادر به اتصال بر روي سلولهاي سيستم عصبي مركزي (CNS) و سلولهاي روده أي ميزبان مي باشد. زوائد خاري شكل موجود بر روي سطح ويروسهاي واجد پوشش مثل ، پاراميكو و توگا نقش اساسي را در روند اتصال اين ويروسها بازي مي كنند. جنس اين زوائد از گليكو پروتئين بوده و به آنها VAP نيز مي گويند. از مهمترين زوائد شناخته شده مي توان از هم اگلوتينين و نور آمينيد از نام برد

كه هم اگلوتينين سبب چسبندگي ويروس به سلول ميزبان و نور آمينيد از باعث اثر بر روي اسيد نورآمنيك موجود در ساختمان گيرنده مي گردد. آدنو ويروسها (كه نوعي ويروس فاقد پوشش بشمار مي روند) داراي پروتئين هاي رشته أي بعنوان VAP در سطح خود مي باشند. در ويروسهائي مثل پيكورنا كه فاقد پوشش و پروتئين هاي رشته أي فوق الذكر مي باشند. ورود ويريون به واسطة برخورد تركيبات و پلي مرهاي سطحي نوكلئوكپسيد ويروسي با گيرندة سلول ميزبان صورت مي پذيرد. در برخي از ويروسها نيز مكانيسم دقيق جذب هنوز روشن نشده است.


ب ـ نفوذ و برهنه شدن :
مكانيسمي كه طي آن ويريون پس از اتصال به غشاء سلول ميزبان وارد آن مي گردد ، نفوذ ناميده مي شود. نحوة اين مكانيسم بستگي به نوع ويروس دارد. به نظر مي رسد كه بسياري از ويروسهاي فاقد پوشش توسط غشاء سلول ميزبان فرا گرفته مي شوند و متعاقب آن با تغيير ساختماني كه در كپسيدشان به وقوع مي پيونند ، نوكلئيك اسيد خود را بداخل سلول ميزبان آزاد مي نمايد. برخي از ويروسهاي فاقد پوشش نيز ممكن است توسز نوعي روند فاكوسيتوزي كه با ايجاد واكوئل همراه است وارد سلول ميزبان گشته و بعد در داخل سلول آزاد گردند. برخي ديگر از ويروسهاي فاقد پوشش نيز ممكن است به قدري كوچك باشند كه بتواند به طور مستقيم وارد سلول ميزبان شوند.


در ارتباط با ويروسهاي داراي پوشش در برخي از اين ويروسها پس از اتصال ويروس به غشاء سلول ميزبان و اتحاد پوشش ويروس با غشاء سيتوپلاسمي ، نوكلئوكپسيد ويروس به داخل سيتوپلاسم سلول آزاد مي گردد. در برخي ديگر از اين ويروسها پس از اتصال ويروس به غشاء سلول ميزبان ، ويروس توسط واكوئل به داخل سلول ميزبان كشيده مي شود.


نكته : ورود نوكلئوكپسيد به داخل سيتوپلاسم براي آن دسته از ويروسهايي كه آنزيم هاي مربوط به همانند سازي نوكلئيك اسيد خود را به همراه دارند (مثل رترو ويروسها) بسيار حياتي و حائز اهميت است. روند برهنه شدن عبارت است از آزاد شدن نوكلئيك اسيد ويروسي در داخل سلول ميزبان از ويريونهايي كه ساختمان آنها شامل نوكلئوكپسيد و يا (نوكلو.كپسيد همراه با پوشش) مي باشد. پس از مرحلة برهنه شدن تا مدتي اثري از ويروس در سلول ميزبان ديده نمي شود. اين مرحله كه بسته به نوع ويروس و سلول ميزبان بين 12 تا 24 ساعت طول مي كشد مرحلة نهفتگي ناميده مي شود.


پ ـ سنتز اجزاء ويروس
پس از مراحل نفوذ و برهنه شدن ، مرحلة بعدي در تكثير و توسعة ويروسها در داخل سلول ميزبان مرحلة بلوغ مي باشد. در طي اين مرحله ، همانند سازي ژنوم ويروسي و سنتز پروتئينها و اجزاء ويروسي مورد نياز جهت ايجاد ويروسهاي بالغ صورت مي گيرد. اين مرحله خود به سه دورة متوالي به نامهاي مرحلة اوليه پروتئين ، مرحلة مياني پروتئين و مرحلة آخر پروتئين قابل تفكيك است.


در مرحلة نخستين پروتئين اتفاقاتي بدين شرح رخ مي دهد : بر اساس نوع ويروس اختلالاتي در عمل سلول ميزبان به وقوع مي پيونند. اينن اختلالات عملي در سلول (و در موارد شديد مهار فونكسيون سلولي ) بطور مستقيم يا غير مستقيم (بسته به عملكرد سلول) صورت مي گيرد. بدين ترتيب كه برخي از ويروسها در اين مرحله

پروتئينهاي خاصي را جهت مهارت مستقيم m RNA سلول ميزبان سنتز مي كنند و از اين طريق موجب اختلال در آن مي شوند. برخي ديگر از ويروسها متعاقب سنتز مقادير زيادي m RNA ويروسي (به واسطة رقابت با m RNA سلولهاي ميزبان) باعث بوجود آمدن اختلالات فونكسيونال در سلول ميزبان مي شوند. مهار سنتز DNA ميزبان (توسط ويروسها) مي باشد. علاوه بر موارد فوق در مرحلة زماني اوليه پروتئيني سنتز آنزيم هاي ويروسي جهت توليد ژنوم ويروسي نيز صورت مي پذيرد. ميزان سنتز پروتئينهاي ويروسي اخير بستگي تامي به اندازة ژنوم ويروسي دارد. ويروسهاي بزرگي نظير هرپس و آبله متكي به آنزيم هاي خود از قبيل RNA و DNA پليمرازها مي باشند ، در

حالي كه ويروسهاي كوچكتر در اين زمينه بيشتر به آنزيم هاي سلول ميزبان متكي هستند. نحوة سنتز نوكلئيك اسيد ويروسي بستگي به نوع نوكلئيك اسيد و نوع ويروس دارد و ما موارد اساسي آن را به طور مختصر بررسي مي كنيم. همانند سازي در ويروسهاي DNA دار به استثناي آبله ، همانند سازي ساير ويروسهاي DNA در هسته سلول ميزبان به وقوع مي پيوندد. با وجود اختلافات موجود بين همانند سازي DNA ويروسي و DNA سلولهاي ميزبان ، اصول كار تا حدودي مشابه مي باشد.
MRNA هاي اخير به سيتوپلاسم ( به جوار ريبوزومها) منتقل شده و طي روند ترجمه پروتئينهاي ويروسي ساخته مي شوند. پروتئينهاي اخير به هسته وارد شده و به همراه DNA هاي ويروسي كه در هسته طي روند همانند سازي تكثير يافته اند ، مجتمع مي شوند و بدين ترتيب ذرات ويروسي جديد را حاصل مي كنند.
نكته : تكثير پاكس ويروسها برخلاف ديگر ويروسهاي DNA دار در سيتوپلاسم سلول ميزبان انجام مي شود.


همانند سازي ويروسهاي RNA دار :
در اين دسته از ويروسها روند همانند سازي از راههاي مختلف صورت مي گيرد. علت اين اختلافات در نحوة همانند سازي تفاوت در نوع RNA (تك رشته أي يا دو رشته أي) و قطبيت آن RNA 0رشتة منفي يا مثبت) مي باشد. بر همين اساس براي توضيح روند همانند سازي در ويروسهاي RNA دار آنها را به 4 نوع تقسيم كرده اند كه به طور اختصار به بررسي آنها مي پردازيم.


نكتة 1 : اگر RNA ويروس پس از ورود به درون سيتو پلاسيم سلول ميزبان مستقيماً وارد ريوزوم شود يعني نقش m RNA را بازي كند و از روي آن پروتئين سنتز گردد ، آن را RNA مثبت مي نامند ، اما اگر مكمل آن سنتز شده و RNA مكمل وارد ريبوزوم شود آنرا RNA منفي مي نامند.
نكتة 2 : تنها RNA هاي رشتة مثبت مي توانند به عنوان m RNA عمل كنند.


 ويروسهائي از قبيل پيكورنا ، توگا و كرونا داراي RNA تك رشته أي با قطبيت مثبت هستند. روند تكثيري اين ويروسها در سيتوپلام سلولس ميزبان به انجام مي رسد و ژنوم RNA اين ويروسها بنحو خاصي اين روند را كنترل مي كنند ، بدين ترتيب كه پس از ورود اين ويروسها به داخل سيتوپلاسم سلول ميزبان RNA اين ويروسها (به دليل قطبيت مثبت) قادر است عمل كرد m RNA را انجام دهد و به واسطة دستگاه پروتئين سازي سلول ميزبان (ريبوزومها) سنتز پروتئيهاي ويروسي از جمله RNA پلي مراز و آنزيمهاي مورد نياز جهت سنتز اجزاي ويروسي را با انجام برساند. از سويي متعاقب سنتز اين گونه آنزيمها به ويژه RNA پلي مراز سنتز RNA هاي رشته مثبت جديد نيز

صورت مي گريد. بدين ترتيب كه توسط آنزيم پلي مراز اخير ، از روي RNA رشته مثبت ويروسي ، RNA رشته منفي مكملي به عنوان الگو جهت سنتز RNA هاي رشته مثبت جديد ساخته مي شود و به دنبال آن پس از سنتز RNA هاي رشته مثبت جديد (و همچنين سنتز اجزاء ساختماني جديد) ويروسهاي جديد توليد مي گردند.


 ويروسهايي از قبيل اورتوميكسو و پارميكسو و رابدو داراي RNA تك رشته أي با قطبيت منفي مي باشند. اين ويروسها آنزيم RNA پلي مراز مورد نياز خود را به همراه دارند و به واسطة ان از روي RNA رشته منفي خود RNA منفي جديد (مشابه RNA هاي مادري) و نيز به عنوان m RNA (جهت ساخت ساير اجزاء پروتئيني مورد نياز) رونويسي مي كنند و به همين طريق سيكل خود را در جهت ساخت ذرات ويروسي جديد مشابه موارد قبلي انجام مي دهند.
 در برخي از ويروسها ، موسوم به رئو ويروسها ژنوم ويروسي به صورت RNA دو رشته است. يكي از رشته هاي اين RNA ، از نوع مثبت بوده و رشتة دوم از نوع منفي (و مكمل رشتة ديگر) مي باشد.


RNA اين ويروسها قطعه بوده و آنزيم RNA پلي مراز مورد نياز را به همراه دارند. پس از برهنه شدن نوكلئوكپسيد اين ويروسها آنزيم RNA پلي مراز مذكور فعال شده و از روي RNA رشته منفي ، RNA هاي رشته مثبت مكملي را رونويسي مي كنند. RNA هاي رشته مثبت اخير در دو جهت انجام وظيفه مي كنند. از يك جهت به عنوان m RNA دستور سنتز پروتئينهاي ويروسي را مي دهند و از جهت ديگر به عنوان يكي از رشته هاي ويروسي هاي آينده عمل مي كنند.


 رترو ويروسها دستة خاصي از ويروسهاي تومورزا هستند كه ژنوم آنها از دو تك رشتة مشابه RNA و با قطبيت مثبت تشكيل يافته اس. اين ويروسها واجد آنزيم ترانس كيپتاز معكوس مي باشند. پس از برهنه شدن نوكلئوكپسيد در داخل سلول ميزباني از روي اين RNA (توسط آنزيم ترانس كيپتاز معكوس) DNA دو رشته أي خطي ايجاد مي گردد. اين DNA از طرفي جهت ايجاد m RNA براي سنتز پروتئينها و آنزيم هاي مورد نياز ويروس به عنوان الگو قرارگرفته و از طرقي از روي آن مجدداً مقادير زيادي RNA ويروسي براي ايجاد ويروسهاي جديد ساخته مي شود. علاوه بر اينها DNA اخير مي تواند وارد ژنوم سلول ميزبان شده سبب ايجاد سرطان و تومور گردد. اجزاء پروتئيني ويروس در مراحل مياني و آخر همانند سازي توليد شده و طي روندي موسوم به تجمع گردهم مي آيند و بدين ترتيب ذرات ويروسي جديد حاصل گرديده و آماده خروج از سلول ميزبان مي گردند. خروج ويروس از سلول را رها شدن مي گويند.


ت ـ آزاد شدن
ويروسهاي بدون پوشش مكانيسم خاصي جهت آزاد شدن از سلول ميزبان ندارند. در ويروسهاي داراي پوشش پس از اجتماع ژنوم و كپسيد ويروسي كه بسته به نوع ويروس در هسته يا در سيتوپلاسم صورت مي گيرد ، اين ويروسها در حين عبور از غشاء سيتو پلاسمي يا غشاء سلول ميزان (مجدداً بسته به نوع ويروس) غشائي مشتمل بر ليپيد و گليكو پروتئين عنوان پوشش دريافت مي دارند. گليكو پروتئين فوق درست در انتهاي مرحلة بلوغ ويروسي به دستور ژنوم ويروسي به غشاء

سيتوپلاسمي يا غشاء هستة ميزبان (مجدداً بسته به نوع ويروس) غشائي مشتمل بر ليپيدو گليكو پروتئين به عنوان پوشش دريافت مي رداند. گليكو پروتئين فوق درست در انتهاي مرحلة بلوغ ويروسي به دستور ژنوم ويروسي به غشاء سيتو پلاسمي يا غشاء هستة ميزبان (بسته به نوع ويروس) افزوده مي شود ، و پس از آن نوكلئوكپسيد ويروسي به سوي اين مناطق رفته و توسط اين غشاها پوشيده شده و طي روندي موسوم به جوانه زدن از سول ميزبان جدا مي شود.
كشت ويروسها


همانگونه كه بارها اشاره گرديد ، ويروسها تنها در سلولهاي زنده تكثير مي شوند. به منظور انجام اعمال مختلف تشخيصي و تحقيقي (از قبيل مطالعة تكثير و توليد اجزاء ويروسي ، مطالعة اثرات ويروسها بر سلولهاي ميزبان ، مطالعة بيماريزائي و سرطانزائي ويروسها و غيره) روشهاي خاصي از جمله كشت ويروسها در سيستم هاي In vivo, In vitro صورت مي گيرد. منظور از سيستم هاي In vitro در ويروس شناسي محيط هاي كشت سلولي و يا بافت بوده و اصطلاح سيستم هاي In vivo اشاره بر حيوانات زندة آزمايشگاهي و تخم مرغ جنين دار دارد.


از سال 1940 به بعد توليد محيطهاي كشت سلولي پيشرفتهاي شايان توجهي داشت. اين پيشرفتها مرهون دسترسي به تكنيكها ، وسائل و موادي چون آنزيمها مواد تغذيه أي (براي رشد سلولها) ، آنتي بيوتيكها و مواد ضد قارچي (براي جلوگيري از آلودگي محيطهاي كشت توسط باكتريها و قارچها) و غيره مي باشند. در سال 1949 Weller,Eders & Robbins نشان دادند كه پوليو ويروسها قادرند در سلولهاي اپيتليال جنيني تكثير يافته و در اين قبيل محيطهاي كشت سلولي تغييرات مرفولوژيك ايجاد نمايند. اين يافته ، دورة جديدي را براي مطالعة عفونتهاي ويروسي ايجاد نمود و تكنيكهاي كشت سلولي به طور روزافزوني در ويروس شناسي باليني و تخصصي مورد استفاده قرار گرفتند.


الف ـ كشتهاي سلولي :
محيطهاي كشت سلولي براي پرورش و تكثير سلولهاي مجزا شدة از بافت يا عضو موردنظر ساخته مي شوند. در برخي مواقع اين گونه سلولهاي مجزا شده قادرند كه به صورت معلق در سوسپانسيون تغذيه أي مناسب رشد كنند ، در حالي كه در اغلب موارد اين سلولها به صورت تك لايه أي بر روي جدار ظرف حاوي محيط كشت (از قبيل جدار لوله هاي مخصوص كشت سلولي ) رشد مي نمايند. به موارد اخير اصطلاحاً كشتهاي سلولي تك لايه مي گويند. اصولاً سه نوع كشت سلولي منولاير به نامهاي كشتهاي سلولي اوليه ، كشتهاي سلولي ديپلوئيدي و كشتهاي سلولي ممتد وجود دارد. علاوه بر اين كشتهاي سلولي ديگري نيز از جمله كشتهاي سلولي حاوي سلولهاي خوني انسان به طور وسيعي مورد استفاده قرار مي گيرند كه در زير به شرح آنها مي پردازيم.


 كشتهاي سلولي اوليه
در اين نوع محيط هاي كشت سلولي ، سلولهاي مورد نياز مستقيماً از بافتها گرفته مي شوند. براي ساخت چنين محيطهاي كشتي ، سلولهاي بافت مورد نظر را (مثل بافت كلية ميمون) توسط موادي چون آنزيم پروتئوليتيك ترسپين از هم جداكرده و در محلولي محتوي مواد ضروري رشد (شامل مواد مغذي و مواد ضد باكتريائي و ضد قارچي) معلق مي نمايند و بدين ترتيب سوسپانسوني شامل سلولهاي مجزا شده و مواد ضروري رشد سلولي حاصل مي گردد. بعد از اين مرحله سوسپانسيون بطور خودبخودي (به صورت تك لايه أي) به كف بطري كشت سلولي مذكور اتصال مي يابند و بدين ترتيب محيط كشت اوليه أي از نوع تك لايه أي را ايجاد مي كنند. سلولهاي

اپي تليال قادرند تا ده بار و سلولهاي فيبروبلاست تا 60ـ50 بار در اين گونه شرايط بدون تغيير ماهيت تقسيم گردند. كشتهاي اوليه سلولي براي رشد اغلب ويروسها مناسب بوده و درنتيجه براي ايزوله كردن ويروسها از نمونه أي بيمار مورد استفاده قرار مي گيرند. به عنوان نمونه از كشتهاي سلولي كلية ميمون براي تكثير ويروسهايي چون پوليو ، كشتهاي سلولي كلية خرگوش براي تكثير ويروس سرخجه و از كشتهاي سلولي جنين تخم مرغ براي تكثير ويروسهايي چون ويروس هاري ، سرخك و اوريون استفاده مي شود.


 كشت رده هاي سلولي ديپلوئيدي :
در اين گونه محيطهاي كشت ويروسي از سلولهائي استفاده مي گردد كه بر اثر كشتهاي متوالي و پاساژهاي متعدد ساختمان كروموزمي و ماهيت آنها از حالت دپيلوئيدي (n2 كروموزومي) خارج نگردد. به عنوان نمونه كشت و پاساژهاي متوالي سلولهاي فيبرو بلاست بافت رية جنين انساني باعث تغيير خصوصيات دپيلوئيدي آنها نمي شود. از كشت سلولي اخير (سلولهاي فيبرو بلاست بافت رية جنيني) در تكثير ويروس هاري و تهيه واكسن هاري استفاده مي شود. اين گونه كشتهاي سلولي به طيف وسيعي از انواع مختلف ويروسها حساس بوده و معمولاً براي ايزوله كردن ويروسها از نومنه هاي آزمايشگاهي بيماران و همچنين براي تهيه واكسن هاي زندة ويروسي مورد استفاده قرار مي گيرند.


 كشت رده هاي سلولي ممتد
اين گونه كشتهاي سلولي معمولا از سلولهاي سرطاني (مثل سلولهاي كارسينومائي و ساركومايي) تشكيل يافته اند. در صورتي كه اين قبيل سلولها در لوله هاي مخصوص سلولها در لوله هاي مخصوص كشت سلولي و در شرايط مناسب قرار گيرند ، قادرند كه به طور روبه فزون و پويا تقسيم و تكثير يابند. اين قبيل سلولها ممتد مي باشند. از مثالهاي معروف اين قبيل كشتهاي سلولي ، كشت سلولي Hela مي باشد. در اين نوع كشت از سلولهاي سرزاني موسوم به Hela استفاده مي گردد. اين سلولها اولين بار در سال 1951 از زهدان خانمي بنام Hela (كه مبتلا به سرطان گردن رحمي بود) گرفته شده و تا به امروز به صورت متوالي تكثير و پاساژ داده شده اند. از كشت سلولي Hela براي تشخيص ويروسهايي مثل اكو ويروسها و پاراميكسو ويروسها و غيره استفاده مي شود. علاوه بر اين به طور كلي از كشتهاي ممتد براي كشت و تشخيص بسياري ديگر از ويروسها نيز استفاده مي شود.

 

 كشت رده هاي سلولي خونساز انساني
در اين نوع محيطهاي كشت از سلولهاي سفيد خون انساني ، سلولهاي غدد لنفاوي انساني و يا از سلولهاي سرطاني خون استفاده مي گردد. عمر گلبولهاي سفيد خون و سلولهاي لنفاوي در اين گونه كشتها كوتاه است ، به طوري كه اين قبيل سلولها در سوسپانسيون كشتي تنها به مدت چند روز زنده مي مانند. كشتهاي اخير را جهت تكثير ويروسهايي چون اپشن بار مورد استفاده قرار ميدهند. از بين سلولهاي سرطان خوني كه به صورت محيط كشت سلولي استفاده قرار مي شوند نيز مي توان از موارد زير نام برد :


ـ كشت ردة سلولي لنفوبلاستوئيدي : اين قبيل سلولها را از نمونه هاي سرطاني لوزه جدا كرده و جهت كشت ويروسهايي چون اپشن بار مورد استفاده قرار مي دهند.
ـ كشت ردة سلولي لنفوما : اين قبيل سلولهاي سرطاني را به طور عمده از سلولهاي موجود در نوعي سرطان لنفومائي به نام لنوفم بروكيت تهيه مي كنند.از اين سري سلولها نيز براي كشت ويروسهايي چون اپشن بار مورد استفاده قرار مي گيرند.
ـ كشت ردة سلولي ميلوما : اين نوع سلولها را از نمونه هاي مغز استخوان بدست مي آورند. كشت اين سري از سلولها بسيار دشوار بوده بيشتر جهت ساختن آنتي باديهاي منوكلونال استفاده مي شوند.
ـ كشت ردة سلولي لوسمي : اين نوع سلولها زا سلولهاي سفيد سرطاني خون تشكيل يافته اند. نگهداري اين سلولها نيز بسيار دشوار است.
كشتهاي عضوي يا بافتي


در اين قبيل محيط هاي كشت از قطعات و برشهاي نازك بافتها يا اندامهاي مورد نظر استاده مي گردد. براي زنده نگاهداشتن و حفظ اين قطعات بافتي ، آنها را در محيط هاي مناسب تغذيه أي و استريل قرار مي دهند. ضخامت كم اين قطعات باعث سهولت جذب مواد غذائي در آنها مي گردد. از ويژگي هاي منحصر به فرد اين گونه محيط هاي كشت ، محفوظ ماندن بسياري از صفات مهم سلولهاي موجود در آنهاست. مثلاً سلولهاي موجود در كشتها ، درجات بالايي از خصوصيات تمايزي و نيز اعمال

اختصاصي خود را طي هفته ها حفظ نموده و محيط نسبتاً طبيعي را بريا تكثير ويروسهاي خاصي وجود مي آورند. از مثالهاي بسيار بارز اين قبيل محيط هاي كشت ويروسي ، محيط كشت بافتي دراي سلولهاي اپي تليال مژه دار تنفسي است كه جهت كشت ويروسهائي كه باعث عفونتهاي دستگاه تنفسي گرديده و قادر به تكثير در كشتهاي سلولي نيستند مانند رينو ويروسها مورد استفاده قرار مي گيرد. از جمله بافتهايي كه به كرات به عنوان محيط كشت بافتي يا عضوي مورد استفاده قرار مي گيرند. عبارتند از : اپي تليومهاي دستگاه تنفسي و دستگاه گوارش ، قطعاتي از بافتهايي چون تخمدان ، بافت عصبي ، تيروئيد و غيره.
تكثير ويروسها در تخم مرغ جنين دار :


در سال 1930 روش كشت ويروسها در تخم مرغ جنين دارد مطرح گرديد و طي دو دهه به طور گسترده أي مورد استفاده قرار گرفت . پس از آن محيطهاي مختلف كشت سلولي جاي اين روش را در كشت بسياري از ويروسها گرفتند ولي بااينوجود هنوز هم براي كشت برخي از ويروسها از جمله ويروسهاي ايجاد كننده پوستولهاي آبله مانند ويروسهاي آبله و هرپس ويروسها و همچنين ويروسهاي آنفلوآنزاي نوع A از تخم مرغ هيا جنين دار استفاده مي شود. انواع مختلف ويروسها قادرند كه در غشاهاي جنين

محصور كننده آمنيون و كوريو الانتوئيك و يا در كيسة زردة جنين تخم مرغ رشد نمايند. در اين ميان غشاء كوريوالانتوئيك به عفونت آبلة انساني بسيار حساس و مستعد بوده و به همين دليل ايزوله كردن و شناسائي اين ويروسها از طريق تلقيح آنها به اين غشاء صورت مي گيرد. علاوه بر اين كيسه هاي غشائي مختلفي نيز در جنين تخم مرغ جهت تلقيح برخي ويروسها در مايع آمنيون مورد استفاده قرار مي گيرد. تلقيح ويروس آنفلوآنزاي نوع A در اين مايع باعث ايجاد عفونت مي گردد.
روشهاي آزمايشگاهي جهت تشخيص عفونتهاي ويروسي


تشخيص دقيق ويرولوژيكي ، از موارد ضروري جهت مطالعة اپيدميولوژي عفونتهاي ويروسي و كنترل اپيدميها و عفونتهاي بيمارستاني ميباشند . در برخي موارد ، اقدامات باليني بستگي تامي به تشخيص هاي آزمايشگاهي ويرولوژيك دارد . به عنوان مثال زماني كه در ابتداي دوران حاملگي مادر ، گمان آلودگي به عفونت سرخجه أي ميرود يا زماني كه بخواهيم حاملان ويروس هپاتيت B را از افراد خون دهنده جدا كنيم ، اهميت اين موارد بيشتر به چشم مي خورد . علاوه براين موارد ، تشخيص عفونتهاي ويروسي و تعيين سروتيپ هاي آنها زمينة اساسي را جهت پيشرفت اقداماتي نظير تهية واكسنها و كنترل كيفيت آنها پايه گذاري ميكند . بدين ترتيب آشنايي با برخي از تكنيكهاي آزمايشگاهي تشخيصي در اين زمينه امري ضروري مي نمايد و براي انجام اين مهم مي توان بررسي خود را در طي سه روند متفاوت زير دنبال كرد :
الف ـ جدا سازي 1 :


ايزوله كردن ويروسهاي عفوني از نمودارهاي بيماران به واسطة تلقيح آنها در محيطهاي كشت سلولي ، بافتي و يا حيوانات آزمايشگاهي و مطالعة آثار و نتايج حاصل صورت مي گيرد . به عنوان نمونه پس از تزريق ويروسهاي كوكساكي A و كوكساكي B به موش با مطالعة علائم باليني حاصل ، ميتوان ويروسهاي اخير را از هم تشخيص داد .
ب ـ شناسائي مستقيم ويروسها و يا آنتي ژنهاي ويروسي :


براي انجام اين روند امروزه از وسايل و روشهاي پيشرفته أي از جمله استفاده از اولترافيلترها ، الكترون ميكرسكوپي و نيز وسايلي چون ميكروسكوپ داراي منبع نور ماوراء بنفش جهت آزمايشهايي از قبيل آزمايش ايمونو فلورسنت و غيره استفاده مي شود . به عنوان مثال از ميكروسكوپ الكترونيكي براي مطالعه و تشخيص مستقيم بسياري از ويروسها از جمله پاكس ، هرپس ، آدنو ، روتا، هاري و غيره استفاده مي شود . در اين قبيل آزمايشها از نمونه هايي چون مايع وزيكولي ( مثل ويروس آبله و هرپس ) نمونه بافت ( مثل بافت عصبي در مورد ويروسهاي هرپس و هاري ) و يا نمونة مدفوع ( مثل آدنو ويروس و روتا ويروس و از اين قبيل استفاده مي كنند . لازم به توضيح است كه مشاهده ويروس هاي موجود در مايع نخاع و يا سرم توسط روش ميكروسكوپ الكترونيكي دشوار است .
ج ـ تشخيص سرولوژيكي ويروسها :
به ميمنت تلاشهاي دانشمندان ، امروزه پيشرفتهاي شاياني در زمينة روند هاي تشخيصي سرولوژيكي حاصل گرديده است و ما در ذيل به ذكر برخي از معروفترين آنها مي پردازيم :


1 ـ آزمايش ايمنودي فيوژن 1 :
براي اولين بار در سال 1964 Blumberg با استفاده از اين آزمايش موفق به كشف ويروس هپاتيت B گرديد . اين آزمايش نسبت به آزمايشهايي چونI FوElisa و از حساسيت كمتري برخوردار است. موارد زير براي انجام تست لازم مي باشد :


1ـ ژل آگاروز ،2ـ لام، 3ـ سوراخ كن، 4ـ محيط مرطوب 5ـ آنتي بادي اختصاصي عليه ويروس مورد نظر، 6ـ سرم بيمار حاوي آنتي ژن ويروسي، 7ـ لوله مويين. در ژل مقدار 3cc ژل آگاروز را روي لام قرار داده و سپس دو حفره توسط سوراخ كن در آن ايجاد كنيد. بعد، در درون يكي از حفره ها توسط لوله مويينه سرم بيمار ريخته و در حفره ديگر آنتي بادي اختصاصي ضد ويروس مورد نظر را مي ريزند . لام را در يك محيط مرطوب در دماي اتاق قرار داده و پس از 24 ساعت نتيجه را قرائت مي كنند. در صورت وجود آنتي ژن ويروسي در سرم بيمار ـ خط سفيد رسوبي حاكي از مثبت بودن تست ( به واسطه واكنش رسوبي آنتي ژن ـ آنتي بادي ) مشاهده خواهد شد. در صورت عدم مشاهده خط سفيد رسوبي تست منفي خواهد بود.


2ـ آزمايش سي اي ئي پي :
اساس كار اين تست ، مشابه تست قبل I D مي باشد ، بدين ترتيب كه پس از ريختن سرم بيمار و آنتي بادي اختصاصي ضد ويروسي در حفره هاي مربوط ، لام را در يك ميدان الكتريكي قرار مي دهند . نتيجه اين آزمايش نيز همانند آزمايش قبلي I D بوده و تنها تفاوت در مدت اخذ نتيجه است . بدين ترتيب كه نتيجه اين تست پس از يك ساعت قابل بررسي است . از اين آزمايش براي تشخيص ويروسهايي مثل ويروس هپاتيت B استفاده مي گرديد .
3ـ آزمايش ايمنو فلورسانس :
اين تست به دو روش مستقيم و غيرمستقيم انجام مي گيرد . ( معمولاً ماده فلورسنت مورد استفاده در اين آزمايش فلورسين ايزوتياسيانات مي باشد . )
الف ـ روش مستقيم ايمنو فلورسانس :
در اين روش ابتدا آنتي ژن هاي ويروسي را ( كه در بافت يا كشت سلولي و يا نمونه بيمار مي باشند ) توسط استون و الكل برروي لام ثابت نمود ، سپس محلول كونژوگه ( حاوي آنتي بادي اختصاصي اتصال شده به ماده فلورسئين ) اضافه مي گردد. بعد از اينكوباسيون لام را با محلول بافر شستشو داده و بعد توسط ميكروسكوپ فلورسانت آن را بررسي مي كنند . در صورت مثبت بودن تست نقاط درخشان مايل به زردي بر روي سلولها مشاهده خواهد شد و در صورت عدم مشاهده چنين نقاطي ، تست منفي خواهد بود .


ب ـ روش غير مستقيم ايمنو فلورسانس :
در اين روش ابتدا آنتي ژن ويروسي ( موجود در نمونه بيمار يا كشت سلولي يا بافت آسيب ديده ) را توسط الكل و استون بر روي لام ثابت نموده سپس آنتي بادي اختصاصي را به آن اضافه مي نمايند . بعد از ، اينكوباسيون لام را با بافر شستشو داده سپس بر روي آن محلول كونژوگه ( از تركيب آنتي بادي ضد آنتي بادي انساني متصل به ماده فلورسئين ) را اضافه مي نمايند. بعد از شستشو لام را خشك نموده و توسط ميكروسكوپ فلورسنت آزمايش را مي نمايند . در صورت مثبت بودن تست ذرات رنگي سبز مايل به زردي قابل مشاهده است . در صورت عدم مشاهده ذرات رنگي مذكور تست منفي خواهد بود.
4ـ آزمايش هم آگلوتيناسيون :


اين تست به سه طريق به شرح زير انجام مي گردد.
الف ـ روش مستقيم هم آگلوتيناسيون :
برخي از ويروسها قادرند به طور مستقيم باعث آگلوتينه شدن گلبولهاي قرمز مي شوند . به عنوان مثال ويروس هاي هاري و سرخجه به ترتيب مي توانند باعث آگلوتيناسيون گلبولهاي سرخ بز و كبوتر شوند . معمولاً براي انجام اين آزمايش از پليتهاي مخصوصي كه داراي حفره هاي U شكل يا V شكل مي باشند، استفاده مي شود . ابتدا مقدار معيني ( مثلاً حدود 0.05cc ) بافر در هر كدام از حفره ها ريخته ، سپس مقدار معيني (حدود 0.05cc ) آنتي ژن را به حفره شماره يك اضافه مي گردد . سپس رقتهاي 1:32,1:16,1:8,1:4,1:12 و … تهيه مي كنند. در مرحله بعد ميزان0.05cc گلبول قرمز را به كليه حفره هاي مورد آزمايش اضافه مي گردد و نتيجه آزمايش بعد از دو ساعت قرائت مي شود . در حفره هايي كه عمل آگلوتيناسيون صورت گرفته باشد تا آن ميزان رقت آزمايش مثبت و در غير اينصورت عدم آگلوتيناسيون گلبولهاي قرمز ، نتيجه آزمايش منفي قرائت مي شود.


ب ـ روش غير مستقيم هم آگلوتيناسيون :
برخي از ويروسها از جمله ويروس هپاتيت B قادر به آگلوتيناسيون مستقيم گلبولهاي قرمز گروه o منفي انساني و يا بز و پرندگان نيست . از اين رو براي تشخيص كيفي و كمي اين ويروسها از تست HA استفاده مي كردند . در اين تست نيز از همان پليتهاي حفره دار مخصوص بهره مي گرفتند ، بدين ترتيب كه ابتدا در تمام حفره ها همانند آزمايش قبل به ميزان استاندارد ، محلول بافر ريخته ، سپس با سرم بيمار كه حاوي آنتي ژن ويروسي بود ، رقتهاي1:32,1:16,1:8,1:4,1:12 و … تهيه مي كردند. در مرحله بعد گلبولهاي قرمز اتصال شده به آنتي بادي ضد آنتي ژن HBSAg به ميزان مساوي به كليه حفره هاي مورد آزمايش اضافه مي گرديد و نتيجه آزمايش را پس از 2 ساعت قرائت مي شد. وجود آگلوتيناسيون نشان دهنده مثبت تست و عدم ايجاد آگلوتيناسيون نشان دهنده منفي آزمايش است. اين آزمايش در حال حاضر به خاطر عدم حساسيت آن ، كاربردي براي تشخيص آنتي ژن هاي ويروسي هپاتيت B را ندارد.


ج ـ آزمايش مهار هم آگلوتيناسيون :
همان گونه كه قبلاً ياد شد، برخي از ويروسها مثل ويروس هاي هاري و سرخجه به طور مستقيم باعث آگلوتيناسيون گلبولهاي سرخ بز و يا پرندگان مي گردند. حال اگر پس از رقيق نمودن سرم بيمار مشابه روشهاي قبل ، رقت ثابت آنتي ژن (سرخجه) را به تركيب حاصل گردد، در صورتي كه بيمار مبتلا به بيماري مثلاً سرخچه باشد، آنتي باديهاي ضد سرخچه نيز در سرم وي وجود خواهد داشت . حال در صورتي كه گلبولهاي سرخ مذكور ( مثلاً گلبول سرخ پرنده براي ويروس سرخچه ) به ميزان معين به موارد فوق اضافه گردد، در صورت مثبت بودن تست در حفره ها ( يعني وجود آنتي بادي در سرم شخص) بواسطه خنثي كردن آنتي ژن توسط آنتي بادي ، هم گلوتيناسيون اتفاق نخواهد افتاد و در صورت منفي بودن تست در تمام حفره ها هم گلوتيناسيون مشاهده خواهد شد . آزمايش H I در حاضر براي برخي از ويروسهايي چون آنفلوانزا نوعA وB استفاده مي گردد.


5 ـ آزمايش نوتراليزاسيون:
خنثي شدن ويروس (آنتي ژن) توسط آنتي بادي اختصاصي را نوتراليزاسيون گويند. تست نوتراليزاسون بيشتر براي تشخيص آنتروويروسكها بكار مي رود . در اين تست ابتدا رقت هاي مختلف سرم حاوي آنتي بادي اختصاصي ويروسي را در لوله لوله هاي آزمايش ريخته ، سپس مقدار دوز مشخص ويروس را ( بنام C I D50 بمعني ميزاني از ويروس كه پس از تزريق به كشت سلولي آزمايشگاهي باعث كشته شدن 50 % از آنها گردد) به تمامي لوله هاي آزمايش ياد شده اضافه مي گردد. بعد از انجام موارد فوق آزمايش را به مدت يك ساعت در درجه حرارت 37 درجه سانتي گراد در اينكو باتور قرار داده ، سپس به كشت سلولي آزمايشگاهي تزريق مي گردد. تيتري از آنتي بادي كه بتواند از كشته شدن 50% از كشت سلولي جلوگيري كند ، به عنوان تيتر نوتراليزاسيون ناميده مي شود.


6ـ آزمايش كمپليمان :
سيستم كمپليمان به سيستم پيچيده اي از پروتئينهاي سرمي اطلاق مي شود كه اجزاء آن نقش مكمل بسيار با اهميتي را در واكنشهاي ايمني هومورال (آنتي ژن ـ آنتي بادي) ايفا مي كنند . حدود 9 جزء پروتئيني از پروتئينهاي سرمي به عنوان اجزاء عمل كننده اين سيستم شناخته شده اند . اين اجزاء به نامهاي C9,…, C3,C2,C1 نامگذاري شده اند . حرارت 56 درجه سانتي گراد به مدت 30 دقيقه سرم باعث از كار افتادن اين سيستم پروتئيني مي گردد. يكي از اين راهها ، ايجاد كمپلكس آنتي ژن ـ آنتي بادي مي باشد. (لازم به تذكر است كه تنها آنتي باديهاي lgM,lgG توان فعاليت نمودن اين سيستم پس از واكنش با آنتي ژن خاص خود را دارد) يكي از نتايج فعال شدن سيستم كمپلمان از بين بردن آنتي ژن مي باشد حال با اين توضيحات مختصر به شرح تست CF مي پردازيم:


1ـ سرم بيمار ، 2ـ آنتي ژن ويروس مورد نظر، 3ـ كمپلمان خوكچه هندي (تهيه شده از سرم حيوان)، 4ـ هموليزين ( گلبول قرمز گوسفند كه به آن آنتي بادي ضد گلبول سرخ متصل است).


روش آزمايش بدين ترتيب است كه ابتدا سرم بيمار را در درجه حرارت 56 درجه سانتي گراد بمدت نيم ساعت قرار داده (با اين كار پروتئينهاي سيستم كمپلمان سرم بيمار غير فعال مي شوند) حال به اين سرم، آنتي ژن ويروسي مورد نظر را افزوده و سپس كمپلمان خوكچه هندي به ميزان معيني به آن اضافه مي گردد. سپس حاصل را در دماي 37 درجه سانتي گراد به مدت 30 دقيقه در اينكوباتور قرار داده و آن گاه گلبول قرمز گوسفند (متصل به آنتي بادي ضد گلبول قرمز) را بدان اضافه مي كنند.


نتيجه : اگر هيچ گونه هموليزي صورت نگيرد تست مثبت خواهد بود چرا كه در اين صورت در سرم فرد بيمار آنتي بادي ضد آنتي ژن ويروسي وجود داشته و با ايجاد كمپلكس با آنتي ژن ويروسي تمامي اجزاء كمپلمان خوكچه هندي را قبل از افزودن هموليزين جذب مي كند و در واقع كمپلمان آزادي در محيط باقي نمي ماند . اگر هموليز صورت گرفت تست منفي بوده و نشانگر اين است كه در سرم فرد بيمار آنتي بادي ضد ويروسي وجود نداشته و در واقع كمپلمان آزاد به آنتي بادي اتصال شده بر روي گلبولهاي سرخ گوسفند و باعث ليز شدن گلبول قرمز مي شود.


7ـ آزمايش هتروفيل آنتي بادي :
آنتي باديهاي ايجاد شده عليه ويروسهايي چون اپشتن بار و سيتومگال قادر به آگلوتيناسيون گلبولهاي سرخ گوسفند مي باشند. به اين گونه آنتي باديها هتروفيل آنتي بادي اطلاق مي گردد و بر همين اساس تستي ه همين نام ابداع گرديده است. البته اين گونه تستها در واقع جنبه غير اختصاصي دارند زيرا انواع مختلفي از آنتي باديها (مثل آنتي باديهاي ضد سل) ممكن است با اين نوع آزمايش نيز مثبت شوند. به هر حال از تست اخير جهت تشخيص بيماري مونكلئوز استفاده مي گردد.
8 ـ آزمايش راديوايمنواسي :


اين تكنيك با روشهاي بسيار دقيق و نويني جهت سنجش مقادير اندك آنتي ژنهاي ويروسي يا آنتي باديهاي اختصاصي ويروسي انجام مي گردد. اساس اين تست، رقابتي است كه بين آنتي ژن متصل به مواد راديواكتيو بوجود و آنتي ژن غير متصل به مواد راديواكتيو بوجود مي آيد. حساسيت اين تست حدود 100 تا 200 برابر تست CF بوده و كاربرد آن در ويروس شناسي جهت تشخيص ويروسهايي چون ويروس هپاتيت B مي باشد . اين تست در مقاصد علوم زيستي و آزمايشگاهي (از جمله تعيين مقادير هورمونهاو…) نيز به طور گسترده اي مورد استفاده قرار مي گيرد.


9 ـ آزمايش اليزا:
اين آزمايش در حال حاضر يكي از حساسترين، ساده ترين و ارزانترين آزمايشهاي سرولوژيكي است. حساسيت اين آزمايش همانندRIA بوده و كاربرد آن نيز در جهت تشخيص سرولوژيك بسياري از ويروسها ، باكتريها، كلاميدياها و … و تعيين مقادير مواد بيولوژيكي چون هورمونها مي باشد. در ويرولوژي از اين آزمايش جهت تشخيص ويروسهايي چون هپاتيت B ، سرخچه ، سرخك ، هاري ، هپاتيت A ، دلتا آنتي ژن و غيره استفاده مي شود. در اين تكنيك آنتي بادي اختصاصي ضد آنتي ژن ويروسي را بر روي سطح حفره هاي پليت اليزا متصل مي كنند و سپس سرم بيمار را در آن مي ريزند.(در صورت وجود آنتي ژن ويروسي در سرم، اين آنتي ژن به آنتي بادي اختصاصي فيكس شده متصل مي گردد.) پس از مدت معيني حاصل را با بافر چند بار شتشو مي دهند و محلول كونژوگه (حاوي آنتي بادي اختصاصي ضد ويروسي متصل به يك

آنزيم) اضافه مي گردد، محلول كونژوگه نيز به جايگاه ديگر آنتي ژن متصل شده و كمپلكس شبيه به ساندويچ بوجود مي آورد، حال پس از شستشوي مجدد محيط توسط بافر ، سوبستراي خود واكنش داده و بسته به نوع آنزيم اضافه مي گردد. آنزيم موجود در كمپلكس با سوبستراي خود واكنش داده و بسته به نوع آنزيم و نوع سوبستراي مورد استفاده ، واكنش خاصي ( مانند ظهور رنگ در محيط) بوقوع مي پيوندد. در صورت مشاهده همچون واكنشي تست مثبت خواهد بود. از آنزيمهايي كه بيش از همه در تست ELISA مورد استفاده قرار مي گيرند مي توان ، آلكالين فسفاتاز HRP را نام برد . سوبستراي آنزيم آلكالين فسفاتاز كه بيش از همه مورد استفاده قرار مي گيرد پارانيتروفنيل فسفات و سوبستراي HPR محلول TMB مي باشد.
10ـ آزمايش ايمنوپلات اسي :


آزمايش ايمنوپلاست يك آزمايش بسيار حساس است كه جهت تائيدي آزمايش اليزا براي تشخيص آنتي باديهاي ضد ويروسي مورد استفاده قرار مي گيرد. وجود برخي آنتي بادي هاي ضد ويروسي چون HIV_I,II و يا هپاتيت (HCV)C نشان دهندة عفونتهاي ويروسي ايدز و هپاتيت C در بيمار است از اين رو در صورت مثبت بودن آزمايش اليزا اين موارد آنتي باديهاي ضد ويروسي كه در برخي موارد ممكن است نتايج كاذب مثبت را در برداشته باشد ، از آزمايش تائيدي ايمنوبلات اسي استفاده مي گردد.
11ـ آزمايش منونوكلئوز :
اين تست يكي از آزمايشهاي ارزان و نسبتاً اختصاصي است كه براي تعيين آنتي باديهاي ضد ويروسهاي مولد منونوكلئوز مورد استفاده قرار مي گيرد. در اين تستس بجاي گلبولهاي سرخ گوسفند از گلبولهاي قرمز اسب بهره گرفته مي شود.
12ـ آزمايش حساسيت پوستي :


در اين تست مقدار معيني از ويروسهايي چون اوريون يا آنسفاليت اسب غربي را به طريق زير پوستي به بيماري كه مشكوك به عفونت توسط يكي از ويروسهاي فوق باشد تزريق نموده و پس از 12 تا 48 ساعت نتيجه را بررسي مي نمايند. در صورت مثبت بودن تستس در محل تزريق واكنش التهابي بصورت قرمزي و تورم ديده خواهد شد و در صورت نداشتن واكنش ، تست منفي خواهد بود.
13ـ آزمايش پي سي آر :


آزمايش PCR يك روش مولكولي است كه با استفاده از پرايمرهاي خاص ويروسي مي توان در اسرع وقت در كمتر از 10 ساعت عامل ويروسهايي را كه به كندي در كشت سلولي رشد مي كنند مانند ويروس سيتومگال ، يا برخي از ويروسهاي سرطان زا را چون ويروسهاي پاپيلوماي تيپهاي 16،18 و 32 توسط اين روش ژنتيكي شناسائي نمود. اخيراً آزمايش PCR براي ديگر عفونتهاي باكتريائي چون عامل بيماري سل TB استفاده مي گردد.
اثرات عفونتهاي ويروسي بر سلولهاي ميزبان


ويروسهاي مختلف اثرات متفاوتي را بر سلولهاي ميزبان خود اعمال مي نمايند. برخي از اين اثرات به شرح زير مي باشد :
 اثرات سيتو پاتيك : اصولاً به ويروسهايي كه موجب نابودي يا ليز شدن سلولهاي ميزبان مي شوند ، سيتو پاتيك مي گويند. از مثالهاي موجود در اين زمينه اثرات فلج كنندة ويروس پوليو در ميزبان مي باشد كه بيانگر مرگ برخي از سلولهاي عصبي موجود در شاخ قدامي نخاع است.


 ايجاد اجسام انكلوزيوني : در خلال تكثير برخي از ويروسها در داخل سيتوپلاسم و يا هستة سلول ميزبان اجسام غير متعارفي موسوم به اتكلوژني در سيتوپلاسم يا هستة سلول و يا در هر دو ظاهر مي شوند. براي مشاهده و بررسي اين اجسام مي توان از رنگ آميزيهاي بافت شناسي استفاده نمود. برخي از اين اجسام اسيد و فيليك بوده و برخي بازوفيليك مي باشند. منشاء اجسام انكلوزيوني ممكن است از پروتئينهاي ويروسي يا اسيد نوكلئك ويروسي يا ويرونهاي بالغ و يا محصولات غير متعارف و غير معمول خود سلول (در نتيجه عفونت) باشند. برخي از انكلوژنها به قدري مشخص اند كه مي توان بر اساس وجود آنها به تشخيص نوع عفونت ويروسي پي برد. در

اين ميان مي توان انكلوژنهاي حاصل از عفونتهاي ويروسي زير را نام برد. انكلوژنهاي حاصل از آدنو ويروسها كه بازوفيليك بوده و در هستة سلولهاي ميزبان قرار دارند. انكلوژنهاي حاصل از هريس ويروسها كه در هستة سلولهاي ميزبان قراردارند. انكولوژنهاي حاصل از ويروسهاي آبله كه گارنري نيز خوانده مي شوند و اسيد و فيليك بوده و در سيتو پلاسم سلولخاي ميزبان قرار دارند. انكلوژنهاي حاصل از ويروس سرخك كه هم در هسته و هم در سيتوپلاسم سلولهاي ميزبان قراردارند. انكلوژنهاي حاصل از ويروس هاري كه نام ديگر آنها اجسام نگري بوده در هسته و سيتوپلاسم سلولهاي ميزبان جاي گزين اند.


 آميختگي سلولي : بسياري از ويروسهاي واجد پوشش مثل پارميكو ويروسها و هرپس ويروسها موجب آميختگي سلولهاي ميزبان در خلال عفونت مي گردند. علت اين موضوع را در پاراميكو ويروسها به نوع گليكو پروتئين به نام F كه در سطح پوشش اين ويروسها يافت مي شود نسبت مي دهند. معتقدند كه اين پروتئين باعث آميختگي در سطح غشاء سلول ميزبان و چند سلول ميزبان اطراف مي گردد. نتيجة اتصال آميختگي چنديدن سلول با يكديگر ايجاد سلولهاي بزرگ ند هسته أي يا سلولهاي (سن سي شيال) مي نمايد. همچنين اين سلولهاي بزرگ و ند هسته أي را ژانت سل مي نامند.


 اثرات ويروسها بر روي اعمال سلولهاي اختصاصي : در اين زمينه مي توان از اثر عفونت ويروسي رينو بر روي سلولهاي اپيتليال مژكدار تنفسي نام برد. ويروس اخير بدون اينكه موجب مرگ سلولهاي اپيتليال ياد شده گردد ، باعث كاهش و نقصان عمل مژكهاي موجود بر سطح اين سلولها شده و در موارد شديد باعث جداشدن مژكها از سلول مي شود.


 تغيير در آنتي ژنهاي سطحي : در خلال عفونت ويروسي خصوصيات آنتي ژنتيك سطحي سلولهاي ميزبان تغيير مي نمايد. يكي از انواع اين گونه تغييرات كه بيشتر در عفونتهاي ويروسي حاصل از ويروسهاي واجد پوشش ديده مي شود ، به واسطة اتصال گليكو پروتئينهاي اختصاصي ويروس به سطح غشاء سيتوپلاسميك سلول ميزبان مي باشد.


 ويروسهاي فاقد پوشش نيز قادر به كد نمودن پروتئينهايي هستند كه با سطح سلول ميزبان تركيب مي گردند و در نتيجه باعث تغيير در خصوصيات آنتي ژنتيك سطح سلول مي شوند. نهايتاً پروتئينهاي اختصاصي ويروسي متعاقب تغيير آنتي ژنتيك سطح سلول ميزبان ، موجب تحريك سيستم ايمني اختصاصي شامل ايمني هومورال و ايمني سلولي مي شوند. اين ايمني عليه سلول ميزبان صورت مي گيرد.


 دگرگوني سلولي : انواع متفاوتي از ويروسها قادر به تغيير بارز خصوصيات رشدي سلول ميزبان مي باشند. از مهمترين نشانه هاي اين تغييرات كه اصطلاحاً دگرگوني سلولي ناميده مي شوند ، افزايش ميزان ميتوز در سلولهاي مبتلا مي باشد. به عبارت ديگر در سلولهاي دگرگون شده محدوديت ميتوزي و تكثيري ، كه از ويژگيهاي سلولهاي طبيعي مي باشد ، از بين رفته و اين سلولها به طور بي رويه فزوني مي گيرند. روند دگرگوني از نتايج عفونت حاصل از ويروسهاي تومورزا مي باشد. مكانيسم ايجاد دگرگوني در ويروسهاي تومورزاي مختلف متفاوت بوده و خود زمينة تحقيقاتي خاصي را شامل مي گردد. علاوه بر موارد فوق ، در خلال دگرگوني سلولي ، تغييرات مرفولوژيك سلولي نيز به وقوع مي پيوندد. از جملة اين تغييرات ، مي توان اختلال كروموزومي سلولو دگرگون را نام برد. به عنوان نمونه آدنو ويروس تيپ 12 كه از تيپهاي

تومورزا بشمار مي رود. ياعث شكستگي در كروموزومهاي 1و 17 در سلولهاي انساني مي شود. و يا ويروس اپشتن بار باعث عفونت در سلولهاي لنفوسيت B از كروموزم 8 به كروموزم 14 صورت مي گيرد. علاوه بر تغيير در خصوصيات رشدي و مرفولوژيك در سلولهاي دگرگون شده ، تغييرات بارز متابوليكي نيز در اين سلولها مشاهده مي گردد. به علاوه دگرگوني سلولي حاصل از ويروسها موجب ظهور آنتي ژنهاي خاصي در اين سلولها مي شود و اين موضوع خود خصوصيت تشخيصي بسيار با اهميتي بشمار مي رود.


در اين رابطه دو نوع متفاوت از آنتي ژنهاي اختصاصي ويروسي كشف شده اند. نوع اول به TST ag موسوم بوده و در غشاء سيتوپلاسميك سلول ميزبان وجود دارد. عليرغم نام اين آنتي ژن يا شايد آنتي ژنها ميزان اختصاصي بودن آنها در سيستمهاي مختلف معلوم نبوده و به همين دليل روشن نيست كه پروتئينهاي كد شده ويروسي به چه ميزاني در تغيير خواص آنتي ژنتيك سطحي سلولهاي دگرگون شده نقش دارند. نوع دوم آنتي ژنهاي اختصاصي ويروسي ، كه در سلولهاي دگرگون شده يافت مي شوند ، اين آنتي ژن ها در هسته يا سيتوپلاسم سلول دگرگون شده و بسته به موضع عمل ويروس ، ظاهر مي گردند.


به عنوان نمونه مي توان از وجود اين آنتي ژن در هستة سلولهاي سرطاني فيبروساركوما در نوزاد هامتر كه توسط ويروس SV40 ايجاد مي شود نام برد.
 توليد اينتر فورن : يكي از اثرات عفونتهاي ويروسي توليد پروتئينهاي خاصي موسوم به اينتر فرونها مي باشد. اينتر فرونهايي مانند گاما اينتر فرون بعد از عفونتهاي سرماخوردگي ناشي از ويروسهاي آنفلونرا ، رينو در سلولهاي سالم دستگاه تنفسي ايجاد مي گردند و بدين وسيله بدن را در مقابل عفونتهاي متعاقب ويروسي مقاوم مي سازند.


عوامل و داروهاي ضد ويروسي :
به علت خصوصيات ويژة ويروسها نسبت به ساير ميكرو ارگانيسمها ( از قبيل ، باكتريها ، پروتوزوئرها و … ) استفاده از آنتي بيوتيكها و موادي از اين قبيل براي از بين بردن ويروسها امر موفقي نبوده است. در واقع با توجه به خصوصيات ويروسها ، راهها و روشهاي جلوگيري از عفونتهاي ويروسي با ديگر موارد متفاوت بوده و متأسفانه دشواري هاي بسياري در اين زمينه وجود داشته اند. علت اين امر اين است كه ويروسها به طور خاصي متكي به متابوليسم سلول ميزبان خود بوده و اين موضوع خود محدوديتهاي فراواني را در زمينة مهار انتخابي فعاليتهاي ويروسي به دنبال داشته است. از لحاظ تئوريك هر مرحاله أي از چرخة تكثيري ويروسها مي تواند به عنوان نقطة هدفي براي داروهاي ضد ويروسي باشد ، ولي به علت تداخل بي نظير اين چرخه با روندهاي متابوليكي سلول ميزبان ، در عمل سلول ميزبان نيز مورد هدف قرار مي گيرد. پس بدين ترتيب واضح است كه تركيب يا داروي ضد ويروسي ايده آل همان دارويي است كه حداكثر اثر مهاري خود را بر سيستم ويروسي اعمال نموده و اثر جانبي بر روي سلول ميزبان نداشته باشد. اخيراً تركيبات با ارزشي در زمينة درمان بيماريهاي ويروسي يافت و ساخت گرديده اند و تلاش براي دست يابي هرچه بيشتر به تركيبات موثرتر و مطلوب تر ادامه دارد. لذا به بررسي اجمالي مهمترين داروهاي ضد ويروسي كه به طور رايج مورد استفاده قرار مي گيرند مي پردازيم :


الف ـ آنالوگهاي نوكلئوزيدي : بسياري از عوامل ضد ويروسي موجود در واقع آنالوگهاي نوكلئوزيدي مي باشند. آنالوگهاي اخير روند تكثير اسيد نوكلئيكي ويروسي را به طرق مختلفي مهار مي نمايند. يكي از اين راهها ، مهار آنزيمهاي مربوط به راههاي متابوليسيمي پورينها و پريميدنها مي باشد. از طرق ديگر مي توان مهار آنزيمهاي پلي مراز را نام برد. به علاوه برخي از آنالوگهاي اخير قادرند كه با دخول و اتصال به اسيد نوكلئيك سبب بسته شدن سنتز و يا تغييراتي در عمل آنها گردند. لازم به توضيح است كه اين

قبيل آنالوگها قادرند آنزيمهاي سلولي را نيز همانند آنزيمهاي ويروس مهار نمايند. بدين ترتيب استفادة باليني اين تركيبها محدود بوده و بستگي به ضرورت درمان دارد. لازم به تذكر است كه بسياري از اين تركيبات تنها محدود به درمان عفونتهاي هرپس ويروسي مي باشند. امروزه آنالوگهاي نوكلئوزيدي جديدي سنتز و كشف گرديده كه داراي اثرات نسبتاً اختصاصي عليه ويروسها هستند و حداقل اثرات جانبي را بر ميزبان دارند. از جمل داروهاي آنالوگي كه امروزه مورد مصرف قرار مي گيرند. عبارتند از :


1) اسيكلووير : اين تركيب نوع آنالوگ گوانوزين و يادزوكسي گرانوزين بوده و در مهار ويروسهاي هرپس سيمپلكس بسيار موثر است. اين دارو بر روي ساير DNA ويروسها اثر ضعيفي داشته و بر روي سلول ميزان تقريباً تاثير ندارد. اين دارو توسط آنزيم ويروسي تيميدين كيتاز فسفر پله شده و در اين فرم به طور بسيار موثري آنزيم DNA پلي مراز ويروسي را مهار مي كند و بر آنزيمهاي DNA پلي مراز سلول ميزبان تاثير چنداني ندارد. هر پس ويروسهايي كه واجد اطلاعات لازم جهت كد كردن آنزيم تيميدين كيتاز مي باشند ، از قبيل ويروسهاي هرپس سيمپلكس و همچنين ويروس آبله مرغان نسبت به آنهايي كه قادر به انجام اين عمل نيستند ، از قبيل ويروسها سيتومگال و اپشتن بار ، به داروي اخير حساستر مي باشند. هرپس ويروسهاي جهش يافته أي كه قادر به كد كردن آنزيم تيميدين كيتاز نيستند نسبت به اين دارو مقاوم خواهند بود. داروي آسيكلو وير به صورت موضعي جهت كنترل ضايعات هرپتيك چشمي و التيام ضايعات هرپتيك پوستي اوليه در انسان مورد استفاده قرار مي گيرند. استفاده از اين دارو جهت التيام زخمهاي هرپتيك راجعه بي تاثير است.


2) گانسيكلووير : داروي گانسيكلووير از مشتقات آسيكلووير است. اين دارو فعاليت آنزيم پلي مراز ويروسي را غير فعال مي كند. از داروي گانسيكلووير در درمان ويروس سيتومگال استفاده مي گردد.
3) لاميودين : داروي لاميو دين يك آنالوگ نوكلئوزدي است. اين دارو فعاليت آنزيم
Reverse Transcrpatase در وبروسهاي Hiv-I ,II و هپاتيت B را متوفق مي كند. لذا از تكثير اين ويروسها جلوگيري مي نمايد. اخيرا از داروي لاميودين براي درمان ويروس هپاتيت B استفاده مي شود. برخي از سوشهاي ويروسهاي هپاتيت B و HIV-I,II به داروي لاميودين مقاوم هستند.
4) دي دانوزين : اين دارو فعاليت آنزيم (RT) ويورسهاي HIV-I,II را متوقف مي سازد و لذا از تكثير اسيد نوكلئيك اين ويروسها جلوگيري مي شود. اين دارو در سال 1991 براي درمان بيماري ايدز مورد استفاده قرار گرفت.


5) استودين : خواص ضد ويروسي داروي استودين عليه آنزيم RT است. اين دارو در سال 1994 براي درمان بيماري ايدز مورد تاييد قرارگرفت.
6) ذالسيتاين : داروي ذالسيتاين يك آنلوگ نوكلئوزيدي است. اين دارو فعاليت آنزيم Rt ويروسهاي HIV-I,II را متوقف مي سازد. اين دارو در سال 1996 براي درمان بيمار ايدز مورد استفاده قرار گرفت. اين دارو تا حدودي در درمان ويروس هپاتيت B موثر است.


7) ويدرايين : اين دارو به واسطه ي مهار آنزيمهاي اختصاصي ويروسي از قبيل DNA پلي مراز باعث مهار سنتز DNA ويروسي مي گردد. ويدرابين به صورت موضعي جهت درمان ضايعات قرنيه أي حاصل از ويروسهاي هر پس سيمپلكس مورد استفاده قرار مي گيرد . اين تركيب در واقع داروي انتخابي و رايج جهت عفونت هاي سيستميك شديد حاصل از ويروس هاي هرپس سيمپلكس و آبله مرغان مي باشد . اين دارو در مراحل ابتدايي كوماي حاصل از انسفاليت ، ويروس هرپس سيمپلكس نيز مؤثر مي باشد . ويدرابين براي انسان نسبتاً غير سمي بوده ولي ممكن است باعث تهوع و التهاب وريدي گردد. اين دارو مهار كننده ايمني نبوده و به آهستگي در بدن انسان متابوليزه مي شود.


8) ايودكسي ريدين:
ايودكسي ريدين آنالوگ تيمين است . اين تركيب قادر به مهار كردن آنزيم تيميدين كيناز در ويروسهاي گروه تبخال مي باشد . اين دارو به صورت موضعي جهت درمان ضايعات قرينه اي حاصل از ويروس هرپس سيمپلكس مورد استفاده قرار مي گيرد . لازم به توضيح است كه داروي اخير سمي بوده و قادر به مهار كردن سنتز DNA سلولي نيز مي باشد و به همين دليل به صورت سيستميك مورد مصرف قرار نمي گيرد .
9) تري فلوريدين :
اين دارو به طور موفقيت آميزي در درمان موضعي التهاب هرپسي قرنيه مورد استفاده قرار گرفته است.
10) بروموريني ايدكسي يوريدين:


اين دارو نتايج بسيار سودمندتري را به ارمغان آورده است. اين دارو سمي نبوده و بسيار مؤثر مي باشد. همچنين نياز به آنزيم تيميدين كيناز جهت فسفريلاسيون خود دارد. اثر اين دارو بر روي آبله مرغان بيشتر از هرپس سيمپلكس مي باشد.
11) سيتارابين :


اين دارو به طور تقريبي سنتز DNA ويروسي و سنتز DNA سلول ميزبان را مهار مي كند. اين دارو به عنوان يك داروي سيستميك در عفونتهاي ويروسي مؤثر نبوده و سمي است. به علاوه اين دارو داراي اثرات مهاري برروي سيستم ايمني بدن نيز مي باشد.
12) ريباويرين :


اين تركيب نوعي آنالوگ نوكلئوزيدي است كه بر روي ويروسهاي D NA دار و RNA دار در شرايط In virto مؤثر است ، ومكانيسم عملكرد اين ويروس هنوز روشن نبوده و احتمال دارد كه نقطه اثر آن برروي يك روند داخل سلولي ( مثلاً سنتز m RNA ) باشد اين دارو به طور آزمايشي جهت درمان عفونت حاصل از ويروسهاي آنفلوانزاي نوع B و RSV بكار رفته و بخصوص در كودكان مبتلا مؤثر بوده است. تزريق داخل وريدي ريباويرين نيز در درمان تب لاسا مؤثر بوده است.
ب ـ داروهاي آنالوگ نوكلئوتيدي


سيدوفووير
داروي سيدوفووير يك داروي آنالوگ نوكلئوتيدي است. اين دارو حاوي تركيب فسفاتي است و بعد از ورودشان در سلول قادرند براي مدت طولاني خواص ضد ويروسي خود را افزايش دهند. اين دارو فعاليت آنزيم DNA پليمر از ويروسهاي گروه تبخال را متوقف مي كند . اين دارو در سال 1996 براي درمان عفونت شبكيه چشمي ناشي از ويروس سيتومگال مورد تاييد قرار گرفت .
پ ـ داروهاي نامشابه نوكلئوتيدها
نويراپين

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید